مفهوم عفاف
دایره معنای عفاف گسترده است، اما مصداق روشن عفاف در تعامل میان زن و مرد مطرح می شود و منظور از آن داشتن حجاب اسلامی، مهار کردن نگاه و پرهیز از خودنمایی در برابر نامحرمان و ارتباط جنسی با آنان است و این اختصاص به زنان ندارد، بلکه امری درونی است که شامل مردان هم می شود. البته چون زنان مظهر زیبایی، جمال و جاذبه هستند، حفظ عفت از آنان بیشتر انتظار می رود.[۱] «العفّه حصول حاله للنفسِ تمنعُ بها عن غلبه الشهوه»: «عفت حـالت درونـي و نفساني است كه توسط آن از غلبه شهوت جلوگيري ميشود» و در ادامه ميافزايد: «و أصله الإقتصار علي تـناول الشـيء القـليل»: «اصل آن، اكتفا به بهرهمندي كم از چيزي است» [۲]
معنای لغوی عفاف
واژه: عفاف ؛ نقش دستوری: اسم ؛ آواشناسی: 'efAf ؛ الگوی تکیه: WS ؛ شمارگان هجا: 2
عفاف . [ ع َ ] (ع اِمص ) پارسائی و پرهیزگاری . (غیاث اللغات ). نهفتگی . (دهار). پاکدامنی . خویشتن داری . عفت .[۳]
[ ع . عفة ] (اِمص .) پاکدامنی ، ترک شهوت [۴]
خودداري از آنچه که زیبا و شایسته نیست، خودداري از حرامها و طمـع هـاي پست. [۵]
خودداري از آنچه زیبا و شایسته نیست تعف و تعفّف .[۶]
معنای اصطلاحی عفاف
عفاف و عـفت از اصـطلاحاتي است كه در علم اخلاق از آن بحث ميشود و علماي اخلاق در تعريف آن گفتهاند: «عفت آن است كهـ قـوه شـهويه در خوردن و نكاح (امور جنسي) از حيث كم و كيف مطيع و فرمانبر عقل باشد و از آنچه عقل نهي ميكند، اجتناب كنـد و اين هـمان حـد اعتدال است كه عقل و شرع پسنديده است» [۷] . شهيد مطهري «عفاف» را اينـگونه تـعريف ميكند: «عفاف و پاكدامني يك حالت نفساني است؛ يعني رام بودن قوه شهواني تحت حكومت عقل و ايمان، تحت تـأثير قـوه شهواني نبودن، شره نداشتن» [۸] . عفت در حقيقت كنترل شهوت است و شهوت در لغـت يك مـفهوم عام دارد كه هرگونه خواهش نفس و ميل و رغبت بـه لذات مـادي را شـامل ميشود. اما شهوت يك مفهوم خاص هم دارد كه هـمان شـهوت جنسي است. بنابراين عفت نيز دو مفهوم دارد؛ يك مفهوم عام كه عبارت است از خويشتنداري در بـرابر هـرگونه تمايل افراطي نفساني و مفهوم خـاص آنـ خودداري از تـمايلات افـراطي جـنسي است. غالباً در روايات وكتب اخلاق منظور از عـفت، خـويشتنداري در خوردن و امور جنسي است كه برترين عبادات شمرده شده و به آن بسيار تـأكيد شـده است. چنانكه امام باقر (ع) فرمودهاند: «مـَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفـْضَلَ مـِنْ عِفَّه بَطْنٍ وَ فَرْجٍ» و در روايت ديگري از ايشـان آمـده: «عفت شکم و پاکدامني بهترين عبادت است» [۹].
ابعاد عفاف
در تـعريف عـفاف گفتيم كه عفاف يك حالت دروني و نفساني است كه مصاديق و نشانههايي دارد. آنچه به عنوان ابعاد عفاف بیان ميكنيم، در حقيقت همان مصاديق و نمودهاي عفاف هستند كه در سه شاخه اصلي قابل تقسيمبندي است:
عـفاف در كردار (عـفت رفتار)
عفاف درنگاه
يکي از تمايلاتي که بهطور فطري در انسان وجود دارد، گرايش به جنس مخالف است، از اين رو در اسـلام تـاكيد فراواني در مورد كنترل نگاه شده است. از امام علي(ع) روايت داريم «چشم راهبر(پيام رسـان) دل اسـت» [۱۰].
2- عـفاف در گفتار (عفت كلام) 3- عفاف در انديشه (عفت فكر)
واژه عفاف در قرآن
عفاف به دو صورت « یستعفف » و « تعفّف » در قرآن کریم و مجموعـا ً در چهـارآیه مبارکه آمده است .عفاف با توجه به متن آیه معـانی گونـاگونی مـی پـذیرد کـه میتوان از آن به ابعاد عفاف یاد نمود . 1-عفّت به معناي خویشتن داري در اظهار نیاز
رابطه حجاب و عفاف
عفاف و حجاب به عنوان دو ارزش در جامعه بشري بويژه جوامع اسلامي همواره در كنار هم و گـاه به جاي هم به كار رفتهاند. در بررسي كتب لغت براي واژه «حجاب» چند معنا مييابيم. اصل كلمـه حـجاب به معناي پرده است و چون پرده خصوصيت پوشانندگي و مانع شدن را دارد، اين معاني را به حجاب دادهاند. با توجه به معاني ذكر شده، حجاب يك امر ظاهري و بيروني است؛ يعني در حقيقت پوشش ظاهري افراد، بويژه زنـان را حـجاب ميگويند. اما «عفاف» يك حالت دروني است كه انسان را از گناه وحرام باز ميدارد و آثار آن در گفتار و كردار انسان نمود پيدا ميكند. از مقايسه معاني «حـجاب» و «عـفاف» به اين نتيجه ميرسيم كه عـفاف يك حـالت نفساني و دروني است كه نمودهاي گوناگوني دارد از جمله، عفت در نگاه، عفت در گفتار، عفت در راه رفتن، عفت در زينت، عفت در پوشش و…. كه «حجاب» در حقيقت همان نمود «عفاف» در نوع پوشش اسـت. «حـجاب» همان پوشش ويژه و «عفت» يك خـصلت و بـينش و منش است. عفت فراتر و برتر از حجاب است. در حقيقت استعمال لفظ «عفاف» درمورد «حجاب و پوشش» از قبيل استعمال لفظ كل در بعضي از مصاديق آن است.
پانویس
- ↑ علی اکبر قرشی ، قاموس قرآن،ج 5،ص 18
- ↑ راغب اصفهانی ، مفردات ، ص 573
- ↑ علی اکبر دهخدا ، فرهنگ لغت آنلاین
- ↑ محمد معین ، فرهنگ لغت آنلاین
- ↑ لسان العرب ، ابن منظور252/9
- ↑ قاموس المحیط فیروز آبادي،177/3
- ↑ مجتبوي، علم اخلاق اسلامى ، ج2، ص15
- ↑ مطهري، مسئله حجاب ، ص152
- ↑ کليني، کافی ، ج2، ص1
- ↑ تـميمي آمدي، غـرر الحكم و درر الكلم، ص60