خط ۲۵: خط ۲۵:
== زنانگی و مردانگی  ==
== زنانگی و مردانگی  ==


نگرش زیستی به‌عنوان نگرش غالب، زنانگی و مردانگی را دو هویت کاملا متفاوت و وابسته به موقعیت زیستی مذکر و مونث تعریف می­کند. مذکر و مونث بودن یک فرد بر اساس اندام جنسی آشکار و پنهان مشخص می­شود. در این رویکرد زنانگی و مردانگی مکمل زیستی و اجتماعی یکدیگر هستند.<ref>Femininity</ref>
نگرش زیستی به‌عنوان نگرش غالب، زنانگی و مردانگی را دو هویت کاملا متفاوت و وابسته به موقعیت زیستی مذکر و مونث تعریف می­کند. مذکر و مونث بودن یک فرد بر اساس اندام جنسی آشکار و پنهان مشخص می­شود. در این رویکرد زنانگی و مردانگی مکمل زیستی و اجتماعی یکدیگر هستند.


اما در رویکردی که زنانگی و مردانگی را امری برساختی انگاشته و اصیل و ریشه­دار در طبیعت نمی­داند، این دو هویت در تقابل با یکدیگر تعریف شده­اند.<ref>. Opposite Sex</ref> رویکرد برساختی معتقد است زنانگی، شیوۀ زیست و هویتی در تقابل با مردانگی تعریف شده است. در تقابل­های دوتایی<ref>. Binary Oppositions</ref> زبانی، فرهنگی و روانشناختی، مردانگی با قدرت، عقلانیت، استواری، ثبات قدم و راهبری شناخته می‌شود و زنانگی با کمبود اراده، ضعف عقلانیت و پیرو تعریف شده است.<ref>.یعقوبی، نظریه­های مردانگی، 1393ش، ص72.</ref> این زنانگی در ادبیات مرتبط با عنوان زنانگی موکد در برابر مردانگی هژمونیک<ref>. Emphasized Femininity V. Hegemonic Masculinity</ref> تعریف شده است.<ref>.پیلچر و ولهان، مفاهیم کلیدی در مطالعات جنسیت و زنان، 1399ش، ص202.</ref> زنانگی موکد پیرو امیال مردان است و شامل ویژگی‌هایی چون فرمانبرداری، دلسوزی، پرستاری، همدلی و در زنان جوان با ارائۀ خدمات جنسی و برای زنان میان‌سال و سالخورده با مادری برای مردان همراه است.<ref>. هاشمیان­فر و چینی، زنانگی و آبژه جنسی، 1402ش، ص112.</ref>
اما در رویکردی که زنانگی و مردانگی را امری برساختی انگاشته و اصیل و ریشه­دار در طبیعت نمی­داند، این دو هویت در تقابل با یکدیگر تعریف شده­اند.<ref>. Opposite Sex</ref> رویکرد برساختی معتقد است زنانگی، شیوۀ زیست و هویتی در تقابل با مردانگی تعریف شده است. در تقابل­های دوتایی<ref>. Binary Oppositions</ref> زبانی، فرهنگی و روانشناختی، مردانگی با قدرت، عقلانیت، استواری، ثبات قدم و راهبری شناخته می‌شود و زنانگی با کمبود اراده، ضعف عقلانیت و پیرو تعریف شده است.<ref>.یعقوبی، نظریه­های مردانگی، 1393ش، ص72.</ref> این زنانگی در ادبیات مرتبط با عنوان زنانگی موکد در برابر مردانگی هژمونیک<ref>. Emphasized Femininity V. Hegemonic Masculinity</ref> تعریف شده است.<ref>.پیلچر و ولهان، مفاهیم کلیدی در مطالعات جنسیت و زنان، 1399ش، ص202.</ref> زنانگی موکد پیرو امیال مردان است و شامل ویژگی‌هایی چون فرمانبرداری، دلسوزی، پرستاری، همدلی و در زنان جوان با ارائۀ خدمات جنسی و برای زنان میان‌سال و سالخورده با مادری برای مردان همراه است.<ref>. هاشمیان­فر و چینی، زنانگی و آبژه جنسی، 1402ش، ص112.</ref>