شریعت یهودی و زن
زن در شریع یهودی
سرپرستی مرد بر زن
طبق قوانین شریعت یهود، دختر تا زمان ازدواج، متعلق به پدرش است و در زمان هایی که دختر، مستحق دریافت غرامت و خسارتی می شود، این مبلغ به پدر وی تعلق می گیرد.[۱] در زمان ازدواج، داماد با پرداخت مبلغی که بهای دختر باکره نامیده می شود به پدر عروس، اور ا از پدر دختر دریافت کرده، صاحب اختیارش می شود.[۲] به همین دلیل جایگاه مرد نسبت به زن است که در آموزه های یهودی، پدر تا زمانی که دخترش ازدواج نکرده یا بنا بر برخی اقوال به دوازده سالگی نرسیده، و شوهر تا زمانی که طلاق رخ نداده، بر زن ولایت دارند. نذر دختران و زنان نیز بدون اجازه پدر و شوهرشان پذیرفته نیست[۳] و بر اساس سنت یهودی و قوانین هلاخایی، پدر و شوهر می توانند عهد و پیمان های دختر و همسر خویش را باطل کنند.[۴] برای زن متاهل، تنها راه کسب استقلال، یا طلاق گرفتن_البته حق طلاق در اختیار شوهر است_ و یا مرگ شوهر است.
در خصوص رابطه زن و شوهر، در تنخ از واژه «بعل» برای مرد به معنای صاحب و مالک استفاده شده است که مؤیدی بر نظام طولی خانواده (شوهر در رأس و همسر و فرزندان تحت مدیریت او) در این بخش از کتاب مقدس است. آیات متعددی، مردان را در موقعیت ریاست بر زنان و صاحب اختیاری آنها قرار می دهند و اطاعت زن از مرد را لازم می شمرند. البته باید توجه داشت که گرچه مرد با ازدواج و ادای کلمات مقدس و میشنایی، صاحب اختیار زنش می شود، این به معنای مالک شدن شوهر بر زنش نیست؛ یعنی شوهر این اختیار را ندارد که همسرش را بفروشد و با او به مثابه شیئی مورد تملک رفتار کند.
در نقطه مقابل، برتری زن بر مردو حاکمیت او بر شوهر و خانواده، منفی تلقی شده و مردان یهودی از چنین مناسباتی با زنان خویش نهی شده اند، به عنوان مثال در تلمود آمده است: «جزء افرادی که فریاد می زنند، اما کسی به داد آنها نمی رسد، شوهری است که همسرش بر او حکومت می کند».[۵]
آداب ولادت فرزند
در یهودیت، هنگام تولد پسر جشنی می گرفتند و برای تبرک، ابتدا نام عبری بر او می گذاشتند و سپس آن نام را تغییر می دادند. در هلاخا آمده است که پس از تولد پسر، در روز هشتم، طی مراسمی مذهبی اورا ختنه و نام گذاری می کنند و از این طریق، او یهودی می شود. در گذشته، این مراسم صرفا برای پسران برپا می شود و به آن«زودهابات»[۶] می گویند. در ایام پس از تولد دختر، والدین به کنیسه رفته، خدا را سپاس می گویند. چون زنان اجازه خواندن دعا با صدای بلند در کنیسه را ندارند، پدر به تنهایی در اولین شنبه پس از تولد دخترش به کنیسه می رود و با دعا و قرائت تورات، وی را متبرک می کند.[۷]
زن و مجازات
مجازات ها در کتاب مقدس یهودی دامنه وسیعی دارند و شامل قتل، سوزاندن، خفه کردن مجرم، ریختن سرب مذاب در دهان، سر بریدن با شمشیر، حبس، طرد، غرامت مالی و ... می شوند و شاهد مجازات های سهمگینی برای گناهان هستیم؛ به عنوان مثال، از جمله احکامی که احتمالا بعدها تعدیل شده یا به بنای مجدد معبد مقدس که برخی احکام صرفا باید در آن اجرا شود، موکول شده، سوزاندن دختران به صورت زنده زنده، در آتش، و سنگسار کردن در پی زنای آنان بوده است.[۸]
در این دین، برای سقط جنین غرامت وضع شده.[۹] در زنای محصنه، به قتل زانی و زانیه حکم گردیده[۱۰] و برای زنای با محارم، مجازات های مختلف تعیین شده است. برای زنا با دختر باکره، ازدواج با او و یا پرداخت مهرالمثل دوشیزگان تعیین شده است.[۱۱] همچنین تجاوز به زن برده، زنا به عنف محسوب شده و نزدیکی با زن حائض و مساحقه نیز دارای مجازات های خاصی است.
در همین راستا، ازدواج اجباری در پی تجاوز به دختر و پرداخت غرامت به پدر آن دختر، از احکام مصرح در کتاب مقدس یهودی است: اگر مردی به دختر باکره ای تجاوز کند و در حین عمل غافل گیر شود (روابط پنهانی او آشکار شود)، باید به پدر دختر پنجاه شقل نقره بپردازد و با آن دختر ازدواج کند و هرگز نمی تواند او را طلاق دهد.[۱۲] همچنین وی باید تاوان درد و رنج، خجلت زدگی و لکه دار کردن دختر را نیز بدهد.[۱۳] در قوانین شریعت یهود آمده: «اگر فردی شایعه ای را پیرامون زنای محصنه همسرش شنید، اگرچه درباره صحت آن اطمینان ندارد، باید با یک مرجع حاخامی مشورت کند که آیا با وی زندگی کند یا نه».[۱۴] همچنین در تورات آمده اگر کسی به همسرش اتهام ناروای بی عفتی در دوران پیش از ازدواج بزند و نتواند ثابت کند، «آن گاه رهبران شهر باید مرد را بگیرند و تازیانه بزنند و معادل یک صد تکه نقره جریمه اش کنند و این جریمه باید به پدر دختر پرداخت شود؛ زیرا او به یک دختر باکره اسرائیلی تهمت زده است».[۱۵] گرچه به زن تهمت زده شود غرامت آن به پدرش پرداخت می شود و دختر در این غرامت سهمی ندارد.
در حقوق کیفری یهود، زنا در صورتی محصنه است که زن دارای شوهر باشد؛ چه مرد دارای همسر باشد، چه نباشد. از این رو اگر کسی با زن شوهردار زنا کند، چه زانی مجرد باشد و چه دارای همسر، هر دو کشته می شوند. فلسفه چنین حکمی، تلقی یهودیان از پیوند ازدواج بوده است؛ زیرا ازدواج در یهودیت نوعی پیوند بوده که زن را در مالکیت مرد در می آورده است؛ زنای با زن شوهردار در حقیقت تجاوز به حق مالکیت فردی شوهر تلقی می شد؛ اما زن چنین اختیاری درباره همسرش نداشت.[۱۶]
در کتاب تورات، مردی که احتمال دهد همسرش مرتکب خیانت جنسی شده است، باید به کاهن هدیه ای بدهد و کاهن با تشریفات خاصی، آب لعنت تلخ را به زن بنوشاند تا اگر مرتکب گناهی شده که کسی شاهد آن نبوده است، آب لعنت وارد احشای او شده، ران او ساقط و شکمش منتفخ گردد و آن زن در میان قوم خود مورد لعنت خواهد بود.[۱۷]
بر اساس حکم تورات، اگر مردی با زنی ازدواج کرده، ولی پس از مدتی از او سیر شده، به او تهمت زند که تو پیش از زناشویی و در خانه پدرت با مرد دیگری همخوابه شده ای، پدر زن موظف است جامه خونین شب زفاف را که بیانگر باکره بودن دختر بوده است، به دادگاه بنمایاند، و گرنه زن، محکوم به سنگسار می شود.[۱۸]
ارث زن
در کتاب مقدس یهودی در تقسیم ارث تفاوت هایی میان اعضای خانواده لحاظ می شود و هر یک از اعضا و خویشان متوفی سهم متفاوتی از ارث دارند.[۱۹] در ارث، پسر ارشد دو سهم[۲۰]، و سایر پسران، هرکدام یک سهم دارند، و دختران(اگر متوفی دارای پسر باشد) بدون سهم و از ارث محروم اند. تنها در صورتی که میت پسر نداشته باشد، دختر ارث می برد.[۲۱] از همین رو، اگر میت یک پسر یا نوه پسری و ده دختر داشته باشد، هیچ سهمی از ارث به دخترانش نمی رسد؛ البته طبق متن تلمود حتی اگر پدر، پسر دارد، دختر مجرد برای معاش خویش، از اموال پدر ارث می برد، حتی اگر برادرانش بدون معاش بمانند. این دختران که به سن ازدواج نرسیده اند، با فوت پدر، به اندازه سهم خواهرانی که جهاز برده اند، سهم دارند. دختر اگر جهیزیه برده باشد، ارزش جهیزیه با سهم مقایسه می شود و اگر ارثیه بیشتر باشد، مبلغ جهیزیه کسر می شود و مابقی به او تعلق می گیرد.
در یهودیت، زن، تنها در صورتی که اولاد نداشته باشد، از همسرش ارث می برد.در صورت فوت فرزند، پدر به تنهایی از او ارث می برد و مادر از ارث فرزندش محروم است.[۲۲] مادر در هیچ طبقه ای از ارث قرار ندارد. به عبارت دیگر، مادر شخص میت و همچنین برادران مادر او، با این توجیه که رابطه خانوادگی، بر اساس ارتباط- با پدر برقرار می شود، نه مادر-از سلسله ارث حذف شده اند.[۲۳] تلمود در بحث مسائل مالی، حکم را تغییرپذیر دانسته است و از همین رو، در بحث ارث، اصلاحاتی در قرون بعدی صورت گرفت. در دوران معاصر و با تحولاتی که رخ داده، در برخی جوامع بر اساس قوانین جدید شرعی، دختران نصف پسران ارث می برند [۲۴] و در برخی دیگر (مانند یهودیان رفورمیست آمریکایی)، ربی های یهودی به ارث برابر زنان و مردان حکم کرده اند.
شهادت زن
در متن تنخ، بیان صریحی درباره تفاوت زن و مرد در شهادت وجود ندارد؛ اما مفسرین و تاریخ دانان از وجود برخی محدودیت ها در شهادت زنان سخن می گویند که از مفاد فرازهای کتاب مقدس یهودی برداشت کرده اند.[۲۵] از این رو بیان داشته اند که در یهودیت نخستین، شهادت زن در دادگاه پذیرفته نمی شد.[۲۶] موسی ابن میمون[۲۷]-از مهم ترین عالمان یهودی- از ده دسته نام میبرد که شهادت آنها قبول نیست:زنان، بردگان، خردسالان، مجانین، ناشنوایان، نابینایان، بدکاران، انسان های پست، اقوام و نزدیکان و گروه های هوادار. وی در توضیح اینکه چرا زنان نمی توانند شهادت دهند، می نویسد: با استفاده از قاعده قیاس[۲۸] در مطالعه کتاب مقدس، این حکم از تنخ برداشت می شود که تنها مردان می توانند شاهدانی مورد قبول باشند؛ زیرا وقتی کتاب مقدس یهودی در مورد شاهدان سخن می گوید، از ضمیر و شکل مذکر الفاظ استفاده نموده است.[۲۹]
خرید و فروش دختران
در کتاب مقدس یهودی، خرید و فروش دختران و قرار گرفتن آنان به منزله موضوع هدیه و معامله، و مالکیت پدر بر دختر و به کنیزی فروختن او را شاهد هستیم و برای نحوه انجام آن، احکامی به صراحت آمده است.[۳۰] در تنخ، پدر اجازه دارد دختر خود را در هنگامه فقر و تنگ دستی بر اساس قوانینی که سفر خروج تبیین کرده، به کنیزی بفروشد: «اگر شخصی دختر خود را به کنیزی بفروشد، مثل غلامان بیرون نرود...» و فقط باید از فروش او به بیگانگان اجتناب کند.[۳۱] حق پدر در فروختن دختران با محدودیت هایی در زمینه فروختن آنان به عنوان برده و یا روسپی همراه بود.[۳۲]
- ↑ سفر خروج 15-16: 22 و کتاب تثنیه 29-28: 22.
- ↑ هولم و بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان، ترجمه علی غفاری، ص87
- ↑ اعداد30: 3-5 و 13-15. برخی علمای یهودی این اجازه را محدود به نذرهایی کرده اند که به روابط زناشویی مربوط می شود.
- ↑ همان30: 4-6.
- ↑ باوامصیعا 75 ب.
- ↑ Zeved Habat
- ↑ هولم و بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان، ترجمه علی غفاری، ص83و 84.
- ↑ پیدایش38: 24؛ لاویان20: 27 و21: 9؛ تثنیه22: 13-21 و 22: 23-29.
- ↑ خروج21: 22-23.
- ↑ لاویان20: 10 و تثنیه 22: 22.
- ↑ خروج22: 16-17
- ↑ تثنیه22: 28-29.
- ↑ سلیمانی، «مجازات ها در حقوق کیفری یهود»، هفت آسمان، ش16، ص158.
- ↑ مقیسه، پایان نامه ارشد، ترجمه هشتاد صفحه از بخش چهارم کتاب Code of Jewish Law، ص15.
- ↑ تثنیه22: 19.
- ↑ سلیمانی، «مجازات ها در حقوق کیفری یهود»، هفت آسمان، ش16، ص155.
- ↑ اعداد5: 11-28
- ↑ تثنیه22: 13-21
- ↑ به طور مثال اگر پدری بمیرد و 5 پسر از خود بجای بگذارد، فرزند ارشد یک سوم، و چهار فرزند دیگر هرکدام یک ششم از ارث را مالک می شوند و اگر نه پسر از خود باقی بگذارد، فرزند اول یک پنجم، و هشت فرزند دیگر هرکدام یک دهم از ارث را مالک می شوند.
- ↑ تثنیه،22: 17.
- ↑ اعداد 27: 8.
- ↑ دیلمی،«مطالعه تطبیقی ارث زن »، نامه مفید، ش29، 1381، ص100.، مقررات اصلاحی ارث کلیمیان جهان، بند 1، ماده 7.
- ↑ Jacobs,J,& Greenstone, J.(n.d.).INHERITANCE-JewishEncylopedia.com. Retrieved from http://www.jewishencylopedia.com/articales/8114-inheritance.[Accessed 28 Jan 2018].
- ↑ از سال 1355 دختران در ایران نصف پسران ارث می برند.
- ↑ به عنوان نمونه یوسف فلاوی ( Flavius Josephus ) - تاریخ نگار یهودی - بیان می دارد که در جامعه یهودی نخستین، زنان و بردگان اجازه شهادت دادن نداشته اند Encyclopedia Judaica : Witness . [ online ] Available at Jewish Virtual Library( . ( 2008 ) . http://www.jewishvirtuallibrary.org/witness [ Accessed I Feb. 2018 ] ) .
- ↑ فرازهایی از کتاب مقدس؛ عیسای ناصری ، ج ۶ : زنان در کتاب مقدس، ترجمه ای از Le Dossiers de la Bible، ص ۲۰
- ↑ Moses Maimonides
- ↑ gezerah shavah
- ↑ Jewish Virtual Library . ( 2008 ) . Encyclopedia Judaica : Witness . [ online ] Available at : http://www.jewishvirtuallibrary.org/witness [ Accessed 1 Feb. 2018 ] .
- ↑ لاویان ۱۹ : ۲۹؛ خروج ۲۱ : ۷ - ۱۲؛ نحمیا ۵ : ۲ – ۵؛ داوران ۱ : ۱۲؛ یوشع ۱۵ : ۱۶– ۱۹.
- ↑ خروج ۲۱ : ۰۷
- ↑ همان ۲۱ : ۷ - ۱۱ و ۲۲ : ۱۵ - ۱۶؛ نحمیا ۵ : ۵ و لاویان ۱۹ : ۲۹.