ELHAM (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
ELHAM (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
افسانه نجم‌آبادی در محله شیخ هادی تهران به دنیا آمد. وی نوه‌ی نوه‌ی '''شیخ هادی نجم‌آبادی''' روحانی تجددخواه دوران مشروطه می‌باشد. پدرش مهندس کشاورزی و مادرمش معلم آموزش و پرورش بود.
افسانه نجم‌آبادی در محله شیخ هادی تهران به دنیا آمد. وی نوه‌ی نوه‌ی '''شیخ هادی نجم‌آبادی''' روحانی تجددخواه دوران مشروطه می‌باشد. پدرش مهندس کشاورزی و مادرمش معلم آموزش و پرورش بود.


خانم نجم‌آبادی می‌گوید: پدر و مادرم هر دو بر آموزش تأکید داشتند و مهم‌ترین وظیفه من و خواهرم رفتن به دنبال تحصیل بود. نجم‌آبادی دوران تحصیل خویش را جنین تعریف می‌کند: «از کلاس هشتم و نهم دبیرستان (طبق نظام آموزشی آن دوره) به دنبال ریاضی و فیزیک بودم. در دبیرستان ریاضی و در دانشگاه کارشناسی و کارشناسی‌ارشد فیزیک خواندم و خیلی به دنبال کتاب خواندن در خارج از حیطه کاری خودم نبودم. عشق من به کتاب خواندن به حیطه‌های دیگر برمی‌گردد. به سال‌های دکترا و بعد از دکترا که تغییر رشته دادم و از فیزیک به جامعه‌شناسی آمدم. در دانشگاه تهران دو سال فیزیک خوانده بودم و بعد در سال ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به امریکا رفتم و لیسانسم را در همان رشته فیزیک در دانشگاه هاروارد گرفتم. فوق لیسانسم را هم در هاروارد گرفتم و بعد تغییر رشته دادم. بعد از رفتن به انگلیس شروع به تحصیل در رشته جامعه‌شناسی کردم. <ref>[https://en.wikipedia.org/wiki/Afsaneh_Najmabadi درویکی پدیا انگلیسی  «Afsaneh_Najmabadi»]</ref> <ref>[https://www.cgie.org.ir/popup/fa/system/contentprint/129374 ((تاریخ‌نگاری دوره پهلوی، روزگار قاجار را دوره ظلمت و بی‌سوادی زنان معرفی می‌کرد))، سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی]</ref> سال ۱۳۵۳ که من به انگلیس رفتم دهه‌ای بود که همه در حال و هوای این بودند که ایران تغییری می‌کند یا نه. از زاویه مطالعات دانشگاهی علاقه‌ام این بود که که موضوع تز دکترایم درباره مسأله‌ای باشد که کمکی به فهم من و شاید دیگران بکند و مفید واقع شود. در آن زمان، ایران وارد دوره حرکات اجتماعی و بعد هم انقلاب شد. مثل بسیاری از دیگر ایرانیان من هم بین شهریور ۱۳۵۷ تا تابستان ۱۳۵۹ کمابیش در ایران بودم. در سال ۱۳۶۳ از تز دکترایم دفاع کردم. از سال ۱۳۷۱ درکالج بارنارد (دانشگاه کلمبیا) مشغول به تدریس شدم. از سال ۱۳۸۰ هم کرسی فعلی دانشگاه هاروارد را دارم که نیمی در تاریخ و نیمی دیگر در مطالعات زنان است.»<ref>[https://www.magiran.com/article/3387508 محمدی، «تاریخ نگاری زنان قاجاری درآن سوی مرزها»، مگیران، 13 تیر 1395ش]</ref>
خانم نجم‌آبادی می‌گوید: پدر و مادرم هر دو بر آموزش تأکید داشتند و مهم‌ترین وظیفه من و خواهرم رفتن به دنبال تحصیل بود. نجم‌آبادی دوران تحصیل خویش را جنین تعریف می‌کند: «از کلاس هشتم و نهم دبیرستان (طبق نظام آموزشی آن دوره) به دنبال ریاضی و فیزیک بودم. در دبیرستان ریاضی و در دانشگاه کارشناسی و کارشناسی‌ارشد فیزیک خواندم و خیلی به دنبال کتاب خواندن در خارج از حیطه کاری خودم نبودم. عشق من به کتاب خواندن به حیطه‌های دیگر برمی‌گردد. به سال‌های دکترا و بعد از دکترا که تغییر رشته دادم و از فیزیک به جامعه‌شناسی آمدم. در دانشگاه تهران دو سال فیزیک خوانده بودم و بعد در سال ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به امریکا رفتم و لیسانسم را در همان رشته فیزیک در دانشگاه هاروارد گرفتم. فوق لیسانسم را هم در هاروارد گرفتم و بعد تغییر رشته دادم. بعد از رفتن به انگلیس شروع به تحصیل در رشته جامعه‌شناسی کردم. <ref>[https://en.wikipedia.org/wiki/Afsaneh_Najmabadi «Afsaneh_Najmabadi»، درویکی پدیا انگلیسی  ]</ref> <ref>[https://www.cgie.org.ir/popup/fa/system/contentprint/129374 «تاریخ‌نگاری دوره پهلوی، روزگار قاجار را دوره ظلمت و بی‌سوادی زنان معرفی می‌کرد»، سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی]</ref> سال ۱۳۵۳ که من به انگلیس رفتم دهه‌ای بود که همه در حال و هوای این بودند که ایران تغییری می‌کند یا نه. از زاویه مطالعات دانشگاهی علاقه‌ام این بود که که موضوع تز دکترایم درباره مسأله‌ای باشد که کمکی به فهم من و شاید دیگران بکند و مفید واقع شود. در آن زمان، ایران وارد دوره حرکات اجتماعی و بعد هم انقلاب شد. مثل بسیاری از دیگر ایرانیان من هم بین شهریور ۱۳۵۷ تا تابستان ۱۳۵۹ کمابیش در ایران بودم. در سال ۱۳۶۳ از تز دکترایم دفاع کردم. از سال ۱۳۷۱ درکالج بارنارد (دانشگاه کلمبیا) مشغول به تدریس شدم. از سال ۱۳۸۰ هم کرسی فعلی دانشگاه هاروارد را دارم که نیمی در تاریخ و نیمی دیگر در مطالعات زنان است.»<ref>[https://www.magiran.com/article/3387508 محمدی، «تاریخ نگاری زنان قاجاری درآن سوی مرزها»، مگیران، 13 تیر 1395ش]</ref>


==آثار==
==آثار==