Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۴: خط ۱۴:
اشرف پهلوی متولد 4 آبان 1298 در تهران ، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه است دیپلمه مدرسه دخترانه زرتشتی ها و آشنا به زبان فرانسه می باشد که در پنج سالگی بعد از به قدرت رسیدن پدرش (رضا خان) عنوان شاهدختی را بدست آورد.در دوران صدارت برادرش به ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحده رسید اما همواره نامش هم ردیف فساد مالی و قاچاق مواد مخدر بود. در نهایت اشرف روز 17 دی ماه 1394 در 96 سالگی در منطقه «مونت کارو»  به دلیل کهولت سن و به مرگ طبیعی درگذشت.او در سال های پایانی خود «آلزایمر» گرفته بود ، جسد وی بعد از تشییع توسط خاندان سلطنتی در گورستان شهر موناکوی فرانسه دفن شد.
اشرف پهلوی متولد 4 آبان 1298 در تهران ، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه است دیپلمه مدرسه دخترانه زرتشتی ها و آشنا به زبان فرانسه می باشد که در پنج سالگی بعد از به قدرت رسیدن پدرش (رضا خان) عنوان شاهدختی را بدست آورد.در دوران صدارت برادرش به ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحده رسید اما همواره نامش هم ردیف فساد مالی و قاچاق مواد مخدر بود. در نهایت اشرف روز 17 دی ماه 1394 در 96 سالگی در منطقه «مونت کارو»  به دلیل کهولت سن و به مرگ طبیعی درگذشت.او در سال های پایانی خود «آلزایمر» گرفته بود ، جسد وی بعد از تشییع توسط خاندان سلطنتی در گورستان شهر موناکوی فرانسه دفن شد.
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
اشرف خواهر دوقلوی محمدرضا در 4 آبان 1298 ، پنج ساعت بعد از تولد محمدرضا در تهران به دنیا آمد ، پدرش رضا خان و مادرش تاج الملوک آیرملو بود.یک خواهر و یک برادر بزرگتر بنام شمس [1296] و محمدرضا (قل دیگر) و یک برادر کوچکتر بنام علیرضا [1301] دارد و از  سه ازدواج پدرش نیز 2 خواهر و 4 برادر ناتنی دارد.پدرش رضا خان اهل روستای آلاشت از توابع سواد کوه مازندران و مادرش تاج‌ الملوک آیرملو متولد باکو ، دختر تیمورخان آیرملو از سران قزاق بود. آنها در آن زمان فرزندان یک خانواده متوسط بودند. بااین‌همه بیشتر توجهات پدرومادر به فرزند پسر معطوف بود. به‌طوری‌که خود اشرف در خاطراتش می‌نویسد، وی در کودکی، به‌خاطر بی‌توجهی پدر و مادر، گوشه‌گیر و غمگین بوده است. خود اشرف دراین‌باره می‌گوید: «پنج‌ساعت بعد که من متولد شدم دیگر از شور و هیجان که به هنگام تولد برادرم پدید آمده بود، اثری دیده نمی‌شد. شاید چندان منصفانه نباشد اگر بگویم که کسی مرا نمی‌خواست. اما این موضوع زیاد هم دور از واقعیت نیست. قبل از من خواهر دوست‌داشتنی‌ام شمس به‌دنیا آمده بود و حالا هم پسری متولد شده بود که رویاهای پدر و مادرم را برآورده می‌ساخت.» <ref>اشرف پهلوی، من و برادرم، تهران، نشر علم، 1375، ص32</ref>
اشرف خواهر دوقلوی محمدرضا در 4 آبان 1298 ، پنج ساعت بعد از تولد محمدرضا در تهران به دنیا آمد ، پدرش رضاخان و مادرش تاج‌الملوک آیرملو بود. یک خواهر و یک برادر بزرگتر بنام شمس [1296] و محمدرضا (قل دیگر) و یک برادر کوچکتر بنام علیرضا [1301] دارد و از  سه ازدواج پدرش نیز 2 خواهر و 4 برادر ناتنی دارد. پدرش رضاخان اهل روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران و مادرش تاج‌‌الملوک آیرملو متولد باکو، دختر تیمورخان آیرملو از سران قزاق بود. آنها در آن زمان فرزندان یک خانواده متوسط بودند. بااین‌همه بیشتر توجهات پدرومادر به فرزند پسر معطوف بود. به‌طوری‌که خود اشرف در خاطراتش می‌نویسد، وی در کودکی، به‌خاطر بی‌توجهی پدر و مادر، گوشه‌گیر و غمگین بوده است. خود اشرف دراین‌باره می‌گوید: «پنج‌ساعت بعد که من متولد شدم دیگر از شور و هیجان که به هنگام تولد برادرم پدید آمده بود، اثری دیده نمی‌شد. شاید چندان منصفانه نباشد اگر بگویم که کسی مرا نمی‌خواست. اما این موضوع زیاد هم دور از واقعیت نیست. قبل از من خواهر دوست‌داشتنی‌ام شمس به‌دنیا آمده بود و حالا هم پسری متولد شده بود که رویاهای پدر و مادرم را برآورده می‌ساخت.» <ref>اشرف پهلوی، من و برادرم، تهران، نشر علم، 1375، ص32</ref>


دوران کودکی اشرف، سراسر با ترس و نگرانی آمیخته بود. او که دختربچه‌ای بیش نبود، از تنهایی خویش در هراس بود. پدرش او را جوجه‌اردک سیاه می‌نامید و مادرش او را مورد تمسخر قرار می‌داد. اشرف در سراسر دوران کودکی، به دنبال پناهگاهی بود تا اندکی امنیت و آرامش و ازهمه‌مهمتر محبت به دست آورد. ثریا اسفندیاری، دختر جوان بختیاری که سالها بعد وارد این خانواده شده بود، در خاطراتش می‌نویسد: «... در یک عکس خانوادگی که به آلبوم خاندان پهلوی چسبیده بود، رضاخان در حالی دیده می‌‌شد که محمدرضا و شمس را روی زانوان خود نشانده و اشرف با نگاهی غمگین و گمشده که ویژه کودکانی است که احساس محبت نمی‌کنند در دورتر ایستاده است.»<ref> ثریا اسفندیاری بختیاری، کاخ تنهایی، تهران، نشر البرز، 1372، ص149</ref>
دوران کودکی اشرف، سراسر با ترس و نگرانی آمیخته بود. او که دختربچه‌ای بیش نبود، از تنهایی خویش در هراس بود. پدرش او را جوجه‌اردک سیاه می‌نامید و مادرش او را مورد تمسخر قرار می‌داد. اشرف در سراسر دوران کودکی، به دنبال پناهگاهی بود تا اندکی امنیت و آرامش و ازهمه‌ مهمتر محبت به دست آورد. ثریا اسفندیاری، دختر جوان بختیاری که سال‌ها بعد وارد این خانواده شده بود، در خاطراتش می‌نویسد: «... در یک عکس خانوادگی که به آلبوم خاندان پهلوی چسبیده بود، رضاخان در حالی دیده می‌‌شد که محمدرضا و شمس را روی زانوان خود نشانده و اشرف با نگاهی غمگین و گمشده که ویژه کودکانی است که احساس محبت نمی‌کنند در دورتر ایستاده است.»<ref> ثریا اسفندیاری بختیاری، کاخ تنهایی، تهران، نشر البرز، 1372، ص149</ref>


اشرف در سال 1304 وقتی 6 ساله بود با به سلطنت رسیدن پدرش وارد زندگی کاخ نشینی شد و ماهانه صد تومان مقرری از پدرش دریافت می کرد. اشرف ــ که به هنگام تولد او را زهرا نامیدند ــ تحصیلات خود را نزد معلمان خصوصی فراگرفت و زبان فرانسه را نیز نزد مادام ارفع آموخت. اشرف چندی هم در دبیرستان انوشیروان دادگر به تحصیلات خود ادامه داد و در سن هفده‌سالگی، به دستور پدرش، با علی قوام، فرزند قوام‌الملک شیرازی، که در آن ایام در لندن مشغول تحصیل بود، ازدواج نمود. آن دو از نخستین‌ روزهای ازدواجشان با یکدیگر توافق و صمیمیت نداشتند. اشرف در سال 1318 از علی قوام صاحب فرزند شد اما پس از شهریور 1320 اختلاف میان آنها شدت یافت و سرانجام به جدایی انجامید.
اشرف در سال 1304 وقتی 6 ساله بود با به سلطنت رسیدن پدرش وارد زندگی کاخ‌نشینی شد و ماهانه صد تومان مقرری از پدرش دریافت می‌کرد. اشرف ــ که به هنگام تولد او را زهرا نامیدند ــ تحصیلات خود را نزد معلمان خصوصی فراگرفت و زبان فرانسه را نیز نزد مادام ارفع آموخت. اشرف چندی هم در دبیرستان انوشیروان دادگر به تحصیلات خود ادامه داد و در سن هفده‌سالگی، به دستور پدرش، با علی قوام، فرزند قوام‌الملک شیرازی، که در آن ایام در لندن مشغول تحصیل بود، ازدواج نمود. آن دو از نخستین‌ روزهای ازدواجشان با یکدیگر توافق و صمیمیت نداشتند. اشرف در سال 1318 از علی قوام صاحب فرزند شد اما پس از شهریور 1320 اختلاف میان آنها شدت یافت و سرانجام به جدایی انجامید.


==دوران نوجوانی==
==دوران نوجوانی==