خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
اخلاق مراقبت از نقدهاي فمنيسيت نيز بی نصيب نمانده است. [[رو سـيبيلا]] معتقـد اسـت كـه «انسانها موجوداتي پيچيده بوده و اينگونه تلاشها براي تعريف آنها، درنهايـت باعـث تقليـل آنان ميشود.»<ref>] Stainton Rogers,Wendy& Stainton Rogers,Rex (2004).The Psychology of Gender and Sexuality. New York:Open University Press.p71.</ref> | اخلاق مراقبت از نقدهاي فمنيسيت نيز بی نصيب نمانده است. [[رو سـيبيلا]] معتقـد اسـت كـه «انسانها موجوداتي پيچيده بوده و اينگونه تلاشها براي تعريف آنها، درنهايـت باعـث تقليـل آنان ميشود.»<ref>] Stainton Rogers,Wendy& Stainton Rogers,Rex (2004).The Psychology of Gender and Sexuality. New York:Open University Press.p71.</ref> | ||
[[ليندا جي . نيكلسن]] ميپرسد كه چرا بايد خود را به دو مدل فكـري زنانه و مردانه محدود كنيم؟ اگر [[زنان]] در مقايسه با [[مـردان]] مراقبـتگـر مناسـبيانـد، بـه لحـاظ معرفتي، اخلاقي و سیاسي نامعقول است كه [[زنان]] را با فضيلت مراقبت مرتبط بدانیم. چون ايـن دیدگاه را حمايت ميكند كه [[زنان]] « موظف » به مهرباني و مراقبتاند يا لازمة بدتر اینكـه، چـون [[زنان]] توان مراقبتگري دارند، آنها « باید » چنين كنند و مهم نيست كه يـن امـر بـه ضررشـان تمام شود. اگرچه نقشهاي متمايزي كه [[زنان]] و [[مردان]] در ساحتهاي خصوصـي و عمـومي ايفـا ميكنند عامل مهمي در تبيين [[گيليگان]] است، به رويههاي خاص در هريك از ساحتها در طول زمان و در درون گروهها و كنشگران اجتمـاعي متفـاوت توجـه نكـردهاسـت.<ref> Kerber,l.k. (1993).“Some cautionary words for historians”,signs:journal of women in culture and society,11,304-310. </ref> | [[ليندا جي . نيكلسن]] ميپرسد كه چرا بايد خود را به دو مدل فكـري زنانه و مردانه محدود كنيم؟ اگر [[زنان]] در مقايسه با [[مـردان]] مراقبـتگـر مناسـبيانـد، بـه لحـاظ معرفتي، اخلاقي و سیاسي نامعقول است كه [[زنان]] را با فضيلت مراقبت مرتبط بدانیم. چون ايـن دیدگاه را حمايت ميكند كه [[زنان]] « موظف » به مهرباني و مراقبتاند يا لازمة بدتر اینكـه، چـون [[زنان]] توان مراقبتگري دارند، آنها « باید » چنين كنند و مهم نيست كه يـن امـر بـه ضررشـان تمام شود. اگرچه نقشهاي متمايزي كه [[زنان]] و [[مردان]] در ساحتهاي خصوصـي و عمـومي ايفـا ميكنند عامل مهمي در تبيين [[گيليگان]] است، به رويههاي خاص در هريك از ساحتها در طول زمان و در درون گروهها و كنشگران اجتمـاعي متفـاوت توجـه نكـردهاسـت.<ref> Kerber,l.k. (1993).“Some cautionary words for historians”,signs:journal of women in culture and society,11,304-310. </ref> |