Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
| همسر            =علی‌محمد قوام،احمد شفیق،مهدی بوشهری
| همسر            =علی‌محمد قوام،احمد شفیق،مهدی بوشهری
}}
}}
اشرف پهلوی متولد 4 آبان 1298 در تهران ، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه بود.وی دیپلمه مدرسه دخترانه زرتشتی ها و آشنا به زبان فرانسه بود. در پنج سالگی بعد از به قدرت رسیدن پدرش (رضا خان) عنوان شاهدختی را بدست آورد.در دوران صدارت برادرش به ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحده رسید اما همواره نامش هم ردیف فساد مالی و قاچاق مواد مخدر بود. در نهایت اشرف روز 17 دی ماه 1394 در 96 سالگی در منطقه «مونت کارو» به دلیل کهولت سن و به مرگ طبیعی درگذشت.او در سال‌های پایانی خود «آلزایمر» گرفته بود ، جسد وی بعد از تشییع توسط خاندان سلطنتی در گورستان شهر موناکوی فرانسه دفن شد.
اشرف پهلوی متولد 4 آبان 1298 در تهران ، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه بود. وی دیپلمه مدرسه دخترانه زرتشتی‌ها و آشنا به زبان فرانسه بود. در پنج سالگی بعد از به قدرت رسیدن پدرش (رضاخان) عنوان شاهدختی را بدست آورد. در دوران صدارت برادرش به ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحده رسید اما همواره نامش هم ردیف فساد مالی و قاچاق مواد مخدر بود. در نهایت اشرف روز 17 دی ماه 1394 در 96 سالگی در منطقه «مونت کارو» به دلیل کهولت سن و به مرگ طبیعی درگذشت. او در سال‌های پایانی خود «آلزایمر» گرفته بود، جسد وی بعد از تشییع توسط خاندان سلطنتی در گورستان شهر موناکوی فرانسه دفن شد.
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
اشرف خواهر دوقلوی محمدرضا در 4 آبان 1298 ، پنج ساعت بعد از تولد محمدرضا در تهران به دنیا آمد ، پدرش رضاخان و مادرش تاج‌الملوک آیرملو بود. یک خواهر و یک برادر بزرگتر بنام شمس [1296] و محمدرضا (قل دیگر) و یک برادر کوچکتر بنام علیرضا [1301] دارد و از  سه ازدواج پدرش نیز 2 خواهر و 4 برادر ناتنی دارد. پدرش رضاخان اهل روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران و مادرش تاج‌‌الملوک آیرملو متولد باکو، دختر تیمورخان آیرملو از سران قزاق بود. آنها در آن زمان فرزندان یک خانواده متوسط بودند. بااین‌همه بیشتر توجهات پدرومادر به فرزند پسر معطوف بود. به‌طوری‌که خود اشرف در خاطراتش می‌نویسد، وی در کودکی، به‌خاطر بی‌توجهی پدر و مادر، گوشه‌گیر و غمگین بوده است. خود اشرف دراین‌باره می‌گوید: «پنج‌ساعت بعد که من متولد شدم دیگر از شور و هیجان که به هنگام تولد برادرم پدید آمده بود، اثری دیده نمی‌شد. شاید چندان منصفانه نباشد اگر بگویم که کسی مرا نمی‌خواست. اما این موضوع زیاد هم دور از واقعیت نیست. قبل از من خواهر دوست‌داشتنی‌ام شمس به‌دنیا آمده بود و حالا هم پسری متولد شده بود که رویاهای پدر و مادرم را برآورده می‌ساخت.» <ref>اشرف پهلوی، من و برادرم، تهران، نشر علم، 1375، ص32</ref>
اشرف خواهر دوقلوی محمدرضا در 4 آبان 1298، پنج ساعت بعد از تولد محمدرضا در تهران به دنیا آمد، پدرش رضاخان و مادرش تاج‌الملوک آیرملو بود. یک خواهر و یک برادر بزرگتر بنام شمس [1296] و محمدرضا (قل دیگر) و یک برادر کوچکتر بنام علیرضا [1301] دارد و از  سه [[ازدواج]] پدرش نیز 2 خواهر و 4 برادر ناتنی دارد. پدرش رضاخان اهل روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران و مادرش تاج‌‌الملوک آیرملو متولد باکو، دختر تیمورخان آیرملو از سران قزاق بود. آنها در آن زمان فرزندان یک خانواده متوسط بودند. بااین‌همه بیشتر توجهات پدر و مادر به فرزند پسر معطوف بود. به‌طوری‌که خود اشرف در خاطراتش می‌نویسد، وی در کودکی، به‌خاطر بی‌توجهی پدر و مادر، گوشه‌گیر و غمگین بوده است. خود اشرف دراین‌باره می‌گوید: «پنج‌ساعت بعد که من متولد شدم دیگر از شور و هیجان که به هنگام تولد برادرم پدید آمده بود، اثری دیده نمی‌شد. شاید چندان منصفانه نباشد اگر بگویم که کسی مرا نمی‌خواست. اما این موضوع زیاد هم دور از واقعیت نیست. قبل از من خواهر دوست‌داشتنی‌ام شمس به‌دنیا آمده بود و حالا هم پسری متولد شده بود که رویاهای پدر و مادرم را برآورده می‌ساخت.» <ref>اشرف پهلوی، من و برادرم، تهران، نشر علم، 1375، ص32</ref>


دوران کودکی اشرف، سراسر با ترس و نگرانی آمیخته بود. او که دختربچه‌ای بیش نبود، از تنهایی خویش در هراس بود. پدرش او را جوجه‌اردک سیاه می‌نامید و مادرش او را مورد تمسخر قرار می‌داد. اشرف در سراسر دوران کودکی، به دنبال پناهگاهی بود تا اندکی امنیت و آرامش و ازهمه‌ مهمتر محبت به دست آورد. ثریا اسفندیاری، دختر جوان بختیاری که سال‌ها بعد وارد این خانواده شده بود، در خاطراتش می‌نویسد: «... در یک عکس خانوادگی که به آلبوم خاندان پهلوی چسبیده بود، رضاخان در حالی دیده می‌‌شد که محمدرضا و شمس را روی زانوان خود نشانده و اشرف با نگاهی غمگین و گمشده که ویژه کودکانی است که احساس محبت نمی‌کنند در دورتر ایستاده است.»<ref> ثریا اسفندیاری بختیاری، کاخ تنهایی، تهران، نشر البرز، 1372، ص149</ref>
دوران کودکی اشرف، سراسر با ترس و نگرانی آمیخته بود. او که دختربچه‌ای بیش نبود، از تنهایی خویش در هراس بود. پدرش او را جوجه‌اردک سیاه می‌نامید و مادرش او را مورد تمسخر قرار می‌داد. اشرف در سراسر دوران کودکی، به دنبال پناهگاهی بود تا اندکی امنیت و آرامش و ازهمه‌ مهم‌تر محبت به دست آورد. ثریا اسفندیاری، دختر جوان بختیاری که سال‌ها بعد وارد این خانواده شده بود، در خاطراتش می‌نویسد: «... در یک عکس خانوادگی که به آلبوم خاندان پهلوی چسبیده بود، رضاخان در حالی دیده می‌‌شد که محمدرضا و شمس را روی زانوان خود نشانده و اشرف با نگاهی غمگین و گمشده که ویژه کودکانی است که احساس محبت نمی‌کنند در دورتر ایستاده است.»<ref> ثریا اسفندیاری بختیاری، کاخ تنهایی، تهران، نشر البرز، 1372، ص149</ref>


اشرف در سال 1304 وقتی 6 ساله بود با به سلطنت رسیدن پدرش وارد زندگی کاخ‌نشینی شد و ماهانه صد تومان مقرری از پدرش دریافت می‌کرد. اشرف ــ که به هنگام تولد او را زهرا نامیدند ــ تحصیلات خود را نزد معلمان خصوصی فراگرفت و زبان فرانسه را نیز نزد مادام ارفع آموخت. اشرف چندی هم در دبیرستان انوشیروان دادگر به تحصیلات خود ادامه داد و در سن هفده‌سالگی، به دستور پدرش، با علی قوام، فرزند قوام‌الملک شیرازی، که در آن ایام در لندن مشغول تحصیل بود، ازدواج نمود. آن دو از نخستین‌ روزهای ازدواجشان با یکدیگر توافق و صمیمیت نداشتند. اشرف در سال 1318 از علی قوام صاحب فرزند شد اما پس از شهریور 1320 اختلاف میان آنها شدت یافت و سرانجام به جدایی انجامید.
اشرف در سال 1304 وقتی 6 ساله بود با به سلطنت رسیدن پدرش وارد زندگی کاخ‌نشینی شد و ماهانه صد تومان مقرری از پدرش دریافت می‌کرد. اشرف ــ که به هنگام تولد او را زهرا نامیدند ــ تحصیلات خود را نزد معلمان خصوصی فراگرفت و زبان فرانسه را نیز نزد مادام ارفع آموخت. اشرف چندی هم در دبیرستان انوشیروان دادگر به تحصیلات خود ادامه داد و در سن هفده‌سالگی، به دستور پدرش، با علی قوام، فرزند قوام‌الملک شیرازی، که در آن ایام در لندن مشغول تحصیل بود، [[ازدواج]] نمود. آن دو از نخستین‌ روزهای [[ازدواج]]شان با یکدیگر توافق و صمیمیت نداشتند. اشرف در سال 1318 از علی قوام صاحب فرزند شد اما پس از شهریور 1320 اختلاف میان آنها شدت یافت و سرانجام به جدایی انجامید.


==دوران نوجوانی==
==دوران نوجوانی==
خط ۲۷: خط ۲۷:


==ازدواج==
==ازدواج==
در سال 1317 رضا شاه تصمیم مى‌‏گیرد که دو دخترش اشرف و شمس را به خانه بخت بفرستد. یکى ازحوادث تلخ و دردناک این دوره از زندگى اشرف ماجراى ازدواج اوست. ازدواجى که به دستور پدرش انجام گرفت و به غرور و شخصیت او لطمه زیادى وارد کرد و سبب پیچیدگى شخصیت او شد. فردوست جریان ازدواج اشرف را از زبان خود او این چنین نقل مى‏‌کند: «پدرم ما را صدا کرد و گفت موقع ازدواجتان است و دو نفر براى شما در نظر گرفته شده است. اما چون شمس خواهر بزرگتر است انتخاب اول با اوست و دومى هم نصیب تو خواهد شد.» چنین شد و چون فریدون جم خوش تیپ‏تر و جوان‏تر بود. شمس او را انتخاب کرد و على قوام  که چه از نظر قیافه و چه از نظر شخصیت با جم تفاوت زیادى داشت. سهم اشرف گردید. پس از مراسم عقد و ازدواج هر دو به دانشکده افسرى اعزام شدند.
در سال 1317 رضا شاه تصمیم مى‌‏گیرد که دو دخترش اشرف و شمس را به خانه بخت بفرستد. یکى ازحوادث تلخ و دردناک این دوره از زندگى اشرف ماجراى ازدواج اوست. ازدواجى که به دستور پدرش انجام گرفت و به غرور و شخصیت او لطمه زیادى وارد کرد و سبب پیچیدگى شخصیت او شد. فردوست جریان ازدواج اشرف را از زبان خود او این چنین نقل مى‏‌کند: «پدرم ما را صدا کرد و گفت موقع ازدواجتان است و دو نفر براى شما در نظر گرفته شده است. اما چون شمس خواهر بزرگتر است انتخاب اول با اوست و دومى هم نصیب تو خواهد شد.» چنین شد و چون فریدون جم خوش تیپ‌‏تر و جوان‏‌تر بود. شمس او را انتخاب کرد و على قوام  که چه از نظر قیافه و چه از نظر شخصیت با جم تفاوت زیادى داشت. سهم اشرف گردید. پس از مراسم عقد و ازدواج هر دو به دانشکده افسرى اعزام شدند.


شمس و اشرف در زمان رضاخان جرأت نداشتند حرف طلاق را بزنند بعد از تبعید او هر دو از همسران خود جدا شدند. اشرف درباره على قوام در خاطراتش مى‏‌گوید: «....من از همان اول از على قوام بدم مى‌‏آمد. نمى‌‏دانم علتش این بود که او به اندازه فریدون جم جذاب نبود یا این که چون او را به من تحمیل کرده بودند از او بدم می‌آمد. یک هفته تمام از اتاقم بیرون نیامدم و گریه کردم.... و این حقیقت را نیز خوب مى‌‏دانستم که پدرم هیچ‌گونه مقاومتى یا مخالفتى را از سوى هیچ یک از فرزندانش تحمل نخواهد کرد.»
شمس و اشرف در زمان رضاخان جرأت نداشتند حرف طلاق را بزنند بعد از تبعید او هر دو از همسران خود جدا شدند. اشرف درباره على قوام در خاطراتش مى‏‌گوید: «....من از همان اول از على قوام بدم مى‌‏آمد. نمى‌‏دانم علتش این بود که او به اندازه فریدون جم جذاب نبود یا این که چون او را به من تحمیل کرده بودند از او بدم می‌آمد. یک هفته تمام از اتاقم بیرون نیامدم و گریه کردم.... و این حقیقت را نیز خوب مى‌‏دانستم که پدرم هیچ‌گونه مقاومتى یا مخالفتى را از سوى هیچ یک از فرزندانش تحمل نخواهد کرد.»


ماجراى اولین [[ازدواج]] اشرف از نظر روانشناسان و کسانى که مجموعه اعمال و رفتار بعدى اشرف را مورد مطالعه قرار دادند، اهمیت بسیارى داشت. این کاری‌‏ترین ضربه‌‏اى بود که در آن دوران به اشرف وارد آمد و او را دگرگون کرد و پس از آن باعث شد که او دیگر از قالب یک دختر ساده با شیطنت‌‏ها و گستاخی‌‏هاى معمولى دخترانه خارج شده، تبدیل به مارى زخمى و زنى گستاخ، ماجراجو و جاه‌طلب شود و نسبت به سرنوشت خود و موقعیت ضعیفى که در آن قرار گرفته علم طغیان بردارد و اندیشه خود را متوجه مسائل دیگرى از قبیل میل به خوشگذرانى و لذت‌‏طلبى کند و هدف غایى زندگى را کسب لذت و خوشى بداند و حتى اصول اخلاقى خود را بر پایه همین اهداف استوار نماید و با سفرهاى متعدد، خرید لباس‌ها و جواهرات گرانبها، مداخله در امور دربار، به راه انداختن جمعیت‌هاى به اصطلاح نیکوکارى و نسوان و ترتیب دادن مجالس رقص و بالماسکه و تجمل‌گرایى، روح ناآرام و وجود ملتهب و بی‌قرار خود را تسکین دهد.
ماجراى اولین [[ازدواج]] اشرف از نظر روانشناسان و کسانى که مجموعه اعمال و رفتار بعدى اشرف را مورد مطالعه قرار دادند، اهمیت بسیارى داشت. این کاری‌‏ترین ضربه‌‏اى بود که در آن دوران به اشرف وارد آمد و او را دگرگون کرد و پس از آن باعث شد که او دیگر از قالب یک دختر ساده با شیطنت‌‏ها و گستاخی‌‏هاى معمولى دخترانه خارج شده، تبدیل به مارى زخمى و زنى گستاخ، ماجراجو و جاه‌طلب شود و نسبت به سرنوشت خود و موقعیت ضعیفى که در آن قرار گرفته علم طغیان بردارد و اندیشه خود را متوجه مسائل دیگرى از قبیل میل به خوشگذرانى و لذت‌‏طلبى کند و هدف غایى زندگى را کسب لذت و خوشى بداند و حتى اصول اخلاقى خود را بر پایه همین اهداف استوار نماید و با سفرهاى متعدد، خرید لباس‌ها و جواهرات گرانبها، مداخله در امور دربار، به راه انداختن جمعیت‌هاى به اصطلاح نیکوکارى و نسوان و ترتیب دادن مجالس رقص و بالماسکه و تجمل‌گرایى، روح ناآرام و وجود ملتهب و بی‌قرار خود را تسکین دهد.


در بهمن سال 1320 فوزیه همسر شاه به حالت نیمه قهر عازم مصر شد و محمدرضا براى اینکه فوزیه تحت تاثیر گفته‌‏هاى مادرش (نازلى) در مصر نماند از اشرف خواست که همراه وى به مصر برود <ref> فوزیه دراین سفر شهناز دختر یک ساله خود و اشرف نیز شهرام پسر یک ساله‌‏اش را همراه برد.</ref>. سفر به مصر باعث شد که چشم و گوش اشرف بازتر شود. وى در محافل و مجالس و باشگاه‌هاى شبانه مصر و میهمانی‌هاى دربارى متوجه شد که دربار شاهنشاهى ایران، در برابر دربار واقعى و اروپایى مآب مصر تا چه اندازه محقر و ابتدایى و روستایى است.
در بهمن سال 1320 فوزیه همسر شاه به حالت نیمه قهر عازم مصر شد و محمدرضا براى اینکه فوزیه تحت تاثیر گفته‌‏هاى مادرش (نازلى) در مصر نماند از اشرف خواست که همراه وى به مصر برود <ref> فوزیه دراین سفر شهناز دختر یک ساله خود و اشرف نیز شهرام پسر یک ساله‌‏اش را همراه برد.</ref>. سفر به مصر باعث شد که چشم و گوش اشرف بازتر شود. وى در محافل و مجالس و باشگاه‌هاى شبانه مصر و میهمانی‌هاى دربارى متوجه شد که دربار شاهنشاهى ایران، در برابر دربار واقعى و اروپایى مآب مصر تا چه اندازه محقر و ابتدایى و روستایى است.
خط ۴۶: خط ۴۶:


==ورود به ساختار سیاسی==
==ورود به ساختار سیاسی==
مشوق اشرف برای ورد به فعالیت‌ها و رقابت‌های سیاسی ، على سهیلى بود. سهیلى در قبال خواسته‌اى اعضاى خاندان سلطنت بسیار کوتاه می‌‏آمد و شاه هم در مقابل خواهر خود بسیار کمرو و بى‌دست و پا بود تا سال‌هاى دوران حکومت دکتر مصدق هر آنچه را او مى‏گفت، انجام مى‏داد و پس از 28 مرداد 1332 بود که به دلیل تنفر عمومى مردم ایران، از او خواست مدتى در خارج بماند تا آبها از آسیاب بیفتد و بعد به ایران بازگردد.
مشوق اشرف برای ورد به فعالیت‌ها و رقابت‌های سیاسی ، على سهیلى بود. سهیلى در قبال خواسته‌اى اعضاى خاندان سلطنت بسیار کوتاه می‌‏آمد و شاه هم در مقابل خواهر خود بسیار کمرو و بى‌دست و پا بود تا سال‌هاى دوران حکومت دکتر مصدق هر آنچه را او مى‌‏گفت، انجام مى‏داد و پس از 28 مرداد 1332 بود که به دلیل تنفر عمومى مردم ایران، از او خواست مدتى در خارج بماند تا آبها از آسیاب بیفتد و بعد به ایران بازگردد.


اشرف در طى سالهاى 1323 تا 1325 موفق شد علاوه بر على سهیلى دو تن از شخصیت‌هاى مهم کشورى و لشگرى ایران را هم به سوى خود جلب کند. نخستین آنان، عبدالحسین هژیر از سیاستمداران مورد اعتماد دربار رضا شاه و محمدرضا شاه بود که دریایى از جاه ‏طلبى و مقام پرستى را در کنار هوش وذکاوت دربارى، در خود گرد آورده بود.
اشرف در طى سال‌هاى 1323 تا 1325 موفق شد علاوه بر على سهیلى دو تن از شخصیت‌هاى مهم کشورى و لشگرى ایران را هم به سوى خود جلب کند. نخستین آنان، عبدالحسین هژیر از سیاستمداران مورد اعتماد دربار رضاشاه و محمدرضا شاه بود که دریایى از جاه‌‏طلبى و مقام پرستى را در کنار هوش و ذکاوت دربارى، در خود گرد آورده بود.


هژیر به غلام و چاکر اشرف پهلوى بدل شده بود و کلیه دستورها وخواست‌هاى او را به اجرا در می‌آورد. فرد دومى که مورد توجه اشرف قرار گرفت ولى بعدها میان آن دو نفاق افتاد و رنجش خاطر ایجاد گردید، سرتیپ على رزم‏آرا بود. رزم آرا با وجودخوى استقلال طلب و شخصیت نظامى ویژه‏‌اى که داشت، تا مدت‌ها در مقابل دربار و اشرف سرتسلیم واطاعت فرود آورد و زمانى در صدد مقاومت بر آمد که برادران و خواهران شاه، از جمله علیرضا و اشرف، نسبت به حدود جاه‏ طلبى اومشکوک شده بودند و رزم‏آرا نیز در برابر خواسته‌اى بى پایان آنان پایدارى نشان مى‏داد. <ref> مناسبات محرمانه‏‌اى هم میان رزم آرا و اشرف وجود داشت که نامه‏‌هایى در اوایل انقلاب در یک مجله بنام کارنامک چاپ شد ولى اصل نامه‏‌ها در دسترس نیست.</ref>
هژیر به غلام و چاکر اشرف پهلوى بدل شده بود و کلیه دستورها وخواست‌هاى او را به اجرا در می‌آورد. فرد دومى که مورد توجه اشرف قرار گرفت ولى بعدها میان آن دو نفاق افتاد و رنجش خاطر ایجاد گردید، سرتیپ على رزم‏‌آرا بود. رزم‌آرا با وجودخوى استقلال طلب و شخصیت نظامى ویژه‏‌اى که داشت، تا مدت‌ها در مقابل دربار و اشرف سر تسلیم واطاعت فرود آورد و زمانى در صدد مقاومت بر آمد که برادران و خواهران شاه، از جمله علیرضا و اشرف، نسبت به حدود جاه‌طلبى او مشکوک شده بودند و رزم‌‏آرا نیز در برابر خواسته‌هاى بى‌پایان آنان پایدارى نشان مى‌‏داد. <ref> مناسبات محرمانه‏‌اى هم میان رزم آرا و اشرف وجود داشت که نامه‏‌هایى در اوایل انقلاب در یک مجله بنام کارنامک چاپ شد ولى اصل نامه‏‌ها در دسترس نیست.</ref>


یکى ازوقایع مهم که در بهارسال 1325 در زندگى اشرف روى داد مسافرت اوبه مسکو و دیدار با استالین پس از بهبود مناسبات ایران و شوروى در دوران صدارت قوام‌‏السلطنه بود که در مرداد سال بعد نظیرهمان سفر را به ایالات متحده انجام داد و به حضور هرى ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا رسید. در ششم اردیبهشت سال 1326 اشرف به آرزوى همیشگى خود دست یافت و به نیابت سرپرست عالى سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى نایل گشت و این سازمان به پایگاهى براى گسترش نفوذ، گردآورى موافقان براى بلع پول مبدل شد. این سازمان بسیار قدرتمند بود و به تدریج قدرت سیاسى نیز به دست آورد، زیرا یکى از دوایر این سازمان، کانون کار و آموزش، ویژه گردآورى و نگهدارى ولگردان و متکدیان شهر تهران بود و از بهمن ماه 1326 جمع‌آورى گدایان و سکونت دادن آنان را در کانون کار و آموزش آغاز کرد و این کانون بعدها افراد مورد نیاز براى تشکیل اجتماعات به نفع دربار یا حضور در پاى صندوق‌هاى انتخابات را گردآورى مى‏کرد.
یکى از وقایع مهم که در بهار سال 1325 در زندگى اشرف روى داد مسافرت او به مسکو و دیدار با استالین پس از بهبود مناسبات ایران و شوروى در دوران صدارت قوام‌‏السلطنه بود که در مرداد سال بعد نظیر همان سفر را به ایالات متحده انجام داد و به حضور هرى ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا رسید. در ششم اردیبهشت سال 1326 اشرف به آرزوى همیشگى خود دست یافت و به نیابت سرپرست عالى سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى نایل گشت و این سازمان به پایگاهى براى گسترش نفوذ، گردآورى موافقان براى بلع پول مبدل شد. این سازمان بسیار قدرتمند بود و به تدریج قدرت سیاسى نیز به دست آورد، زیرا یکى از دوایر این سازمان، کانون کار و آموزش، ویژه گردآورى و نگهدارى ولگردان و متکدیان شهر تهران بود و از بهمن ماه 1326 جمع‌آورى گدایان و سکونت دادن آنان را در کانون کار و آموزش آغاز کرد و این کانون بعدها افراد مورد نیاز براى تشکیل اجتماعات به نفع دربار یا حضور در پاى صندوق‌هاى انتخابات را گردآورى مى‏کرد.


اشرف در دوران نخست وزیرى هژیر و پس از او تا پایان سال 1329، مرکز ثقل و کانون قدرت و تاثیر گذارى بر کشور بود و همه مقامات مهم سیاسى با نظر او تعیین و تایید می‌‏شدند. قاسم غنى در این باره مى‏گوید:  
اشرف در دوران نخست وزیرى هژیر و پس از او تا پایان سال 1329، مرکز ثقل و کانون قدرت و تاثیر گذارى بر کشور بود و همه مقامات مهم سیاسى با نظر او تعیین و تایید می‌‏شدند. قاسم غنى در این باره مى‌‏گوید:  
«در خانواده، اشرف پهلوى همه کاره است. نفوذ غریبى در برادرتاجدار خود دارد. مداخله ایشان در تعیین سفرا، وزراى مختار و وزراء و سایر مقامات موثر است. بوسیله این مقامات در تعیین معاونین و مدیران نیز تاثیر دارد. با وکلا و صاحبان جراید و معاریف تهران از هر طبقه تماس دارد.»
«در خانواده، اشرف پهلوى همه کاره است. نفوذ غریبى در برادر تاجدار خود دارد. مداخله ایشان در تعیین سفرا، وزراى مختار و وزراء و سایر مقامات موثر است. بوسیله این مقامات در تعیین معاونین و مدیران نیز تاثیر دارد. با وکلا و صاحبان جراید و معاریف تهران از هر طبقه تماس دارد.»


یکى از کسانى که براثر لطف و حمایت اشرف به مقام معاونت نخست‏ وزیرى هژیر نایل آمده بود جهانگیر تفضلى بود. وى در یادداشت‌هایش چنین آورده است :« در دوران نخست‏ وزیرى هژیر، بناى کار چنین گذارده شده بود که کارهاى اطلاعاتى و امنیتى داخل وخارج کشور برعهده رکن دوم ستاد ارتش بود، هرروز یا هفته‏‌اى دو یا سه بار در دو سه نسخه گزارش براى سه مقام مهم کشور یعنى شاه، شاهدخت اشرف و نخست ‏وزیر ارسال می‌‏شد. بعضى از گزارش‏ها را ستاد ارتش به دلیل بسیار محرمانه بودن براى اطلاع نخست‏‌وزیر ارسال نمى‏داشت و فقط به نظر شاه وخواهرش مى‏رسید. طى ماه‌هایى که شاه به اروپا رفته بود گزارش شاه را هم براى نخست وزیرى فرستادند و آن قسمت از گزارش‌هاى بسیار محرمانه که رزم‏آرا ارسال آن را براى هژیر لازم نمی‌دید اشرف به علت اعتماد و لطف بخصوصى که به نخست‏ وزیر منتخب خود داشت علیرغم نظر رزم آرا، نسخه مخصوص خود را براى هژیر ارسال می‌داشت.»
یکى از کسانى که براثر لطف و حمایت اشرف به مقام معاونت نخست‏‌وزیرى هژیر نایل آمده بود جهانگیر تفضلى بود. وى در یادداشت‌هایش چنین آورده است: «در دوران نخست‏ وزیرى هژیر، بناى کار چنین گذارده شده بود که کارهاى اطلاعاتى و امنیتى داخل و خارج کشور برعهده رکن دوم ستاد ارتش بود، هرروز یا هفته‏‌اى دو یا سه بار در دو سه نسخه گزارش براى سه مقام مهم کشور یعنى شاه، شاهدخت اشرف و نخست ‏وزیر ارسال می‌‏شد. بعضى از گزارش‏ها را ستاد ارتش به دلیل بسیار محرمانه بودن براى اطلاع نخست‏‌وزیر ارسال نمى‌داشت و فقط به نظر شاه و خواهرش مى‌‏رسید. طى ماه‌هایى که شاه به اروپا رفته بود گزارش شاه را هم براى نخست وزیرى فرستادند و آن قسمت از گزارش‌هاى بسیار محرمانه که رزم‌‏آرا ارسال آن را براى هژیر لازم نمی‌دید اشرف به علت اعتماد و لطف بخصوصى که به نخست‏ وزیر منتخب خود داشت علی‌رغم نظر رزم‌آرا، نسخه مخصوص خود را براى هژیر ارسال می‌داشت.»


اشرف در سال 1326 تا 1329 که سال‌هاى فرازین قدرتمدارى و فرمانفرمایى سیاسى او بود،  یکى از نمادهاى ترقى ایران را گسترش هرچه بیشتر آداب و عادات و شیوه‌‏هاى زندگى اروپایى، به ویژه فرانسوى می‌دانست که در آن دوران کشورهاى عقب مانده شرقى بیش از اندازه تحت تاثیر آن نوع تمدن، که تمدن پاریسى خوانده می‌‏شد، قرار داشتند. تأسیس نمایشگاه‌هاى مد بانوان، فرا خواندن مانکن‌ها به ایران، راه اندازى قمارخانه و کازینوهاى سلطنتى بابلسر و رامسر و آبعلى، احضار یک پزشک جراح  پلاستیک از فرانسه براى رفع عیوب چهره خانم‌هاى طبقه نخبگان، در رأس آرزوهاى اشرف و دیگربانوان دربار قرار داشت.
اشرف در سال 1326 تا 1329 که سال‌هاى فرازین قدرتمدارى و فرمانفرمایى سیاسى او بود،  یکى از نمادهاى ترقى ایران را گسترش هرچه بیشتر آداب و عادات و شیوه‌‏هاى زندگى اروپایى، به ویژه فرانسوى می‌دانست که در آن دوران کشورهاى عقب مانده شرقى بیش از اندازه تحت تاثیر آن نوع تمدن، که تمدن پاریسى خوانده می‌‏شد، قرار داشتند. تأسیس نمایشگاه‌هاى مد بانوان، فرا خواندن مانکن‌ها به ایران، راه اندازى قمارخانه و کازینوهاى سلطنتى بابلسر و رامسر و آبعلى، احضار یک پزشک جراح  پلاستیک از فرانسه براى رفع عیوب چهره خانم‌هاى طبقه نخبگان، در رأس آرزوهاى اشرف و دیگربانوان دربار قرار داشت.
خط ۶۳: خط ۶۳:
==فعالیت‌های اجتماعی==
==فعالیت‌های اجتماعی==
اشرف پهلوی که پس از کشف حجاب به دلیل عدم محبوبیت در [[خانواده]] چندان در فعالیت‌های اجتماعی شرکت داده نمی‌شد، به محض فوت پدر در اولین فعالیت‌های اجتماعی خویش شرکت نمود. این گام بی‌شک برای اشرف بسیار ارزشمند بود، چه او از این پس می‌توانست در تمامی ارکان اجتماعی نفوذ یابد و با تمامی سازمان‌ها و نهادهای دولتی مرتبط باشد و از طریق این سازمان‌ها به عنوان وزنه‌ای پرقدرت در کشور فعالیت کند. بدین گونه فعالیت‌های اجتماعی اشرف به مانند تمامی جنبه‌های زندگیش، خلاء پنهان زندگی و عقده حقارتی که با نادیده گرفتن او به وجود آمده بود می‌پوشاند. زیرا که او از طریق این خدمات خود را مهم جلوه می‌داد و با دخالت در امور جاری مملکتی، به فردی سیاسی مبدل می‌ساخت. به طوری که در اواخر رژیم پهلوی انجام امور خیریه به صورت رسمی امری سیاسی گشت و فعالین در آن اغلب در مسائل جاری کشور صاحب نفوذ گشتند.
اشرف پهلوی که پس از کشف حجاب به دلیل عدم محبوبیت در [[خانواده]] چندان در فعالیت‌های اجتماعی شرکت داده نمی‌شد، به محض فوت پدر در اولین فعالیت‌های اجتماعی خویش شرکت نمود. این گام بی‌شک برای اشرف بسیار ارزشمند بود، چه او از این پس می‌توانست در تمامی ارکان اجتماعی نفوذ یابد و با تمامی سازمان‌ها و نهادهای دولتی مرتبط باشد و از طریق این سازمان‌ها به عنوان وزنه‌ای پرقدرت در کشور فعالیت کند. بدین گونه فعالیت‌های اجتماعی اشرف به مانند تمامی جنبه‌های زندگیش، خلاء پنهان زندگی و عقده حقارتی که با نادیده گرفتن او به وجود آمده بود می‌پوشاند. زیرا که او از طریق این خدمات خود را مهم جلوه می‌داد و با دخالت در امور جاری مملکتی، به فردی سیاسی مبدل می‌ساخت. به طوری که در اواخر رژیم پهلوی انجام امور خیریه به صورت رسمی امری سیاسی گشت و فعالین در آن اغلب در مسائل جاری کشور صاحب نفوذ گشتند.
مهمترین فعالیت‌های اجتماعی اشرف به قرار زیر است:
مهم‌ترین فعالیت‌های اجتماعی اشرف به قرار زیر است:
*سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی: این سازمان در6 اردیبهشت سال 1326 تأسیس گردید و اشرف به عنوان نایب سرپرست عالی (شاه) در رأس آن قرار گرفت. با تأسیس این سازمان، دربار نقش اجرایی گسترده‌ای در امور کشور یافت و برخلاف تصریحات متمم قانون اساسی بر بخش بزرگی از فعالیت‌های اجتماعی دست گذاشت. عیب عمده سازمان این بود که هیأت مرکزی آن از 40 تن از شخصیت‌های مهم و معاریف کشور تشکیل می‌شد که با فرمان شاه منصوب می‌گردیدند. سازمان شبکه‌ای از مطبوعات را در اختیار داشت و با توزیع آگهی در میان آنها، اسباب مجیزگوییشان را از اشرف بطور استمرار فراهم می‌کرد. همین مطبوعات وابسته به سازمان، اشرف را شخصیتی مقدس، معصوم، روحانی و نمادی از بخشش و سخاوت در امور خیریه، مهربان، خدمتگزار، خوش قلب و ... معرفی می‌کردند.<ref> خسرو معتضد، اشرف در آیینه بدون زنگار، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نشر البرز، 1381، صص136-131</ref>
*سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی: این سازمان در6 اردیبهشت سال 1326 تأسیس گردید و اشرف به عنوان نایب سرپرست عالی (شاه) در رأس آن قرار گرفت. با تأسیس این سازمان، دربار نقش اجرایی گسترده‌ای در امور کشور یافت و برخلاف تصریحات متمم قانون اساسی بر بخش بزرگی از فعالیت‌های اجتماعی دست گذاشت. عیب عمده سازمان این بود که هیأت مرکزی آن از 40 تن از شخصیت‌های مهم و معاریف کشور تشکیل می‌شد که با فرمان شاه منصوب می‌گردیدند. سازمان شبکه‌ای از مطبوعات را در اختیار داشت و با توزیع آگهی در میان آنها، اسباب مجیزگوییشان را از اشرف بطور استمرار فراهم می‌کرد. همین مطبوعات وابسته به سازمان، اشرف را شخصیتی مقدس، معصوم، روحانی و نمادی از بخشش و سخاوت در امور خیریه، مهربان، خدمتگزار، خوش قلب و ... معرفی می‌کردند.<ref> خسرو معتضد، اشرف در آیینه بدون زنگار، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نشر البرز، 1381، صص136-131</ref>
به هر ترتیب تأسیس سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و حضور فعال شمار فراوانی از طرفداران والاحضرت در آن، سبب شد که اشرف در هرم قدرت سیاسی نیز قرار بگیرد و از حالت شاهزاده خانم درباری بیرون آید. وی، خیل بی‌شماری از ارادتمندان و چاکران متملق را، افزون بر دربار، در آن سازمان پر هزینه عریض و طویل گرد آورد و روز به روز بر نفوذ و گستره قدرت خود افزود؛ در حقیقت دولتی در دولت ایران تاسیس شد که نخست وزیر و گرداننده و همه کاره آن شاهدخت بود.
به هر ترتیب تأسیس سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و حضور فعال شمار فراوانی از طرفداران والاحضرت در آن، سبب شد که اشرف در هرم قدرت سیاسی نیز قرار بگیرد و از حالت شاهزاده خانم درباری بیرون آید. وی، خیل بی‌شماری از ارادتمندان و چاکران متملق را، افزون بر دربار، در آن سازمان پر هزینه عریض و طویل گرد آورد و روز به روز بر نفوذ و گستره قدرت خود افزود؛ در حقیقت دولتی در دولت ایران تاسیس شد که نخست وزیر و گرداننده و همه کاره آن شاهدخت بود.
خط ۸۸: خط ۸۸:
این سازمان درظرف مدت 10‌سال اقداماتی جهت احداث بیمارستان ودرمانگاه، ایجاد آموزشگاه‌ها، احداث کارخانه داروسازی، چاپ و نشر کتاب، انجمن‌ها، و ... نمود. اما امری که برای اشرف اهمیت داشت بودجه سرشار سازمان بود که دست او را در امور گوناگون باز می‌گذاشت و امکان استفاده از مزایای آن را به وجود می‌آورد.
این سازمان درظرف مدت 10‌سال اقداماتی جهت احداث بیمارستان ودرمانگاه، ایجاد آموزشگاه‌ها، احداث کارخانه داروسازی، چاپ و نشر کتاب، انجمن‌ها، و ... نمود. اما امری که برای اشرف اهمیت داشت بودجه سرشار سازمان بود که دست او را در امور گوناگون باز می‌گذاشت و امکان استفاده از مزایای آن را به وجود می‌آورد.


بنیاد فرهنگی اشرف، بلافاصله پس از بنیان‌گذاری، مجله حجیم و پر ورقی با مطالب روشنفکرانه به راه انداخت و عده‌ای از روشنفکران متظاهر و جاه طلب را در این بنیاد جدید به استخدام درآورد. اشرف، برای استفاده و تمهیدات سودطلبانه، از طریق شوهرش مهدی بوشهری، در صدد برآمد شعبه بین‌المللی بنیاد را در پاریس راه اندازی کند. هدف اشرف از تاسیس بنیاد یاد شده انجام دادن کارهای خیریه و فرهنگی نبود و بیشتر تمایل داشت برای راه اندازی شعبه آن در پاریس، دولت را سرکیسه کند. <ref> خسرو معتضد، پیشین، ص720</ref>یکی از اقدامات بنیاد، اهداء 250/000 لیره به کتاب کالج والدهام در آکسفورد بود.<ref> رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران: سحاب کتاب، 1358، ص172</ref>
بنیاد فرهنگی اشرف، بلافاصله پس از بنیان‌گذاری، مجله حجیم و پرورقی با مطالب روشنفکرانه به راه انداخت و عده‌ای از روشنفکران متظاهر و جاه طلب را در این بنیاد جدید به استخدام درآورد. اشرف، برای استفاده و تمهیدات سودطلبانه، از طریق شوهرش مهدی بوشهری، در صدد برآمد شعبه بین‌المللی بنیاد را در پاریس راه اندازی کند. هدف اشرف از تاسیس بنیاد یاد شده انجام دادن کارهای خیریه و فرهنگی نبود و بیشتر تمایل داشت برای راه اندازی شعبه آن در پاریس، دولت را سرکیسه کند. <ref> خسرو معتضد، پیشین، ص720</ref>یکی از اقدامات بنیاد، اهداء 250/000 لیره به کتاب کالج والدهام در آکسفورد بود.<ref> رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران: سحاب کتاب، 1358، ص172</ref>


در خاتمه می‌بایست خاطرنشان ساخت که فعالیت‌های اجتماعی اشرف بیشتر جنبه ظاهرفریبی و قدرت طلبی داشت و او با استفاده از امکانات انجمن‌ها، سازمان‌ها و بنیادهای فوق‌الذکر تنها در پی کسب مقام و شهرت بود. این مطلب امری نبود که از دید رجال عصر پهلوی بدور ماند. اسدالله علم که یکی از نزدیکان خاندان پهلوی بود در جای جای خاطرات خود به این زیاده خواهی‌ها اشاره می‌کند. همچنین حسین فردوست یار دیرین محمدرضا شاه در کتاب خود "ظهور و سقوط سلسله پهلوی" به این خصلت فزونی خواهی و قدرت طلبی اشرف اذعان دارد و او را شیطانی مخرب می‌داند.
در خاتمه می‌بایست خاطرنشان ساخت که فعالیت‌های اجتماعی اشرف بیشتر جنبه ظاهرفریبی و قدرت طلبی داشت و او با استفاده از امکانات انجمن‌ها، سازمان‌ها و بنیادهای فوق‌الذکر تنها در پی کسب مقام و شهرت بود. این مطلب امری نبود که از دید رجال عصر پهلوی بدور ماند. اسدالله علم که یکی از نزدیکان خاندان پهلوی بود در جای جای خاطرات خود به این زیاده خواهی‌ها اشاره می‌کند. همچنین حسین فردوست یار دیرین محمدرضا شاه در کتاب خود "ظهور و سقوط سلسله پهلوی" به این خصلت فزونی‌خواهی و قدرت‌طلبی اشرف اذعان دارد و او را شیطانی مخرب می‌داند.


==پانویس==
==پانویس==