Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۲: خط ۲۲:
مهناز در كودكي به مدرسه زرتشتيان سپرده شد كه از نگاه خانواده، بهترين مدرسه خصوصي در كرمان بود. «همه ما به مدرسه زرتشتيان مي رفتيم كه نزديك منزل ما بود. از همه طبقات و گروهها در آن مدرسه بودند؛ گروههاي اشرافي و متمكن تا طبقات كم درآمد؛ بيشتر مسلمان، اما زردشتي و مذاهب مختلف ديگر هم بودند.» مهناز درباره نوع نگرش پدر و مادرش نسبت به اقليتهاي مذهبي مي گويد كه عكس العمل  به خصوصي كه مربوط به طبقه يا مذهب خاصي باشد، نداشتند.<ref>افخمي، مهناز، جامعه، دولت و جنبش زنان ايران ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ مصاحبه با مهناز افخمي، ويراستار، غلامرضا افخمي، بنياد مطالعات ايراني،ص ۴</ref> بدين ترتيب، مهناز تحصيلات ابتدايي را قبل از آنكه حائز شرايط سني لازم باشد، آغاز كرد و روشهاي تعليم و تربيت زرتشتي نيز در شكل گيري شخصيتش اثر گذاشت. مهناز در چهارده سالگي به كلاس اول متوسطه در مدرسه انوشيروان دادگر تهران رفت. در همين دوران، دوستي مادرش با «دكتر يارشاطر» <ref group="پانویس">دكتر احسان االله يارشاطر از بهاييان متعصب در دوران پهلوي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي به امريكا پناهنده شد و داير↕ المعارف ايرانيكا را با همكاري دانشگاه بركلي منتشر مي كند</ref>در جهت گيري فكري اش بي تأثير نماند: «دردوران كودكي دوست مادرم، دكتر احسان االله يارشاطر، خيلي كمك مي كرد. او مي آمد و يك سري كتابها برايم مي آورد و تشويقم مي كرد كه كتاب بخوانم. در نتيجه فكر مي كنم او هم متوجه شده بود كه علاقه دارم و در نتيجه يك نوع حالت پدرخواندگي انتلكتوئل براي من داشت و مرتب كتاب  مي آورد. هنوز خيلي بچه بودم و او كتابهاي نويسنده هاي روسي را برايم مي آورد.»هنوز خيلي بچه بودم و او كتابهاي نويسنده هاي روسي را برايم مي آورد».<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص ۷</ref>
مهناز در كودكي به مدرسه زرتشتيان سپرده شد كه از نگاه خانواده، بهترين مدرسه خصوصي در كرمان بود. «همه ما به مدرسه زرتشتيان مي رفتيم كه نزديك منزل ما بود. از همه طبقات و گروهها در آن مدرسه بودند؛ گروههاي اشرافي و متمكن تا طبقات كم درآمد؛ بيشتر مسلمان، اما زردشتي و مذاهب مختلف ديگر هم بودند.» مهناز درباره نوع نگرش پدر و مادرش نسبت به اقليتهاي مذهبي مي گويد كه عكس العمل  به خصوصي كه مربوط به طبقه يا مذهب خاصي باشد، نداشتند.<ref>افخمي، مهناز، جامعه، دولت و جنبش زنان ايران ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۲ مصاحبه با مهناز افخمي، ويراستار، غلامرضا افخمي، بنياد مطالعات ايراني،ص ۴</ref> بدين ترتيب، مهناز تحصيلات ابتدايي را قبل از آنكه حائز شرايط سني لازم باشد، آغاز كرد و روشهاي تعليم و تربيت زرتشتي نيز در شكل گيري شخصيتش اثر گذاشت. مهناز در چهارده سالگي به كلاس اول متوسطه در مدرسه انوشيروان دادگر تهران رفت. در همين دوران، دوستي مادرش با «دكتر يارشاطر» <ref group="پانویس">دكتر احسان االله يارشاطر از بهاييان متعصب در دوران پهلوي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي به امريكا پناهنده شد و داير↕ المعارف ايرانيكا را با همكاري دانشگاه بركلي منتشر مي كند</ref>در جهت گيري فكري اش بي تأثير نماند: «دردوران كودكي دوست مادرم، دكتر احسان االله يارشاطر، خيلي كمك مي كرد. او مي آمد و يك سري كتابها برايم مي آورد و تشويقم مي كرد كه كتاب بخوانم. در نتيجه فكر مي كنم او هم متوجه شده بود كه علاقه دارم و در نتيجه يك نوع حالت پدرخواندگي انتلكتوئل براي من داشت و مرتب كتاب  مي آورد. هنوز خيلي بچه بودم و او كتابهاي نويسنده هاي روسي را برايم مي آورد.»هنوز خيلي بچه بودم و او كتابهاي نويسنده هاي روسي را برايم مي آورد».<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص ۷</ref>
آن گاه كه مادرش عزم امريكا كرد، او نيز راهي آن كشور شد و ادامه دوره دبيرستان را درمدرسه اي در سياتل آمريكا به پايان برد. مهناز افخمي، شانزده ساله بود كه وارد دانشگاه كلرادو شد و به دور از مادر، در كنار خانواده اي امريكايي زندگي تازه اي را شروع كرد و سبك و سياق زندگي و فرهنگ امريكايي را از آنها فراگرفت و در فضاهاي شغلي و حرفه اي نيز اين تجربه را تكميل كرد. او علي رغم ميل پدرش كه وي را به تحصيل در رشته پزشكي تشويق مي كرد، پس از مكاتباتي از امريكا با دكتر يارشاطر، رشته ادبيات انگليسي را براي تحصيلات دانشگاهي اش برگزيد. «(يارشاطر) نامه مفصل و جالبي برايم نوشت كه چرا ادبيات انگليسي نمي خواني كه هميشه دوست داشتي و استعدادش را داري... فكر مي كنم نفوذ او بود كه رشته ادبيات انگليسي را انتخاب كردم.»<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص 16</ref> او هم زمان براي گذران امورات زندگي به كار نيز مي پرداخت. در همين دوره بود نوزده سالگي (۱۹۵۹/۱۳۳۸ (با غلامرضا افخمي )<ref group="پانویس">غلامحسين افخمي از همسر دومش فروغ اشرف ابراهيمي پسري داشت به نام دكتر غلامرضا افخمي استاد دانشگاه ملي ايران و معاون وزير كشور كه با خانم افخمي پيوند زناشويي بست. (دكتر باقر عاقلي، «خاندانهاي حكومتگر»، فصل نامه تاريخ معاصر ايران، شم ۲۵ ،س ششم، بهار ۱۳۸۲ (در اسناد لانه جاسوسي امريكا مكرر از خاندانهاي صاحب نفوذ در دستگاه حكومت پهلوي نام برده شده است، يكي از اين خانواده ها، خانواده افخمي است.</ref> از نزديكانش، ازدواج كرد. او در ۱۹۶۶۵ از دانشگاه كلرادو ليسانس زبان و ادبيات انگليسی گرفت و يك سال بعد از همين دانشگاه فوق ليسانس دريافت كرد. او در اين دوره، ضمن تدريس تاريخ ادبيات انگليس و ادبيات انگليس قرن نوزدهم، سردبيري مجله Studies English of Abstracts را نيز برعهده داشت. مجله اي كه خلاصه تحقيقات در زمينه ادبيات انگليسي را از سراسر دنيا منتشر مي كرد.
آن گاه كه مادرش عزم امريكا كرد، او نيز راهي آن كشور شد و ادامه دوره دبيرستان را درمدرسه اي در سياتل آمريكا به پايان برد. مهناز افخمي، شانزده ساله بود كه وارد دانشگاه كلرادو شد و به دور از مادر، در كنار خانواده اي امريكايي زندگي تازه اي را شروع كرد و سبك و سياق زندگي و فرهنگ امريكايي را از آنها فراگرفت و در فضاهاي شغلي و حرفه اي نيز اين تجربه را تكميل كرد. او علي رغم ميل پدرش كه وي را به تحصيل در رشته پزشكي تشويق مي كرد، پس از مكاتباتي از امريكا با دكتر يارشاطر، رشته ادبيات انگليسي را براي تحصيلات دانشگاهي اش برگزيد. «(يارشاطر) نامه مفصل و جالبي برايم نوشت كه چرا ادبيات انگليسي نمي خواني كه هميشه دوست داشتي و استعدادش را داري... فكر مي كنم نفوذ او بود كه رشته ادبيات انگليسي را انتخاب كردم.»<ref>جامعه، دولت و جنبش زنان ايران، ص 16</ref> او هم زمان براي گذران امورات زندگي به كار نيز مي پرداخت. در همين دوره بود نوزده سالگي (۱۹۵۹/۱۳۳۸ (با غلامرضا افخمي )<ref group="پانویس">غلامحسين افخمي از همسر دومش فروغ اشرف ابراهيمي پسري داشت به نام دكتر غلامرضا افخمي استاد دانشگاه ملي ايران و معاون وزير كشور كه با خانم افخمي پيوند زناشويي بست. (دكتر باقر عاقلي، «خاندانهاي حكومتگر»، فصل نامه تاريخ معاصر ايران، شم ۲۵ ،س ششم، بهار ۱۳۸۲ (در اسناد لانه جاسوسي امريكا مكرر از خاندانهاي صاحب نفوذ در دستگاه حكومت پهلوي نام برده شده است، يكي از اين خانواده ها، خانواده افخمي است.</ref> از نزديكانش، ازدواج كرد. او در ۱۹۶۶۵ از دانشگاه كلرادو ليسانس زبان و ادبيات انگليسی گرفت و يك سال بعد از همين دانشگاه فوق ليسانس دريافت كرد. او در اين دوره، ضمن تدريس تاريخ ادبيات انگليس و ادبيات انگليس قرن نوزدهم، سردبيري مجله Studies English of Abstracts را نيز برعهده داشت. مجله اي كه خلاصه تحقيقات در زمينه ادبيات انگليسي را از سراسر دنيا منتشر مي كرد.
==ریشه‌ها==
==ریشه‌ها==
در جســتجوي ريشه ها و علقه هاي افخمي بايد كندوكاوهايي كرد كه بتوان او را از كودكي تا امروز بهتر شــناخت. از جمله مسائلي چون تحصيل در مدرسه زردشتيها، خانواده اي بدون اعتقادات محكم و تقيدات مذهبي، زندگي اشرافي، و تأثير شخصيتي مادر كه استقلال اقتصادي زنان خانواده او در آن زمان، خود قابل تأمل اســت، جدايي پدر و مادر در نخســتين ســالهاي بلوغ دخترانه، مؤانست و مجالست با انتلكتوئلهايي نظير «[[احسان االله يارشاطر]]» در دوران جواني و نوجواني، ترك شــهر و ديار، مهاجرت به غرب، زندگي در كنار خانواده اي امريكايي، كار و اشتغال دانشجويي، ايجاد ارتباط با سازمانهاي اجتماعي امريكايي، عدم آشنايي كامل با مسائل ويژه زنان و به خصوص سازمانهاي زنان در ايران و جهان، فقدان شناخت عميق از جامعه ايران و بويژه زنان اين كشــور به واســطه سالهاي دوري از وطن، ورود به ايران در نخستين سالهاي رفورمهاي ظاهري، سالهاي توسعه با مباني سكولار، جلب توجه اشرف پهلوي و داشتن حمايت وي، همكاري و هم فكري با زناني منتسب به جامعه بهاييت در سازمان زنان ايران و ... بي شك عوامل بسياري از اين دست در شكل گيري شخصيتي مهناز افخمي بي تأثير نبود زيرا تأثيرات اين فرايند را در شيوه هاي مديريتي و همكار گزينيهاي او ملاحظه مي كنيم. در [[سازمان زنان]]، «[[فرنگيس يگانگي]]»، «[[مهري راسخ]]»<ref group="پانویس">مهري راسخ، همسر شاپور راسخ و خواهرزاده دكتر عبدالكريم ايادي از مبلغان حزب بهاييت و از مرتبطين با دربار محمدرضا شاه بود. </ref>و ديگران شاهد اين مدعا هستند.
در جســتجوي ريشه ها و علقه هاي افخمي بايد كندوكاوهايي كرد كه بتوان او را از كودكي تا امروز بهتر شــناخت. از جمله مسائلي چون تحصيل در مدرسه زردشتيها، خانواده اي بدون اعتقادات محكم و تقيدات مذهبي، زندگي اشرافي، و تأثير شخصيتي مادر كه استقلال اقتصادي زنان خانواده او در آن زمان، خود قابل تأمل اســت، جدايي پدر و مادر در نخســتين ســالهاي بلوغ دخترانه، مؤانست و مجالست با انتلكتوئلهايي نظير «[[احسان االله يارشاطر]]» در دوران جواني و نوجواني، ترك شــهر و ديار، مهاجرت به غرب، زندگي در كنار خانواده اي امريكايي، كار و اشتغال دانشجويي، ايجاد ارتباط با سازمانهاي اجتماعي امريكايي، عدم آشنايي كامل با مسائل ويژه زنان و به خصوص سازمانهاي زنان در ايران و جهان، فقدان شناخت عميق از جامعه ايران و بويژه زنان اين كشــور به واســطه سالهاي دوري از وطن، ورود به ايران در نخستين سالهاي رفورمهاي ظاهري، سالهاي توسعه با مباني سكولار، جلب توجه اشرف پهلوي و داشتن حمايت وي، همكاري و هم فكري با زناني منتسب به جامعه بهاييت در سازمان زنان ايران و ... بي شك عوامل بسياري از اين دست در شكل گيري شخصيتي مهناز افخمي بي تأثير نبود زيرا تأثيرات اين فرايند را در شيوه هاي مديريتي و همكار گزينيهاي او ملاحظه مي كنيم. در [[سازمان زنان]]، «[[فرنگيس يگانگي]]»، «[[مهري راسخ]]»<ref group="پانویس">مهري راسخ، همسر شاپور راسخ و خواهرزاده دكتر عبدالكريم ايادي از مبلغان حزب بهاييت و از مرتبطين با دربار محمدرضا شاه بود. </ref>و ديگران شاهد اين مدعا هستند.