اخلاق فمینیستی
اخلاق فمینیستی؛ ایجاد توازن عادلانه بین زنها و مردها در نظامات اخلاقی.
اخلاق فمینیستی، یک مجموعهی متنوعی از تحقیقات فلسفی است که در قدم اول ضعف نظامات اخلاقی غرب را توضیح میدهد. فمینیستها معتقد به وجود توازن ناعادلانه بین زنها و مردها در نظامات اخلاقی هستند که باید این توازن ناعادلانه از بین برود.
آنها معتقدند آرمان مردانه بهعنوان آرمان بشر تلقی شده است و نتیجه آن، به بیراهه کشیده شده اخلاق است. دعاوی درباره رفتار با زنان و داوریهایی که نسبت به این رفتارها انجام شده، در مجموعه اخلاقی فمنیستها قرار دارد.
اگر چه اخلاق فمینیستی از زندگی زنان الهام گرفته شده اما صرفاً به زندگی زنان مربوط نیست و به خوب زندگی کردن در این جهان میپردازد و حیطه موضوعات مورد توجه آن از مسائل خانوادگی تا مسائل مربوط به محیط زیست را دربر میگیرد.
انتقادات اندیشمندان فمینیست نسبت به اخلاق سنتی غرب
عمده انتقادات فمینیستها به اخلاق سنتی غرب در چهار محور خلاصه میشوند:
- ناظر به ارزشهای مردانه بودن، اخلاق سنتی غرب
- حامی فرودستی زنها
- تحقیرصفات زنانه
- توفیق کمتر زنان برای رسیدن به غایات اخلاقی در نظام اخلاق سنتی غرب.[۱]
برای پوشش دادن به ضعف اخلاق سنتی غرب، باید تعدادی مفاهیم جدید وارد حوزه اخلاق شود و نگاه کاملی در حوزه اخلاق ایجاد کند. توجه به علایق زنانه، ایجاد پارادایمهای اخلاقی جدید مثل اخلاق مسئولیت، اخلاق مادرانه، اخلاق زنانه و توجه به اخلاق کاربردی تاکنون در حوزه اخلاق نبودند ولی باید باشند. حضور این مفاهیم سبب میشود تا به ویژگیهای زنانه در حوزه اخلاق توجه شود.[۲]
جنسیت در آراء اخلاقی فلاسفه
جریان فمینیست یک جریان اعتراضی است بر نظام سنتی اخلاق در تمام ابعاد. بررسی مباحث جنسیت در آراء فلاسفه متقدم و نوع نگاه آنان به زنان برای تبیین دیدگاه فمینیستهای اخلاقگرا ضروری است.
فلاسفه متقدم
فضیلت در اندیشههای اخلاقی افلاطون و ارسطو، با صفاتی مثل: شجاعت، جنگاوری، غرور، عدالت، خویشتنداری و نیروی مردانه همراه است. از باب نمونه ارسطو به عنوان یکی از اولین کسانی که به بحث از اخلاق، فضیلت و سعادت پرداخته در کتاب سیاستش صراحتاً عنوان میکند که برده و زن و کودک هر یک فضائل مخصوص به خود را دارند و هیچ کدامشان نمیتوانند وارد عرصه دیگری شوند.
ارسطو این پرسش را مطرح میکند که آیا برده غیر از خِصال (ویژگیهای) خودش که به عنوان ابزار خدمتگزاری در اختیارش قرار میدادند، میتواند فضیلت گرانمایهتری مثل میانهروی، دلیری و دادگری را داشته باشد، یا فقط فضایلش در خدمت بدنی خلاصه شدند؟ ارسطو همین سوال را درباره زن و کودک هم مطرح میکند و توضیح میدهد که آیا فضیلت کسانی که طبعاً فرمانروا هستند و فضیلت کسانی که طبعا فرمانبُردار هستند یکسان است؟[۳]
ارسطو تأکید میکند که فرمانرواها که همان مردان شهروندِ آزادِ آتن هستند با فرمانبردارها که سه دسته برای آنها مطرح میکنند (زن و برده و کودک) با هم تفاوت کیفی دارند و طبیعتاً باید بین فضائل این دو دسته فرق باشد.
لذا یک سوگیری جنسیتی در اخلاق در اندیشه ارسطو مشهود است. اگر خود مفهوم فضیلت به عنوان مفهوم کانونی فلسفه اخلاق بررسی شود، غالباً به ندرت بهعنوان صفت زنانه به کار برده میشود؛ زن خوب، زن پاکدامن و زن فروتن و خود کلمه فضیلت یک رویکرد مردانه دارد. لذا زنها در عقبه نظریهی اخلاقی غرب، غالباً نادیده گرفته شدند.
مرد آزاد و مرد قدرتمند، موجودی است که مستعد و سزاوار پروراندن ملکات اخلاقی است. در این تفکر خانه، در خدمت نهاد بزرگتر جامعه است. زنها و کودکها از آن جهتی که در خانه هستند باید به گونهای عمل کنند که منافع نهاد بزرگتر اجتماع تأمین شود ولو به قیمت از دست رفتن اختیار و ارادهی آزاد آنها باشد. این روند تحقیر نسبت به زنها، به عنوان اینکه در خانه مشغول هستند تا قرن 18 و 19 ادامه دارد.[۴]
فمینیستها
مری ولستون کرافت و جان استوارت میل خلقیاتی که جامعه به زنها نسبت میداد را غیراصیل و غیرواقعی و ساخته فرهنگ و اجتماع میدانستند. آنان اولین کسانی هستند که درصدد رفع فروتری از اخلاق زنانه هستند. کرافت مدعی شد فضایل زنانه و مردانه برخلاف آن چیزی که تا الان تصور میشد، یکسان هستند و نظام اخلاقی سنتی غرب یک خطائی کرده که دو جور فضیلت را برای زنها و مردها مطرح میکند.[۵]
جان استوارت میل هم همین مسئله را به عنوان خطای جوامع قبلی معرفی میکند و میگوید معیار دوگانه نداریم. معیار یکسانی برای سنجش ویژگیهای اخلاقی زنها و مردها داریم.[۶]
طبیعتاً بحث یکسانی فضیلتها در همه دورهها برای اندیشمندان خوشایند نبوده و به همین دلیل در زمانهای مختلف بعد از قرن حتی 18 و 19 بعضی از اندیشمندان مصرانه معتقد شدند که فضایل اخلاقی زن و مرد را نمیتوان یکسان تلقی کرد بلکه آنها متفاوت هستند.
این روند ادامه پیدا میکند حتی در جریانات فمینیستی که مدعی شدند فضایل زنان بر مردان برتر است و باید ویژگیهای زنانه را عمومیت داد تا همه گروهها بتوانند از فضایل زنانه بهرهمند شوند.
اخلاق مراقبت
نظریه گلیکان
گلیکان معتقد است استدلال اخلاقی زنها نازلتر از استدلال و استعداد اخلاقی مردان نیست؛ اما زن و مرد با یکدیگر متفاوتند. او در کتاب صدای متفاوت، اخلاق و مراقبت را صورتبندی میکند و میگوید چهارچوب تکیه زنها متفاوت از مردها است.
بنابراین چهارچوب اخلاقی متفاوت از مردها دارند. زنها غالباً دارای جهتگیری مراقبت هستند ولی مردها غالباً به دلیل اینکه گرایش فردگرایانه دارند و غالباً متمایل به اصول انتزاعی هستند، جهت گیریهایشان اعتدالمحور است.
گلیکان معتقد بود استدلالهای اخلاقی زنها متفاوت با استدلال اخلاقی مردها است ایشان معتقد است که افکار اخلاقی پیشرفته در مردها بیشتر حول اصول مجرد است. ولی در زنها بیشتر روابط بین نظام اخلاقی است که مبتنی بر شفقت و ترحم و همدردی است.
زنها عدالت رسمی را به عنوان یک امر ایده آل قبول ندارند بلکه روش هایی که پیوند گرایانه باشد را قبول دارند و طبیعی است که اخلاقیات در زنها به جای اینکه فردگرایانه باشد و مجرد وابسته به روابط افراد با یکدیگر است.
پس گلیکان تجارب متفاوت دخترها و پسرها را مبنای جهتگیری متفاوت میداند و معتقد است که دلبستگی دخترها به مادرها و همانندسازی آنها زمینه را برای رشد دخترها در بافت سلسله روابط با دیگران فراهم میکند.[۷]
استقبال فمینیستها از نظریه گلیکان
بهدنبال ارائه صدای متفاوت گلیکان، فمینیستها برای رهایی از مسألهی استثمار و تحقیر زنان، به جای انکار تفاوتها و پناه بردن به تفکیک جنس از جنسیت، از بهرسمیت شناختن تفاوت زنان و مردان استقبال کردند.
آنها بیان کردند، تفاوتها وجود دارند ولی با یک معیار نمیتوان خصوصیات زن و مرد را مورد سنجش قرار داد. بعدها پا را از این فراتر نهادند و حتی وجود تفاوتهای میان زن و مرد را مثبت تلقی کردند، زیرا معتقد بودند این تفاوتها علاوه بر تمایز زن و مرد، نشان دهندهی برتری زنان است، چرا که نشان میدهد اخلاق زنان بهتر از مردان است.[۸]
در اخلاق فمینیستی، مفاهیم جدید ارزشی، الگوهای جدید اخلاقی و مباحثی پیرامون اخلاق و فلسفه اخلاق ارائه شد که محور آنها، برجسته کردن اخلاقیات زنان و ارزش دادن به آنهاست. الگوهای ارائه شده در اخلاق فمینیستی، برگرفته از زندگی زنان است که مورد تحقیر یا غفلت مردان قرار گرفته است و فمینیستها، خواهان ارزشگذاری به آنان هستند.[۹]
مفاهیم اخلاق فمینیستی
- مسئولیت در برابر عدالت: اصلیترین مفهوم اخلاق فمینیستی که برآمده از نتایج تحقیقات گلیکان است، مفهوم مسئولیت است. معیار و ملاکی که مردان در استدلال اخلاقی مورد توجه قرار میدهند، رعایت حق، عدالت و انصاف است؛ اما زنان بیشتر به مسئولیتی که در قبال نیازهای دیگران دارند و مراقبت آنان در برابر آسیبها میاندیشند.[۱۰]
- جمعگرایی در برابر فردگرایی: در اخلاق عدالتگرا، حقوق فردی مبناییترین مفهوم است اما در اخلاق فمینیستی، ایجاد روابط و مناسبات مطلوب و حفظ آن از آسیبپذیری، نقش کلیدی دارد. اخلاق زنان مبتنی بر روابط است. هویت مردان با جدایی از علایق و رسیدن به استقلال احراز میشود اما هویت زنان در روابط با دیگران بهعنوان همسر، مادر، خواهر و مانند آن است. لذا همدلی و وابستگی بهعنوان ارزشهای اخلاق فمینیستی بهشمار میآید.[۱۱]
- عاطفه در برابر عقل: در اخلاق عدالتگرا، عقل محور اصلی تصمیمات اخلاقی است. اما در اخلاق فمینیستی، عاطفه، عامل محوری در اخلاق محسوب میشود. در این راستا، فمینیستها اخلاق سنتی را بهدلیل بیتوجهی به عاطفه مورد انتقاد قرار دادند.[۱۲]
- موقعیتگرایی در برابر کلیتگرایی: فمینیستها مبتنی بودن اخلاق سنتی بر اصول کلی و انتزاعی را مورد نقد قرار میدهند. زنان بر اساس شرایط و موقعیتهای خاص تصمیم میگیرند. بهعنوان نمونه، درباره سقط جنین نمیتوان با توسل به اصول کلی و انتزاعی مثل حق حیات انسان، به ممنوعیت سقط جنین رسید بلکه باید مشکلات زن برای مراقبت از کودک را در نظر گرفت و بر اساس آن حکم صادر کرد.[۱۳]
پانویس
- ↑ رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 112-113
- ↑ رحمتی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، 1387ش، ص 114-115
- ↑ ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1260، الف 5
- ↑ ارسطو، سیاست، 1364ش، ص 1259، ب 2
- ↑ اکلشال، «فمینیسم»، مقدمهای بر ايدئولوژيیهای سياسی، ص 358
- ↑ استوارت میل، انقیاد زنان، ۱۳۹۳ش
- ↑ Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982م.
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، ص 176
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، ص 176
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، ص 177
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، ص 177
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، ص 176
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، ص 180
منابع
- ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چاپخانه سپهر، چ چهام، 1364ش.
- رحمتی، حسینعلی، چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق فمینیستی، پژوهش زنان، دوره 6، شماره 4، زمستان 1387ش.
file:///C:/Users/u161/Downloads/61713870404%20(1).pdf
- استوارت میل، جان، انقیاد زنان، ترجمه علاءالدین طباطبایی، چاپ چهارم، 1393ش.
- Gilligan, Carol (1982), In a Different Voice: Psychological Theory and Women’s Development, Cambridge, Mass: Harvard University Press, 1982
- رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، قم: مرکز تحقیقات زن و خانواده، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، 1394ش.