Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


اسپنسر انسان اخلاقی را این گونه تصویر می‌کند:
اسپنسر انسان اخلاقی را این گونه تصویر می‌کند:
« انسان اخلاقی کسی است که عملکرد حیاتی او با همه تنوعی که دارد متناسب با شرایط وجودی او اجراء و اعمال گردد.... اجرای هر یک از کارکردهای حیاتی یک الزام اخلاقی است. بدین ترتیب انسان محصول تطور است، جامعه محصول تطور است و ارزش‌های اخلاقی نیز محصول تطور است. رفتار به حکم قانون کلی تطور پدیده‌ای است متطور و رفتار اخلاقی در این مورد از قانون تطور مستثنی نیست».
« انسان اخلاقی کسی است که عملکرد حیاتی او با همه تنوعی که دارد متناسب با شرایط وجودی او اجراء و اعمال گردد.... اجرای هر یک از کارکردهای حیاتی یک الزام اخلاقی است. بدین ترتیب انسان محصول تطور است، جامعه محصول تطور است و ارزش‌های اخلاقی نیز محصول تطور است. رفتار به حکم قانون کلی تطور پدیده‌ای است متطور و رفتار اخلاقی در این مورد از قانون تطور مستثنی نیست».<ref>صانعی دره بیدی، منوچهر، فلسفه اخلاق و مبانی رفتار، ص 328</ref>


=== رفتار اخلاقی تکاملی کامل ===
=== رفتار اخلاقی تکاملی کامل ===
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
5) منکران تکامل اجتماعی ادعا دارند که چون جامعه‌ها هدف‌ها و ملاک‌های مشترک مشخصی ندارند، سنجش پویش‌های تاریخی و تعیین تکامل و انحطاط میسر نیست.
5) منکران تکامل اجتماعی ادعا دارند که چون جامعه‌ها هدف‌ها و ملاک‌های مشترک مشخصی ندارند، سنجش پویش‌های تاریخی و تعیین تکامل و انحطاط میسر نیست.
البته ناگفته نماند که نظریه‌های تکامل با وجود از دست دادن اعتبار اولیه خود در شکل گرفتن دانش اجتماعی مؤثر بوده است. تئوری که در این زمینه در قرن 18 و 19 ارائه شده شاکله نظریات امروزی را پی‌ریزی کرده است. مثل نظریات اسپنسر در سازمان دادن به افکار جامعه‌شناسان کمک شایانی کرده است و طرح‌های ساختمان جامعه (ساخت اجتماعی) که امروزه در بررسی‌های اجتماعی آمریکاییان به‌کار گرفته می‌شود، انواع ترمیم شده تصورات قرن 19 است.
البته ناگفته نماند که نظریه‌های تکامل با وجود از دست دادن اعتبار اولیه خود در شکل گرفتن دانش اجتماعی مؤثر بوده است. تئوری که در این زمینه در قرن 18 و 19 ارائه شده شاکله نظریات امروزی را پی‌ریزی کرده است. مثل نظریات اسپنسر در سازمان دادن به افکار جامعه‌شناسان کمک شایانی کرده است و طرح‌های ساختمان جامعه (ساخت اجتماعی) که امروزه در بررسی‌های اجتماعی آمریکاییان به‌کار گرفته می‌شود، انواع ترمیم شده تصورات قرن 19 است.
 
=== نقد اخلاق تکاملی در دیدگاه اسپنسر ===
یکی از اعتراضاتی که به اخلاق تکاملی شده این است که این مکتب بر مبنای یک فرضیه اثبات نشده بنا گردیده است. فرضیه تکامل علی رغم این که فرضیه ای مسلم در میان زیست شناسان است اما تا کنون هیچ دلیل قاطعی برای اثبات آن اقامه نشده.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. 1384، ص 227</ref>
اعتراض دیگر این است که قانون تکامل قانونی جبری است مربوط به طبیعت بی‌شعور و بی‌اراده. این قانون چگونه می‌تواند منشأ ارزش‌های اخلاقی که قوام آنها به اراده و اختیار است شود. اسپنسر « هرگز به روشنی درنیافته است که روند تکامل که یک واقعیت تاریخی است فی نفسه نمی‌تواند ارزش‌گذاری‌هایی را که او بر تعبیر و تفسیر خود (از اخلاق و تکامل) بار می‌‌کند ثابت کند. فی‌المثل حتی اگر فرض کنیم تکامل در جهت ظهور یک نوع از حیات اجتماعی انسان پیش‌می‌رود و این نوع مناسب‌ترین نوع برای بقاست الزاماً برنمی‌آید که این نوع، اخلاقاً هم بهترین نوع است»<ref>کاپلستون،فردریک.تاریخ فلسفه غرب. ترجمه بهاءالدین خرمشاهی.ج8 تهران، انتشارات علمی فرهنگی و سروش1370. ص156.</ref>
=== نقد نظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر در مورد منشأ پیدایش دین ===
=== نقد نظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر در مورد منشأ پیدایش دین ===
این مطلب که گفته اند مذهب مولود جهل است در مجموع به دو گونه بیان شده. آن بیانی که اگوست کنت کرده با آنچه که از اسپنسر و دیگران نقل می کنند دو بیان است یعنی دو وجهه دارد. نظر اگوست کنت به همان مسئله تعلیل حوادث است، یعنی می‌خواهد بگوید بشر بالطبع اصل علیت را پذیرفته است منتها بشرهای اولیه چون علل اصلی حوادث را نمی‌شناختند اینها را به یک سلسله موجودات غیبی، خدایان و امثال اینها نسبت می دادند. مثلا می‌دیدند باران می‌آید؛ چون علت آمدن باران را نمی شناختند می‌گفتند «خدای باران»؛ طوفان می‌آمد، نمی‌دانستند علت آن چیست، می‌گفتند «خدای طوفان» و همچنین حوادث دیگر. بنابراین از نظر او این فقط یک فکر است برای انسان، مثل آنچه که ما در باب توحید می گوییم که این فقط مربوط به مرحله شناخت است.
این مطلب که گفته اند مذهب مولود جهل است در مجموع به دو گونه بیان شده. آن بیانی که اگوست کنت کرده با آنچه که از اسپنسر و دیگران نقل می کنند دو بیان است یعنی دو وجهه دارد. نظر اگوست کنت به همان مسئله تعلیل حوادث است، یعنی می‌خواهد بگوید بشر بالطبع اصل علیت را پذیرفته است منتها بشرهای اولیه چون علل اصلی حوادث را نمی‌شناختند اینها را به یک سلسله موجودات غیبی، خدایان و امثال اینها نسبت می دادند. مثلا می‌دیدند باران می‌آید؛ چون علت آمدن باران را نمی شناختند می‌گفتند «خدای باران»؛ طوفان می‌آمد، نمی‌دانستند علت آن چیست، می‌گفتند «خدای طوفان» و همچنین حوادث دیگر. بنابراین از نظر او این فقط یک فکر است برای انسان، مثل آنچه که ما در باب توحید می گوییم که این فقط مربوط به مرحله شناخت است.
خط ۲۸۴: خط ۲۸۶:
== منبع ==
== منبع ==
محمدتقی مصباح یزدی؛ جامعه و تاریخ از نگاه قرآن؛ م: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1391.
محمدتقی مصباح یزدی؛ جامعه و تاریخ از نگاه قرآن؛ م: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1391.
نظریه های روانشناسی تکاملی هربرت اسپنسر؛ [http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/1809 سایت روانشناسی هاشملو].


[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]