Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۸: خط ۳۸:


==دیدگاه==
==دیدگاه==
مشهورترین نظر فقهی احمد قابل، رأی وی دربارهٔ حجاب بانوان است.قابل معتقد به عدم وجوب پوشش سر و گردن برای زنان مسلمان است  به عبارت دیگر نه زن بودن و نه مسلمان بودن زن، دلیل وجوب پوشش سر و گردن نیست.وادعا میکنند که از آیات و روایات لزوم پوشش سر و گردن برداشت نمی‌شود.عدم وجوب پوشش سر و گردن در عرف زمان پیامبر و  تاریخ عصر نزول نیز قابل اثبات است.<ref>ویکی پدیا صفحه احمد قابل</ref>
مشهورترین نظر فقهی احمد قابل، رأی وی دربارهٔ حجاب بانوان است.قابل معتقد به عدم وجوب پوشش سر و گردن برای زنان مسلمان است  به عبارت دیگر نه [[زن]] بودن و نه مسلمان بودن [[زن]]، از نظر قابل دلیل وجوب پوشش سر و گردن نیست.وادعا می‌کند که از آیات و روایات لزوم پوشش سر و گردن برداشت نمی‌شود.عدم وجوب پوشش سر و گردن در عرف زمان پیامبر و  تاریخ عصر نزول نیز قابل اثبات است.<ref>ویکی پدیا صفحه احمد قابل</ref>


در مساله قوانین مالی  نربوط به خانواده قابل معتقد است اگرچه؛ مجموعة قوانين مالي مربوط به خانواده، در شريعت محمـدي (ص) آشـكارا ،به نفع زن است،ولی صرف نظر از نفع و ضرر مـرد يـا زن، ايـن حكـم « معلـل :علت »دار است. علل چهارگانه در كه زمان  ما (خصوصاً در جوامع امـروز ) آشـكارا تغيير كرده است. اين تغييرات عبارت‌انداز :
در مساله قوانین مالی  مربوط به خانواده قابل معتقد است اگرچه؛ مجموعة قوانين مالي مربوط به [[خانواده]]، در شريعت محمـدي (ص) آشـكارا ،به نفع [[زن]] است،ولی صرف نظر از نفع و ضرر مـرد يـا [[زن]]، ايـن حكـم « معلـل :علت »دار است. علل چهارگانه در كه زمان  ما (خصوصاً در جوامع امـروز ) آشـكارا تغيير كرده است. اين تغييرات عبارت‌انداز :
* بسياري از [[زنان]]، امروز در تأمين هزينه‌هاي مشـترك زنـدگي نقـش اساسـي دارند. بنابراين، بحث [[نفقه]] به عنوان علـت حكـم تفـاوت سـهم در، بسـياري از خانواده‌ها و جوامع، منتفي شده است .
*بحث [[ضمان عاقله]]، باتوجه به تغيير مناسـبات خـانوادگي در دنيـاي امـروز و پديدارشدنِ صنعت بيمة اجباري، عملاًمنتفي شـده اسـت و مـردان نيـز از پرداخـت هزينه‌هاي مربوط آن به كاملا ًمعاف شده اند.
*در زمان‌هاي گذشته، پرداختن هزينه‌هاي دفاعي و نظـامي، مسـتقيماً برعهـده مـردان مسـلمان بـود. اكنـون كـه مناسـبات جديـد و محاسـبات ماليـاتي مسـتقيم وغيرمستقيم، جايگزين آن شـده اسـت و مـرد و [[زن]] شـاغل يـا سـاكن در هـر كشـور، هزينه‌هاي دفاعي و امنيتي نظامي و انتظامي به را صورت الزامي و مشترك مـي پردازنـد،اين علت حكم نيز كاملاً منتفي شده است .
*تنها علت باقيمانده، مسألة [[مهريه]] است آن كه در هم بسياري از جوامع بشري، مرسوم نيست. البته هنوز در جوامع اسلامي بر اين امر تأكيد مي‌شود و اتفاقاً در ايران، از نرخ رشد تورمي بالايي هم برخوردار است . اكنون بايد پرسيد آيا با منتفي شدنِ قطعي دو علت از چهار علـت و منتفـي شـدنِ عملي پرداخت يك جانبه [[نفقه]]، در بسياري از خانواده‌هاي مسلمان ( در ايران و غيرآن) بازهم مي‌توان مدعي بقاي حكم تفاوت سهم زن و مرد شد؟....


* بسياري از زنان، امروز در تأمين هزينه‌هاي مشـترك زنـدگي نقـش اساسـي دارند. بنابراين، بحث نفقه به عنوان علـت حكـم تفـاوت سـهم  در ، بسـياري از خانواده‌ها و جوامع، منتفي شده است .
به گمان من، مجموعة روايات يادشده که به معلل بودن حكم [[ارث]] تصريح مي‌كردند و تاريخ تشريع حكم [[ارث]] ( كه فقه رايج مبتني بر نسخة سوم آن است و) عـدم تعمـيم نسبت « دو به يك » تمامي ارث برندگان مـرد و زن، نشـان مـي دهـد حكـم [[ارث]] درجوامع مختلف و شرايط متفاوت،مـي توانـد متفـاوت و مبتنـي بـر عـرف عقلايـي و فرهنگ حاكم بر زندگي آنان باشد .<ref> احمد قابل،احکام بانوان در شریعت محمدی ص12-13</ref>
*بحث ضمان عاقله، باتوجه به تغيير مناسـبات خـانوادگي در دنيـاي امـروز و پديدارشدنِ صنعت بيمة اجباري، عملاًمنتفي شـده اسـت و مـردان نيـز از پرداخـت هزينه‌هاي مربوط آن به كاملا ًمعاف شده اند.
*در زمانهاي گذشته، پرداختن هزينه‌هاي دفاعي و نظـامي، مسـتقيماً برعهـد ة مـردان مسـلمان بـود. اكنـون كـه مناسـبات جديـد و محاسـبات ماليـاتي مسـتقيم وغيرمستقيم، جايگزين آن شـده اسـت و مـرد و زن شـاغل يـا سـاكن در هـر كشـور، هزينه‌هاي دفاعي و امنيتي نظامي و انتظامي به را صورت الزامي و مشترك مـي پردازنـد،اين علت حكم نيز كاملاً منتفي شده است .
*تنها علت باقيمانده، مسألة مهريه است آن كه در هم بسياري از جوامع بشري، مرسوم نيست. البته هنوز در جوامع اسلامي بر اين امر تأكيد ميشود و اتفاقاً در ايران، از نرخ رشد تورمي بالايي هم برخوردار است . اكنون بايد پرسيد با آيا: منتفي شدنِ قطعي دو علت از چهار علـت و منتفـي شـدنِ عملي پرداخت يكجانبة نفقه، در بسياري از خانوادههاي مسلمان ( در ايران و غيرآن) بازهم ميتوان مدعي بقاي حكم تفاوت سهم  و زن مرد شد؟....


به گمان من، مجموعة روايات يادشده که به معلل بودن حكم ارث تصريح ميكردند و تاريخ تشريع حكم ارث ( كه فقه رايج مبتني بر نسخة سوم آن است و) عـدم تعمـيم نسبت « دو به يك » تمامي ارث برندگان مـرد و زن، نشـان مـي دهـد حكـم ارث درجوامع مختلف و شرايط متفاوت،مـي توانـد متفـاوت و مبتنـي بـر عـرف عقلايـي و فرهنگ حاكم بر زندگي آنان باشد .<ref> احمد قابل،احکام بانوان در شریعت محمدی ص12-13</ref>
در مساله [[ازدواج موقت]] نیز ایشان اعتقاد دارند که اگر فرهنگ حاكم بر [[خـانواده]] دختـر يـا جامعـه اي كـه در آن زنـدگي مـي كننـد، به گونه اي است كه ارتباطات مشروع قبل از [[ازدواج]] دائم را برمي‌تابند ( همچون برخـي مسلمانان مقيم در كشورهاي غربي ،) تفاهم دختـر و پسـر در قـراردادي شـفاهي كـه مراعات منطـق و اخـلاق همـراه بـا تعيـين حـدود موردرضـايت طـرفين، در ميـزان بهره‌مندي از يكديگر آن در شده باشد، براي مشروعيت رابطة آنان كفايت مي‌كند. اين قرارداد و توافق، ازنظر شرعي، به نام « [[ازدواج موقت]] » ناميده مي شود.


در مساله ازدواج موقت نیز ایشان اعتقاد دارند که اگر فرهنگ حاكم بر خـانواده دختـر يـا جامعـه اي كـه در آنزنـدگي مـي كننـد، به گونه اي است كه ارتباطات مشروع قبل از ازدواج دائم را برمي‌تابند ( همچون برخـي مسلمانان مقيم در كشورهاي غربي ،) تفاهم دختـر و پسـر در قـراردادي شـفاهي كـه مراعات منطـق و اخـلاق همـراه بـا تعيـين حـدود موردرضـايت طـرفين، در ميـزان بهره‌مندي از يكديگر آن در شده باشد، براي مشروعيت رابطة آنان كفايت مي‌كند. اين قرارداد و توافق، ازنظر شرعي، به « نام ازدواج موقت » ناميده مي شود.
در محيطهاي اجتماعي بسته‌تر( كه امكان رضايت ها [[خانواده]] فـراهم نيسـت ) اگـر امكان [[ازدواج]] دائم براي جوانان فراهم نباشد و امكان برطرف كردن نيازهاي جنسـي از طرق مشروع ديگر نيز وجود نداشته باشد، به گونه‌‌اي  كه امكان ارتكاب گناه و استفاده از راه‌هاي نامشروع تقويت شود، برخي روابط رقيق‌تر جنسي بين دختر و پسـري كـه به يكديگر احساس تمايل مي‌كنند ( عليرغم عدم رضايت پـدر يـا خـانواده دختـر از)باب « ضرورت » مشروعيت مي‌يابد، ولي عقلا و شرعاً موظف به رعايت حداقل روابط جنسي و پرهيز از آلوده كـردن حيثيـت خـانوادگي خواهنـد بـود . <ref>احمد قابل، احکام بانوان در شریعت محمدی ص14</ref>
 
در محيطهاي اجتماعي بسته‌تر( كه امكان رضايت ها خانواده فـراهم نيسـت ) اگـر امكان ازدواج دائم براي جوانان فراهم نباشد و امكان برطرف كردن نيازهاي جنسـي از طرق مشروع ديگر نيز وجود نداشته باشد، به گونه كه اي امكان ارتكاب گناه و استفاده از راههاي نامشروع تقويت شود، برخي روابط رقيق‌تر جنسي بين دختر و پسـري كـه به يكديگر احساس تمايل مي‌كنند ( عليرغم عدم رضايت پـدر يـا خـانواد ة دختـر از)باب « ضرورت » مشروعيت مي‌يابد، ولي عقلا و شرعاً موظف به رعايت حداقل روابط جنسي و پرهيز از آلوده كـردن حيثيـت خـانوادگي خواهنـد بـود . <ref>احمد قابل، احکام بانوان در شریعت محمدی ص14</ref>


==نقد==
==نقد==