لوس ایریگاری
لوس ایریگاری[۱]
ایریگاری فمینیسم فرانسوی است که نظریه های فمینیسم پست مدرن درباره ی نشانه و روان کاری را با هم ادغام کرده است. او که پس از انتشار کتاب اش به نام Speculture de l'autre fennense (۱۹۷۴) از انجمن روانکاری پاریس و دانشگاه پاریس اخراج شد، همچنان به کار خود در مقام یک روانکاو ادامه داد و همکاری اش را با مرکز ملی پژوهش علمی (CINIRS) حفظ کرد. او به عنوان طرفدار تفکیکگرایی همجنسگرایانه زنانه(lesbian separatism) (به دنبال نوشتههای او در پایان دهه 1970) و در جایی دیگر دگرجنسگرایی سلبی (exclusive heterosexism) (در پی کارهای اخیر او) یاد شده است.از دید ایریگاری، تجربه ی زنانه که پژوهش فلسفه ی سنتی آن را به حاشیه رانده است، از کثرت و تفاوت عمیق تری نسبت به تجربه ی مردانه نشان دارد. ایریگاری به جای کوچک شمردن تفاوت جنسی، بر اهمیت این تفاوت پا می فشارد و انکار می کند که مقوله ها و آرمان های سنت فلسفی غالب بتواند تجربه و اندیشه ی خاص زنان را درک کند. یکی از نتایج این دیدگاه، انکار ریشه ای تلقي عصر روشنگری از عقل عام است.
زندگی
ایریگاری سیر اندیشه خود را به سه مرحله، که روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، تقسیم میکند. مرحله نخست که به تألیف «سپکولوم زنی دیگر» (Speculum de l’autre femme) و «جنسی که جنس نیست» (Ce s.exe qui n’en est pas un) انجامید، به طور خاص سنت فلسفی غرب را، به جهت برتری سوژه مذکر در آن، به نقد میکشد. اگرچه این مرحله در دهه 1980 خاتمه یافت، بسیاری ایریگاری را همچنان با همین مرحله میشناسند. مرحله دوم، که «اخلاق تفاوت جنسی» (Éthique de la différence sexuelle) شروع آن را نوید میداد، بر ایجاد فهم جدیدی از سوژهبودگی زنانه (female subjectivity) تأکید داشت. او در این مرحله، که «من به تو دوست میدارم»(J’aime à toi) نقطه شروع آن بود، به دنبال بررسی شیوههایی است که به کمک آن رابطه مبتنی بر احترام حقیقی نسبت به تفاوتهای جنسی را ترویج دهد. از منظر ایریگاری ، این روابط قابلیت آن را داشتند که نظم اجتماعی جدیدی را بنیان نهند.
دیدگاه
اندیشه ایریگاری در طول تمامی این مراحل، پیوسته به مسئله تفاوت جنسی (s.exual difference) معطوف بوده است. ایریگاری در نتیجه همین طرز فکر، با آن دسته از منتقدانی که آثار او را دستخوش دگرگونیهای قابلتوجهی میدیدند، به مخالفت برمیخیزد. با وجود آنکه در هر یک از مراحل مختلف سیر اندیشه ایریگاری، موضوعات کاملاً متفاوتی شامل تاریخ فلسفه، خانواده، تفاوت جنسی در کاربرد زبان، اندیشه شرقی، معنویت، و نیاز به حقوق قانونی مبتنی بر جنسیت، مورد توجه قرار گرفتهاند، در واقع هر یک از این مراحل بخشی از سیر تدریجی شکوفایی نظریه تفاوت جنسی او را نشان میدهد.
به باور ایریگاری ، میبایست بهجای تن دادن به نوعی برابری خنثی که اغلب مساوی با تقلید از مردان بود، به طور جدی به دنبال ساخت و شناخت قواعدی برای هویتهای زنانه و مردانه متمایز بود. گرچه این شکل از توجه به تفاوتهای جنسی، اتهاماتی مبنی بر ذاتباوری (essentialism) را علیه ایریگاری برانگیخته است، ابعاد تاریخی- اجتماعی و سیاسی آثار اخیر ایریگاری واضحاً حاکی از آن است که او به هیچوجه ذات ثابت و از پیشتعیین شدهای برای جنسیت در بسترهای زمانی و فرهنگی مختلف قائل نمیشود. به باور ایریگاری ، اندیشه غربی که ادعای جهانشمولیت دارد، در واقع مردمحور است. در این ترکیب، مرد به عنوان سوژه، و زن در جایگاه ابژه، موجود ناشناخته، و در عین حال بیجنس (فاقد ذکریت) و به عنوان یک شیء یا ابزار جنسی در اختیار مرد قرار گرفته است. زنان به اسارت مصداقپذیرترین نقشهای قالبی موجود در میآیند: باکره، فاحشه، مادر، و یا ترکیبی از آن. ایریگاری در مخالفت با این طرح کلی، چنین استدلال میکند که امر کلی در واقع متشکل از دو امر زنانه و امر مردانه است، و این دوگانگی امر کلی باید در نظریات حاوی سوژه انسانی در نظر گرفته شود.
نقد دیدگاه لوس ایریگاری
گرچه برخی از منتقدین با پررنگ کردن سهم فروید، و در نهایت لکان در آثار ایریگاری ، کار او را صرفاً در قالب نظریات روانکاوانه طرح کردهاند، ایریگاری خود تأکید دارد که بیش و پیش از هر چیز یک فیلسوف است. آثار او بخشی از سنت فلسفی طولانیتری را تشکیل میدهد که با آثار سایر فیلسوفان از دوره پیش از سقراط تا دریدا، با نگاهی انتقادی رو به رو میشود. علاوه بر محتوا و ارجاعات فلسفی موجود در متون ایریگاری ، سبک مجازی، و بعضاً پیچیده او، بسیاری از مترجمین را مرعوب ساخته است. وجود این موانع، دلیل وجود برخی از کژفهمیها نسبت به کار او را روشن میسازد.
![]() | |
---|---|
زاده | 1930-2021 |
ملیت | فرانسه |
فمینیسم | پست مدرن
روانکاو |
کتاب ها | سپکولوم زنی دیگر
جنسی که جنس نیست اخلاق تفاوت جنسی |
- ↑ Luce Irigaray