فاطمه عطارد (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
جایگاه اخلاق: | ==جایگاه اخلاق== | ||
اخلاق چه جایگاهی در میان ادیان به صورت عمومی و در دین اسلام به صورت اختصاصی دارد؟ | '''سوال: اخلاق چه جایگاهی در میان ادیان به صورت عمومی و در دین اسلام به صورت اختصاصی دارد؟''' | ||
یکی از سورههایی که در قرآن به بحث اخلاق پرداخته، سوره جمعه است. فرازهای اولیه سوره جمعه بحث تربیت اخلاقی انسان را بهعنوان یکی از اهداف مهم تمام ادیان الهی معرفی میکند، به همین دلیل بخش عمدهای از متون دینی و کتب دینی را آموزههای اخلاقی تشکیل میدهند. رویکرد ادیان نسبت به اخلاق و دعوت گستردهای که نسبت به تهذیب نفس و ارزشهای انسانی دارد، همه بیانگر جایگاه ویژهی اخلاق در میان | یکی از سورههایی که در قرآن به بحث اخلاق پرداخته، سوره جمعه است. فرازهای اولیه سوره جمعه بحث تربیت اخلاقی انسان را بهعنوان یکی از اهداف مهم تمام ادیان الهی معرفی میکند، به همین دلیل بخش عمدهای از متون دینی و کتب دینی را آموزههای اخلاقی تشکیل میدهند. رویکرد ادیان نسبت به اخلاق و دعوت گستردهای که نسبت به تهذیب نفس و ارزشهای انسانی دارد، همه بیانگر جایگاه ویژهی اخلاق در میان همهی ادیان است. اسلام هم به عنوان یکی از مهمترین ادیان الهی و خاتم آنها به اخلاق، جایگاه رفیع میدهد و سه پایهی اصلی برای معارف دینی مطرح میکند: | ||
#اعتقادات | |||
#احکام | |||
#اخلاق | |||
وظیفه و هدف از بعثت پیامبر رسیدن به عالیترین سطح اخلاق است، مراد از عالیترین سطح، تکمیل و تتمیع مکارم اخلاقی است. اینکه میگوییم عالیترین سطح اخلاق میخواهیم این را معلوم کنیم که اخلاق علاوه براینکه در سطح عالی باعث میشود مکارم اخلاقی تکمیل و تتمیع شوند در سطوح نازلتر هم یکسری کارکردهایی دارد. | وظیفه و هدف از بعثت پیامبر رسیدن به عالیترین سطح اخلاق است، مراد از عالیترین سطح، تکمیل و تتمیع مکارم اخلاقی است. اینکه میگوییم عالیترین سطح اخلاق میخواهیم این را معلوم کنیم که اخلاق علاوه براینکه در سطح عالی باعث میشود مکارم اخلاقی تکمیل و تتمیع شوند در سطوح نازلتر هم یکسری کارکردهایی دارد. | ||
مثال: اخلاق در سطح فردی تضمینکننده بهداشت فردی و سلامت روان می باشد. | '''مثال:''' اخلاق در سطح فردی تضمینکننده بهداشت فردی و سلامت روان می باشد. | ||
بهعبارت دیگر، بهترین شیوهی زیست فردی را اخلاق ارائه میدهد و در نگاه کلانتر، درسطح اجتماعی، اخلاق، امکان زیست بهتر فرد را در جامعه فراهم میکند. بر همین اساس بسیاری از اندیشمندان بررسی مسائل اخلاقی را با استناد به این دلیل که علم اخلاق تعلیمدهندهی راه صحیحِ زندگی است و در واقع متکفل بررسی عوامل موثر در تکامل بشری است، سرلوحه کار خود قرار میدهند. طبیعتا در برخی از زمانها و ادوار تاریخی اقبال فکری بهتری نسبت به بررسی بحثهای علم اخلاقی داریم، وقتی میگوییم بحث اخلاقی، لزوماً به معنای اخلاق در بدنه جامعه نیست و در نگاه نخبگانی جامعه است. | بهعبارت دیگر، بهترین شیوهی زیست فردی را اخلاق ارائه میدهد و در نگاه کلانتر، درسطح اجتماعی، اخلاق، امکان زیست بهتر فرد را در جامعه فراهم میکند. بر همین اساس بسیاری از اندیشمندان بررسی مسائل اخلاقی را با استناد به این دلیل که علم اخلاق تعلیمدهندهی راه صحیحِ زندگی است و در واقع متکفل بررسی عوامل موثر در تکامل بشری است، سرلوحه کار خود قرار میدهند. طبیعتا در برخی از زمانها و ادوار تاریخی اقبال فکری بهتری نسبت به بررسی بحثهای علم اخلاقی داریم، وقتی میگوییم بحث اخلاقی، لزوماً به معنای اخلاق در بدنه جامعه نیست و در نگاه نخبگانی جامعه است. | ||
جامعهشناسان، روانشناسان، عالمان و مبلغان دینی(الهیات دینی) هرکدام | |||
جامعهشناسان، روانشناسان، عالمان و مبلغان دینی(الهیات دینی) هرکدام رویکردی خاص به اخلاق (بررسیها و دخالتهایی) دارند،لذا نمیتوان گفت که تحقیقات هرکدام از این افراد تحقیقات کاملی است و زمینه را برای گسترش مسائل اخلاقی در جامعه فراهم میکند. مهمترین نقطع ضعف این تحقیقات و بررسیها این است که این پژوهشها غالباً مباحث درجه یک اخلاق را مطرح میکند، یعنی به دنبال طرحِ گزارههای اخلاقی هستند. | |||
*عالم اخلاق (عالم دین) توضیح میدهد که دروغ بد است. | *عالم اخلاق (عالم دین) توضیح میدهد که دروغ بد است. | ||
*روانشناسی که کار اخلاقی انجام می دهد به دنبال این است که چه ابعاد عاطفی داریم که در پذیرش مفاهیم اخلاقی تأثیرگذار است. چه ویژگیای اگر داشته باشم منجر میشود که گزارههای اخلاقی را بهتر دریافت کنم یا کمتر روی من تاثیر بگذارند. | *روانشناسی که کار اخلاقی انجام می دهد به دنبال این است که چه ابعاد عاطفی داریم که در پذیرش مفاهیم اخلاقی تأثیرگذار است. چه ویژگیای اگر داشته باشم منجر میشود که گزارههای اخلاقی را بهتر دریافت کنم یا کمتر روی من تاثیر بگذارند. | ||
| خط ۱۴: | خط ۲۰: | ||
ما معتقدیم اگر یک رویکرد متفاوتی به عرصه اخلاق داشته باشیم که عقلانیت اخلاقی را برای ما پررنگ کند، این رویکرد، مقدمه ای برای علم اخلاق است و یک امتیازهایی را نسبت به سایر رویکردها دارد. | ما معتقدیم اگر یک رویکرد متفاوتی به عرصه اخلاق داشته باشیم که عقلانیت اخلاقی را برای ما پررنگ کند، این رویکرد، مقدمه ای برای علم اخلاق است و یک امتیازهایی را نسبت به سایر رویکردها دارد. | ||
ما معتقدیم این رویکرد متفاوت به اخلاق در فلسفه اخلاق نمود پیدا میکند که نگاهش نگاه درجه دو نسبت به اخلاق است و باعث می شود که اولاً یک ساختار هندسی بین گزارهای اخلاقی و بین مفاهیم اخلاقی داشته باشیم؛ ساختار هندسی در واقع نسبت میان گزارههای اخلاقی را برای ما معلوم میکند. این ویژگی در فلسفه اخلاقی نمود دارد و باعث میشود که نظام اخلاقی یک تبیین مدللی شود و طبیعتاً اگر ما با استدلال، بحث های اخلاقی را پیش ببریم، رفتار جامعه را به سوی معنویت واخلاق گرائی بیشتر می توانیم پیش ببریم. | ما معتقدیم این رویکرد متفاوت به اخلاق در فلسفه اخلاق نمود پیدا میکند که نگاهش نگاه درجه دو نسبت به اخلاق است و باعث می شود که اولاً یک ساختار هندسی بین گزارهای اخلاقی و بین مفاهیم اخلاقی داشته باشیم؛ ساختار هندسی در واقع نسبت میان گزارههای اخلاقی را برای ما معلوم میکند. این ویژگی در فلسفه اخلاقی نمود دارد و باعث میشود که نظام اخلاقی یک تبیین مدللی شود و طبیعتاً اگر ما با استدلال، بحث های اخلاقی را پیش ببریم، رفتار جامعه را به سوی معنویت واخلاق گرائی بیشتر می توانیم پیش ببریم. | ||
فلاسفه اخلاق معتقد هستند که قواعد متعارف علم اخلاق برای مقام عمل کفایت ندارند و قواعد آسیب پذیری هستند. همچنین معتقد هستند که ما باید یک اجتهاد روشمندی را در حوزهی اخلاق ایجاد کنیم واین اجتهاد روشمند، مسائل اخلاقی را جدیتر پیش میبرد. | |||
==چرایی بحث از فلسفه اخلاق== | |||
آن چیزی که ما در نگاه کلانتر از اخلاق میخواهیم بحث فلسفی اخلاق است. الزاما بعضی از مباحث تحت عنوان جنسیت و اخلاق مطرح می شوند، مباحث فلسفی اخلاق هستند، مباحث خود اخلاق نیستند. | آن چیزی که ما در نگاه کلانتر از اخلاق میخواهیم بحث فلسفی اخلاق است. الزاما بعضی از مباحث تحت عنوان جنسیت و اخلاق مطرح می شوند، مباحث فلسفی اخلاق هستند، مباحث خود اخلاق نیستند. | ||
مهمترین مباحثی که ما در فلسفه اخلاق داریم در سه بخش مطرح میشوند: | |||
#اخلاق هنجاری | |||
#اخلاق کاربردی | |||
# فرا اخلاق: به دنبال بررسی تحلیلی و فلسفی گزاره های اخلاقی است که از سه جهت: | |||
#بررسی معناشناختی: مفاهیم و مفردات گزاره های اخلاقی را بررسی میکند. | |||
#در بحث معرفت شناسی: نسبیت و یا اطلاق اخلاق، اخباری یا انشائی بودن گزاره های اخلاقی. | |||
#توجه با رویکرد منطقی به گزاره های اخلاقی ذیل همین فرا اخلاق قرار میگیرد. | |||
توضیح: ما در علم اخلاق تعدادی مسائل مستحدثه داریم مثل چیزهایی که در بحثهای فقهی داریم، بالاخره پیشرفتهای نوین، تعدادی مسائل را پیشِ روی ما میگذارد که از جهات مختلف باید آنها را بررسی کرد. یکی از جهات، جهات اخلاقی است. فرض بگیرید استفاده از مثلاً فضای مجازی از حیث اخلاقی تا چه حد مجاز است؟ تا کجا میتوان در بحثهای فضای مجازی پیش رفت؟ | *'''اخلاق کاربردی''': از یک طرف دنبال کشف و طرح موضوعاتی است که در عرصهی عینی و عملی اخلاق قابل ارائه هستند و از طرف دیگر اندیشمندان حوزهی اخلاق را به سمتی سوق میدهد که بتوانند برای تعارضات اخلاقی راهکار فراهم کنند، به همین دلیل غالبا وقتی دارند اخلاق کاربردی را تعریف میکنند می گویند: اخلاق کاربردی عبارت است از کاربست انتقادی روشهای فلسفی برای سنجش تصمیمات عملی اخلاقی. | ||
'''توضیح''': ما در علم اخلاق تعدادی مسائل مستحدثه داریم مثل چیزهایی که در بحثهای فقهی داریم، بالاخره پیشرفتهای نوین، تعدادی مسائل را پیشِ روی ما میگذارد که از جهات مختلف باید آنها را بررسی کرد. یکی از جهات، جهات اخلاقی است. فرض بگیرید استفاده از مثلاً فضای مجازی از حیث اخلاقی تا چه حد مجاز است؟ تا کجا میتوان در بحثهای فضای مجازی پیش رفت؟ | |||
اینها را نمیتوان با رجوع به متون سابق بررسی کرد. حداقل ما تکلیف مشخصی نسبت به اینها نداریم، باید رجوع به برخی قواعد کنیم و بر اساس آن قواعد، حکم اخلاقی اینها را برای خود معلوم کنیم.کارهایی از این دست در اخلاق کاربردی مطرح میشود. | اینها را نمیتوان با رجوع به متون سابق بررسی کرد. حداقل ما تکلیف مشخصی نسبت به اینها نداریم، باید رجوع به برخی قواعد کنیم و بر اساس آن قواعد، حکم اخلاقی اینها را برای خود معلوم کنیم.کارهایی از این دست در اخلاق کاربردی مطرح میشود. | ||
اخلاق هنجاری: | *'''اخلاق هنجاری''': | ||
بحث از اخلاق یکی از بحثهای مهم در فلسفه اخلاق است. اخلاق هنجاری دنبال تعیین اصول، تعیین معیار، تعیین یکسری روشها برای تبیین درستی و نادرستی افعال انسان است. طبیعتا آراء و نظریاتی که در طول تاریخ در عرصهی علم اخلاق مطرح شدند را بررسی میکند. | بحث از اخلاق یکی از بحثهای مهم در فلسفه اخلاق است. اخلاق هنجاری دنبال تعیین اصول، تعیین معیار، تعیین یکسری روشها برای تبیین درستی و نادرستی افعال انسان است. طبیعتا آراء و نظریاتی که در طول تاریخ در عرصهی علم اخلاق مطرح شدند را بررسی میکند.(این سه رویکرد عمده نسبت به فلسفهی اخلاق است) | ||
یکی دیگر از مباحث مقدماتی کلان (یکسری اصول که باید پیش از بحث، جایگاهش برای ما معلوم شود) این است که آیا در مباحثی که از فلسفهی اخلاق به جا مانده ما چیزی تحت عنوان رویکرد جنسی داریم؟یا بحثهای فلسفهی اخلاق که یکسری بحثهای جدیدی هستند. پس برای فهم جایگاه رویکردهای جنسیتی در مسائل فلسفهی اخلاق باید یک نگاه تاریخی به مباحث فلسفی اخلاق داشته باشیم. | یکی دیگر از مباحث مقدماتی کلان (یکسری اصول که باید پیش از بحث، جایگاهش برای ما معلوم شود) این است که آیا در مباحثی که از فلسفهی اخلاق به جا مانده ما چیزی تحت عنوان رویکرد جنسی داریم؟یا بحثهای فلسفهی اخلاق که یکسری بحثهای جدیدی هستند. پس برای فهم جایگاه رویکردهای جنسیتی در مسائل فلسفهی اخلاق باید یک نگاه تاریخی به مباحث فلسفی اخلاق داشته باشیم. | ||
وقتی ما بحثهای فلسفهی اخلاقی را بررسی میکنیم و حیث تاریخیاش را میبینیم معمولاً تا سقراط و افلاطون حتی تا دیدگاه سوفسطائیان کشیده میشود. | وقتی ما بحثهای فلسفهی اخلاقی را بررسی میکنیم و حیث تاریخیاش را میبینیم معمولاً تا سقراط و افلاطون حتی تا دیدگاه سوفسطائیان کشیده میشود. | ||
فلاسفهی اخلاق تأملات عمیقی دارند، این تاملات، هم گسترده هستند و هم مشمول قابل توجهی دارند ولی معتقد هستیم در اینها هم یکسری نقصان معرفتی وجود دارد. یکی از نقصانهای جدی معرفتی این رویکردها این است که معمولا مداخله جنسیت در مباحث فلسفه اخلاق خصوصا اخلاق هنجاری، به آن کم توجهی شده است. تا کنون یک پژوهش جامعی در عرصه فلسفه اخلاق نداریم که به بررسی میزان مداخلهی جنسیت بپردازد. البته یک تک نگارههایی داریم که این تک نگارهها بعضی از مباحث جنسیتی مطرح شده، اما نه به عنوان یکی از موضوعات فلسفه اخلاق، بلکه هدف آن رفع یکی از دغدغهها و معضلات علمی جامعه بوده است. یعنی دانشمندان وقتی با یک مسئله مواجه میشدند و برای حل و پاسخ آن یک طرح بحثی میکردند. اما اینکه این مسئله جایگاهش در نظام فکری چیست، نه، الزاماً این گونه نبوده است. یعنی یک دسته بندی گسترده ای از علم اخلاق نکردند که بعد وارد یکی از ریز موضوعات این دستهبندی شده باشند. | فلاسفهی اخلاق تأملات عمیقی دارند، این تاملات، هم گسترده هستند و هم مشمول قابل توجهی دارند ولی معتقد هستیم در اینها هم یکسری نقصان معرفتی وجود دارد. یکی از نقصانهای جدی معرفتی این رویکردها این است که معمولا مداخله جنسیت در مباحث فلسفه اخلاق خصوصا اخلاق هنجاری، به آن کم توجهی شده است. تا کنون یک پژوهش جامعی در عرصه فلسفه اخلاق نداریم که به بررسی میزان مداخلهی جنسیت بپردازد. البته یک تک نگارههایی داریم که این تک نگارهها بعضی از مباحث جنسیتی مطرح شده، اما نه به عنوان یکی از موضوعات فلسفه اخلاق، بلکه هدف آن رفع یکی از دغدغهها و معضلات علمی جامعه بوده است. یعنی دانشمندان وقتی با یک مسئله مواجه میشدند و برای حل و پاسخ آن یک طرح بحثی میکردند. اما اینکه این مسئله جایگاهش در نظام فکری چیست، نه، الزاماً این گونه نبوده است. یعنی یک دسته بندی گسترده ای از علم اخلاق نکردند که بعد وارد یکی از ریز موضوعات این دستهبندی شده باشند. | ||
یکی دیگر از چالشهایی که در نظام اخلاقی خصوصاً نظام اخلاقی غربی داریم این است که این نظامات اخلاقی یک نگاه فرودستانه نسبت به زنها دارند. این باعث می شود که در یک وضعیت تبعیض آمیز نسبت به مردها قرار بگیرند. ولی خود این، زمینه را برای واکاوی های بعدی در حوزه فلسفه ی اخلاق فراهم میکند. | یکی دیگر از چالشهایی که در نظام اخلاقی خصوصاً نظام اخلاقی غربی داریم این است که این نظامات اخلاقی یک نگاه فرودستانه نسبت به زنها دارند. این باعث می شود که در یک وضعیت تبعیض آمیز نسبت به مردها قرار بگیرند. ولی خود این، زمینه را برای واکاوی های بعدی در حوزه فلسفه ی اخلاق فراهم میکند. | ||
*اولین قدمی که برای بررسی کارکرد اخلاقی جنسیت و نقش جنسیت در تعمیق باورها و ادراکات اخلاقی برداشته شد، توسط فمنیست های اخلاق گرا و اخلاقنگر مطرح شد. | *اولین قدمی که برای بررسی کارکرد اخلاقی جنسیت و نقش جنسیت در تعمیق باورها و ادراکات اخلاقی برداشته شد، توسط فمنیست های اخلاق گرا و اخلاقنگر مطرح شد. | ||
یک موضوعات دیگری هم بود که در دستهبندی نظریات فمینیستی به آن می رسیم، ولی اجمالا عرض می کنم که: ادراک اخلاقی، داوری اخلاقی و معرفت شناسی اخلاق، همه از موضوعاتی هستند که اندیشمندان فمینیستی با استناد به نتایج برخی تحقیقات معتقد شدند که اینجا جای خالی جنسیت پررنگ و معلوم است و باید نگاه جنسیتی داشته باشیم . | یک موضوعات دیگری هم بود که در دستهبندی نظریات فمینیستی به آن می رسیم، ولی اجمالا عرض می کنم که: ادراک اخلاقی، داوری اخلاقی و معرفت شناسی اخلاق، همه از موضوعاتی هستند که اندیشمندان فمینیستی با استناد به نتایج برخی تحقیقات معتقد شدند که اینجا جای خالی جنسیت پررنگ و معلوم است و باید نگاه جنسیتی داشته باشیم . | ||
فمینیستها معتقد بودند که ما باید همدلی، ترحم و همدردی را به عنوان ویژگیهای زنانه در رویکردهای اخلاقیمان ذکر کنیم که اینها در اخلاق سنتی غرب جایشان خالی است. نظام اخلاق سنتی غرب، معایبی دارد که فمنیست اخلاقگرا مطرح می کند و خود زمینه ساز رویکرد جدید و تأملات جدید در حوزهی فلسفه اخلاق شده است. | فمینیستها معتقد بودند که ما باید همدلی، ترحم و همدردی را به عنوان ویژگیهای زنانه در رویکردهای اخلاقیمان ذکر کنیم که اینها در اخلاق سنتی غرب جایشان خالی است. نظام اخلاق سنتی غرب، معایبی دارد که فمنیست اخلاقگرا مطرح می کند و خود زمینه ساز رویکرد جدید و تأملات جدید در حوزهی فلسفه اخلاق شده است. | ||
انتقادات اندیشمندان فمینیست نسبت به اخلاق سنتی غرب | ==انتقادات اندیشمندان [[فمینیست]] نسبت به اخلاق سنتی غرب== | ||
اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم در چهار محور عمده خلاصه میشوند: | اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم در چهار محور عمده خلاصه میشوند: | ||
#فمنیستها معتقدند اخلاق سنتی غرب ناظر به ارزشهای مردانه است. | |||
# حامی فرودستی زنهاست. | |||
# در این اخلاق، صفات زنانه تحقیر شدند. | |||
# در این نظام اخلاقی، زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی توفیق کمتری دارند. | |||
این ها را مطرح کرده و گفتند ما مجبوریم برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، تعدادی مفاهیم جدید را وارد حوزه اخلاق کنیم که این مفاهیم تاکنون نبودند و مسبب این بود که نگاه ما نگاه ضعیفی باشد و نگاه کاملی نباشد. آنها معتقدند مفاهیم مسئولیت، جمع گرایی، عاطفه، و حتی موقعیتگرایی، اینها تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب می شود تا به ویژگیهای زنانه در حوزه اخلاق توجه کنیم. با توجه به آنچه گفتیم اگر بخواهیم اخلاق فمینیستی را توضیح دهیم میگوییم : | این ها را مطرح کرده و گفتند ما مجبوریم برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، تعدادی مفاهیم جدید را وارد حوزه اخلاق کنیم که این مفاهیم تاکنون نبودند و مسبب این بود که نگاه ما نگاه ضعیفی باشد و نگاه کاملی نباشد. آنها معتقدند مفاهیم مسئولیت، جمع گرایی، عاطفه، و حتی موقعیتگرایی، اینها تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب می شود تا به ویژگیهای زنانه در حوزه اخلاق توجه کنیم. با توجه به آنچه گفتیم اگر بخواهیم [[اخلاق فمینیستی]] را توضیح دهیم میگوییم : | ||
این مجموعه متنوع که حالا خودش هم ضعفهایی دارد اسمش را میتوانیم اخلاق فمینیستی بگذاریم. شاید ما اگر بخواهیم بگوییم اجماعیترین مدعای اخلاق شناسان فمینیست چه بوده است؟ باید بگوییم که فمینیستها معتقد بودند یک چیزی به عنوان آرمان بشر در جریان اصلی اخلاق فلسفی تلقی شده است، اما آن آرمان بشر نبوده بلکه آرمان مردانه بوده و این سوگیری نظام اخلاق سنتی غرب باعث شد نه تنها فقط در مورد زنها در حوزه اخلاق به اشتباه افتاده باشیم بلکه خود اخلاق هم به بیراهه کشیده شده یعنی چون نظام مردانه ای بر اخلاق مُسَیطَر بوده، اصلا مسیر اخلاق اشتباه رفته نه فقط اینکه ضعفش این باشد که ما یک جاهایی در اخلاق، نقصانی داشته باشیم. پس میتوان گفت اخلاق | «اخلاق فمینیستی یک مجموعهی متنوعی از تحقیقات فلسفی است که ابتدائاً کارش این بود که در قدم اول ضعف نظامات اخلاقی غرب را توضیح میداد و این که یک توازن ناعادلانهای بین زنها و مردها در نظامات اخلاقی ایجاد شده است و اینها معتقد بودند که باید این توازن ناعادلانه را از بین ببریم.» | ||
این مجموعه متنوع که حالا خودش هم ضعفهایی دارد اسمش را میتوانیم اخلاق فمینیستی بگذاریم. شاید ما اگر بخواهیم بگوییم اجماعیترین مدعای اخلاق شناسان فمینیست چه بوده است؟ باید بگوییم که فمینیستها معتقد بودند یک چیزی به عنوان آرمان بشر در جریان اصلی اخلاق فلسفی تلقی شده است، اما آن آرمان بشر نبوده بلکه آرمان مردانه بوده و این سوگیری نظام اخلاق سنتی غرب باعث شد نه تنها فقط در مورد زنها در حوزه اخلاق به اشتباه افتاده باشیم بلکه خود اخلاق هم به بیراهه کشیده شده یعنی چون نظام مردانه ای بر اخلاق مُسَیطَر بوده، اصلا مسیر اخلاق اشتباه رفته نه فقط اینکه ضعفش این باشد که ما یک جاهایی در اخلاق، نقصانی داشته باشیم. پس میتوان گفت [[اخلاق فمینیستی]]، اخلاقی است که فمینیستها از جهت آنکه فمینیست هستند، هوادار آن هستند. | |||
طبیعتاً بخش بزرگی از این اخلاق، ناظر به دعاویای است که درباره رفتار با زنان است. داوریهای که نسبت به این رفتارها انجام شده، اینها همه در مجموعه اخلاقی فمنیستها هستند. | طبیعتاً بخش بزرگی از این اخلاق، ناظر به دعاویای است که درباره رفتار با زنان است. داوریهای که نسبت به این رفتارها انجام شده، اینها همه در مجموعه اخلاقی فمنیستها هستند. | ||
اخلاقنگرهای فمنیست یا اخلاقِ زنانهنگر بحثهای متعددی را به عنوان مباحث جدید در حوزهی فلسفه ی اخلاق پیشروی بشر میگذارد که اینها همان مسائلی هستند که به برخی از آنها خواهیم پرداخت. | اخلاقنگرهای فمنیست یا اخلاقِ زنانهنگر بحثهای متعددی را به عنوان مباحث جدید در حوزهی فلسفه ی اخلاق پیشروی بشر میگذارد که اینها همان مسائلی هستند که به برخی از آنها خواهیم پرداخت. | ||
==جنسیت در آراءفلاسفه== | |||
ما معتقدیم جریان فمینیست یک جریان اعتراضی است بر نظام سنتی اخلاق در تمام ابعاد؛ طبیعتا در بعد اخلاقی هم یک اعتراضی به جریان سنتی اخلاق دارد. پس باید بررسی کنیم، ببینیم آیا اصلا جنسیت در آراء فلاسفه متقدم اساسا مطرح نشده است ؟ یا اینکه نه، مطرح شده اما نگاه فرودستانه ای نسبت به آن وجود داشته ؟ یعنی مطرح شده اما به گونهای که زنان را تضعیف میکرده است؟ | |||
این دو رویکرد متفاوت هستند. | این دو رویکرد متفاوت هستند. | ||
مرور اجمالی به آراء فلاسفه متقدم داریم و بعد وارد آراء فمینیستهای اخلاقگرا میشویم. | مرور اجمالی به آراء فلاسفه متقدم داریم و بعد وارد آراء فمینیستهای اخلاقگرا میشویم. | ||
در بررسی اندیشههای اخلاقی افلاطون و ارسطو و اخلاق فضیلتبنیادی که | ===فلاسفه متقدم=== | ||
در بررسی اندیشههای اخلاقی افلاطون و ارسطو و اخلاق فضیلتبنیادی که اینها دنبالش هستند، میبینیم فضیلتمندی که آنها دنبالش بودند یا ارائه میکردند با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتنداری و نیروی مردانه همراه بوده است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان میکند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمیتوانند وارد عرصه دیگری شوند. | |||
از باب نمونه ارسطو این پرسش را مطرح میکند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگیهای) خودش که به عنوان ابزار خدمتگزاری در اختیارش قرار میدادند، آیا برده میتواند فضیلت گرانمایهتری مثل میانهروی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ | از باب نمونه ارسطو این پرسش را مطرح میکند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگیهای) خودش که به عنوان ابزار خدمتگزاری در اختیارش قرار میدادند، آیا برده میتواند فضیلت گرانمایهتری مثل میانهروی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ | ||
ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح میکند و توضیح میدهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً | ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح میکند و توضیح میدهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً | ||
فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟ | فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟ | ||
پاسخ ارسطو برای ما مهم است. او تاکید میکند که فرمانرواها که همان مردانِ شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آنها مطرح میکنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتا باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد. اولین گام برای بررسی اندیشه سنتی غرب، بررسی دیدگاه ارسطو است. | پاسخ ارسطو برای ما مهم است. او تاکید میکند که فرمانرواها که همان مردانِ شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آنها مطرح میکنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتا باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد. اولین گام برای بررسی اندیشه سنتی غرب، بررسی دیدگاه ارسطو است. | ||
ما میبینیم یک سوگیری جنسیتی در اخلاق کاملاً مشهود و واضح است. اصلا اگر خود مفهوم فضیلت را به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی کنیم غالباً به ندرت بهعنوان صفت زنانه به کار برده شده؛ غالباً زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن است و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. یعنی هم ظاهر این کلمه و هم باطن آن مفهومی کاملاً جنسیت یافته است. پس این را ما به عنوان مقدمه مطرح میکنیم که زنها در عقبه نظریهی اخلاقی غرب، غالبا نادیده گرفته شدند. مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زن ها و کودکها از آن جهتی که درخانه هستند باید به گونهای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تامین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و ارادهی آزاد آنها باشد. در زن ها به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند، همین روند تضعیفی و تحقیری نسبت به زن ها تا قرن 18 و 19 ادامه پیدا میکند. | ما میبینیم یک سوگیری جنسیتی در اخلاق کاملاً مشهود و واضح است. اصلا اگر خود مفهوم فضیلت را به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی کنیم غالباً به ندرت بهعنوان صفت زنانه به کار برده شده؛ غالباً زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن است و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. یعنی هم ظاهر این کلمه و هم باطن آن مفهومی کاملاً جنسیت یافته است. پس این را ما به عنوان مقدمه مطرح میکنیم که زنها در عقبه نظریهی اخلاقی غرب، غالبا نادیده گرفته شدند. مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زن ها و کودکها از آن جهتی که درخانه هستند باید به گونهای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تامین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و ارادهی آزاد آنها باشد. در زن ها به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند، همین روند تضعیفی و تحقیری نسبت به زن ها تا قرن 18 و 19 ادامه پیدا میکند. | ||
===فمنیستها=== | |||
اولین کسانی که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند با همین رویکرد، که خلقیاتی که جامعه به زنها نسبت می داد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع میدانستند. افرادی مثل: کرفات و جان استوارت میل هستند. کرفات مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور میشد فضایل اخلاقی مردانه و زنانه یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زنها و مردها مطرح میکند. میل هم همین را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی میکند و میگوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگیهای اخلاقی زن ها و مردها داریم. | اولین کسانی که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند با همین رویکرد، که خلقیاتی که جامعه به زنها نسبت می داد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع میدانستند. افرادی مثل: کرفات و جان استوارت میل هستند. کرفات مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور میشد فضایل اخلاقی مردانه و زنانه یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زنها و مردها مطرح میکند. میل هم همین را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی میکند و میگوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگیهای اخلاقی زن ها و مردها داریم. | ||
طبیعتا بحث یکسانی فضیلتها در همه دورهها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمانهای مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمیتوان یکسان تلقی کرد بلکه آنها متفاوت هستند. | طبیعتا بحث یکسانی فضیلتها در همه دورهها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمانهای مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمیتوان یکسان تلقی کرد بلکه آنها متفاوت هستند. | ||
این روند ادامه پیدا میکند و بعدها در جریانات فمنیست (که باز تاکید می کنم توضیحش میدهیم) همین روند ادامه پیدا میکند و جوری این شرایط به نفع زنها میچرخد که معتقد شدند زنها نه تنها فضایلشان متفاوت است که این تفاوت باعث این است که فضایل زنها فضایل برتری تلقی شوند. ویژگیهای زنانه ویژگیهای بهتریاند و باید این ویژگیها را عمومیت داد تا همه گروهها بتوانند از این ویژگیها و فضایل زنانه بهرهمند شوند. | این روند ادامه پیدا میکند و بعدها در جریانات فمنیست (که باز تاکید می کنم توضیحش میدهیم) همین روند ادامه پیدا میکند و جوری این شرایط به نفع زنها میچرخد که معتقد شدند زنها نه تنها فضایلشان متفاوت است که این تفاوت باعث این است که فضایل زنها فضایل برتری تلقی شوند. ویژگیهای زنانه ویژگیهای بهتریاند و باید این ویژگیها را عمومیت داد تا همه گروهها بتوانند از این ویژگیها و فضایل زنانه بهرهمند شوند. | ||
آلیسون جاگر به عنوان یکی از کسانی که در حوزه فلسفه اخلاق بحثهای خوبی را مطرح میکند.5 نقد محوری را نسبت به زنان در تحقیقات اخلاقی قبلی ها مطرح می کند که به نحوی سرآغاز تحقیقات منسجم تر در بحث های اخلاق جنسیتی هستند. | [[آلیسون جاگر]] به عنوان یکی از کسانی که در حوزه فلسفه اخلاق بحثهای خوبی را مطرح میکند.5 نقد محوری را نسبت به زنان در تحقیقات اخلاقی قبلی ها مطرح می کند که به نحوی سرآغاز تحقیقات منسجم تر در بحث های اخلاق جنسیتی هستند. | ||
5 نقد محوری جاگر عبارتند از : | 5 نقد محوری جاگر عبارتند از : | ||
#ایشان معتقد است در تحقیقات سنتی غرب نسبت به زن ها کم توجهی شده است. | |||
#مسائل اخلاقی مربوط به دنیای خصوصی زنان، (منظور از دنیای خصوصی زنان آن فضایی است که در آنها کارهای خانگی و مراقبت از بچه ها را انجام می دهند) این مسائل اخلاقی بی اهمیت دانسته شدهاند. | |||
#درنظام سنتی اخلاق غرب، اعتقاد وجود داشت نسبت به این که اخلاق زنها به اندازه اخلاق مردها رشد یافته نیست. | |||
#در این نظام، ویژگیهای فرهنگی مردانه ارزش دانسته شدند و خصائص فرهنگی زنانه دست کم گرفته شدند. | |||
# و نهایتاً در نظام سنتی غرب شیوههای استدلال اخلاقی که مبتنی بر قانون و حقوق بودند و کلی بودند. اینها ویژگیهای مردانه اخلاق هستند و این ویژگیها و شیوهها، بر استدلال اخلاقی زنانه (که این استدلال اخلاقی زنانه مبتنی بر ارتباط، مسئولیت و جانبداری است) ترجیح داده شدند. | |||
اگر خاطرتان باشد به همین دلیل است که گفتیم فمنیستها معتقدند تعدادی مفاهیم جدید را باید در نظام اخلاقی طرح کنیم تا خیالمان راحت شود که اخلاق، یک اخلاق گسترده است ویکسونگر نیست. | اگر خاطرتان باشد به همین دلیل است که گفتیم فمنیستها معتقدند تعدادی مفاهیم جدید را باید در نظام اخلاقی طرح کنیم تا خیالمان راحت شود که اخلاق، یک اخلاق گسترده است ویکسونگر نیست. | ||
==مباحث مطرح در حوزه اخلاق جنسیتی== | |||
===ارزشمندی=== | |||
معنای لغوی ارزش بها، ثمن، ارج و استحقاق است. (همین معانی که زیاد میبینید و در اصطلاحاتمان زیاد استفاده میکنیم) برازندگی، شایستگی، لیاقت، منزلت. همهی اینها جزء معانی لغوی ارزش است. | |||
در استعمالات اولیه ارزش صرفا به معنای شایستگی در عرصهی محدود اقتصادی است غالبا وقتی در عرصهی اقتصاد چیزی را در مقابل چیزی دیگر قرار دهند بررسی ارزشی برای آن چیز میکردند و ارزش آن را در نظر می گرفتند مقابلش میخواستند بده بستانی داشته باشند منتهی بعدها گسترش پیدا کرد یک اصطلاح فنی هم در خود علوم اقتصادی شد و در فضاهای دیگری سرایت کرد. | |||
در سدهی 19 با گسترده شدنِ دایرهی مفهوم ارزش و اطلاقش بر خوبی، درستی، وظیفه، زیبایی و حقیقت، اعتبار این مفهوم، گسترش قابل توجهی پیدا کرد و از اینجا که معادلهای جدید واژهی ارزش مرتبط با حوزههای مختلفی بودند مثل فلسفه، فلسفهی اخلاق، علم حقوق، روانشناسی، آموزش و پرورش و جامعه شناسی، بههمین دلیل هم واژهی ارزش به همین علوم سرایت کرد. | |||
آنچه مسلم است ارزش واژهای است در حوزههای متفاوت و عرصههای متفاوت علوم انسانی، معنای خاص خودش را دارد؛ ولی علی رغم تنوعات که در کاربردش وجود دارد یک مفهوم پایه ای در مفهوم ارزش هم دارد، این مفهوم پایهای، ارزیدن و ارزشمند بودن است. | آنچه مسلم است ارزش واژهای است در حوزههای متفاوت و عرصههای متفاوت علوم انسانی، معنای خاص خودش را دارد؛ ولی علی رغم تنوعات که در کاربردش وجود دارد یک مفهوم پایه ای در مفهوم ارزش هم دارد، این مفهوم پایهای، ارزیدن و ارزشمند بودن است. | ||
در فلسفه گاهی، «ارزش» را جوری معنا میکنیم که معنای محدودی دارد مثل خوب و مطلوب. گاهی معنای آن یک قدم بالاتر رفته و معنایش وسیعتر میشود. معنایی مثل درستی، انسان، فضیلت و زیبایی هم میتوانیم زیر مجموعه و معادل واژهی ارزش استفاده کنیم. | |||
چه مفهوم فلسفه و چه مفهوم فلسفهی اخلاق؛ ما تعریف معینی برای ارزش نداریم ولی با توجه به معناهای گستردهای که قبل داشتیم، اینجا وقتی واژهی ارزش را در حوزه ی فلسفه اخلاق میآوریم منظورمان محبوبیت، سودمندی و مطلوبیت هست. کمال و طبعاً ثمراتی که مترتب بر آن است به همین دلیل هم ملاک ارزشمندی در حوزهی فلسفهی اخلاق در همین گستره دور میخورد یعنی گاهی وقتی بحث از ملاک ارزشمندی میکنیم، این ملاک ارزشمندی را در ویژگیهای مطلوب بودن آن شئ و ویژگیهای ارزشمندی را در دلایل محبوبیت چیزی که بحث از ارزشمندیش میکنیم، دنبال و پیگیری میکنیم و اینها را دلیل میگیریم بر این که ارزشمندی در فلسفهی اخلاق، معادل مطلوبیت و کمال و محبوبیت و سودمندی است. | |||
====ارزشمندی در حوزه ی اخلاق چه ویژگیهایی دارد؟==== | |||
* اولا: زمانی که بحث از ارزشمندی میکنیم گاهی مورد نظرمان ارزشمندی اخلاقی و گاهی ارزشمندی غیراخلاقی است، یعنی یک موقع ارزشهای اخلاقی ویک موقع ارزش های غیراخلاقی را مطرح میکنیم. | |||
منظور از ارزشهای اخلاقی حالاتی که مربوط به فاعلند، آن حالات باعث میشوند که فاعل ما کسی که کار حسن انجام میدهد شود یا کسی که کار قبیح انجام میدهد، پس ارزشهای اخلاق مربوط به خود فاعل اخلاق است در مقابلش ارزشهای غیراخلاقی که در حوزهی اخلاق اصلاً سرایت نمیکند. بیانگر ارزشهایی هستند که خارج حوزهی اخلاق است الزاماً مربوط به حوزهی فاعل نیستند یعنی گاهی اوقات در بحث غیراخلاقی ارزش ناظر به شیء در نظر میگیریم الزاماً به عنوان فاعل فعل اخلاقی در نظر نمیگیریم. | |||
همین ویژگی که در بحث ارزش اخلاقی مطرح کردیم باعث میشود موضوع ارزش در این حوزه فلسفهی اخلاق با ارزش در سایر حوزههای علمی تفاوت فاحش و جدی پیدا کند و آن اینکه ارزش در حوزهی فلسفهی اخلاق در نسبت با انسان معنا پیدا میکند؛ به تعبیر دیگر در مطالعات اخلاقی ناظر به ارزش انسان موضوع ارزشمندی است ولی در سایر حوزهها انسان فاعل شناختهای ارزشی است و خودش موضوع ارزشمندی اخلاق نیست. | |||
* دوما: ارزشمندی در حوزه ی اخلاق و فلسفه ی اخلاق صرفاً بر اساس انتخاب انسانی در حیطهی افعال انسانی است و به بیان دیگر ارزشمندی اخلاقی یک مطلوبیتی بیان میکند که به واسطهی اختیار و انتخاب دسته ای از افعال برای فرد ایجاد میشود. | |||
ولی در غیرحوزهی اخلاق این دوتا ویژگی را ندارد ممکن است بر اساس معیاری غیرانتخابی به وجود بیاید مثل ارزش مادی آن در حوزه ی اقتصاد. | ولی در غیرحوزهی اخلاق این دوتا ویژگی را ندارد ممکن است بر اساس معیاری غیرانتخابی به وجود بیاید مثل ارزش مادی آن در حوزه ی اقتصاد. | ||
وقتی میگوییم «بیانگر مطلوبیتی است که به واسطه ی اختیار و انتخاب است» باید بگوییم این اختیار و انتخاب چطوری ایجاد شده، من براساس چه ملاکی این اختیار و انتخاب را انجام دادم؛ این یک توضیح اجمالی در ارتباط با ارزش بود ولی در بحث رابطهی ارزشمندی و جنسیت چند تبصره را باید بیان کنیم. | وقتی میگوییم «بیانگر مطلوبیتی است که به واسطه ی اختیار و انتخاب است» باید بگوییم این اختیار و انتخاب چطوری ایجاد شده، من براساس چه ملاکی این اختیار و انتخاب را انجام دادم؛ این یک توضیح اجمالی در ارتباط با ارزش بود ولی در بحث رابطهی ارزشمندی و جنسیت چند تبصره را باید بیان کنیم. | ||
====رابطه ی جنسیت و ارزشمندی اخلاقی==== | |||
وقتی بحث از رابطه ی جنسیت و ارزشمندی اخلاقی میکنیم بحثمان ذیل سه محور اساسی قرار دارد : | وقتی بحث از رابطه ی جنسیت و ارزشمندی اخلاقی میکنیم بحثمان ذیل سه محور اساسی قرار دارد : | ||
محور اول بحث از ارتباط بین جنسیت وارزشمندی ذاتی هست؛ منظورمان از جنسیت را توضیح دادیم ارزش را هم توضیح میدهیم اما ذاتی چی هست اما منظور از ارزشمندی ذاتی چه نوع ارزشمندی است. ذاتی در لغت به معنای گوهری جبلی، طبیعی و فطری است. | محور اول بحث از ارتباط بین جنسیت وارزشمندی ذاتی هست؛ منظورمان از جنسیت را توضیح دادیم ارزش را هم توضیح میدهیم اما ذاتی چی هست اما منظور از ارزشمندی ذاتی چه نوع ارزشمندی است. ذاتی در لغت به معنای گوهری جبلی، طبیعی و فطری است. | ||
در اصطلاح معانی متفاوت دارد که معنایی که ما اینجا برای ذاتی مطرح میکنیم همان معنای لغویش هست در منطق پنج تا معنا برای ذاتی مطرح شده ولی اینجا مراد ما از ذاتی به معنای گوهری، به معنای فطری، به معنای جوهری و طبیعی هست. | در اصطلاح معانی متفاوت دارد که معنایی که ما اینجا برای ذاتی مطرح میکنیم همان معنای لغویش هست در منطق پنج تا معنا برای ذاتی مطرح شده ولی اینجا مراد ما از ذاتی به معنای گوهری، به معنای فطری، به معنای جوهری و طبیعی هست. | ||
سوال ما این است که آیا با استناد به طبیعی ونفس الامری بودن ارزشمندی برای انسان آیا ذات انسانی زن به طور طبیعی و نفسالامری بودن، مقتضی ارزشمندی هست یا خیر؟ یعنی آیا ذات انسانی مرد هست که وقتی بحث از ارزشمندی میشود آن را توضیح میدهیم یا نه ذات زن همین ویژگی ارزشمندی را دارد. | سوال ما این است که آیا با استناد به طبیعی ونفس الامری بودن ارزشمندی برای انسان آیا ذات انسانی زن به طور طبیعی و نفسالامری بودن، مقتضی ارزشمندی هست یا خیر؟ یعنی آیا ذات انسانی مرد هست که وقتی بحث از ارزشمندی میشود آن را توضیح میدهیم یا نه ذات زن همین ویژگی ارزشمندی را دارد. | ||
یک نکته خیلی مهم این است که فهم ارتباط ارزشمندی ذاتی و جنسیت، جزء مباحث حوزه جنسیت هست اما رابطه با فلسفه اخلاق ندارد، چرا؟ | یک نکته خیلی مهم این است که فهم ارتباط ارزشمندی ذاتی و جنسیت، جزء مباحث حوزه جنسیت هست اما رابطه با فلسفه اخلاق ندارد، چرا؟ | ||
دلیل این عدم ارتباط حوزههای این دو در واقع با هم متفاوت است اگر ذیل بحث یادتان مانده باشد ارزشمندی ذاتی ناظر به ارزشی است که از امور دارد بحث میکند و قبلا توضیح دادیم اخلاق راجع به صفات اکتسابی و کارهای اختیاری است؛ بنابراین صفات و کارهای ما از نظر اخلاقی مطلوب است که با اختیار ایجاد شود اگر این باشد پس بحث از ارزشمندی ذاتی را در حوزه اخلاق نمیتوانیم بیاوریم چون در حیطه اختیار ما نیست پس چون از جهت ماهوی این دو حوزه با هم متفاوت است. باید بفهمیم چرا؟ آیا میتوانیم بحث از ارزشمندی ذاتی را ذیل مجموعهی اخلاق و ذیل مجموعهی فلسفه اخلاق با همان تفکیکی که در این دو حوزه مطرح شد طرح کنیم یا نه ؟ | دلیل این عدم ارتباط حوزههای این دو در واقع با هم متفاوت است اگر ذیل بحث یادتان مانده باشد ارزشمندی ذاتی ناظر به ارزشی است که از امور دارد بحث میکند و قبلا توضیح دادیم اخلاق راجع به صفات اکتسابی و کارهای اختیاری است؛ بنابراین صفات و کارهای ما از نظر اخلاقی مطلوب است که با اختیار ایجاد شود اگر این باشد پس بحث از ارزشمندی ذاتی را در حوزه اخلاق نمیتوانیم بیاوریم چون در حیطه اختیار ما نیست پس چون از جهت ماهوی این دو حوزه با هم متفاوت است. باید بفهمیم چرا؟ آیا میتوانیم بحث از ارزشمندی ذاتی را ذیل مجموعهی اخلاق و ذیل مجموعهی فلسفه اخلاق با همان تفکیکی که در این دو حوزه مطرح شد طرح کنیم یا نه ؟ | ||
به نظر میرسد با توجه به همین تعریف درابتدای امر ما نمیتوانیم بحث از ارزشمندی ذاتی را مطرح کنیم به همان دلیل، چون ارزشمندی ذاتی مربوط به حیطه امور اختیاری و اکتسابی نیست واخلاق مربوط به امور اختیاری است پس ذاتا نباید بحث ارزشمندی ذاتی بکنیم ولی اولاً به دلیل اینکه این حوزه از مبانی انسان شناختی و فلسفه اخلاقی است، طرح بحثش برای ما در فلسفه اخلاق اولویت دارد. | |||
ثانیاً ما تعابیر متفاوتی در آراء بسیاری از اندیشمندان داریم که دلالت بر جنسیت بودن ارزشمندی ذاتی میکند و این دلیل دومی است که ما را میکشاند به اینکه علیرغم اینکه بحث ارزشمندی ذاتی تخصصا از حوزه اخلاق خارج است ولی ما ذیل مجموعه مباحث فلسفه اخلاق آن را ذکر میکنیم. | ثانیاً ما تعابیر متفاوتی در آراء بسیاری از اندیشمندان داریم که دلالت بر جنسیت بودن ارزشمندی ذاتی میکند و این دلیل دومی است که ما را میکشاند به اینکه علیرغم اینکه بحث ارزشمندی ذاتی تخصصا از حوزه اخلاق خارج است ولی ما ذیل مجموعه مباحث فلسفه اخلاق آن را ذکر میکنیم. | ||
با همین رویکرد سراغ همان دیدگاه اندیشمندان میرویم ببینیم آنها به چه دلیل بحث ارزشمندی ذاتی را در حوزه فلسفه اخلاق آوردند. علاوه بر دیدگاه بعضی اندیشمندان، ما گزارههای عهدین را بررسی میکنیم یعنی نگاه تاریخی داشته باشیم. میبینیم که باز در همین حوزه یعنی بحث گزارههای عهدین نیز، بحث ارزشمندی ذاتی را در حوزه اخلاق داریم و به عنوان بحث جنسیتی مطرح میکنیم. یعنی تعدادی گزاره در کتاب مقدس هست که ناظر بر ارزشمندی ذاتی متاثر از جنسیت است. یک توضیح خیلی مختصری خواهیم داشت. | با همین رویکرد سراغ همان دیدگاه اندیشمندان میرویم ببینیم آنها به چه دلیل بحث ارزشمندی ذاتی را در حوزه فلسفه اخلاق آوردند. علاوه بر دیدگاه بعضی اندیشمندان، ما گزارههای عهدین را بررسی میکنیم یعنی نگاه تاریخی داشته باشیم. میبینیم که باز در همین حوزه یعنی بحث گزارههای عهدین نیز، بحث ارزشمندی ذاتی را در حوزه اخلاق داریم و به عنوان بحث جنسیتی مطرح میکنیم. یعنی تعدادی گزاره در کتاب مقدس هست که ناظر بر ارزشمندی ذاتی متاثر از جنسیت است. یک توضیح خیلی مختصری خواهیم داشت. | ||