ازدواج تحمیلی
ازدواج تحمیلی امروزه یکی از معضلات اجتماعی است، که حق مشروع و گزینش همسر را از دختران سلب مینماید. ازدواجهای تحمیلی و ناخواسته، آسیبهای کم و بیشی در مناطق مختلف جهان بوجود میآورد. این پدیده منحصر به کشورهای جهان سوم نیست و در کشورهای پیشرفته و صنعتی هم گزارش هایی شده است. بیشک علل مختلفی در بروز این ناهنجاریها مؤثر است، که میتوان به علل فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اشاره نمود و باید آثار منفی آن را بر روابط خانوادگی مورد مطالعه قرار داد. بسیاری از صاحبنظران اجتماعی معتقدند که، عنصر رضایت و توافق طرفین در ازدواج یکی از عوامل استحکام نهاد خانواده و پایداری نکاح است. لیکن از گذشته تا عصر حاضر، ازدواجهای اجباری و ناخواسته به وقوع پیوسته که این نوع ازدواجها معمولا عمده خسارات مادی و معنوی را متوجه دختران میکند. این در حالی است که در تمام ادیان الهی، حق آزادی فرد در همسرگزینی مشروع و حق انتخاب شدن در فرایند ازدواج جز حقوق قطعی دختران به حساب میآورند.
تعریف ازدواج اجباری
ازدواج اجباری، پیوند زناشویی رسمی است که در این پیوند، رضایت و اراده زوجین یا یکی از آنها نادیده انگاشته میشود و برای برقراری این پیوند، از انواع فشارهای جسمی و روانی استفاده میگردد.[۱]
ازدواج اجباری در فقه و قانون
در فقه اسلامی بر اساس منابع (سنت، عقل و اجماع) اجبار دختر بر ازدواج به شدت نهی شدهاست.از نظر همه مراجع رضایت زن و مرد در ازدواج شرط است و بدون آن عقد باطل است و برای جداشدن نیازی به خواندن صیغه طلاق ندارد.[۲]
در قانون مدنی آثار حقوقی عقدی که رضایت در آن نیست مورد بحث قرار گرفته و گفته شده شرایط صحت یك معامله قصد و رضای طرفین است و ازدواج نیز که یك قرار داد محسوب میشود نباید اجبار و اکراهی در آن باشد.در مساله ازدواج قانون مدنی تا جایی پیش رفته که رضایت زوجین را شرط نفوذ عقد دانسته و در غیر این صورت عقد را باطل میداند. ماده ۱۰۷۰ ق.م در این خصوص مقرر می دارد: «رضای زوجین ، شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره، عقد را اجازه کند، نافذ بوده؛ مگر اینکه اکراه به درجه ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد».[۳]
تاریخچه ازدواج اجباری
در طول تاریخ در طول تاریخ، انواع متعددی از ازدواج اجباری وجود داشته است. در این نوع از ازدواج زنان را همچون کلا یا وسیلهای برای مقاصد سیاسی، اقتصادی و رفع اختلاف طایفهای و قبیلهای مورد استفاده قرار میدادند.از جمله این ازدواجها میتوان به این موارد آشاره کرد:ازدواج ربایشی، یغمایی، وراثی، ازدواج از طریق همسر، سیاسی و مبادلهای.
آسیبهای ازدواج تحمیلی
- بر سلامت جسمانی زنان تأثیر بسیار منفی میگذارد. دخترانی که در سنین پایین روانه خانه همسر میشوند. علاوه بر حاملگیهای ناخواسته و زودرس در معرض عوارض جبرانناپذیر جسمی قرار میگیرند. زایمان و شیردهی هم به این عوارض منفی اضافه شده و تاثیرات ازدواجهای تحمیلی را چندان برابر میکند.
- بروز روحیه پرخاشگری، این اندیشه که نتوانسته در پرتو زندگی مشترک به احساس خوشبختی و سعادت دست یابد، آنها را به سوی انتخاب پرخاشگری به عنوان وسیله و مکانیسم دفاعی سوق دهد.
- مجموعه فشارهای روانی ایجاد هرگونه ابتکار، طراوت و نشاط را در محیط خانه برای این دختران از بین میبرد و خانه را برای آنان به زندانی تبدیل میکند و افسردگی، پرخاشگری، دلسردی از زندگی را به همراه میآورد.
- سست شدن بنیان خانواده، طلاق، فرار از خانه، سوءظن، فقدان تفاهم بین زوجین، همسر آزاری و همسرکشی، وجود فرزندان بزهکار، انحطاط اخلاقی از دیگر عوارض زیانبار ناشی از ازدواج اجباری میباشد.
طلاق
از پیامدهای بسیار ناگوار ازدواج تحمیلی، گسست بنیان خانواده است. متأسفانه براساس آمارهای ارائه شده میزان پدیده طلاق ظرف ۴۰ سال گذشته در جهان سه برابر افزایش یافته است. وادارکردن جوانان بدون توجه به آمادگی و علاقه آنها به ازدواج، میتواند پیامدهای ناخوشایند و جبران ناپذیری را در پی داشته باشد که از اثرات کوتاه مدت آن احساس عدم درک متقابل، عدم توانایی در تأمین هزینههای زندگی و...که در نهایت به گونهای موجب نوعی احساس سرخوردگی میشود و تحمل یکدیگر زیر یك سقف برای آنها مشکل بوده و جدایی تنها راه رهایی خواهد بود.
همسركشی
یکی دیگر از عوارض منفی ازدواج اجباری است. گاهی در ازدواجهای اجباری آنقدر فشارهای روحی و روانی بر زنان زیاد میشود که تنها راه رهایی از محرومیت و فشار و نابرابری را اقدام به قتل همسر خود یافتهاند. نتایج پژوهشها نشان میدهد که همسرکشی عمدتاً در گروه سنی ۱۸_ ۲۴ سال بوده و در تمامی طبقات اجتماعی اتفاق میافتد. این امر نشان میدهد آنها فشار مضاعفی را تحمل کرده و با این کار از محرومیتهایی که در خانه و جامعه با آن مواجهاند انتقام میگیرند. همسرکشی زنان انتهای مسیری است که ابتدای آن ازدواجهای ناخواسته، طول مسیرش تحمل فشارها، سختی نابرابریهای بسیار و رسیدن به نقطه کور و عاری از هرگونه راه حل منطقی است.
نتیجه
همانطور که بررسی شد ازدواج اجباری غالباً توسط والدین به فرزندان تحمیل میشود و تقریباً میتوان گفت که دختر و پسر جوان، قدرت، توانایی اختیار و تصمیمگیری در هنگام ازدواج ندارند. اگر تشکیل خانواده بنابر توافق زن و مرد نباشد مشکلات زیادی و گاهی غیر قابل جبران به بار میآورد، در ازدواج اجباری این زنان هستند که صدمه بیشتری میبینند چه از طرف جامعه و چه از طرف خانواده. در حالیکه فردی نخواهد ازدواج کند هرچند دلایل او منطقی و درست هم نباشد به نفع هر دو نفر است که ازدواج نکنند.
نباید به هیچ عنوان افراد را حتی به دلایل منطقی برای ازدواج با یکدیگر مجبور کرد و آنها را به آسیبها و خطرات ازدواج اجباری دچار کرد. ازدواج بدون رضایت زوجین از نظر قرآن، عقل، شرع و قانون پذیرفتهشدنی نیست. تحمیل کردن ازدواج به فرزندان منع شده است تا جایی که در قانونگذار در ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی ذکر کرده رضایت زوجین شرط نفوذ عقد است. برای مبارزه با پدیده ازدواج اجباری و تاکید بر حق طبیعی دختران در همسرگزینی باید بپذیریم که بسیاری از رسوم و سنتهای غلط، احتیاج به اصلاح و تغییر دارد.
- ارتقاء آگاهی خانواده در خصوص حقوق دختران و نیز تبعات ناگوار ناشی از چنین پدیدهای در پیشگیری از ازدواجهای تحمیلی مؤثر است.
- تدوین قوانین مناسب جهت حمایت از زنانی که قربانی ازدواج تحمیلی قرار گرفتهاند.
- ضروری است والدین از طریق آموزش و دانشافزایی نسبت به روحیات جوانان، احترام به استقلالطلبی، انتخاب حق همسرگزینی دختران، از وقوع چنین شرایطی پیشگیری نمود.
- یکی از اقدامات قانونی برای کاهش ازدواجهای اجباری، تعیین سن مناسب برای ازدواج است.
منبع
- نویسنده: اکرم پاپی؛ مطالعات فقه اقتصادی بهار 1399، سال دوم - شماره 1(14 صفحه -از 16 تا 29 )
- لینک نورمگز
- لینک مطالعات فقه اقتصادی
- ↑ پاپی، «ازدواجهاي اجباري و راهکارهاي حقوقی مقابله با آن»، 1399ش، ص18
- ↑ «اگر دختری به اجبار پدر، راضی به عقد دائم با شخصی شود، حکم این عقد، نزدیکی با این دختر و فرزند متولد شده چیست؟»، اسلام کوئست
- ↑ توفیق و نادری اناری،«ماهیت فقهی – حقوقی ازدواج تحمیلی و اجباری در حقوق داخلی و اسناد بین المللی»، 1400ش