مادري

از ویکی‌جنسیت

عنوان مقاله

زنان، دين داري و مادري

درجه مقاله

علمی- پژوهشی

چكيده

مادر شدن هم برای زنان و هم براي جامعه مهم است. مادري سنگ بناي خانواده و منبع عمده هويت زنانگي است و به همين دليل نسبت آشكاري با تلاش زنان براي حضور در عرصة عمومي و نیز تغييرات اجتماعي فرهنگي جامعه دارد. دراين صورت، آيا نگرش زنان نسبت به مادري كردن در حال تغيير از سنتي به مدرن است؟ و آیا پارسونز به مثابة يك نظام کنش (A.G.I.L) دين داري بر آن مؤثر است؟ در تحقيق حاضر، مادری براساس الگوي صورت بندي شده است. در پژوهشي پيمايشي در شهر تهران تلاش شده با استناد به آن، به سؤالات يادشده پاسخ داده شود. نتايج بيانگر آن است كه پاسخ هر دو پرسش مثبت است؛ هرچند روابط دو متغیر ياد شده بسته به مؤلفه هاي بررسي شدة آن ها متفاوت است، نگرش بيشترين نسبت پاسخگويان به مادري و ابعاد آن، نه سنتي و نه مدرن، بلكه تركيبي از اين دو است . اين امر در خصوص بعد اجتماعي به بيشترين حد 76/2، بعد فرهنگي به كمترين حد 66 درصد مي رسد. سهم اصلي در تبيين تغييرات نگرش به مادري بيشتر برعهد ة التقاطي و تركيبي بودن نگرش غالب به مادري را مي توان حاكي از شرايط گذار جامعه از سنتي به مدرن در بلندمدت و به تبع آن وقوع تضاد هنجاري در آينده تفسير كرد.

كليد واژگان

تغييرات فرهنگی، خانواده، دين داری، زنان، مادری.

مقدمه

به موازات تضعيف خانواده در جوامع صنعتي، دو تحول مهم مرتبط با آن به وقوع پيوست؛ نخست: افزايش اشتغال زنان و به تبع آن بسط خانواده هايي با دو نان آور، دوم :كاهش نرخ باروري به زير جايگزيني موسوم به انتقال دوم جمعيتی، كه برخلاف اولين مرحلة انتقال جمعيتي به طرزي آشكار با استحاله ی خانواده توأم بوده است. هر دو پديده در موج دوم نهضت زنان در 1960 ريشه داشت . اين نهضت كه پس از به دست آوردن تساوي حقوقي و قانوني براي زنان، همچنين خواهان تساوي كامل اجتماعي و اقتصادي آنان بود، به بسط اين ايده انجاميد كه زنان بخواهند در زندگي مستقل شوند؛ يعني براي خود شغلي و درآمدي داشته باشند. حال، با توجه به هم زماني وقوع تاريخي تحول فرهنگي ارزش هاي خانوادگي، زنان و روابط جنسي از يك سو و تضعيف ارزش هاي ديني از سوي ديگر در جوامع صنعتي و با استناد به نظرية انتقال جمعيتي دوم، كه استدلال مي كند كاهش در ميزان دینداري و رشد سكولاريزم با كاهش در اندازة خانواده و ميزان باروري و ساير تغييراتي كه با مدرنيته و جامعه جديد همراه بوده، هم بسته است. بدين اعتبار، سؤال اصلي تحقيق حاضر اين است كه تا چه حد نگرش زنان به نقش مادري سنتي يا مدرن است و اين نگرش تا چه حد تابع دينداري آن هاست؟

گزارش مقاله

نویسنده مطالب خود را اینگونه، بیان می کند:

مادري؛ منزلت يا تجربه؟

در اواخر قرن گذشته، مطالعة مادري یه طور چشمگیری گسـترش يافتـه اسـت و بسياري از بحث هاي ضروري سياسي و اجتماعي سالهاي اخير، همچون سقط جنـين، اشـتغال زنان، اصلاحات دولت رفاه و فناوري هاي توليد مثل، مباحث مادري را در مركز خود داشـته انـد. اين بحث ها شامل مناقشه تعاريف زنان و زنـانگي، مردان و مردانگـي، خانواده، بـزرگسـالی و چالش هاي ناشي از تقسيم جنسی كار مي شود. تمركز بر اين بررسي ها بيانگر دو جريان غالب در اين حوزه است؛ یکی نظريه پردازي دربـاره مادر و مادرشدن و ديگري مطالعة تجربی از تجربيـات مادري. رويكرد نخست را مي توان رويكرد اثباتي به مادری ناميد؛ که تمركز پژوهش ها در این رويكرد (پوزيتيويستي) بر انحراف از گفتمان ساختار ايـدئولوژيك مادري مبتني است که موضوعاتي از قبيل: روندهاي جمعيت شناختي، به تعويق انـداختن بچـه دار شـدن از سوي زنان، كـاهش ميـزان تولـد، افـزايش مـادران مجـرد، مـادران همجنسگرا، اشتغال رو به تزايد مادران متأهل طبقة متوسط و فناوري هاي نوين توليـد مثـل و زناني كه از اين قبيل فناور يها استفاده مي كنند كه با رونـد طبيعـي توليـد مثـل تـداخل دارد را پوشش می دهد. در نقطة مقابل اين رويكرد، رويكرد تفسيرگرا از مادری قـرار دارد كـه مـي تـوان آن را بـه منزلـة تفسيري انتقادي، هرمونتيكي، كيفي و فمنيستي بر مادرشدن زنان تلقي كرد. بنـابراين، ايـن رويكرد مدل واحدي از مادرشدن را به زير سؤال مي برد و اصرار دارد كه ديـدگاه هـاي مختلـف زنان، درك و تجارب مادري كردن آنها بايد در نظر گرفتـه شـود.

مادري به مثابة نظام كنش

در تحقيق حاضر، به تبعيت از رويكرد نخست و با استناد به نظريه عمومي كنش، مادري به مثابة يك نظام كنش صورت بندي شده است. مطابق با ديدگاه پارسونز ، كنش انساني قابليت تحليل سيستمي را دارد، زيرا از مجموعه اي از واحد هاي كنشي ساخته مي شود و در هر سطحي از واقعيت كه باشد، جسم مركب و ساختمند است كه از مؤلفه هاي نسبتاً پايدار تشكيل شده و فرايندي است متضمن تغييرات منظم. از اين رو، هر نظام كنش به منظور تضمين بقاي خود چهار كاركرد يا بعد دارد. به اين اعتبار، مي توان براي مادري چهار بعد يا مؤلفة كلي در نظر گرفت که عبارتند از: بعد زیستی، بعد شخصیتی، بعد اجتماعی و بعد فرهنگی.

مادري و دين داري

تحقيقــات نشــان مــي دهنــد كــه مــذهب ارتبــاطي قــوي بــا خانواده و مشروعيت بخشيدن به آن دارد به طوري كه بسياري از مذاهب، به تأكيد بـر ارزش هـاي خانواده گرايش دارند. بنابراين، مي توان نتيجه گرفت كه شدت عمل مـذهبي فقـط در صـورتي بر باروري تأثير خواهد داشت كه آن مذهب واجد ايـدئولوژي طرفـداري از زادوولـد و باروري باشـد. یكي از كاركردهايي كه به مذهب نسبت داده مي شود، ايجاد رفـاه ذهنـي و كمـك بـه معتقدان براي غلبه بر فشارهاي زندگي و بلاتكليفي و ترديـد اسـت كـه جـزء بسـيار حيـاتي از بهزيستي رواني فرد است. داشتن فرزند از نكات حساس در زندگي افراد است، كه به طـور بـالقوه آنها را با ترديدهايي از ناپايداري اقتصادي گرفته تا ناتواني در پرورش فرزند درگير مـي كنـد. از عهدة اين چالش ها برآمدن مي تواند براي افراد مذهبي چنانچـه آسـايش و راحتـي را در مـذهب مورد نظر خود پيدا كنند، آسـانتـر باشـد بـه همـين دليـل، زنان شـاغلي كـه وابستگي مذهبي بيشتري دارند، كمتر تعـارض كارــ خـانواده را احسـاس مـي كننـد و بنـابراين راحت تر به باروري بالاتر مي رسند .

فرضيه هاي تحقيق

برمبناي مباحث نظري يادشده، دو فرضيه در تحقيق حاضر آزموده مي شود: 1-بين دين داري زنان با نگرش به مادري رابطة مثبت وجود دارد؛ 2 - رابطة دين داري عملي با نگرش به مادري شديد تر از دين داري ذهني است. جامعة آماري اين تحقيق زنان 15-49 ساله شهر تهران هستند. مطابق با جدو ل ها و اطلاعات گزارش شدة سازمان آمار و درگاه ملي، آمار به دست آمده شامل 2 ميليون و 822 هزار و 152 نفر است . روش نمونه گيري در اين پژوهش خوشه اي است كه در چهار مرحله انجام شد. متغير هاي تحقيق: نگرش به مادري، دین داری یافته های تحقیق: نگرش بيشترين نسبت پاسخ گويان به مادري و ابعاد آن نه سنتي و نه مدرن، بلكه تركيبي از اين دو است. اين امر در خصوص بعد اجتماعي به بيشترين حد 76/2 درصد و در خصوص بعد فرهنگي به كمترين حد 66 درصد مي رسد . با اين همه، نسبت نگرش مدرن به سنتي در كل و هر يك از ابعاد مادري به استثناي بعد فرهنگي بيشتر است. يافته هاي استنباطي: با انجام این تحقیق، معلوم مي شود كه رابطة دين داري با نگرش سنتي به مادري مثبت و معنادار و سهم اصلي در تبيين تغييرات نگرش به مادري نيز بيشتر برعهده دين داري ذهني است.

نتیجه گیری

سعي اين تحقيق ارائة پاسخ به دو سؤال عمده بود: نگرش زنان نسبت به مادري تا چه حد سنتي يا مدرن است و تا چه حد دين داري مي تواند اين تغييرات نگرشي را توضيح دهد. در تحقيق حاضر، مادري به منزلة نوعي نظام كنش صورت بندي شد كه واجد چهار بعد زيستي، شخصيتي، اجتماعي و فرهنگي است. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه نگرش غالب به مادري و هريك از ابعاد اصلي آن نه مدرن و نه سنتي، بلكه تركيبي از هر دو است. با اين همه، در مقايسة دوقطبي نگرش مدرن سنتي بيشترين شکاف نگرشي در ابعاد شخصيتي و اجتماعي مادري ديده مي شود، كه گرايش به تلقي مدرن از مادري به حداكثر مي رسد. در مقابل، در بعد فرهنگي شكاف يادشده به نفع گرايش به تلقي سنتي تغيير مي كند. در بعد زيستي نيز، هرچند گرايش به وجه مدرن است، از ميزان شكاف تا حد زيادي كاسته مي شود. اين نتايج از يك سو مبين اهميت نقش مادري در هويت زنان و بازتوليد آن در جامعه است؛ وجود رابطة معنادار بين دين داري و نگرش سنتي به مادري در تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات قبلي منطبق است نشان دادند كه هرچه زنان مذهبي تر باشند، گرايش آن ها به ارزش هاي سنتي بيشتر است. در مقابل زنان غير مذهبی، مقاومت بيشتري در برابر الگوي زن سنتي داشته اند و خود را باهويت تحصيلي و شغلي شان معرفي كرده اند؛ حال آنكه زنان مذهبي ايده آل خود را زن سنتي تصوير كرده اند؛ يعني علاقه مند به مادري و همسري نمونه.

منبع

  • پدیدآورنده: امیر رستگار خالد؛ علوم اجتماعی:: نشریه زن در توسعه و سیاست:: بهار 1395 - شماره 51 علمی-پژوهشی I SC / صفحات: از 1 تا 32
  • لینک نور مگز