صفحهای تازه حاوی «<big>'''شهروندی زنان در ایران'''</big>؛ برخورداری زنان از حقوق، مسئولیتها و مشارکت فعال در عرصههای عمومی در ایران. <br> حقوق شهروندی زنان، شامل مجموعهای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی است که زنان بهواسطۀ عضویت در جامعه و رابطهشان با دولت از آن...» ایجاد کرد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
واژۀ شهروند از واژه لاتینی (civitas) تقریباً معادل کلمه (polis) در زبان یونانی است. این دو واژه به مفهوم شهر یا جامعۀ سیاسی اشاره دارند. شهروند (Citizen) به کسی گفته میشود که به یک واحد سیاسی مانند یک شهر، ایالت یا کشور، تعلق دارد و شرایط لازم برای مشارکت عمومی، شامل داشتن تابعیت، سن قانونی و سایر معیارهای قانونی را دارا است و از حقوق متعلق به آن جامعه برخوردار باشد. شهروندی زنان بهمعنای عضویت در جامعه و برخورداری از حقوق و مسئولیتهای مرتبط با آن است.<ref>. پلبو، شهروندی و دولت، 1370ش، ص1.</ref> | واژۀ شهروند از واژه لاتینی (civitas) تقریباً معادل کلمه (polis) در زبان یونانی است. این دو واژه به مفهوم شهر یا جامعۀ سیاسی اشاره دارند. شهروند (Citizen) به کسی گفته میشود که به یک واحد سیاسی مانند یک شهر، ایالت یا کشور، تعلق دارد و شرایط لازم برای مشارکت عمومی، شامل داشتن تابعیت، سن قانونی و سایر معیارهای قانونی را دارا است و از حقوق متعلق به آن جامعه برخوردار باشد. شهروندی زنان بهمعنای عضویت در جامعه و برخورداری از حقوق و مسئولیتهای مرتبط با آن است.<ref>. پلبو، شهروندی و دولت، 1370ش، ص1.</ref> | ||
شهروندی در اصطلاح بهعنوان یک منزلت اجتماعی در جوامع مدنی (سنتی و مدرن) است که شرایط لازم را برای برخورداری فرد از حقوق و قدرتهای مختلف در حوزههای مدنی، سیاسی و اجتماعی فراهم میکند. تمام افرادی که این منزلت را دارا هستند، نسبت به حقوق و وظایفی که این منزلت به آنها بخشیده، برابر هستند.<ref>. شیانی و فاطمینیا، «میزان آگاهی شهروندان تهرانی از حقوق و تعهدات شهروندی»، 1388ش، | شهروندی در اصطلاح بهعنوان یک منزلت اجتماعی در جوامع مدنی (سنتی و مدرن) است که شرایط لازم را برای برخورداری فرد از حقوق و قدرتهای مختلف در حوزههای مدنی، سیاسی و اجتماعی فراهم میکند. تمام افرادی که این منزلت را دارا هستند، نسبت به حقوق و وظایفی که این منزلت به آنها بخشیده، برابر هستند.<ref>. شیانی و فاطمینیا، «میزان آگاهی شهروندان تهرانی از حقوق و تعهدات شهروندی»، 1388ش، ص113؛ فالکس، شهروندی، 1381ش، ص14-16؛ توسلی و نجاتی حسینی، «واقعیت اجتماعی شهروندی در ایران»، 1383ش، ص33 و 56.</ref> | ||
شاخصهای حقوق شهروندی زنان مواردی چون آزادیهای شخصی، <ref>. Paydar، Women and the Political Process in Twentieth-Century Iran، 1995، p. 37-40. | شاخصهای حقوق شهروندی زنان مواردی چون آزادیهای شخصی، <ref>. Paydar، Women and the Political Process in Twentieth-Century Iran، 1995، p. 37-40.؛ Binning، A Journal of Two Years Travel in Persia، Ceylon، etc، 1857، p. 396 .</ref>.آزادی بیان، <ref>قائممقام فراهانی، منشات قائممقام فراهانی، 1389ش، ص159؛ سرنا، سفرنامه مادام کارلا سرنا یا آدمها و آیینها در ایران، 1362ش، ص73.</ref> حق اشتغال، <ref> دروویل، سفر در ایران، 1337ش، ص130؛ فلاندن، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، 1355ش، ص174؛ ویلس، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجار، 1363ش، ص125؛ دیولافوا، سفرنامه، 1332ش، ص73.</ref> حق مالکیت، <ref>. پولاک، سفرنامه پولاک، 1368ش، ص226.</ref> حق تشکیل اجتماعات و انجمنها<ref>. شوستر، اختناق ایران، 1334ش، ص238-239.</ref> و حق برخورداری از عدالت و برابری قانونی<ref>. دروویل، سفر در ایران، 1337ش، ص126.</ref> را شامل میشود. | ||
==رویکردهای نظری به شهروندی زنان== | ==رویکردهای نظری به شهروندی زنان== | ||
===افلاطون=== | ===افلاطون=== | ||
افلاطون در آثار خود، بهویژه در کتابهای «جمهور» و «قوانین»، بر نقش زنان بهعنوان شهروندان فعال تاکید کرده است. او معتقد بود نهتنها باید به زنان اجازۀ مشارکت در امور اجتماعی داده شود، بلکه باید آنها را تشویق کرد تا در نقشهای شهروندی، از جمله وظایف نظامی و حکومتی، حداکثر تواناییهای خود را بهکار گیرند. افلاطون معتقد بود منع زنان از مشارکت اجتماعی موجب هدر رفتن نیمی از ظرفیت جامعه میشود. او بر لزوم برابری آموزشی بین زنان و مردان تاکید داشت و آموزش اجباری برای هر دو جنس را لازم میدانست و معتقد بود زنان باید مانند مردان در نیروهای نظامی خدمت کنند و آموزشهای نظامی ببینند. افلاطون فقط دستیابی زنان به مناصب اداری و حق رای را مجاز نمیدانست.<ref>. عالم، تاریخ فلسفه سیاسی | افلاطون در آثار خود، بهویژه در کتابهای «جمهور» و «قوانین»، بر نقش زنان بهعنوان شهروندان فعال تاکید کرده است. او معتقد بود نهتنها باید به زنان اجازۀ مشارکت در امور اجتماعی داده شود، بلکه باید آنها را تشویق کرد تا در نقشهای شهروندی، از جمله وظایف نظامی و حکومتی، حداکثر تواناییهای خود را بهکار گیرند. افلاطون معتقد بود منع زنان از مشارکت اجتماعی موجب هدر رفتن نیمی از ظرفیت جامعه میشود. او بر لزوم برابری آموزشی بین زنان و مردان تاکید داشت و آموزش اجباری برای هر دو جنس را لازم میدانست و معتقد بود زنان باید مانند مردان در نیروهای نظامی خدمت کنند و آموزشهای نظامی ببینند. افلاطون فقط دستیابی زنان به مناصب اداری و حق رای را مجاز نمیدانست.<ref>. عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب؛ از آغاز تا سده میانه، 1383ش، ص94-105.</ref> | ||
===ارسطو=== | ===ارسطو=== | ||
ارسطو، بهشدت از نهاد خانواده حمایت میکرد، اما معتقد بود زنان نباید مانند مردان تربیت شوند.<ref>. عالم، تاریخ فلسفه سیاسی | ارسطو، بهشدت از نهاد خانواده حمایت میکرد، اما معتقد بود زنان نباید مانند مردان تربیت شوند.<ref>. عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب؛ از آغاز تا سده میانه، 1383ش، ص155.</ref> ارسطو ایدۀ سقراط در مورد برابری زنان و مردان در شجاعت را رد میکرد و معتقد بود شجاعت زن در اطاعت و فرمانبرداری تعریف میشود، نه در برابری با مردان. این دیدگاه، تفاوتهای جنسیتی را پررنگ و بر نقش سنتی زنان در خانواده و جامعه تاکید میکرد.<ref>. عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب؛ از آغاز تا سده میانه، 1383ش، ص148.</ref> | ||
===روسو=== | ===روسو=== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
===عصر صفویه=== | ===عصر صفویه=== | ||
زنان در عصر صفویه بهدلیل محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی، عمدتاً تحتسلطۀ ساختارهای مردسالارانه قرار داشتند.<ref>. Ferrier، Women in safavid iran: the evidence of European travelers، 1998، p. 384-385.</ref> از نظر حقوق مدنی، زنان از حق مالکیت و ارث برخوردار بودند، اما این حقوق اغلب تحت کنترل مردان بود.<ref>. قلیزاده، «نگاهی جامعهشناختی به موقعیت زنان در عصر صفویه»، 1383ش، | زنان در عصر صفویه بهدلیل محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی، عمدتاً تحتسلطۀ ساختارهای مردسالارانه قرار داشتند.<ref>. Ferrier، Women in safavid iran: the evidence of European travelers، 1998، p. 384-385.</ref> از نظر حقوق مدنی، زنان از حق مالکیت و ارث برخوردار بودند، اما این حقوق اغلب تحت کنترل مردان بود.<ref>. قلیزاده، «نگاهی جامعهشناختی به موقعیت زنان در عصر صفویه»، 1383ش، ص77؛ کارری، سفرنامه، 1348ش، ص133.</ref> | ||
در حوزۀ حقوق سیاسی، زنان بهطور کامل از مشارکت در امور حکومتی و تصمیمگیریهای سیاسی محروم بودند و نقش آنان عمدتاً به خانواده محدود میشد.<ref>. ترکمان و واله، ذیل عالم آرای عباسی، 1317ش، ج1، | در حوزۀ حقوق سیاسی، زنان بهطور کامل از مشارکت در امور حکومتی و تصمیمگیریهای سیاسی محروم بودند و نقش آنان عمدتاً به خانواده محدود میشد.<ref>. ترکمان و واله، ذیل عالم آرای عباسی، 1317ش، ج1، ص201؛ محلاتی، ریاحین الشریعه، 1370ش، ج4، ص73.</ref> | ||
در عرصۀ حقوق اجتماعی، برخی زنان درباری یا از طبقات بالای جامعه از نفوذ و قدرت نِسبی برخوردار بودند، اما اکثر زنان، بهویژه در مناطق روستایی، از دسترسی به آموزش و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی محروم بودند. این شرایط باعث میشد که آنان از مشارکت فعال در تصمیمگیریهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محروم شوند.<ref>. فیگوئروا، سفرنامه، 1363ش، ص276- | در عرصۀ حقوق اجتماعی، برخی زنان درباری یا از طبقات بالای جامعه از نفوذ و قدرت نِسبی برخوردار بودند، اما اکثر زنان، بهویژه در مناطق روستایی، از دسترسی به آموزش و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی محروم بودند. این شرایط باعث میشد که آنان از مشارکت فعال در تصمیمگیریهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محروم شوند.<ref>. فیگوئروا، سفرنامه، 1363ش، ص276-278؛ شاردن، سفرنامه، 1374ش، ج4، ص24؛ دلاواله، سفرنامه، 1380ش، ص697؛ اولیویه، سفرنامه، 1371ش، ص86؛ قلیزاده، «نگاهی جامعهشناختی به موقعیت زنان در عصر صفویه»، 1383ش، ص87.</ref> | ||
===عصر قاجار=== | ===عصر قاجار=== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
حقوق زنان در این دوره بهطور کامل و برابر محقق نشد و زنان با محدودیتهای قانونی و اجتماعی گستردهای مواجه بودند که برابری و عدالت را برای آنان دشوار میساخت.<ref>. نوری و همکاران، «حقوق شهروندی زنان در ایران عهد قاجار»، 1399ش، ص138.</ref> | حقوق زنان در این دوره بهطور کامل و برابر محقق نشد و زنان با محدودیتهای قانونی و اجتماعی گستردهای مواجه بودند که برابری و عدالت را برای آنان دشوار میساخت.<ref>. نوری و همکاران، «حقوق شهروندی زنان در ایران عهد قاجار»، 1399ش، ص138.</ref> | ||
در دوران مشروطه و پس از آن، زنان ایران نقشهای مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایفا کردند، اما با وجود این مشارکتها، بهدلیل ساختارهای قدرت سنتی و نگرشهای مردسالارانه، از بسیاری از حقوق سیاسی از جمله حق رای و حق انتخاب شدن برای مناصب سیاسی محروم ماندند.<ref>. پولاک، سفرنامه پولاک، 1368ش، | در دوران مشروطه و پس از آن، زنان ایران نقشهای مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایفا کردند، اما با وجود این مشارکتها، بهدلیل ساختارهای قدرت سنتی و نگرشهای مردسالارانه، از بسیاری از حقوق سیاسی از جمله حق رای و حق انتخاب شدن برای مناصب سیاسی محروم ماندند.<ref>. پولاک، سفرنامه پولاک، 1368ش، ص158؛ آفاری، انجمنهای سرّی زنان در نهضت مشروطه، 1377ش، ص6.</ref> | ||
البته در این دوره حقوق اجتماعی زنان تا حدی مورد توجه قرار گرفت، هرچند این توجه بیشتر محدود به طبقات بالای جامعه بود.<ref>. نوری و همکاران، «حقوق شهروندی زنان در ایران عهد قاجار»، 1399ش، | البته در این دوره حقوق اجتماعی زنان تا حدی مورد توجه قرار گرفت، هرچند این توجه بیشتر محدود به طبقات بالای جامعه بود.<ref>. نوری و همکاران، «حقوق شهروندی زنان در ایران عهد قاجار»، 1399ش، ص138؛ پولاک، سفرنامه پولاک، 1368ش، ص155.</ref> آموزش بهعنوان یکی از عرصههای محدود، اما قابل توجه برای پیشرفت زنان مطرح شد، <ref>. ناهید، زنان ایران در جنبش مشروطه، 1360ش، ص108 و 112؛ اوبن، ایران و بینالنهرین، 1362ش، ص308-309.</ref> اما در حوزههای بهداشت و تامین اجتماعی، بینصیب ماندند.<ref>. Hawkes، Persia – Romance & Reality، 1935، p. 104.</ref> | ||
===عصر پهلوی=== | ===عصر پهلوی=== | ||
در عصر پهلوی، حقوق شهروندی زنان با سیاستهای مدرنیزاسیون مورد توجه قرار گرفت، این تغییرات بیشتر در شهرها و میان زنان طبقات متوسط و بالا بود و زنان روستایی و طبقۀ محروم از بسیاری از این حقوق بیبهره ماندند.<ref>. فوران، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)، 1378ش، ص331.</ref> | در عصر پهلوی، حقوق شهروندی زنان با سیاستهای مدرنیزاسیون مورد توجه قرار گرفت، این تغییرات بیشتر در شهرها و میان زنان طبقات متوسط و بالا بود و زنان روستایی و طبقۀ محروم از بسیاری از این حقوق بیبهره ماندند.<ref>. فوران، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)، 1378ش، ص331.</ref> | ||
در حوزۀ حقوق مدنی، قوانینی مانند قانون حمایت از خانواده در سال 1346ش، که با مخالفتهای زیادی نیز مواجه شد، <ref> | در حوزۀ حقوق مدنی، قوانینی مانند قانون حمایت از خانواده در سال 1346ش، که با مخالفتهای زیادی نیز مواجه شد، <ref> ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران؛ 1320-1357، 1384ش، ص100.</ref> محدودیتهایی بر چندهمسری وضع کرد و حق طلاق را برای زنان تسهیل کرد.<ref>. ساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از 1280 تا انقلاب 1357)، 1384ش، ص153-146.</ref> | ||
در عرصۀ حقوق سیاسی، زنان با کسب حق رای (1342ش)، امکان مشارکت در انتخابات و حضور در مجلس شورای ملی را بهدست آوردند.<ref> | در عرصۀ حقوق سیاسی، زنان با کسب حق رای (1342ش)، امکان مشارکت در انتخابات و حضور در مجلس شورای ملی را بهدست آوردند. <ref>Mafinezam، Alidad; Mehrabi, Aria, Iran and Its Place among Nations، 2008، p. 121.</ref> | ||
در زمینۀ حقوق اجتماعی، گسترش آموزش و اشتغال زنان، بهویژه در شهرها، موجب افزایش حضور آنان در عرصههای عمومی شد، <ref>. Chehabi، “Staging the Emperor’s New Clothes: Dress Codes and Nation-Building under Reza Shah. ”، 1993، p. 212-219.</ref> اما این سیاستها با نابرابریهای ساختاری و مقاومتهای سنتی و عدم همراهی بخشهای وسیعی از جامعه مواجه بود.<ref> | در زمینۀ حقوق اجتماعی، گسترش آموزش و اشتغال زنان، بهویژه در شهرها، موجب افزایش حضور آنان در عرصههای عمومی شد، <ref>. Chehabi، “Staging the Emperor’s New Clothes: Dress Codes and Nation-Building under Reza Shah. ”، 1993، p. 212-219.</ref> اما این سیاستها با نابرابریهای ساختاری و مقاومتهای سنتی و عدم همراهی بخشهای وسیعی از جامعه مواجه بود.<ref>رستمی و ثواقب، «اجتماعی شدن زنان در عصر پهلوی اول؛ امکان یا امتناع؛ (1304-1320ش)»، 1398ش، ص43-44.</ref> | ||
===عصر انقلاب اسلامی=== | ===عصر انقلاب اسلامی=== | ||