Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۱: خط ۴۱:
لذا عدالت را باید در هر عصری تعریف کرد. ما تفسیر ثابتی از عدالت، نه تنها در مسائل مربوط به زنان و مردان، بلکه در نظام سیاسی و اقتصادی هم نداریم. تعریف عدالت در هر عصر به خود انسان‌ها واگذار می‌شود و آن‌ها باید تعریفی از آن ارائه دهند. در هر عصری باید دید مثلا ً چه نوع نظام اقتصادی، خانوادگی و سیاسی است که می‌تواند حق افراد جامعه را به آنان بدهد یا، به تعبیری، فرصت‌ها را به صورت برابر در اختیار همه قرار دهد. و در آخر شبستری نتیجه میگیرد برای رفع نابرابری‌های موجود میان زن و مرد باید به جای تکیه بر نظام طبیعی، تحلیلی از مفهوم عدالت در ارتباط با نظام خانواده ارائه داد.<ref> فقه اسلامی و حقوق زنان ، وبگاه مجتهد شبستری</ref>
لذا عدالت را باید در هر عصری تعریف کرد. ما تفسیر ثابتی از عدالت، نه تنها در مسائل مربوط به زنان و مردان، بلکه در نظام سیاسی و اقتصادی هم نداریم. تعریف عدالت در هر عصر به خود انسان‌ها واگذار می‌شود و آن‌ها باید تعریفی از آن ارائه دهند. در هر عصری باید دید مثلا ً چه نوع نظام اقتصادی، خانوادگی و سیاسی است که می‌تواند حق افراد جامعه را به آنان بدهد یا، به تعبیری، فرصت‌ها را به صورت برابر در اختیار همه قرار دهد. و در آخر شبستری نتیجه میگیرد برای رفع نابرابری‌های موجود میان زن و مرد باید به جای تکیه بر نظام طبیعی، تحلیلی از مفهوم عدالت در ارتباط با نظام خانواده ارائه داد.<ref> فقه اسلامی و حقوق زنان ، وبگاه مجتهد شبستری</ref>
==نقد==
==نقد==
آنچه به عنوان نقد اصلی و مبنایی بر دیدگاه شبستری وارد است مساله وحی و قرآن است.شبستری قرآن را کلام نبوی و آن را حاصل تجربه دینی پیامبر میداند و معتقد است قرآن زمانی میتواند فهم شود که کلام بشری باشد. این در حالی است که از دیدگاه ما قرآن کلام خداوند و از طریق وحی بر پیامبر نازل شده است و پیامبر هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نداشته است. وی با تکیه بر مبنا و رویکرد هرمنوتیک فلسفی نسبت به فهم متون دینی، معتقد است که فهم و تفسیر هیچ متن دینی بدون پیش‏فرض، پیش‏فهم، انتظارات و علایق نیست. از سخنان آقای شبستری چنین استنباط می‏‌شود:
1. هر تفسیری، مستلزم پیش‏ فرض و پیش ‏فهم است.
2. هیچ فهم و تفسیر و قرائتی از متون دینی، قطعی نیست.
3. در عالم انسان هیچ قرائت قطعی و یقینی وجود ندارد.
4. اسلام، خود یک قرائت از دین است، در نتیجه هیچ‏یک از اعتقادهایِ آن یقینی و قطعی نیست و تمام آموزه‏های آن ظنی است.
گرچه مطلب مذکور به نحو فی الجمله درست است و پیش ‏فهم‏ها و پیش فرض ها و اصول موضوعه یک شخص در فهم برخی از سطوح معنایی آیات قرآن و روایات، مؤثر است، لکن این ادعا به عنوان یک قاعده کلی و مطلق پذیرفته نیست، زیرا لازمه آن فقدان فهم مشترک میان افراد بشر (در هر دو حوزه معرفت دینی و غیردینی) و بسته شدن باب تفهیم و تفهّم و تعلیم و تعلّم است. به‏علاوه شواهد بسیاری وجود دارد که از برخی گزاره‏های دینی، مفسران و حتی دانشمندان غیر مسلمان، فهم مشترکی داشته و دارند.<ref>خبرگذاری فارس، ادعای فربه اما متناقض مجتهد شبستری درباره تجربه دینی، 29/9/95</ref>
پر واضح است که آگاهی‏های دینی و غیردینی در بهره‏برداری بیشتر و فهم عمیق‏تر از متون دینی مؤثر است، لکن با اشتراک فهم منافاتی ندارد. این که خداوند می گوید، تأویل آیات قرآن را جز خداوند، فقط راسخون در علم، می‏دانند،(و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم(( آل عمران/ 7) دلیلی گویا بر همین حقیقت است، زیرا معلوم می‏شود که مرتبه‏ای از فهم قرآن کریم ویژه ریشه داران در دانش است. آن‏چه در اشتراک فهم مد نظر است، فهم نخستین مرتبه معارف آیات قرآن است. اصولاً درک و فهم عمیق‏تر، وقتی معنا دارد که فهم ثابت و مشترک و یکسانی وجود داشته باشد، تا در مقایسه با آن، فهم بیشتر و عمیق‏تر تحقق یابد.<ref>خبرگذاری فارس، ادعای فربه اما متناقض مجتهد شبستری درباره تجربه دینی، 29/9/95</ref>
از طرفی دیگر ایشان می‏گوید از یک متن قرائت‏‌های مختلفی وجود دارد؛ و می‌دانیم که یکی از قرائت‏‌ها این است که ما مسلمات و اصول فقهی ثابت و یقینی داریم، ولی آقای شبستری با این قرائت به مخالفت برمی‏خیزد، یعنی از یک طرف ایشان، همه قرائت‏ها را معتبر می‏‌داند، ولی با یک قرائت که به ‏زعم ایشان قرائت متعارف و رایج است مخالفت می‏کند. و از قرائت خویش دفاع می کند. حال اگر واقعا شما همه قرائت‏‌ها را معتبر می‏دانید و می گویید هیچ قرائتی مطلق نیست، دلیلی ندارد که با قرائت متعارف و رایج مخالفت کرده و آن را اشتباه بدانید و در عوض، قرائت خود را صحیح دانسته و در صدد به کرسی نشاندن آن، در دیدگاه دیگران باشید.<ref>خبرگذاری فارس، ادعای فربه اما متناقض مجتهد شبستری درباره تجربه دینی، 29/9/95</ref>
مساله دیگر بحث عدالت وتعریف آن در دیدگاه ایشان است. برطبق رویکرد ایشان، تفسیر ثابتی از عدالت نمی‎توان ارائه داد، بلکه عدالت، امری نسبی و متغیر می‎گردد و تعریف آن در هر عصری به خود انسان‌ها واگذار می‎شود، بنابراین با توجه به آنچه که مطرح گردید. عدالت در مورد زنان منوط به شرایط زمان و مکان متغیر می‎گردد.یعنی عدالت و بسیاری از مفاهیم دیگر تاریخی و زمانمند خواهند شد. زمان‌مند ، عصری و تاریخی دانستن احکام شریعت اسلام اگر به معنای نسخ‌پذیری دین اسلام باشد، با خاتمیت اسلام که از بدیهیات مسلمین است در تعارض خواهد بود. اسلام، دین خاتم و جاودانی است و احکام آن نیز نسخ‌ناپذیر بوده و تا روز قیامت ثابت و غیر قابل تغییر خواهد بود. البته روشن است که ثابت بودن احکام الهی با گشوده بودن باب اجتهاد و لزوم روزآمد بودن دین در تعارض نیست. این که هر عصری نیازها و مقتضیات خاص خود را دارد و احکام خاص خود را می‌طلبد، به معنای عصری بودن احکام شریعت نمی‌باشد. کشف و تنقیح مناط احکام و تناسب بین موضوعات و احکامی که بر آن‌ها بار می‌شود، از وظایف و تخصص‌های مجتهدین و فقیهان آشنا با دین و مقتضیات زمان است.اصول ثابت در هر زمانی ثابت است و این فقیه است که به مقتضای زمان، مکان و تغییرات این اصول را با مسائل زمانه تطبیق میدهد.<ref>حسنی، سیده معصومه،  تفاوت‌های جنسیتی از دیدگاه اسلام و فمینیسم</ref>
از طرفی شواهد زیادی وجود دارد که تفاوتهای اساسی و ذاتی بین زن ومرد از ابتداء خلقت وجود داشته است واین گونه نبوده که در اثر تکامل تدریجی ایجاد شده باشد.این مساله در آیات قرآن کریم به روشنی قابل استنباط است .در آیه32سوره مبارکه زخرف، طبیعی و هدفداری تفاوتهای آدمیان استنباط می‌گردد. در این آیه آمده است: أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِیّاً وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ.‏
بخش نخست آیه مذکور بر طبیعی بودن تفاوتها و بخش دوم آن بر هدفداری آن دلالت روشنی دارد.خداوند متعال با تعابیر(نحن قسمنا)و (رفعنا) تفاوتها را به خود نسبت داده است و به همین دلیل نظریه تاریخی بودن تفاوتها از نظر قرآن کریم باطل است.سپس با تعبیر(لیتخذ بعضهم بعضا سخریا)هدف تفاوتها را بیان میکند.البته از مباحث گفته شده نتیجه نمی‌گیریم که همه تفاوتها موجود میان دو جنس زن و مرد طبیعی و تدبیر آفرینش است؛ زیرا برخی از تفاوتهای معلول شرایط محیطی و فرهنگی است.<ref>هدایت نیا،فرج‌الله،الگو سوم، ص132تا135</ref>تفاوتهای طبیعی که منشاء تفاوتهای حقوقی و خانوادگی شده در خدمت اهداف غایی و آخرت گرا اسلام  است. تمامی موجودات و از جمله انسان، در وجودشان به سوی هدفی که برای آن آفریده شده‌اند، هدایت شده و در خلقتشان به هر جهاز و ابزاری که در رسیدن به آن هدف نیازمندند، مجهز هستند. از این رو در انسان بر حسب مقتضیات طبیعی دو جنس مخالف، به ضرورت، تفاوت‌های حقوقی بنا گشته است؛ لذا این تفاوت‌ها ریشه در واقعیت نفس الامری دارد، نه در امور اعتباری و قراردادی. به عبارت دیگر، قواعد حقوقی شرعی بر اساس هماهنگی و همسوئی با مصالح و مفاسد واقعی بنا ‌شده‌اند، نه بر اساس سلیقه‌های افراد یا گروه‌ها که اگر تعارضی دیدند و نتوانستند حل کنند کل قوانین ثابت را انکار کنند.<ref>حسنی، سیده معصومه،  تفاوت‌های جنسیتی از دیدگاه اسلام و فمینیسم</ref>


==آثار==
==آثار==