Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
|مقطع تحصیلی=سطح سه
|مقطع تحصیلی=سطح سه
|گرایش=مطالعات زنان}}
|گرایش=مطالعات زنان}}
==جایگاه اخلاق==
'''سوال: اخلاق چه جایگاهی در میان ادیان به صورت عمومی و در دین اسلام به صورت اختصاصی دارد؟'''
یکی از سوره‌هایی که در قرآن به بحث اخلاق پرداخته، سوره جمعه است. فرازهای اولیه سوره جمعه بحث تربیت اخلاقی انسان را به‌عنوان یکی از اهداف مهم تمام ادیان الهی معرفی می‌کند، به همین دلیل بخش عمده‌ای از متون دینی و کتب دینی را آموزه‌های اخلاقی تشکیل می‌دهند. رویکرد ادیان نسبت به اخلاق و دعوت گسترده‌ای که نسبت به تهذیب نفس و ارزش‌های انسانی دارد، همه بیانگر جایگاه ویژه‌ی اخلاق در میان همه‌ی ادیان است. اسلام هم به عنوان یکی از مهمترین ادیان الهی و خاتم آنها به اخلاق، جایگاه رفیع می‌دهد و سه پایه‌ی اصلی برای معارف دینی مطرح می‌کند:


#اعتقادات
#احکام   
#اخلاق
وظیفه و هدف از بعثت پیامبر رسیدن به عالی‌ترین سطح اخلاق است، مراد از عالی‌ترین سطح، تکمیل و تتمیع مکارم اخلاقی است. اینکه می‌گوییم عالی‌ترین سطح اخلاق می‌خواهیم این را معلوم کنیم که اخلاق علاوه براینکه در سطح عالی باعث می‌شود مکارم اخلاقی تکمیل و تتمیع شوند در سطوح نازل‌تر هم یکسری کارکردهایی دارد.
'''مثال:''' اخلاق در سطح فردی تضمین‌کننده بهداشت فردی و سلامت روان می باشد.
به‌عبارت دیگر، بهترین شیوه‌ی زیست فردی را اخلاق ارائه می‌دهد و در نگاه کلان‌تر، درسطح اجتماعی، اخلاق، امکان زیست بهتر فرد را در جامعه فراهم می‌کند. بر همین اساس بسیاری از اندیشمندان بررسی مسائل اخلاقی را با استناد به این دلیل که علم اخلاق تعلیم‌دهنده‌ی راه صحیحِ زندگی است و در واقع متکفل بررسی عوامل موثر در تکامل بشری است، سرلوحه کار خود قرار می‌دهند. طبیعتا در برخی از زمان‌ها و ادوار تاریخی اقبال فکری بهتری نسبت به بررسی‌ بحث‌های علم اخلاقی داریم، وقتی می‌گوییم بحث اخلاقی، لزوماً به معنای اخلاق در بدنه جامعه نیست و در نگاه نخبگانی جامعه است.
جامعه‌شناسان، روانشناسان، عالمان و مبلغان دینی(الهیات دینی) هرکدام رویکردی خاص به اخلاق (بررسی‌ها و دخالت‌هایی) دارند،لذا نمی‌توان گفت که تحقیقات هرکدام از این‌ افراد تحقیقات کاملی است و زمینه را برای گسترش مسائل اخلاقی در جامعه فراهم می‌کند. مهمترین نقطع ضعف این تحقیقات و بررسی‌ها این است که این پژوهش‌ها غالباً مباحث درجه یک اخلاق را مطرح می‌کند، یعنی به دنبال طرحِ ‌گزاره‌های اخلاقی هستند.
*عالم اخلاق (عالم دین) توضیح می‌دهد که دروغ بد است.
*روان‌شناسی که کار اخلاقی انجام می دهد به دنبال این است که چه ابعاد عاطفی داریم که در پذیرش مفاهیم اخلاقی تأثیرگذار است. چه ویژگی‌ای اگر داشته باشم منجر می‌شود که گزاره‌های اخلاقی را بهتر دریافت کنم یا کمتر روی من تاثیر بگذارند.
*جامعه شناس: مثلا فرض کنیم که به دنبال این هستند که نهادهای اجتماعی چه ضعفی دارند و چرا این ضعف را دارند که نمی‌توانند هنجارهای اخلاقی را در جامعه و اجتماع نهادینه کنند و طبیعتاً راهکارهایی هم در این زمینه ارائه می دهند.
اینها همه مباحث درجه یک اخلاق است. این امر در نهایت، یک نگاه تعبدی به اخلاق را ایجاد می‌کند؛ در جوامعی که داعیه دار عقلانیت اخلاقی هستند، اقبال به مباحث اخلاقی را کم مایه می‌کند.
این وسط یک اتفاقی می‌افتد:  ما به چیزی نیاز داریم که این ضعف را بپوشانیم.
ما معتقدیم اگر یک رویکرد متفاوتی به عرصه اخلاق داشته باشیم که عقلانیت اخلاقی را برای ما پررنگ کند، این رویکرد، مقدمه ای برای علم اخلاق است و یک امتیازهایی را نسبت به سایر رویکردها دارد.
ما معتقدیم این رویکرد متفاوت به اخلاق در فلسفه اخلاق نمود پیدا می‌کند که نگاهش نگاه درجه دو نسبت به اخلاق است و باعث می شود که اولاً یک ساختار هندسی بین گزارهای اخلاقی و بین مفاهیم اخلاقی داشته باشیم؛ ساختار هندسی در واقع نسبت میان گزاره‎های اخلاقی را برای ما معلوم می‌کند. این ویژگی در فلسفه اخلاقی نمود دارد و باعث می‌شود که نظام اخلاقی یک تبیین مدللی شود و طبیعتاً اگر ما با استدلال، بحث های اخلاقی را پیش ببریم، رفتار جامعه را به سوی معنویت واخلاق گرائی بیشتر می توانیم پیش ببریم.
فلاسفه اخلاق معتقد هستند که قواعد متعارف علم اخلاق برای مقام عمل کفایت ندارند و قواعد آسیب پذیری هستند. همچنین معتقد هستند که ما باید یک اجتهاد روش‌مندی را در حوزه‌ی اخلاق ایجاد کنیم واین اجتهاد روشمند، مسائل اخلاقی را جدی‌تر پیش می‌برد.
==چرایی بحث از فلسفه اخلاق==
آن چیزی که ما در نگاه کلان‌تر از اخلاق می‌خواهیم بحث فلسفی اخلاق است. الزاما بعضی از مباحث تحت عنوان جنسیت و اخلاق مطرح می شوند، مباحث فلسفی اخلاق هستند، مباحث خود اخلاق نیستند.
مهم‌ترین مباحثی که ما در فلسفه اخلاق داریم در سه بخش مطرح می‌شوند:
#اخلاق هنجاری
#اخلاق کاربردی
# فرا اخلاق: به دنبال بررسی تحلیلی و فلسفی گزاره های اخلاقی است که از سه جهت:
#بررسی معناشناختی: مفاهیم و مفردات گزاره های اخلاقی را بررسی می‌کند.
#در بحث معرفت شناسی: نسبیت و یا اطلاق اخلاق، اخباری یا انشائی بودن گزاره های اخلاقی.
#توجه با رویکرد منطقی به گزاره های اخلاقی ذیل همین فرا اخلاق قرار می‌گیرد.
*'''اخلاق کاربردی''': از یک طرف دنبال کشف و طرح موضوعاتی است که در عرصه‌ی عینی و عملی اخلاق قابل ارائه هستند و از طرف دیگر اندیشمندان حوزه‌ی اخلاق را به سمتی سوق می‌دهد که بتوانند برای تعارضات اخلاقی راهکار فراهم کنند، به همین دلیل غالبا وقتی دارند اخلاق کاربردی را تعریف می‌کنند می گویند:  اخلاق کاربردی عبارت است از کاربست انتقادی روشهای فلسفی برای سنجش تصمیمات عملی اخلاقی.
'''توضیح''': ما در علم اخلاق تعدادی مسائل مستحدثه داریم مثل چیزهایی که  در بحث‌های فقهی داریم، بالاخره پیشرفت‌های نوین، تعدادی مسائل را پیشِ روی ما می‌گذارد که از جهات مختلف باید آن‌ها را بررسی کرد. یکی از جهات، جهات اخلاقی است. فرض بگیرید استفاده از مثلاً فضای مجازی از حیث اخلاقی تا چه حد مجاز است؟ تا کجا می‌توان در بحث‌های فضای مجازی پیش رفت؟
این‌ها را نمی‌توان با رجوع به متون سابق بررسی کرد. حداقل ما تکلیف مشخصی نسبت‌ به این‌ها نداریم، باید رجوع به برخی قواعد کنیم و بر اساس آن قواعد، حکم اخلاقی اینها را برای خود معلوم کنیم.کارهایی از این دست در اخلاق کاربردی مطرح می‌شود.
*'''اخلاق هنجاری''':
بحث از اخلاق یکی از بحثهای مهم در فلسفه اخلاق است. اخلاق هنجاری دنبال تعیین اصول، تعیین معیار، تعیین یکسری روش‌ها برای تبیین درستی و نادرستی افعال انسان است. طبیعتا آراء و نظریاتی که در طول تاریخ در عرصه‌ی علم اخلاق مطرح شدند را بررسی می‌کند.(این سه رویکرد عمده نسبت به  فلسفه‌ی اخلاق است)
یکی دیگر از مباحث مقدماتی کلان (یکسری اصول که باید پیش از بحث، جایگاهش برای ما معلوم شود) این است که آیا در مباحثی که از فلسفه‌ی اخلاق به جا مانده ما چیزی تحت عنوان رویکرد جنسی داریم؟یا بحث‌های فلسفه‌ی اخلاق  که یکسری بحث‌های جدیدی هستند. پس برای فهم جایگاه رویکردهای جنسیتی در مسائل فلسفه‌ی اخلاق باید یک نگاه تاریخی به مباحث فلسفی اخلاق داشته باشیم.
وقتی ما بحث‌های فلسفه‌ی اخلاقی را بررسی می‌کنیم و حیث تاریخی‌اش را می‌بینیم معمولاً تا سقراط و افلاطون حتی تا دیدگاه سوفسطائیان کشیده می‌شود.
فلاسفه‌ی اخلاق تأملات عمیقی دارند، این تاملات، هم گسترده هستند و هم مشمول قابل توجهی دارند ولی معتقد هستیم در این‌ها هم یکسری نقصان معرفتی وجود دارد. یکی از نقصان‌های جدی معرفتی این رویکردها این است که معمولا مداخله جنسیت در مباحث فلسفه اخلاق خصوصا اخلاق هنجاری، به آن کم توجهی شده است. تا کنون یک پژوهش جامعی در عرصه فلسفه اخلاق نداریم که به بررسی میزان مداخله‌ی جنسیت بپردازد. البته یک تک نگاره‌هایی داریم که این تک نگاره‌ها بعضی از مباحث جنسیتی مطرح شده، اما نه به عنوان یکی از موضوعات فلسفه اخلاق، بلکه هدف آن رفع یکی از دغدغه‌ها و معضلات علمی جامعه بوده است. یعنی دانشمندان وقتی با یک مسئله مواجه می‌شدند و برای حل و پاسخ آن یک طرح بحثی می‌کردند. اما اینکه این مسئله جایگاهش در نظام فکری چیست، نه، الزاماً این گونه نبوده است. یعنی یک دسته بندی گسترده ای از علم اخلاق نکردند که بعد وارد یکی از ریز موضوعات این دسته‌بندی شده باشند.
یکی دیگر از چالش‌هایی که در نظام اخلاقی خصوصاً نظام اخلاقی غربی داریم این است که این نظامات اخلاقی یک نگاه فرودستانه نسبت به زن‌ها دارند. این باعث می شود که در یک وضعیت تبعیض آمیز نسبت به مردها قرار بگیرند. ولی خود این، زمینه را برای واکاوی های بعدی در حوزه فلسفه ی اخلاق فراهم می‌کند.
*اولین قدمی که برای بررسی کارکرد اخلاقی جنسیت و نقش جنسیت در تعمیق باورها و ادراکات اخلاقی برداشته شد، توسط فمنیست های اخلاق گرا و اخلاق‌نگر مطرح شد.
یک موضوعات دیگری هم بود که در دسته‌بندی نظریات فمینیستی به آن می رسیم، ولی اجمالا عرض می کنم که: ادراک اخلاقی، داوری اخلاقی و معرفت شناسی اخلاق، همه از موضوعاتی هستند که اندیشمندان فمینیستی با استناد به نتایج برخی تحقیقات معتقد شدند که اینجا جای خالی جنسیت پررنگ و معلوم است و باید نگاه جنسیتی داشته باشیم .
فمینیستها معتقد بودند که ما باید همدلی، ترحم و همدردی را به عنوان ویژگی‌های زنانه در رویکردهای اخلاقی‌مان ذکر کنیم که اینها در اخلاق سنتی غرب جایشان خالی است. نظام اخلاق سنتی غرب، معایبی دارد که فمنیست اخلاق‌گرا مطرح می کند و خود زمینه ساز رویکرد جدید و تأملات جدید در حوزه‌ی فلسفه اخلاق شده است.
==انتقادات اندیشمندان [[فمینیست]] نسبت به اخلاق سنتی غرب==
==انتقادات اندیشمندان [[فمینیست]] نسبت به اخلاق سنتی غرب==
اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم در چهار محور عمده خلاصه می‌شوند:
اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم در چهار محور عمده خلاصه می‌شوند: