افتخارالسلطنه دختر ناصرالدینشاه و لیلی خانم یوشی از زنان مورد توجه شاه بود. عضو انجمن آزادی زنان و از پیشگامان کشف حجاب در عصر پهلوی میباشد.
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | سال 1249 (ش)،ایران |
درگذشت | 1325 |
محل سکونت | ایران |
فرزندان | فخرالزمان، آفاقالدوله، اشرفالدوله و عباس امجدی (همگی از همسر اول) |
همسر |
انتظامالدوله امیراصلانخان نظامالدوله |
زندگی نامه
افتخار السلطنه علاوه بر اینکه دختر عایشه خانم بود خواهرزاده لیلا خانم دیگر سوگلی ناصرالدین شاه هم بود و دایی او مرحوم سردار امجد نوری بود.او ثروت زیادی داشت و ابتدا با انتظامالدوله ازدواج کرد ثروت او ماحصل میراث مادر و خاله اش بود که هردو سوگلی خاص شاه بودند شوهر اول او انتظام الدوله هم پسر دایی اش بود که وارث میراث پدرش سردار امجد نوری بود البته به همراه تنها خواهرش محترم السلطنه . جهيزي كه افتخارالسلطنه به خانه انتظامالدوله برد اصلاً گيجكننده بود حتي جواهرات از حساب مثقال و سير گذشته به ميزان يك من و دو من كشيده ميشد و تحويل ميگرديد. در واقع سه ثروت بزرگ عايشه خانم و ليلا خانم زنهاي مورد علاقه ناصرالدين شاه با ثروت سردار امجد برادر زنهاي شاه با هم جمع شده بود. میزان این ثروت به حدی بود که آقاي ابوالفضل عضد، عموي احمدشاه كه مدتي هم سناتور بودتعریف میکند : « ما همه بچههاي شاه به هم ميگفتيم آيا ممكن است اين ثروتي كه فعلاً به هم متصل و جمع شده است هيچ وقت پايان پذيرد؟ باور كنيد ما بچههاي شاه انگشت به دهن بوديم و غبطه به حال آن عروس و داماد دربار ميخورديم » بهرحال از این ازدواج صاحب چند دختر به نامهای فخرالزمان ، آفاقالدوله و اشرفالدوله و یک پسر به نام عباس امجدی شد. افتخارالسلطنه بعداً از انتظامالدوله جدا شد و با نظامالدوله خواجهنوری ازدواج کرد.[۱]
او قبل از ازدواج با نظام الدوله خواجه نوری و در حالی که هنوز همسر انتظام الدوله بود با نظام الدوله رابطه عاشقانه پیدا کرده بود از طرفی این ثروت بی حد و حساب چنان از بین رفت که کلیه آن مال در عرض چند سال نابود شد .[۲]
زندگي افتخارالسلطنه بسيار بد بود كه خودش خود را نفرين ميكرد و كراراً طلب مرگ مينمود و مرض موتش هم طولاني و اذيت كننده شده بود.[۳]
البته افتخار السلطنه عارف قزوینی شاعر و خواننده مشهور زمان قاجار را هم عاشق خود کرده بود.ملاقاتهای افتخار السلطنه و عارف در مجالس بزمی صورت میگیرد که شوهر افتخار السلطنه «نظام السلطان»، دوست صمیمی عارف آن را بر پا میکرده.در همان بزمهای سه نفره، نه تنها با ایما و اشاره و شعرهای پرشور عاشقانه دل همسر دوست صمیمیاش را از راه به در میبرد، بلکه خودش هم آنچنان دلباخته میشود که آرزو میکند جای نظامالسلطان باشد. بطوریکه در یک تصنیف فریاد میزند که «اگر عارف، نظامالسطان شود، چه میشه؟».کم کم نظام السلطان از این شعرها و آن نگاهها و آهها، پی به عمق فاجعه میبرد و میفهمد که چه آتشی روشن کرده اما برنامههای بزم همچنان بر اثر مکر زنانهی افتخار السلطنه ادامه مییابد.[۴]
نظامالسلطان ناچار بود در این بزمهای سه نفره شرکت کند اما جرأت نمیکرد حتی برای قضای حاجت هم لحظه ای مجلس را ترک کند. تا اینکه یک شب هر چه مقاومت میکند، فایده ای نمیبخشد و ناچار میشود که برای چند لحظهای برود و زود برگردد. اما هنگام بازگشت با آنچه که نباید، روبرو میشود و و دوست عزیز و همسر زیبایش را در حالتی نامناسب میبیند.البته نظام السلطان چیزی به روی خود نمیآورد و با خونسردی مجلس بزم آن شب را بی آنکه خم به ابرو بیاورد، به پایان میرساند. به این ترتیب بزمهای سه نفره برچیده میشود، اما عارف از این عشق دست بر نمیدارد و مرتب تصنیفهای عاشقانه به اسم افتخار السلطنه میسراید. این تصنیفها به گوش زن و شوهر میرسد و زن را دل شیفتهتر و شوهر را خشمگینتر میکند.
افتخارالسلطنه که دیگر در مقابل این عشق طاقت نداشت، یک روز با احتیاط به همسر میگوید که چون عارف وضع زندگیاش خوب نیست، یک شب او را دعوت کند و به رسم صله به او مقداری کمک برساند.نظام السلطان که دل پر دردی از دوست ناجوانمرد خود دارد، اینجا دیگر رگ غیرتش به جوش میآید و میگوید «لازم به دلسوزی شما نیست، آن صلههایی که شما میخواهید به عارف بدهید، او از زنان زیبای دیگر میگیرد.[۵]
عضویت در انجمن آزادی زنان
یکی از انجمنها و مؤسساتی که در صدر مشروطه در تهران تأسیس شد، عنوان انجمن نِسوان را داشت، که کاوش در ماهیت و عملکرد «فعالانِ» آن، متأسفانه نشان از استعماری بودند و ضداسلامی بودن آن دارد. «انجمن آزادی زنان» صدر مشروطه، «یکی از نخستین جمعیتهای زنان بود که پس از تصویب قانون اساسی در 30 دسامبر 1906 تشکیل شد و عدهای از زنان و مردان صاحبنام در جلسههای این گروه که دو هفته یک بار» بهطور مخفی «در باغهای حومه تهران برگزار میشد» شرکت میکردند. خانم ژانت آفاری، ضمن اشاره به این مطلب، از حضور عناصر سوسیالیست ـ فمینیستمآب (نظیر تاجالسلطنه و افتخارالسلطنه، دختران بیبند و بار و عیاش ناصرالدینشاه) و نیز زنان پیشگام در جریان کشف حجاب و نهضت بانوان عصر پهلوی همچون صدیقه دولت آبادی و حتی مبلغان مسیحی کهنهکار آمریکایی در انجمن مزبور یاد میکند. به نوشته او: دو نفر از دستاندرکاران این انجمن، دختران ناصرالدینشاه بودند: یکی تاجالسلطنه که خاطراتش نشاندهنده گرایشهای قوی سوسیالیستی و نیز فمینیستی است، و دیگری خواهرش افتخارالسلطنه. چندین زن که بعداً در دهه 1920/1300ش [دوران حکومت رضاخان] از مدافعان برجسته حقوق زنان شدند، مانند صدیقه دولت آبادی و شمسالملوک جواهرکلام، نیز عضو این انجمن بودند.[۶]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ تابناک، ماجرای عشق عارف قزوینی و افتخارالسلطنه،89/12/10
- ↑ تابناک، ماجرای عشق عارف قزوینی و افتخارالسلطنه،89/12/10
- ↑ تابناک، ماجرای عشق عارف قزوینی و افتخارالسلطنه،89/12/10
- ↑ تابناک، ماجرای عشق عارف قزوینی و افتخارالسلطنه،89/12/10
- ↑ تابناک، ماجرای عشق عارف قزوینی و افتخارالسلطنه،89/12/10
- ↑ انقلاب مشروطه ایران، ترجمه رضا رضایی، صص 245-244
منابع
- تابناک، ماجرای عشق عارف قزوینی و افتخارالسلطنه،89/12/10
- ویکی پدیا صفحه افتخارالسلطنه
- وبلاگ بیوگرافی، پاسارگاد،افتخارالسلطنه،92/04/09
- ابوالحسنی (منذر)،علی، انجمن زنان صدر مشروطه؛ دستها و دسیسهها
- پروین، مریم،انجمن مشروطه و جنبش زنان،یاد ایام، 1389 مردادماه شماره 59