ام البنین

از ویکی‌جنسیت
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۴ توسط زهرا زارعی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « ==حضـرت بکّـــاءة علی الحسیـــن؛ ام البنیـن (سلام الله علیها)== ==صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی (علیه السلام)== ===مقدمه=== در مبحث گذشته به معرفی باکیان علی الحسین(علیه السلام) و آثاری که گریه های ایشان در سیر عبودیت و تقرّب نزد ذات اقدس الهی داش...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


حضـرت بکّـــاءة علی الحسیـــن؛ ام البنیـن (سلام الله علیها)

صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی (علیه السلام)

مقدمه

در مبحث گذشته به معرفی باکیان علی الحسین(علیه السلام) و آثاری که گریه های ایشان در سیر عبودیت و تقرّب نزد ذات اقدس الهی داشته، پرداختیم. «باکی» اسم فاعل بُکاء است؛ یعنی هنگامیکه فعلِ بکاء از شیئی سربزند، به او «باکی» گفته می شود، پس فعل بکاء در باکی، مستمر و دائمی نیست. اما هرگاه این فعل به صورت مستمر و دائمی و در بالاترین حدّ ممکن و شدیدترین درجات خود باشد که صورتی از فدایی شدن است، در قالبِ صیغۀ مبالغه ظاهر می شود؛ یعنی «بَکَّاء» که به معنای بسیار گریه کننده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که بکّاءون پنج نفر بودند؛ یکی از ایشان وجود مقدس حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بودند«الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْن‏ ...»[۱] یکی دیگر از بکّاءونی که بر مصیبت امام حسین(علیه السلام) آنقدر گریستند تا اینکه چشمان مبارکشان نابینا و جانشان فدایی گشت، «عزیزة الزهراء، بانوی بقیع، حضرت ام البنین(سلام الله علیها)» بودند.


چنانچه در نقلی راجع به نحوۀ گریۀ ایشان در ذکر مصیبت حسینی آمده است: «بَكَى الحسين خَمْسَ حِجَجٍ، وَكَانَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ الْكِلَابية تَنْدُبُ الْحُسَين وَتَبْكِيهِ وَقَدْ كُفَّ بَصَرُهَا». [۲] گریه های این بانو که مَثلي از نطق حیدری حضرت زينب كبري(سلام الله علیها) در خطبه هاي شام و كوفه بود، به قدری تأثيرگذار بود که شجرۀ ملعونۀ بني اميه را متزلزل کرده بود. به همین دلیل، آن شیاطین در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را مسموم کرده و به شهادت رسانیدند. [۳]


این بانوی مکرّمه به سبب فدایی کردن خود و فرزندان دلیرشان برای امام حسین(علیه السلام) ، صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی می باشند. مکتبی که سرلوحۀ آن عبارت شریف «أولَادِی وَمَن تَحتَ الخَضرَاءِ کُلُّهُم فِدَاءٌ لِأَبِی عَبدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام) » می باشد. لذا شایسته است تا با بررسیِ شئونِ صاحب این مکتب و ویژگی های این مکتب، شاخصه هایی را که خانوادۀ مهدوی باید از آن برخوردار شود را بررسی نماییم تا به این وسیله، الگوی تربیتی خانوادۀ مهدوی معرفی شود.

خصایص خانم ام البنین (سلام الله علیها)

اصالت و شجاعت

نخستین ویژگی از خصایص خانم ام البنین(سلام الله علیها) «اصالت و شجاعت» ایشان است. از آنجا که طبق فرمایش امیرالمومنین علی(علیه السلام) این ویژگی، اثر مستقیم در تربیت عبدصالح دارد، لذا لازم است تا این ویژگی را به دقت مورد بررسی قرار دهیم.


اصالت و ابعاد آن

حضرت مولانا امیرالمومنین علی(علیه السلام) برای امر ازدواج خود که با هدف آوردنِ فرزندی مُعین و ناصرِ امام حسین(علیه السلام) بود، به جناب عقیل امر فرمودند بانویی را که صاحب این اوصاف باشد، به ایشان معرفی کنند، بنابراین این اوصاف از لوازمِ شکل گیری و تربیت عبدصالح می باشد: «ذَوِ البُیوتِ وَ الحَسبِ وَ النَّسَبِ وَ الشُّجاعَة»؛ دارای اصالت خانوادگی و حسب و نسب و شجاعت. سپس فرمودند که هدف از این انتخاب و ضرورتِ وجودِ این صفات عبارتست از: «لِکَی اُصیبَ مِنها وُلدا یَکونُ شجاعاً عضُدا یَنصُرَ وَلَدیَ الحُسَین لِیُوَاسِیهِ لِنَفسِهِ فِی طَفِّ کَربَلَا» [۴]؛ به این سبب که از او فرزندی متولد شود که شجاع و قوی باشد تا فرزندم حسین(علیه السلام) را یاری کند و در سرزمین کربلا، حسین(علیه السلام) را با جانش مواسات کند.


با وجودیکه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) خود أشجع الناس و ملقب به القابی چون «حیدر کرار»، «أسدالله الغالب»، «الشجاع الغضنفر»، «الليث الباسل و البطل الجلاجل‏»، «البطل الأروع» و ... می باشند، اما برای ولادت فرزندی که معاضد، مواسی و فدایی حضرت أباعبدالله الحسین(علیه السلام) باشد، به عقیل امر می کنند بانویی را معرفی کنند که واجد دو صفت «اصالت» و «شجاعت» باشد. جناب عقیل که از «نسّابان» عرب، یعنی عالم به علم انساب و نسب شناس بودند، با در نظر گرفتن فرمایش مولانا امیرالمومنین علی(علیه السلام) ، أحسب و أنسب و أشجع خاندانهای عرب را آباء حضرت ام البنين(سلام الله علیها) در قوم «كلابية» معرفی نموده و اینچنین عَرضه داشت: «تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِین الْکَلابیَّةِ! فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَع مِن آبائِها»[۵] ؛ با ام البنین کلابیه ازدواج کنید که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.


بنابراین امير عالم، بانويی مكرّمه از نسل پاكان و شجاعان را انتخاب مي کنند تا آموزگار مكتب فدا شدن براي حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) شوند. تمام مواردی که آن حضرت(علیه السلام) به عنوان ملاک انتخاب همسر مطرح می فرمایند، مقدمۀ لازم در این مکتب است. در واقع، آغاز این ازدواج با چنین شاخصه ها و ملاک هایی بوده که به پرورش عبدصالح حضرت قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام) ختم می شود. اما در خصوصِ اهمیتِ ویژگی اول یعنی «اصالت» باید به [۶] اشاره کرد که «البَلَدُ الطَّيِّبُ يَخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ، وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً»؛ سرزمين پاك دارای ثمره بوده وگياهش به اذن پروردگارش بيرون مى‌ آيد، امّا از سرزمين ‌هاى ناپاك جز گياه اندك و بى‌ارزش نمى ‌رويد.


«بلد طیب» در این آیه مبارکه به علت لزوم ازدواج با بانوی اصیل اشاره دارد. همانطور که در تفسیر آیه مبارکه آمده است: «ينبغي أن يتخيّر لنفسه من النساء العفيفة الكريمة الأصل» [۷] ؛ شایسته است که از میان زنان، برای خود همسری برگزینید که عفیف و دارای اصالت خانوادگی باشد. زیرا همانطور که در آیه مبارکه آمده، ثمرۀ انتخاب بانوی اصیل، فرزندی نیکوست، به خلاف آنچه دربارۀ خبیث آمده است. حضرت علی(علیه السلام) در خطبۀ شريف خويش خطاب به مالك اشتر به اهمیت اصالت خانوادگی در کلام مباركشان اشاره کرده و فرمودند: «ثُمَّ الْصَق بِذَوِی الاْحْسابِ وَالْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالسَّوابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجاعَةِ وَالسَّخاء وَالسَّماحَةِ، فَاِنَّهُمْ جِماعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ» [۸]؛ با مردم اصیل که در خانواده ‌های شریف نیکنام زندگی کرده اند، بپیوند، مردمی که اهل رشادت، شجاعت، سخاوت و همت عالی باشند؛ زیرا چنین مردمی، کانون کرامت و شاخه شجره نیکی و فضیلت اند.


بانوی بقیع خانم أم البنین(سلام الله علیها) از اصیل ترین و شریف ترین خاندان های عرب بودند. آباء ایشان، أشرف سادات عرب بودند، به گونه ای که خاندان های دیگر به شرافت و اصالت ایشان افتخار می کردند؛ «آباؤها أشرف سادات العرب» و «وهی من بیت عریق فی العروبة والشجاعة». این اصالت در ابعاد مختلفی به ظهور رسیده بود، در اینجا به اهم آنها اشاره می کنیم:

  1. مآثر کریمه و خصال حمیده خاندان خانم أم البنین(سلام الله علیها) صاحب مکارم اخلاق و محامد خصال بسیار در جود، کرم، شجاعت، فصاحت، عفت، طهارت، شرافت، کرامت، حمیت، عزت و ... بودند، به همین سبب مورد افتخار سادات عرب بودند؛ «تربّت السیّده أم البنین(سلام الله علیها) فی أسرة عریقة شریفة من أجلّ الأسر منزلة وأعلاها شرفاً وأجمعها للمآثر الکریمة والخصال الحمیدة التی تفتخر بها سادات العرب، کالجود والکرم والشجاعة والفصاحة والحمیة والإباء ومکارم الأخلاق ومحامد الخصال من العفة والطهارة والنبل والکرم وأمثالها» [۹]. همین اصالت بود که وقتی ایشان وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، به ساحت مقدس مولایشان چنین عرضه داشتند: «سادتی، أنا هنا خادمة عندکم جئت لخدمتکم...»[۱۰] ؛ آقای من! من اینجا به عنوان خادمتان هستم و برای خدمتگزاری آمده ام ... .
  2. آگاه به آداب و علوم خانم أم البنین(سلام الله علیها)در بیتی پرورش یافته بودند که به جمیع آداب و علوم زمان خود اشرافیت داشتند. «ثمامة» مادر ایشان بانویی کامل، عاقل و ادیب بود و «حزام» پدر ایشان صاحب اخلاق صالحین ابرار و خوی اصیل زادگان آزاده بود، لذا خانم ام البنین(سلام الله علیها) به گونه ای تربیت شده بودند که به جمیع این آداب آگاهی داشتند. چنانچه در منابع تصریح شده است که عالمة و فاضلة بودن آن حضرت بدین سبب بود که در بیت فضل و کمال رشد یافته بودند؛ «وکانت أم البنین عالمة فاضلة لأنها من أهل بیت الفضل والکمال والبسالة وشجاعة ...»، «وتأدّبت فی بیت الوالدین بآداب العرب، وأخلاق الصّالحین الأبرار، وشِیم النبلاء الأحرار...»[۱۱] ، «و کانت ثمامه ادیبهٌ کاملةٌ عاقلةٌ فادَّبَتْ إبنتها بِآداب العرب و علَّمتها بما ینبغی أن تعلمها من آداب ...»[۱۲]. لذا زمانیکه امام علی(علیه السلام) برای اولین بار بر ایشان وارد شدند، ایشان را بانویی صاحب عقل، ایمان، ادب، حُسن و کمال دیدند که عارف به حق بیت آل رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند و دارای زهد و تقوایی مثال زدنی می باشند؛ «ولما دخل بها الإمام(علیه السلام) وجدها امرأه ذات عقل وإیمان وأدب، ورأی فیها ما أسرّه من الحسن والجمال والهیئة والکمال، حیث کانت أم البنین(سلام الله علیها) من النساء الفاضلات العارفات بحقّ أهل البیت(علیهم السلام) ، کما کانت فصیحة بلیغة لسنة ورعة ذات زهد وتقی وعباده». [۱۳]
  3. لسان صدق خاندان حضرت أم البنین(سلام الله علیها) به برخورداری از لسان فصیح و بلیغ شهرت داشتند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) جناب لبید را که از عموهای خانم أم البنین(سلام الله علیها) بودند، چنین مدح کردند: «أصدق کلمة قالتها العرب کلمة لُبَید»؛ [۱۴] یعنی درست ترين کلامی كه عرب گفته، سخن لبيد است. خانم أم البنین(سلام الله علیها) وارث این لسان صدق بودند، زمانی که وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندانشان خوانده و چون دیدند که حسنین(علیهما السلام) بیمارند، با ملاطفت و با طیب کلام خویش آنان را آرام نمودند؛ «أنها لما دخلت علی أمیر المؤمنین(علیه السلام) وکان الحسنان مریضین أخذت تلاطف القول معهما، وتلقی الیهما من طیب الکلام ما یأخذ بمجامع القلوب، وما برحت علی ذلک تحسن السیره معهما وتخضع لهما کالأم الحنون». [۱۵]


یکی دیگر از مصادیق لسان صدق ایشان که در تربیت پسرانشان نیز ملاحظه می شد، صدا کردن فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) با عناوینی چون «سیّدی» بود؛ چنانچه لحظۀ وداع با امام حسین(علیه السلام) چنین عرضه داشتند: «أستودعک اللّه یا نور عینی یا سیدی وإمامی، یا حسین(علیه السلام) »، [۱۶] نیز به پسران خویش تعلیم دادند که فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را چنین صدا کنند؛ چنانچه حضرت عباس(علیه السلام)در روز عاشورا برادران مادری خود را صدا زده و فرمودند: «بنفسی أنتم، فحاموا عن سیّدکم حتی تستشهدوا دونه، و قد نصحتم لله و لرسوله». [۱۷]؛

اى برادران من، جان من فداى شما گردد، پیش بیفتید و بروید در جلو سیّد و آقایان خود را سپر کنید و آقاى خود را حمایت کنید و از جاى خود حرکت نکنید تا تمامى در مقابل او کشته گردید. و چنانچه در روایات آمده است «حُسْنُ الاْخْلاقِ بُرْهانُ کَرَمِ الاْعْراقِ»،[۱۸] جمیع این محاسن از آن حضرت و فرزندانشان برهان اصالت خانوادگی ایشان بود.


شجاعت

یکی دیگر از شاخصه هایی که امیرالمومنین علی(علیه السلام) در انتخابِ صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی به آن تاکید داشتند، «شجاعت» بود. زیرا چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) در کلامشان به این مطلب اشاره داشتند، چنین اوصافی از آباء به أبناء منتقل می شود: «تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُمْ، فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِیعَیْن»[۱۹]؛ یعنی همسر شایسته برای نطفه های خود انتخاب کنید، زیرا فرزندانتان شبیه دایی هایشان می شوند. لذا جناب عقیل خاندان کلابیة را به حضرت علی(علیه السلام) معرفی کرده و عرضه داشتند: در ميان قوم عرب نمي توان كسي را يافت كه از پدران و نياكان امّ البنين(سلام الله علیها) شجاع تر و دلاورتر باشند.


ایشان سالار و بزرگ پیشواى قوم خود نیز بودند، آنچنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود می آوردند. توصیف اجداد و اخوال ایشان به القابی چون: «ملاعب الأسنة» یعنی به بازی گیرنده نیزه‌ها، «قتيل البراص» ‏یعنی کشنده دشمن و بیماری، «فارس قرزل» سوارکار تنومند، نشان از شجاعت و دلاوری آنان دارد. چنانچه در وصف ایشان سروده شده است: «نحن بنو ام البنین(سلام الله علیها) الأربعة، و نحن خیر عامر بن صعصعة، الضاربون الهام وسط المجمعة»؛[۲۰] یعنى ما فرزندان ام البنین(سلام الله علیها) چهارگانه ایم و ما بهترین مردان عامر بن صعصعه ایم كه در وسط اجتماع دشمن شمشیرهایمان را بر فرق دشمنان وارد مى كنیم.


این چنین بود که از آن حضرت فداییان برومند، «أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى» متولد شدند، شیران دلیری که وقتی پا به میدان می نهادند، از هیبت شان لرزه بر بدن دشمن می افتاد، أبطال باسلی که به توصیه و تربیتی که در مکتبِ مادرشان شده بودند، فداییان حسین(علیه السلام) گشتند: «أولادی الأعزاء.. . وأنت یا ولدی أیها القمر الزاهر للنجباء... ولدی أیها البطل الشامخ، ولدی أیها العباس الباسل ... انطلقوا فی رکب الحسین إلی الجنة. وبلّغوا سلامی لرسول اللّه محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) ولفاطمة أم الحسن والحسین... و لعلیٍّ(علیه السلام) وقولوا له إن أم البنین(سلام الله علیها) قد وفیت بالعهد و رضیت بالقَدَر وسلّمت أفلاذ أکبادها للّه أولاً، وللّه آخراً، دون اضطراب فی الإیمان والیقین. فهل أنت راضٍ من أم البنین(سلام الله علیها)؟!» [۲۱]


باب الحوائج

شأن دیگر از شئون حضرت ام البنین(سلام الله علیها) به عنوان صاحبِ مکتبِ تربیتی در محیای حسینی، شأن «باب الحوائجی» ایشان است که خود در بردارندۀ خصائص دیگر یعنی «معرفت و اطاعت از امام»، «فدایی شدن» و قرار گرفتن ایشان بعنوان «مقتدای مؤمنات صالحات» نیز می باشد. در فرازی از زیارتنامۀ ایشان به این مقام، چنین تصریح شده است: «لَقَد أَعطَاکِ اللهُ مِن الکَرَامات البَاهِرَات، حَتَّي اَصبَحتِ بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) وَ بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها) وَ فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) ، بَاباً لِلحِوائج ... فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنَاً وَ جَاهَاً مَحمُودَاً»[۲۲].


پس شأن باب الحوائجی اشاره به مقام محمود بانوی بقیع دارد که اگر در پيشگاه خداوند عزوجل شفاعت كنند، این شفاعت نزد ذات اقدس الهی، پذیرفته و مقبول واقع می‌ شود. [۲۳] همانطور که در ابتدای فراز اخیر اشاره شده، این کرامتِ باهر از جانب ذات اقدس الهی به ايشان عطا شده است؛«لَقَد أَعطَاکِ اللهُ».


دلیل باب الحوائج بودن

اما این لطف الهی، در نتیجۀ برخورداری از ویژگی هایِ ذیل بوده است:

  1. اطاعت از امام؛ «بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) »: حضرت ام البنین(سلام الله علیها) در تمامی امور و محياي طيبه خویش مطیع و حامی امام بودند. باید دانست که اطاعت، فرعِ بر معرفت است[۲۴]؛ پس اطاعت ایشان از امام، نشان دهندۀ میزان معرفت آن بانو به ساحت مقدس امام بوده است. به عنوان نمونه هنگامیکه ایشان وارد بیت امام شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)معرفی نمودند. نیز زمانیکه حضرت عباس(علیه السلام) متولد شدند و ایشان را به دستان مبارک امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دادند، امام(علیه السلام) پرسیدند: «او را چه نام نهادی؟» ایشان با کمال ادب و خشوع عرضه داشتند: «من در هيچ امری بر شما سبقت نگرفته‏ ام؛ هر نامی که می پسنديد بر وی بگذاريد». پس حضرت فرمودند: «من او را عباس ناميدم» [۲۵].لذا امام المتقین امیرالمومنین علی(علیه السلام) ایشان را «وفیّة القلب و الیقین» [۲۶] توصیف فرموده بودند.
  2. عشق به أمّ الائمة سیدةنساءالعالمین(سلام الله علیها)؛ «بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها)»: حضرت ام البنین(سلام الله علیها)، خود، فدایی حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) بودند. محبت و عشق به حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) آنقدر در قلب ایشان نشسته بود که از همان بدوِ ورود به بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) از نام و خویشتنِ خویش گذشتند و حلّ در وجود بانوي بيت شدند و آنگاه عزيزة الزهراء گشتند و كفيل اولاد حضرت صديقه كبري(سلام الله علیها) شدند تا در اداي اين امانت الهي به معناي كامل وفاي به عهد كنند. به همین سبب، ایشان به عنوان «مقتدای مؤمنات صالحات» به عالم معرفی شدند؛ چنانچه در فرازی از زیارتشان می خوانیم: «فَصِرتِ قُدوَةً لِلمُؤمِنَات الصَّالِحَات لِأنَّکِ کَرِیمَةُ الخَلَائِقِ». به این معنا که هر مؤمنه ای که خواهان ورود به حریم قدس و معرفت فاطمی می باشد، باید به وجودی اقتدا كند که خود به أعلی مرتبۀ طاعت و معرفت رسیده و فدايی حضرت زهرا(سلام الله علیها) گشته و نشانی از آن حضرت شده است. چنانچه در صورت ظاهر نیز مضجع نورانی خانم ام البنین(سلام الله علیها) در بهشت بقیع یکی از دو نشانِ موجود از قبر مخفی حضرت صديقه كبری(سلام الله علیها) می باشد. جمیع این آیات حاکی از این مطلب است که هر عرض توسل و تقرّبی به ساحت مقدس سیدة نساءالعالمین(سلام الله علیها) از طریق بانوی بقیع خانم البنین(سلام الله علیها) باید صورت گیرد. و از بیان این مطالب به دست می آید، مادری که خود «حلّت بفناء الزهراء(سلام الله علیها)» و لذا «باب الزهراء(سلام الله علیها)» شده است؛ می تواند مقتدای همۀ مادران در محیای حسینی شود و عبد صالحی تربیت کند که «حلّت بفناء الحسین(علیه السلام) » و «باب الحسین(علیه السلام) » شود.
  3. فدا کردن فرزندانشان برای فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها)؛ «فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) »: خانم ام البنین(سلام الله علیها) صاحب چهار فرزند بودند؛ شیران دلیری که وقتی پا به میدان می نهادند، از هیبت شان لرزه بر بدن دشمن می افتاد [۲۷]. فرزند نخست ایشان حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس(علیه السلام) ملقب به ألقابی چون «عبدصالح»، «نافذ البصیرة»، «صُلب الإیمان»، «ظَهْر الولاية» به معنای پشتيبان ولايت، «أبوالفضائل»، «مُواسی»، «وفادار» و ...، سپهسالار کربلا و فرماندۀ بهترین و باوفاترین های عالم بودند. پس این بانوی مکرّمه، مربّی و معلّم چنین فرزندانی بودند.

خانم ام البنین(سلام الله علیها) هر چهار فرزند خویش را که تمام هستی ایشان بودند، فدای فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) کردند و اینگونه به عهدی که داشتند وفا نمودند. ایشان در مکتب خویش فرزندانی تربیت کردند که اسوۀ فداییان عالم گردیدند.

این بانوی مکرّمه از ابتدای لحظۀ ولادتِ نخستین فرزندشان حضرت قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام) تا آخرین لحظه که وداع با فرزندانشان برای حضور در کربلا بود، فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) را به ایشان یادآور می شدند.

چنانچه وقتی حضرت عباس(علیه السلام) به دنیا آمدند، قنداقۀ ایشان را پروانه وار، بر گرد شمع وجود حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) طواف دادند؛ به این معنا که فرزند ام البنین(سلام الله علیها)، فداییِ فرزند حضرت زهرا(سلام الله علیها)است. نیز هنگامیکه فرزندانشان برای آخرین وداع خدمت مادرشان آمدند، به آنان چنین فرمودند: «أولادي الأعزاء...انطلقوا في ركب الحسين(علیه السلام) إلي الجنة و بلغوا سلامي لعلي امام المتقين(علیه السلام) و قولوا له إنّ أم البنين(سلام الله علیها) قد وفيت بالعهد و رضيت بالقدر و سلمت أفلاذ أكبادها دون اضطراب في الإيمان و اليقين فهل أنت راض من أم البنين(سلام الله علیها)؟!»[۲۸]


حتی وقتی که بشیر خبر شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را به خانم ام البنین(سلام الله علیها) رساند، ایشان عبارتی را بیان فرمودند که سرلوحۀ تربیت در محیای حسینی می باشد: «یا بَشِیرُ....اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(علیه السلام) »( [۲۹]؛ فرزندان من و هر آنچه زیر گنبد سبز آسمان قرار گرفته، همگی فدای امام حسین(علیه السلام). این عبارت از لسانِ بانویی خارج می شود که به غایتِ فصاحت و بلاغت مشهور بوده؛ «كانت أم البنين من النساء الفاضلات العارفات بزمانها و العارفات بحقّ أهل البيت(علیهم السلام) ، كما كانت فصيحة لسنة ورعة...»[۳۰]. پس این جمله دارای حکمت های بسیاری است و لذا باید آن را به عنوان اصل و جوهر مکتب بانوی بقیع سرلوحۀ تربیت در محیای حسینی قرار داد.


در این جمله «أولادی» یعنی چهار فرزند حضرت ام البنین(سلام الله علیها) که فرزندان امیرالمؤمنین و برادران حسنین(علیهم السلام) می باشند، بر «مَن تحت الخضراء» یعنی جمیع صاحبان عقل از اهل آسمان و زمین که حیات داده شدند، مقدّم شده اند. این تقدّم از باب شرافت است. «أولادی» و در رأس ایشان حضرت أبوالفضائل عباس(علیه السلام) مصداق أشرف، أفضل، أتم و أکمل فدایی شدن و مضمونِ این آیۀ شریفه می باشند که «مَن يشْرِي نَفْسَه ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه». به همین دلیل بر جمیع من تحت الخضراء، مقدّم شدند، چون این فرزندان باید الگو و اسوۀ همۀ آنان باشند و مَن تحت الخضراء باید در محیای حسینی و فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) از فرزندان حضرت ام البنین(سلام الله علیها) الگو بگیرند. بانوی بقیع پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) با کثرت بكاء و عزاداري خود به تأسي از سيرۀ زينبي و برپانمودن بيت الأحزانی در مدينه براي امام حسين(علیه السلام) صورت دیگر از حیات طیبه را بعد از شهادت آن امام همام به خلق تعلیم دادند.


ایشان از لحظۀ شنیدن خبر شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) تا لحظۀ رحلت خويش، صبح و شام، صباحاً و مساءً، به صورت پیوسته در مصیبت آن حضرت می گریستند تا آنجا که دیدگان مبارکشان نابینا گشت؛ «السلام علی من شهقت و اعمی علیها و فقدت بصرها فی ذبح الحسین(علیه السلام) »[۳۱]. و اینگونه بود که آموزگار مکتب فدایی شدن، همانند فرزند خویش عباس بن علی(علیه السلام) که در میدان عبودیت کربلا از عیون مبارکشان خون جاری گردید و تیر بر دو چشم مبارکشان اصابت نمود نیز بینایی دو چشم مبارک خویش را بر اثر شدت بکاء و ندبه و عزاداری در راه معنا نمودن حقیقت فدایی شدن برای متأخرین از همراهی و شهادت در رکاب حسین بن علی(علیه السلام) از دست دادند.


براساس آنچه که در منابع تاریخی آورده شده، بیت ایشان، محل عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود، به ویژه برای بانوانى كه از كربلا به مدينه مراجعت كرده بودند[۳۲]. ایشان به اقتدای حضرت زهرا(سلام الله علیها) که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) و غصب خلافت، هر روز دست حسنین(علیهما السلام) را می‌ گرفتند و به بیت‌ الاحزان می‌ رفتند.

دست عبیدالله (فرزند حضرت قمر بنی‌هاشم) را می‌ گرفتند و به بهشت بقیع می‌ بردند و آنجا را بيت الأحزان حسين(علیه السلام) و اولاد خود كه فدايیان حسين(علیه السلام) شده بودند، كرده بودند[۳۳]. ایشان در آن بیت الأحزان، همراه با گریستن بر مصائب کربلا، با اقتدا به سیرۀ زینبی، چنان جانگداز ندبه و ذکر مصیبت می کردند که نه تنها مردم، بلکه مروانیان (لعنة الله علیهم) نیز از آن مصائب می گریستند و این چنین به افشاگری و رسوایی قتله اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و شجره ملعونه خبیثه بنی امیه می پرداختند؛ «كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينِ‏ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا فَكَانَ مَرْوَانُ‏ يَجِي‏ءُ فِيمَنْ يَجِي‏ءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي»[۳۴].


به سبب اين ظلم ستیزی و افشاگري های تأثيرگذار و قاطع خانم ام البنين(سلام الله علیها) كه مَثلي از نطق حیدری حضرت زينب كبري(سلام الله علیها) در خطبه هاي شام و كوفه بود، شجره ملعونه بني اميه، كاخ ظلم خود را متزلزل مي ديدند. به همین دلیل، در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال معتبر تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را با عسل زهرآگین مسموم نمودند [۳۵].


نتیجه

از مجموع آنچه بیان شد معلوم شد برای تربیت در محیای حسینی باید از مکتب بانوی بقیع حضرت خانم ام البنین(سلام الله علیها) تبعیت کرد. ایشان به دلیل برخورداری از ویژگی هایی که در این بحث ارایه شد، مقتدای همۀ مؤمنات صالحات در محیای حسینی و تربیت فرزند صالح می باشند. این مکتب که سرلوحۀ آن فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) است، شاخصه هایی دارد که در مباحث آتی به آنها اشاره خواهد شد.

  1. ( الخصال، ج‏1، ص 272)
  2. (الأمالي الخميسية (للشجري)، ج ۱، ص ۲۳۰)
  3. (الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)
  4. (المجالس الشجية في سيرة ام البنين (سلام الله علیها) التقية، ص ۳۶)
  5. ( المجالس الشجية في سيرة ام البنين (سلام الله علیها) التقية، ص ۳۶)
  6. (آیۀ مبارکه ۵۸ سوره أعراف)
  7. (کنز العرفان في فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۲۸)
  8. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص 164)
  9. (المجالس الشجية في سيرة ام البنين التقية، ص ۱۳ و ۲۳ و ۲۴)
  10. ( العباس ابن علی بطل الحق و الحریة، ج۱، ص۹)
  11. ( المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص۸۷ و ۱۹)
  12. ( مولِد العباس بن علی (محمدعلی الناصری)، ص۲۸)
  13. (المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص ۵۱)
  14. (بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۲۹۵)
  15. (المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 50)
  16. (همان، ص ۵۱ و ۹۸)
  17. ( منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل، ج‏2، ص 877)
  18. ( غررالحکم و درر الکلم، ص ۳۴۶)
  19. ( الکافی، ج ۱۰، ص ۵۹۰)
  20. (ادب الطف (للشبر)، ج‏ 1، ص 72)
  21. (المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص ۹۸)
  22. ( المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 8)
  23. (چنانچه آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي از مراجع عظام نجف نقل مي كند در عالم رؤيا در ايوان طلاي حرم حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) بانوی مجلله‌ای با هیبتی عظيم القدر ديدم. حضرت عباس(علیه السلام) فرمودند: مردم که به من متوسل می شوند حواله ميكنم به مادرم و مادرم ام البنين جميع حوائج را ادا مي كند. آقا عباس ابن علي گریستند و فرمودند: مادرم در پیشگاه کبریایی شأن و جاهي عظيم دارد. النجم الساطعه المدینه، ص ۱۴۰)
  24. (به عنوان نمونه حضرت باقر العلوم(علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ تَبَارَك ‏وَ تَعَالَى، "الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ"». الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص ۱۸۶)
  25. (مولد العباس(علیه السلام) ، ص ۶۱ و ۶۲)
  26. (فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه)
  27. (سفينة البحار، ج‏3، ص 308)
  28. ( تنقیح المقال، جلد ۳، رحلی، ص ۷۰)
  29. تنقیح المقال، جلد ۳، رحلی، ص ۷۰)
  30. (امّ البنين عليها السلام النّجم الساطع في مدينة النبيّ الأمين (ربّاني الخلخالي)، ج ۱، ص ۱۵)
  31. ( فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه )
  32. (رياحين الشريعه، ج۳، ص۲۹۴)
  33. (مقاتل الطالبیین، ص ۸۵)
  34. ( بحار الأنوار، ج‏۴۵، ص۴۰)
  35. (وقایع الشیعه، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)