Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۲: خط ۵۲:
==نقد==
==نقد==
حجاب به عنوان یک حکم الهی، ریشه در قرآن کریم دارد و آنچه در قرآن آمده، ارائه کننده یک قاعده کلی در این زمینه است. لزوم حکم حجاب از آیات مختلف در قرآن کریم از جمله آیه 31 سوره نور،59سوره احزاب.... قابل استنباط است.توجه و دقت در شان نزول آیات نیز نشان میدهد که اگر چه برخی از زنان اشراف پوشش درست نداشته و لباس بدن نما می‌پوشیدند اما آیهٔ سورهٔ احزاب که مربوط به پوشش بدن(شأن نزول آن دربارهٔ زنان اشرافی عرب است كه لباس بدن نما می پوشیدند) امر به پوشش یا جلباب كه در لغت به معنی قمیص واسع و پیراهن گشاد است میکندوادامهٔ آیه هم صراحت بر این معنا داردلذا آیه دلیل بر عدم پوشش سر و گردن نخواهد بود.
حجاب به عنوان یک حکم الهی، ریشه در قرآن کریم دارد و آنچه در قرآن آمده، ارائه کننده یک قاعده کلی در این زمینه است. لزوم حکم حجاب از آیات مختلف در قرآن کریم از جمله آیه 31 سوره نور،59سوره احزاب.... قابل استنباط است.توجه و دقت در شان نزول آیات نیز نشان میدهد که اگر چه برخی از زنان اشراف پوشش درست نداشته و لباس بدن نما می‌پوشیدند اما آیهٔ سورهٔ احزاب که مربوط به پوشش بدن(شأن نزول آن دربارهٔ زنان اشرافی عرب است كه لباس بدن نما می پوشیدند) امر به پوشش یا جلباب كه در لغت به معنی قمیص واسع و پیراهن گشاد است میکندوادامهٔ آیه هم صراحت بر این معنا داردلذا آیه دلیل بر عدم پوشش سر و گردن نخواهد بود.
در مساله ارث و قوانین مالی خانواده نیز شکى نیست که پاره‏اى از احکام، تابع مصالح موقت می‌‏باشند و به اقتضاى شرایط زمانى و مکانى، وضع می‌‏شوند، همانند احکام حکومتى؛ ولى اجماع مسلمین بر این است که آیات ارث از «محکمات» قرآن کریم است و احکام آن، زمان بردار نیست و به هیچ وجه مقید نشده است.
 
ثانیا: احکام ارث زن و مرد، بر اساس مسؤولیتهایى است که بر عهده هریک نهاده شده است و قرابتى که شخص با متوفى دارد. به تعبیر دیگر، حکمت‌هاى مربوط به قوانین ارث، زمان بردار نیست.
در مساله ارث و قوانین مالی خانواده نیز شکى نیست که پاره‌‏اى از احکام، تابع مصالح موقت می‌‏باشند و به اقتضاى شرایط زمانى و مکانى، وضع می‌‏شوند، همانند احکام حکومتى؛ ولى اجماع مسلمین بر این است که آیات ارث از «محکمات» قرآن کریم است و احکام آن، زمان بردار نیست و به هیچ وجه مقید نشده است.
ثالثا: اگر احکام ارث، احکام امضایى بود، می‌بایست همانند احکام دوره جاهلیت با اندک تفاوتى، وضع می‌‏شد؛ درحالى که انقلاب حقوقى اسلام در این زمینه در نوع خود، بی‌نظیر بوده و به تأیید تمام مورخان و مفسران گران‏قدر، موجب حیرت و اعتراض مردم واقع شده است. هرچند، امروزه به اقتضاى شرایط زمانى و نیازهاى خانوادگى، گاه زنان پا به پاى مردان در خارج از منزل به کار مشغولند و در تأمین اقتصاد خانواده نقش دارند و شراکت آنان در امور مربوط به زنان و مطابق با شأن ومنزلت آنان امرى پسندیده است؛ ولى هرگز از نظر شریعت اسلام، زنان ملزم به تأمین مخارج زندگى خویش و خانواده نیستند. علاوه بر آن، می‌‏توانند تمام درآمد خود را پس‌‏انداز کنند و این وظیفه مرد است که مخارج زن را از هر جهت تأمین کند؛ گرچه مرد، فقیر و زن، توانگر (دارا) باشد. حکمت تعیین سهم الارث در نظر اسلام، پابرجاست؛ زیرا در صورتى، کرامت و عزت زن مسلمان حفظ می‌‏شود که از لحاظ مالى تأمین باشد و از روى ناچارى به کارى که به کرامت و شرافت او در تضاد است، تن درندهد و این وقتى تضمین می‌‏شود، که وى ملزم به شرکت در امور اقتصادى خانواده نباشد؛ هر چند در صورتى که توانایى داشته باشد می‌‏تواند بارى از دوش شریک زندگى خود بردارد و اسلام، مانع اشتغال زن البته با رعایت شؤونات اسلامى نیست. قانون ارث در اسلام بر پایه عدالت اقتصادى و اجتماعى و روانى، قانونگذارى شده و در آن مسؤولیت‌هاى اجتماعى و خانوادگى هریک از زن و مرد رعایت شده و اگر از درون نظام حقوقى اسلام، به قانون ارث بنگریم، سهم زنان که هیچ مسؤولیت مالى بر دوش ندارند، کاملاً منصفانه و ضامن کرامت و عزّت زنان مسلمان است. تمام این اشکالها ناشى از کج‌‏فهمی‌‏ها وعدم دقت در دستورات حیات بخش دین مبین اسلام است؛ وگرنه اسلام بذات خویش، بسیار غنى است.<ref>اسلامپور کریمی،عسکری، فلسفه تفاوت ارث زن و مرد در اسلام،  رواق اندیشه 1383 شماره 35</ref>
احکام ارث زن و مرد، بر اساس مسؤولیتهایى است که بر عهده هریک نهاده شده است و قرابتى که شخص با متوفى دارد. به تعبیر دیگر، حکمت‌هاى مربوط به قوانین ارث، زمان بردار نیست.
اما در باب ازدواج موقت تقسیم این ازدواج به دو گانه ای که آقای قابل میگوید متعه را شبیه به ازدواج سفید کرده است یعنی دو نفر بدون هیچ گونه قرار داد فقط بر حسب توافق طرفینی یک رابطه را آغاز کنند و در میانه رابطه مواظب باشند تا از توافق صورت گفته خطا نکنند.آقای قابل یا انسان یا میلهای طبیعی که در او وجود دارد را نمیشناسد.از طرفی ایشان این نوع روابط را برای افرادی پیشنهاد میدهد که در فشار جنسی قرار دارند و نمیتوانند ازدواج دائم و رسمی داشته باشند حال باید این سوال را مطرح کرد افراد در چنین حالتی چه میزان میتوانند به توافق بین خود پایبند باشند؟اگر از حدود توافق تجاوز شد و طرفین توافق را رعایت نکردند مسئولیت عواقب کار بر عهده ای چه کسی است؟از چه راهی میتوان فرد را مجبور به پذیرش مسئولیت کرد؟از طرفی آیا میتوان با توجه به عرف کشور اسلامی چنین رابطه ای را پیشنهاد کرد؟و هزاران سوال بی جواب دیگری که میتوان بر این تعریف از ازدواج موقت وارد کرد.آنچه مسلم است از نظر اسلام بهترین‌، سودمندترین، عاقلانه‌ترین رابطه بین دو جنس مخالف رابطه ازدواج دائم است و این اصل مبنایی و ارزش اصلی ماست. اما از سوی دیگر اسلام دینی واقع‌گرا هم هست و به دنبال آن نیست که تنها در یک فضا انسان را ببیند. قرآن به نیاز‌های مختلف انسان توجه داشته و همه ابعاد حیات او را می‌بیند. بعضا واقعیات زندگی نشان می‌دهد که شرایط ازدواج دائم برای همه فراهم نمی‌شود یا اینکه یک مرد با ازدواج دائم باز هم به دلیل وجود موانعی نمی‌تواند نیازهای طبیعی و اولیه خود را برطرف بکند و دین این واقعیت انسان‌شناسی را مورد توجه قرار داده و راهکار دیگری را به نام ازدواج موقت پیشنهاد کرده است.  یکی از تفاوت‌های ازدواج سفید و ازدواج موقت، رسمی بودن ازدواج موقت است. این تفاوت مهمی است. دوم اینکه ازدواج موقت مورد تاکید دین بوده است و آیه شریفه «... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً...: و زنانى را که متعه کرده‏‌اید مهرشان را به عنوان فریضه‏‌اى به آنان بدهید» <ref>نسا، آیه 24</ref> که به تفسیر امامیه و شیعه توصیه به ازدواج موقت تفسیر شده است. یکی دیگر از تفاوت‌های این دو آن است که در ازدواج موقت تعهدات روشنی وجود دارد. اینکه باید خطبه عقدی خوانده شود و جمله‌ای خاص وجود دارد که زن و مرد را بر هم محرم کرده و وظایفی را برای آن دو به وجود می‌آورد. برای مثال تعیین مهر و مدت می‌شود. این از سویی است که در ازدواج سفید این شرایط تحقق نمی‌یابد و بر اساس همین تعیین زمان، اگر فرزندی در این ازدواج متولد شود، متعلق به پدر بوده و قوانین روشنی وجود دارد، اما در ازدواج سفید هیچ پشتوانه مشخصی برای این مسئله وجود ندارد.از طرفی  در خانواده‌های ایرانی نیز غالبا دختران در این ازدواج ضربه می‌بینند، زیرا جایگاه اولیه خود را به عنوان یک دختر از دست می‌دهد و بعد از این قضیه دیگر نمی‌تواند جایگاه مقبولی یافته و ازدواج سالمی داشته باشد. <ref>مقایسه ازدواج موقت و سفید از منظر عرف و شرع 11دی ماه </ref>
 
اگر احکام ارث، احکام امضایى بود، می‌بایست همانند احکام دوره جاهلیت با اندک تفاوتى، وضع می‌‏شد؛ درحالى که انقلاب حقوقى اسلام در این زمینه در نوع خود، بی‌نظیر بوده و به تأیید تمام مورخان و مفسران گران‏قدر، موجب حیرت و اعتراض مردم واقع شده است. هرچند، امروزه به اقتضاى شرایط زمانى و نیازهاى خانوادگى، گاه زنان پا به پاى مردان در خارج از منزل به کار مشغولند و در تأمین اقتصاد خانواده نقش دارند و شراکت آنان در امور مربوط به زنان و مطابق با شأن ومنزلت آنان امرى پسندیده است؛ ولى هرگز از نظر شریعت اسلام، زنان ملزم به تأمین مخارج زندگى خویش و خانواده نیستند. علاوه بر آن، می‌‏توانند تمام درآمد خود را پس‌‏انداز کنند و این وظیفه مرد است که مخارج زن را از هر جهت تأمین کند؛ گرچه مرد، فقیر و زن، توانگر (دارا) باشد. حکمت تعیین سهم الارث در نظر اسلام، پابرجاست؛ زیرا در صورتى، کرامت و عزت زن مسلمان حفظ می‌‏شود که از لحاظ مالى تأمین باشد و از روى ناچارى به کارى که به کرامت و شرافت او در تضاد است، تن درندهد و این وقتى تضمین می‌‏شود، که وى ملزم به شرکت در امور اقتصادى خانواده نباشد؛ هر چند در صورتى که توانایى داشته باشد می‌‏تواند بارى از دوش شریک زندگى خود بردارد و اسلام، مانع اشتغال زن البته با رعایت شؤونات اسلامى نیست. قانون ارث در اسلام بر پایه عدالت اقتصادى و اجتماعى و روانى، قانونگذارى شده و در آن مسؤولیت‌هاى اجتماعى و خانوادگى هریک از زن و مرد رعایت شده و اگر از درون نظام حقوقى اسلام، به قانون ارث بنگریم، سهم زنان که هیچ مسؤولیت مالى بر دوش ندارند، کاملاً منصفانه و ضامن کرامت و عزّت زنان مسلمان است. تمام این اشکالها ناشى از کج‌‏فهمی‌‏ها وعدم دقت در دستورات حیات بخش دین مبین اسلام است؛ وگرنه اسلام بذات خویش، بسیار غنى است.<ref>اسلامپور کریمی،عسکری، فلسفه تفاوت ارث زن و مرد در اسلام،  رواق اندیشه 1383 شماره 35</ref>
 
اما در باب ازدواج موقت تقسیم این ازدواج به دو گانه ای که آقای قابل میگوید متعه را شبیه به ازدواج سفید کرده است یعنی دو نفر بدون هیچ گونه قرار داد فقط بر حسب توافق طرفینی یک رابطه را آغاز کنند و در میانه رابطه مواظب باشند تا از توافق صورت گفته خطا نکنند.آقای قابل یا انسان یا میلهای طبیعی که در او وجود دارد را نمیشناسد.از طرفی ایشان این نوع روابط را برای افرادی پیشنهاد میدهد که در فشار جنسی قرار دارند و نمیتوانند ازدواج دائم و رسمی داشته باشند حال باید این سوال را مطرح کرد افراد در چنین حالتی چه میزان میتوانند به توافق بین خود پایبند باشند؟اگر از حدود توافق تجاوز شد و طرفین توافق را رعایت نکردند مسئولیت عواقب کار بر عهده ای چه کسی است؟از چه راهی میتوان فرد را مجبور به پذیرش مسئولیت کرد؟از طرفی آیا میتوان با توجه به عرف کشور اسلامی چنین رابطه ای را پیشنهاد کرد؟و هزاران سوال بی جواب دیگری که می‌توان بر این تعریف از ازدواج موقت وارد کرد.
 
آنچه مسلم است از نظر اسلام بهترین‌، سودمندترین، عاقلانه‌ترین رابطه بین دو جنس مخالف رابطه ازدواج دائم است و این اصل مبنایی و ارزش اصلی ماست. اما از سوی دیگر اسلام دینی واقع‌گرا هم هست و به دنبال آن نیست که تنها در یک فضا انسان را ببیند. قرآن به نیاز‌های مختلف انسان توجه داشته و همه ابعاد حیات او را می‌بیند. بعضا واقعیات زندگی نشان می‌دهد که شرایط ازدواج دائم برای همه فراهم نمی‌شود یا اینکه یک مرد با ازدواج دائم باز هم به دلیل وجود موانعی نمی‌تواند نیازهای طبیعی و اولیه خود را برطرف بکند و دین این واقعیت انسان‌شناسی را مورد توجه قرار داده و راهکار دیگری را به نام ازدواج موقت پیشنهاد کرده است.  یکی از تفاوت‌های ازدواج سفید و ازدواج موقت، رسمی بودن ازدواج موقت است. این تفاوت مهمی است. دوم اینکه ازدواج موقت مورد تاکید دین بوده است و آیه شریفه «... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً...: و زنانى را که متعه کرده‏‌اید مهرشان را به عنوان فریضه‏‌اى به آنان بدهید» <ref>نسا، آیه 24</ref> که به تفسیر امامیه و شیعه توصیه به ازدواج موقت تفسیر شده است. یکی دیگر از تفاوت‌های این دو آن است که در ازدواج موقت تعهدات روشنی وجود دارد. اینکه باید خطبه عقدی خوانده شود و جمله‌ای خاص وجود دارد که زن و مرد را بر هم محرم کرده و وظایفی را برای آن دو به وجود می‌آورد. برای مثال تعیین مهر و مدت می‌شود. این از سویی است که در ازدواج سفید این شرایط تحقق نمی‌یابد و بر اساس همین تعیین زمان، اگر فرزندی در این ازدواج متولد شود، متعلق به پدر بوده و قوانین روشنی وجود دارد، اما در ازدواج سفید هیچ پشتوانه مشخصی برای این مسئله وجود ندارد.از طرفی  در خانواده‌های ایرانی نیز غالبا دختران در این ازدواج ضربه می‌بینند، زیرا جایگاه اولیه خود را به عنوان یک دختر از دست می‌دهد و بعد از این قضیه دیگر نمی‌تواند جایگاه مقبولی یافته و ازدواج سالمی داشته باشد. <ref>مقایسه ازدواج موقت و سفید از منظر عرف و شرع 11دی ماه </ref>
 
==فعالیت‌==
==فعالیت‌==
قابل در جریان انقلاب ۱۳۵۷ در خراسان فعال بود. او پس از پیروزی انقلاب و در ابتدای تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه درآمد اما بعد از یکسال به دلیل اختلاف‌نظر با گردانندگان سپاه استعفا کرد. او در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ بازپرس دادگاه ویژهٔ روحانیت در قم بود اما کار قضائی را پس از دو سال برای همیشه کنار گذاشت. در سال ۱۳۶۳ مسئول عقیدتی سیاسی پایگاه نوژه در همدان بود اما پس از حدود یکسال این کار را هم کنار گذاشت و به حوزه بازگشت.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f4_Ghabel_khamenie_letter/443296.html رادیو فردا]</ref>
قابل در جریان انقلاب ۱۳۵۷ در خراسان فعال بود. او پس از پیروزی انقلاب و در ابتدای تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه درآمد اما بعد از یکسال به دلیل اختلاف‌نظر با گردانندگان سپاه استعفا کرد. او در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ بازپرس دادگاه ویژهٔ روحانیت در قم بود اما کار قضائی را پس از دو سال برای همیشه کنار گذاشت. در سال ۱۳۶۳ مسئول عقیدتی سیاسی پایگاه نوژه در همدان بود اما پس از حدود یکسال این کار را هم کنار گذاشت و به حوزه بازگشت.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f4_Ghabel_khamenie_letter/443296.html رادیو فردا]</ref>