Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
گیلیکان در این نظریه علت عدم رسیدن زنان به درک کاملی از بلوغ اخلاقی را نه به دلیل ضعف آن‌ها بلکه تحت این عنوان مطرح کرد که اساسا زنان از نظام اخلاقی متفاوتی از مردان پیروی می کنند. ارزش‌های اخلاقی، مراحل رشد و پیشرفت اخلاقی و حتی استدلال اخلاقی آن‌ها متفاوت از مردان است؛ لذا نادرست است که زنان را مطابق اخلاقیات مردانه بسنجیم و از آن‌ها چنین انتظاری داشته باشیم. گیلیکان ادعا نمود در حالی‌که زنان از تنهایی هراس دارند مردان باهم بودن را خطرناک می‌دانند. زنان اغلب معضلات اخلاقی را تعارض وظایف می‌دانند تا تعارض حقوق و سعی می‌کنند این تعارض‌ها را بگونه‌ای حل نمایند که شبکه‌ی روابط مستحکم بماند. ‌بعلاوه زنان بیش از مردان به اصول کلی و انتزاعی بها نمی‌دهند ولی سعی می‌کنند تصمیمات اخلاقیشان بر مبنای عاطفه و موقعیت باشد. وی نهایتا دو نوع اخلاق را معرفی کرد که یکی اخلاق معطوف به عدالت یا عدالت‌گرا و دیگری اخلاق معطوف به مسئولیت که اولی مردانه و دیگری زنانه است.
گیلیکان در این نظریه علت عدم رسیدن زنان به درک کاملی از بلوغ اخلاقی را نه به دلیل ضعف آن‌ها بلکه تحت این عنوان مطرح کرد که اساسا زنان از نظام اخلاقی متفاوتی از مردان پیروی می کنند. ارزش‌های اخلاقی، مراحل رشد و پیشرفت اخلاقی و حتی استدلال اخلاقی آن‌ها متفاوت از مردان است؛ لذا نادرست است که زنان را مطابق اخلاقیات مردانه بسنجیم و از آن‌ها چنین انتظاری داشته باشیم. گیلیکان ادعا نمود در حالی‌که زنان از تنهایی هراس دارند مردان باهم بودن را خطرناک می‌دانند. زنان اغلب معضلات اخلاقی را تعارض وظایف می‌دانند تا تعارض حقوق و سعی می‌کنند این تعارض‌ها را بگونه‌ای حل نمایند که شبکه‌ی روابط مستحکم بماند. ‌بعلاوه زنان بیش از مردان به اصول کلی و انتزاعی بها نمی‌دهند ولی سعی می‌کنند تصمیمات اخلاقیشان بر مبنای عاطفه و موقعیت باشد. وی نهایتا دو نوع اخلاق را معرفی کرد که یکی اخلاق معطوف به عدالت یا عدالت‌گرا و دیگری اخلاق معطوف به مسئولیت که اولی مردانه و دیگری زنانه است.


گیلیگان در کتاب خود در صدایی متفاوت اخلاق خود را درباره نظریه مراقبت به عنوان جایگزینی برای رویکرد سلسله مراتبی و اصولی لارنس کلبرگ به اخلاق ارائه کرد. بر خلاف کوهلبرگ ، که ادعا می کرد دختران ، و بنابراین زنان ، به طور کلی توانایی های اخلاقی خود را در بالاترین سطح توسعه نداده اند ، گیلیگان استدلال می کند که زنان به مسائل اخلاقی متفاوت از مردان نگاه می کنند. [31] به گفته گیلیگان ، دیدگاه های اخلاقی زنان حول درک مسئولیت ها و روابط است در حالی که دیدگاه های اخلاقی مردان در عوض درک درک عدالت اخلاقی است که با حقوق و قوانین مرتبط است. زنان همچنین تمایل دارند مسائل اخلاقی را بعنوان مشکلی در تعارض مسئولیت ها بدانند تا حقوق رقیب. بنابراین در حالی که زنان وضعیت را بیشتر متنی و روایی می دانند ، مردان وضعیت را رسمی تر و انتزاعی تر تعریف می کنند. گیلیگان در مقاله خود در سال 2011 درباره "در صدایی متفاوت" می گوید: "او تمایزی برای درک اخلاق مراقبت به وجود آورده است. در چارچوب پدرسالارانه ، مراقبت یک اخلاق زنانه است. در چارچوب دموکراتیک ، مراقبت یک اخلاق انسانی است. اخلاق فمینیستی مراقبت صدای متفاوتی در فرهنگ مردسالارانه است زیرا عقل را با احساسات ، ذهن با بدن ، خود با روابط ، مردان با زنان ، و مقاومت در برابر شکاف هایی که نظم پدرسالارانه را حفظ می کند ، پیوند می زند. "[[ 12] او رویکردهای مختلف اخلاقی را "اخلاق مراقبت" و "اخلاق عدالت" می نامد و آنها را اساساً ناسازگار می داند.




خط ۵۵: خط ۵۷:
• هم زنان و هم مردان بسته به موقعیت از هر دو نوع داوری اخلاقی مبتنی بر عدالت و مسئولیت استفاده می‌کنند.  
• هم زنان و هم مردان بسته به موقعیت از هر دو نوع داوری اخلاقی مبتنی بر عدالت و مسئولیت استفاده می‌کنند.  
اخلاق مراقبت او توسط دیگر محققان فمنیست مانند ژاکلین فریدمن مورد انتقاد قرار گرفته است که معتقد است اخلاق متفاوت زنان و مردان در واقع نتیجه انتظارات اجتماعی است. از آنجا که جامعه انتظار دارد زنان و مردان درباره اخلاق متفاوت فکر کنند ، در نتیجه زنان و مردان تفاوت هایی را نشان می دهند. بنابراین شیوه های مختلف استدلال یک دوگانگی اجتماعی است که به سادگی خود را از طریق انتظارات ما از نحوه عملکرد زنان و مردان بازتولید می کند. [32] کریستینا هاف سامرز استدلال کرد که تحقیقات گیلیگان بی اساس است و هیچ مدرکی برای اثبات نتیجه گیری او وجود ندارد. [33] [صفحه مورد نیاز]
دنیس سنچوک انتقاد متفاوتی از آثار گیلیگان می کند و می گوید در نظریه خود از تنگناهای فرضی استفاده می کند. سنچوک فکر می کند که گیلیگان حاضر نیست با ایده های کلبرگ موافقت کند زیرا با استدلال در مورد مردان موافق نیست. در نتیجه تفاوت بین مردان و زنان اغراق آمیز است. سنچوک همچنین به شباهت های نظریه گیلیگان و زن ستیزی شوپنهاور اشاره می کند. او توصیه می کند که نظریه او باید "با تخیل - فراتر از اینجا و اکنون" گسترش یابد و به شبکه فعلی روابط شخصی محدود نشود.


== مدخل‌های مرتبط ==
== مدخل‌های مرتبط ==