ام البنین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
==مقدمه==
در مبحث گذشته به معرفی باکیان علی الحسین(علیه السلام) و آثاری که گریه‌های ایشان در سیر عبودیت و تقرّب نزد ذات اقدس الهی داشته، پرداختیم. '''«باکی»''' اسم فاعل بُکاء است؛ یعنی هنگامیکه فعلِ بکاء از شیئی سربزند، به او '''«باکی»''' گفته می‌شود، پس فعل بکاء در باکی، مستمر و دائمی نیست. اما هرگاه این فعل به صورت مستمر و دائمی و در بالاترین حدّ ممکن و شدیدترین درجات خود باشد که صورتی از فدایی شدن است، در قالبِ صیغۀ مبالغه ظاهر می‌شود؛ یعنی '''«بَکَّاء»''' که به معنای بسیار گریه کننده است.  
در مبحث گذشته به معرفی باکیان علی الحسین(علیه السلام) و آثاری که گریه‌های ایشان در سیر عبودیت و تقرّب نزد ذات اقدس الهی داشته، پرداختیم. '''«باکی»''' اسم فاعل بُکاء است؛ یعنی هنگامیکه فعلِ بکاء از شیئی سربزند، به او '''«باکی»''' گفته می‌شود، پس فعل بکاء در باکی، مستمر و دائمی نیست. اما هرگاه این فعل به صورت مستمر و دائمی و در بالاترین حدّ ممکن و شدیدترین درجات خود باشد که صورتی از فدایی شدن است، در قالبِ صیغۀ مبالغه ظاهر می‌شود؛ یعنی '''«بَکَّاء»''' که به معنای بسیار گریه کننده است.  
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که بکّاءون پنج نفر بودند؛ یکی از ایشان وجود مقدس [[حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س)|حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)]] بودند'''«الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْن‏ ...»'''<ref>( الخصال، ج‏1، ص 272)</ref> یکی دیگر از بکّاءونی که بر مصیبت امام حسین(علیه السلام)  آنقدر گریستند تا اینکه چشمان مبارکشان نابینا و جانشان فدایی گشت، '''«عزیزة الزهراء، بانوی بقیع، [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]]»''' بودند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که بکّاءون پنج نفر بودند؛ یکی از ایشان وجود مقدس [[حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س)|حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)]] بودند'''«الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْن‏ ...»'''<ref>( الخصال، ج‏1، ص 272)</ref> یکی دیگر از بکّاءونی که بر مصیبت امام حسین(علیه السلام)  آنقدر گریستند تا اینکه چشمان مبارکشان نابینا و جانشان فدایی گشت، '''«عزیزة الزهراء، بانوی بقیع، [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]]»''' بودند.


چنانچه در نقلی راجع به نحوۀ گریۀ ایشان در ذکر مصیبت حسینی آمده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«بَكَى الحسين خَمْسَ حِجَجٍ، وَكَانَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ الْكِلَابية تَنْدُبُ الْحُسَين وَتَبْكِيهِ وَقَدْ كُفَّ بَصَرُهَا»'''</ref>. <ref>(الأمالي الخميسية (للشجري)، ج ۱، ص ۲۳۰)</ref> گریه های این بانو که مَثلي از نطق حیدری [[حضرت زينب كبری(س)|حضرت زينب كبری(سلام الله علیها)]] در خطبه هاي شام و كوفه بود، به قدری تأثيرگذار بود که شجرۀ ملعونۀ بني اميه را متزلزل کرده بود. به همین دلیل، آن شیاطین در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را مسموم کرده و به شهادت رسانیدند. <ref>(الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref>
چنانچه در نقلی راجع به نحوۀ گریۀ ایشان در ذکر مصیبت حسینی آمده است:<nowiki></ref></nowiki> <ref group="پانویس">'''«بَكَى الحسين خَمْسَ حِجَجٍ، وَكَانَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ الْكِلَابية تَنْدُبُ الْحُسَين وَتَبْكِيهِ وَقَدْ كُفَّ بَصَرُهَا»'''</ref>. <ref>(الأمالي الخميسية (للشجري)، ج ۱، ص ۲۳۰)</ref> گریه های این بانو که مَثلی از نطق حیدری [[حضرت زينب كبری(س)|حضرت زینب كبری(سلام الله علیها)]] در خطبه های شام و كوفه بود، به قدری تأثیرگذار بود که شجرۀ ملعونۀ بنی امیه را متزلزل کرده بود. به همین دلیل، آن شیاطین در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال تاریخی با دسیسه و توطئه، ایشان را مسموم کرده و به شهادت رسانیدند. <ref>(الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref>
این بانوی مکرّمه به سبب فدایی کردن خود و فرزندان دلیرشان برای امام حسین(علیه السلام) ، صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی می باشند. مکتبی که سرلوحۀ آن عبارت شریف</ref> <ref group="پانویس">'''«أولَادِی وَمَن تَحتَ الخَضرَاءِ کُلُّهُم فِدَاءٌ لِأَبِی عَبدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام) »'''</ref>  می باشد. لذا شایسته است تا با بررسیِ شئونِ صاحب این مکتب و ویژگی های این مکتب، شاخصه هایی را که خانوادۀ مهدوی باید از آن برخوردار شود را بررسی نماییم تا به این وسیله، الگوی تربیتی خانوادۀ مهدوی معرفی شود.
این بانوی مکرّمه به سبب فدایی کردن خود و فرزندان دلیرشان برای امام حسین(علیه السلام) ، صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی می باشند. مکتبی که سرلوحۀ آن عبارت شریف<nowiki></ref></nowiki> <ref group="پانویس">'''«أولَادِی وَمَن تَحتَ الخَضرَاءِ کُلُّهُم فِدَاءٌ لِأَبِی عَبدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام) »'''</ref>  می باشد. لذا شایسته است تا با بررسیِ شئونِ صاحب این مکتب و ویژگی های این مکتب، شاخصه هایی را که خانوادۀ مهدوی باید از آن برخوردار شود را بررسی نماییم تا به این وسیله، الگوی تربیتی خانوادۀ مهدوی معرفی شود.


==خصایص خانم ام البنین (سلام الله علیها)==
==خصایص خانم ام البنین (سلام الله علیها)==
خط ۱۵: خط ۱۵:
سپس فرمودند که هدف از این انتخاب و ضرورتِ وجودِ این صفات عبارتست از: </ref> <ref group="پانویس">'''«لِکَی اُصیبَ مِنها وُلدا یَکونُ شجاعاً عضُدا یَنصُرَ وَلَدیَ الحُسَین لِیُوَاسِیهِ لِنَفسِهِ فِی طَفِّ کَربَلَا»'''</ref> <ref>(المجالس الشجية في سيرة ام البنين (سلام الله علیها) التقية، ص ۳۶)</ref>؛ به این سبب که از او فرزندی متولد شود که شجاع و قوی باشد تا فرزندم حسین(علیه السلام)  را یاری کند و در سرزمین کربلا، حسین(علیه السلام) را با جانش مواسات کند.
سپس فرمودند که هدف از این انتخاب و ضرورتِ وجودِ این صفات عبارتست از: </ref> <ref group="پانویس">'''«لِکَی اُصیبَ مِنها وُلدا یَکونُ شجاعاً عضُدا یَنصُرَ وَلَدیَ الحُسَین لِیُوَاسِیهِ لِنَفسِهِ فِی طَفِّ کَربَلَا»'''</ref> <ref>(المجالس الشجية في سيرة ام البنين (سلام الله علیها) التقية، ص ۳۶)</ref>؛ به این سبب که از او فرزندی متولد شود که شجاع و قوی باشد تا فرزندم حسین(علیه السلام)  را یاری کند و در سرزمین کربلا، حسین(علیه السلام) را با جانش مواسات کند.


با وجودیکه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)  خود أشجع الناس و ملقب به القابی چون '''«حیدر کرار»'''، '''«أسدالله الغالب»'''، '''«الشجاع الغضنفر»'''، '''«الليث الباسل و البطل الجلاجل‏»'''، '''«البطل الأروع»''' و ... می باشند، اما برای ولادت فرزندی که معاضد، مواسی و فدایی حضرت أباعبدالله الحسین(علیه السلام)  باشد، به عقیل امر می کنند بانویی را معرفی کنند که واجد دو صفت '''«اصالت»''' و '''«شجاعت»''' باشد.
با وجودیکه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)  خود أشجع الناس و ملقب به القابی چون '''«حیدر کرار»'''، '''«أسدالله الغالب»'''، '''«الشجاع الغضنفر»'''، '''«اللیث الباسل و البطل الجلاجل‏»'''، '''«البطل الأروع»''' و ... می باشند، اما برای ولادت فرزندی که معاضد، مواسی و فدایی حضرت أباعبدالله الحسین(علیه السلام)  باشد، به عقیل امر می کنند بانویی را معرفی کنند که واجد دو صفت '''«اصالت»''' و '''«شجاعت»''' باشد.
جناب عقیل که از '''«نسّابان»''' عرب، یعنی عالم به علم انساب و نسب شناس بودند، با در نظر گرفتن فرمایش مولانا امیرالمومنین علی(علیه السلام) ، أحسب و أنسب و أشجع خاندانهای عرب را آباء حضرت ام البنين(سلام الله علیها) در قوم '''«كلابية»''' معرفی نموده و اینچنین عَرضه داشت:</ref> <ref group="پانویس">'''«تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِین الْکَلابیَّةِ! فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَع مِن آبائِها»'''</ref> <ref>( المجالس الشجية في سيرة ام البنين (سلام الله علیها) التقية، ص ۳۶)</ref> ؛ با ام البنین کلابیه ازدواج کنید که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.
جناب عقیل که از '''«نسّابان»''' عرب، یعنی عالم به علم انساب و نسب شناس بودند، با در نظر گرفتن فرمایش مولانا امیرالمومنین علی(علیه السلام) ، أحسب و أنسب و أشجع خاندانهای عرب را آباء حضرت ام البنین(سلام الله علیها) در قوم '''«كلابیة»''' معرفی نموده و اینچنین عَرضه داشت:</ref> <ref group="پانویس">'''«تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِین الْکَلابیَّةِ! فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَع مِن آبائِها»'''</ref> <ref>( المجالس الشجية في سيرة ام البنين (سلام الله علیها) التقية، ص ۳۶)</ref> ؛ با ام البنین کلابیه ازدواج کنید که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.


بنابراین امير عالم، بانويی مكرّمه از نسل پاكان و شجاعان را انتخاب مي کنند تا آموزگار مكتب فدا شدن براي حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام)  شوند. تمام مواردی که آن حضرت(علیه السلام)  به عنوان ملاک انتخاب همسر مطرح می فرمایند، مقدمۀ لازم در این مکتب است. در واقع، آغاز این ازدواج با چنین شاخصه ها و ملاک هایی بوده که به پرورش عبدصالح حضرت قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام) ختم می شود.
بنابراین امیر عالم، بانویی مكرّمه از نسل پاكان و شجاعان را انتخاب می کنند تا آموزگار مكتب فدا شدن برای حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)  شوند. تمام مواردی که آن حضرت(علیه السلام)  به عنوان ملاک انتخاب همسر مطرح می فرمایند، مقدمۀ لازم در این مکتب است. در واقع، آغاز این ازدواج با چنین شاخصه ها و ملاک هایی بوده که به پرورش عبدصالح حضرت قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام) ختم می شود.
اما در خصوصِ اهمیتِ ویژگی اول یعنی '''«اصالت»''' باید به <ref>(آیۀ مبارکه ۵۸ سوره أعراف)</ref> اشاره کرد که </ref> <ref group="پانویس">'''«البَلَدُ الطَّيِّبُ يَخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ، وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً»'''</ref>؛ سرزمين پاك دارای ثمره بوده وگياهش به اذن پروردگارش بيرون مى‌ آيد، امّا از سرزمين ‌هاى ناپاك جز گياه اندك و بى‌ارزش نمى ‌رويد.
اما در خصوصِ اهمیتِ ویژگی اول یعنی '''«اصالت»''' باید به <ref>(آیۀ مبارکه ۵۸ سوره أعراف)</ref> اشاره کرد که </ref> <ref group="پانویس">'''«البَلَدُ الطَّيِّبُ يَخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ، وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً»'''</ref>؛ سرزمین پاك دارای ثمره بوده وگیاهش به اذن پروردگارش بیرون مى‌ آید، امّا از سرزمین ‌هاى ناپاك جز گیاه اندك و بى‌ارزش نمى ‌روید.






'''«بلد طیب»''' در این آیه مبارکه به علت لزوم ازدواج با [[بانو|بانوی]] اصیل اشاره دارد. همانطور که در تفسیر آیه مبارکه آمده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«ينبغي أن يتخيّر لنفسه من النساء العفيفة الكريمة الأصل»''' </ref> <ref>(کنز العرفان في فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۲۸)</ref> ؛ شایسته است که از میان [[زنان]]، برای خود همسری برگزینید که عفیف و دارای اصالت خانوادگی باشد. زیرا همانطور که در آیه مبارکه آمده، ثمرۀ انتخاب [[بانو|بانوی]] اصیل، فرزندی نیکوست، به خلاف آنچه دربارۀ خبیث آمده است.
'''«بلد طیب»''' در این آیه مبارکه به علت لزوم ازدواج با [[بانو|بانوی]] اصیل اشاره دارد. همانطور که در تفسیر آیه مبارکه آمده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«ينبغي أن يتخيّر لنفسه من النساء العفيفة الكريمة الأصل»''' </ref> <ref>(کنز العرفان في فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۲۸)</ref> ؛ شایسته است که از میان [[زنان]]، برای خود همسری برگزینید که عفیف و دارای اصالت خانوادگی باشد. زیرا همانطور که در آیه مبارکه آمده، ثمرۀ انتخاب [[بانو|بانوی]] اصیل، فرزندی نیکوست، به خلاف آنچه دربارۀ خبیث آمده است.
حضرت علی(علیه السلام) در خطبۀ شريف خويش خطاب به مالك اشتر به اهمیت اصالت خانوادگی در کلام مباركشان اشاره کرده و فرمودند: </ref> <ref group="پانویس">'''«ثُمَّ الْصَق بِذَوِی الاْحْسابِ وَالْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالسَّوابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجاعَةِ وَالسَّخاء وَالسَّماحَةِ، فَاِنَّهُمْ جِماعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ»''' </ref><ref>(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص 164)</ref>؛ با مردم اصیل که در خانواده ‌های شریف نیکنام زندگی کرده اند، بپیوند، مردمی که اهل رشادت، شجاعت، سخاوت و همت عالی باشند؛ زیرا چنین مردمی، کانون کرامت و شاخه شجره نیکی و فضیلت اند.
حضرت علی(علیه السلام) در خطبۀ شریف خویش خطاب به مالك اشتر به اهمیت اصالت خانوادگی در کلام مباركشان اشاره کرده و فرمودند: <nowiki></ref></nowiki> <ref group="پانویس">'''«ثُمَّ الْصَق بِذَوِی الاْحْسابِ وَالْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالسَّوابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ اَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجاعَةِ وَالسَّخاء وَالسَّماحَةِ، فَاِنَّهُمْ جِماعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ»''' </ref><ref>(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص 164)</ref>؛ با مردم اصیل که در خانواده ‌های شریف نیکنام زندگی کرده اند، بپیوند، مردمی که اهل رشادت، شجاعت، سخاوت و همت عالی باشند؛ زیرا چنین مردمی، کانون کرامت و شاخه شجره نیکی و فضیلت اند.


[[بانو|بانوی]] بقیع [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) از اصیل ترین و شریف ترین خاندان های عرب بودند. آباء ایشان، أشرف سادات عرب بودند، به گونه ای که خاندان های دیگر به شرافت و اصالت ایشان افتخار می کردند؛ '''«آباؤها أشرف سادات العرب» و «وهی من بیت عریق فی العروبة والشجاعة».''' این اصالت در ابعاد مختلفی به ظهور رسیده بود، در اینجا به اهم آنها اشاره می کنیم:
[[بانو|بانوی]] بقیع [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) از اصیل ترین و شریف ترین خاندان های عرب بودند. آباء ایشان، أشرف سادات عرب بودند، به گونه ای که خاندان های دیگر به شرافت و اصالت ایشان افتخار می کردند؛ '''«آباؤها أشرف سادات العرب» و «وهی من بیت عریق فی العروبة والشجاعة».''' این اصالت در ابعاد مختلفی به ظهور رسیده بود، در اینجا به اهم آنها اشاره می کنیم:
# '''مآثر کریمه و خصال حمیده''' خاندان [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) صاحب مکارم اخلاق و محامد خصال بسیار در جود، کرم، شجاعت، فصاحت، عفت، طهارت، شرافت، کرامت، حمیت، عزت و ... بودند، به همین سبب مورد افتخار سادات عرب بودند؛ «تربّت السیّده أم البنین(سلام الله علیها) فی أسرة عریقة شریفة من أجلّ الأسر منزلة وأعلاها شرفاً وأجمعها للمآثر الکریمة والخصال الحمیدة التی تفتخر بها سادات العرب، کالجود والکرم والشجاعة والفصاحة والحمیة والإباء ومکارم الأخلاق ومحامد الخصال من العفة والطهارة والنبل والکرم وأمثالها» <ref>(المجالس الشجية في سيرة ام البنين التقية، ص ۱۳ و ۲۳ و ۲۴)</ref>. همین اصالت بود که وقتی ایشان وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، به ساحت مقدس مولایشان چنین عرضه داشتند: </ref> <ref group="پانویس">'''«سادتی، أنا هنا خادمة عندکم جئت لخدمتکم...»'''</ref><ref>( العباس ابن علی بطل الحق و الحریة، ج۱، ص۹)</ref> ؛ آقای من! من اینجا به عنوان خادمتان هستم و برای خدمتگزاری آمده ام ... .  
# '''مآثر کریمه و خصال حمیده''' خاندان [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) صاحب مکارم اخلاق و محامد خصال بسیار در جود، کرم، شجاعت، فصاحت، عفت، طهارت، شرافت، کرامت، حمیت، عزت و ... بودند، به همین سبب مورد افتخار سادات عرب بودند؛ «تربّت السیّده أم البنین(سلام الله علیها) فی أسرة عریقة شریفة من أجلّ الأسر منزلة وأعلاها شرفاً وأجمعها للمآثر الکریمة والخصال الحمیدة التی تفتخر بها سادات العرب، کالجود والکرم والشجاعة والفصاحة والحمیة والإباء ومکارم الأخلاق ومحامد الخصال من العفة والطهارة والنبل والکرم وأمثالها» <ref>(المجالس الشجية في سيرة ام البنين التقية، ص ۱۳ و ۲۳ و ۲۴)</ref>. همین اصالت بود که وقتی ایشان وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، به ساحت مقدس مولایشان چنین عرضه داشتند: </ref> <ref group="پانویس">'''«سادتی، أنا هنا خادمة عندکم جئت لخدمتکم...»'''</ref><ref>( العباس ابن علی بطل الحق و الحریة، ج۱، ص۹)</ref> ؛ آقای من! من اینجا به عنوان خادمتان هستم و برای خدمتگزاری آمده ام ... .  
# '''آگاه به آداب و علوم''' [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها)در بیتی پرورش یافته بودند که به جمیع آداب و علوم زمان خود اشرافیت داشتند. '''«ثمامة»''' [[مادر]] ایشان [[بانو|بانویی]] کامل، عاقل و ادیب بود و '''«حزام»''' [[پدر]] ایشان صاحب اخلاق صالحین ابرار و خوی اصیل زادگان آزاده بود، لذا [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) به گونه ای تربیت شده بودند که به جمیع این آداب آگاهی داشتند. چنانچه در منابع تصریح شده است که عالمة و فاضلة بودن آن حضرت بدین سبب بود که در بیت فضل و کمال رشد یافته بودند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«وکانت أم البنین عالمة فاضلة لأنها من أهل بیت الفضل والکمال والبسالة وشجاعة ...»'''</ref>، </ref> <ref group="پانویس">'''«وتأدّبت فی بیت الوالدین بآداب العرب، وأخلاق الصّالحین الأبرار، وشِیم النبلاء الأحرار...»'''</ref><ref>( المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص۸۷ و ۱۹)</ref> ،</ref> <ref group="پانویس">'''«و کانت ثمامه ادیبهٌ کاملةٌ عاقلةٌ فادَّبَتْ إبنتها بِآداب العرب و علَّمتها بما ینبغی أن تعلمها من آداب ...»'''</ref> <ref>( مولِد العباس بن علی (محمدعلی الناصری)، ص۲۸)</ref>. لذا زمانیکه امام علی(علیه السلام)  برای اولین بار بر ایشان وارد شدند، ایشان را [[بانو|بانویی]] صاحب عقل، ایمان، ادب، حُسن و کمال دیدند که عارف به حق بیت آل رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند و دارای زهد و تقوایی مثال زدنی می باشند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«ولما دخل بها الإمام(علیه السلام)  وجدها امرأه ذات عقل وإیمان وأدب، ورأی فیها ما أسرّه من الحسن والجمال والهیئة والکمال، حیث کانت أم البنین(سلام الله علیها) من النساء الفاضلات العارفات بحقّ أهل البیت(علیهم السلام) ، کما کانت فصیحة بلیغة لسنة ورعة ذات زهد وتقی وعباده»'''</ref>. <ref>(المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص ۵۱)</ref>  
# '''آگاه به آداب و علوم''' [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها)در بیتی پرورش یافته بودند که به جمیع آداب و علوم زمان خود اشرافیت داشتند. '''«ثمامة»''' [[مادر]] ایشان [[بانو|بانویی]] کامل، عاقل و ادیب بود و '''«حزام»''' [[پدر]] ایشان صاحب اخلاق صالحین ابرار و خوی اصیل زادگان آزاده بود، لذا [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) به گونه ای تربیت شده بودند که به جمیع این آداب آگاهی داشتند. چنانچه در منابع تصریح شده است که عالمة و فاضلة بودن آن حضرت بدین سبب بود که در بیت فضل و کمال رشد یافته بودند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«وکانت أم البنین عالمة فاضلة لأنها من أهل بیت الفضل والکمال والبسالة وشجاعة ...»'''</ref>، </ref> <ref group="پانویس">'''«وتأدّبت فی بیت الوالدین بآداب العرب، وأخلاق الصّالحین الأبرار، وشِیم النبلاء الأحرار...»'''</ref><ref>( المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص۸۷ و ۱۹)</ref> ،</ref> <ref group="پانویس">'''«و کانت ثمامه ادیبهٌ کاملةٌ عاقلةٌ فادَّبَتْ إبنتها بِآداب العرب و علَّمتها بما ینبغی أن تعلمها من آداب ...»'''</ref> <ref>( مولِد العباس بن علی (محمدعلی الناصری)، ص۲۸)</ref>. لذا زمانیکه امام علی(علیه السلام)  برای اولین بار بر ایشان وارد شدند، ایشان را [[بانو|بانویی]] صاحب عقل، ایمان، ادب، حُسن و کمال دیدند که عارف به حق بیت آل رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند و دارای زهد و تقوایی مثال زدنی می باشند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«ولما دخل بها الإمام(علیه السلام)  وجدها امرأه ذات عقل وإیمان وأدب، ورأی فیها ما أسرّه من الحسن والجمال والهیئة والکمال، حیث کانت أم البنین(سلام الله علیها) من النساء الفاضلات العارفات بحقّ أهل البیت(علیهم السلام) ، کما کانت فصیحة بلیغة لسنة ورعة ذات زهد وتقی وعباده»'''</ref>. <ref>(المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص ۵۱)</ref>  
# '''لسان صدق''' خاندان [[حضرت ام البنین(س)|حضرت أم البنین(سلام الله علیها)]] به برخورداری از لسان فصیح و بلیغ شهرت داشتند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) جناب لبید را که از عموهای [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) بودند، چنین مدح کردند: </ref> <ref group="پانویس">'''«أصدق کلمة قالتها العرب کلمة لُبَید»'''</ref>؛ <ref>(بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۲۹۵)</ref> یعنی درست ترين کلامی كه عرب گفته، سخن لبيد است. [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) وارث این لسان صدق بودند، زمانی که وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام)  شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندانشان خوانده و چون دیدند که حسنین(علیهما السلام) بیمارند، با ملاطفت و با طیب کلام خویش آنان را آرام نمودند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«أنها لما دخلت علی أمیر المؤمنین(علیه السلام) وکان الحسنان مریضین أخذت تلاطف القول معهما، وتلقی الیهما من طیب الکلام ما یأخذ بمجامع القلوب، وما برحت علی ذلک تحسن السیره معهما وتخضع لهما کالأم الحنون»'''</ref>. <ref>(المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 50)</ref> <br />
# '''لسان صدق''' خاندان [[حضرت ام البنین(س)|حضرت أم البنین(سلام الله علیها)]] به برخورداری از لسان فصیح و بلیغ شهرت داشتند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) جناب لبید را که از عموهای [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) بودند، چنین مدح کردند: </ref> <ref group="پانویس">'''«أصدق کلمة قالتها العرب کلمة لُبَید»'''</ref>؛ <ref>(بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۲۹۵)</ref> یعنی درست ترین کلامی كه عرب گفته، سخن لبید است. [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) وارث این لسان صدق بودند، زمانی که وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام)  شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندانشان خوانده و چون دیدند که حسنین(علیهما السلام) بیمارند، با ملاطفت و با طیب کلام خویش آنان را آرام نمودند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«أنها لما دخلت علی أمیر المؤمنین(علیه السلام) وکان الحسنان مریضین أخذت تلاطف القول معهما، وتلقی الیهما من طیب الکلام ما یأخذ بمجامع القلوب، وما برحت علی ذلک تحسن السیره معهما وتخضع لهما کالأم الحنون»'''</ref>. <ref>(المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 50)</ref> <br />
یکی دیگر از مصادیق لسان صدق ایشان که در تربیت پسرانشان نیز ملاحظه می شد، صدا کردن فرزندان [[حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] با عناوینی چون «سیّدی» بود؛ چنانچه لحظۀ وداع با امام حسین(علیه السلام)  چنین عرضه داشتند: </ref> <ref group="پانویس">'''«أستودعک اللّه یا نور عینی یا سیدی وإمامی، یا حسین(علیه السلام) »'''</ref>، <ref>(همان، ص ۵۱ و ۹۸)</ref> نیز به پسران خویش تعلیم دادند که فرزندان [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] را چنین صدا کنند؛ چنانچه حضرت عباس(علیه السلام)در روز عاشورا برادران مادری خود را صدا زده و فرمودند:</ref> <ref group="پانویس">'''«بنفسی أنتم، فحاموا عن سیّدکم حتی تستشهدوا دونه، و قد نصحتم لله و لرسوله»'''</ref> . <ref>( منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل، ج‏2، ص 877)</ref>؛
یکی دیگر از مصادیق لسان صدق ایشان که در تربیت پسرانشان نیز ملاحظه می شد، صدا کردن فرزندان [[حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] با عناوینی چون «سیّدی» بود؛ چنانچه لحظۀ وداع با امام حسین(علیه السلام)  چنین عرضه داشتند: </ref> <ref group="پانویس">'''«أستودعک اللّه یا نور عینی یا سیدی وإمامی، یا حسین(علیه السلام) »'''</ref>، <ref>(همان، ص ۵۱ و ۹۸)</ref> نیز به پسران خویش تعلیم دادند که فرزندان [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] را چنین صدا کنند؛ چنانچه حضرت عباس(علیه السلام)در روز عاشورا برادران مادری خود را صدا زده و فرمودند:</ref> <ref group="پانویس">'''«بنفسی أنتم، فحاموا عن سیّدکم حتی تستشهدوا دونه، و قد نصحتم لله و لرسوله»'''</ref> . <ref>( منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل، ج‏2، ص 877)</ref>؛


خط ۳۶: خط ۳۶:


====شجاعت====
====شجاعت====
یکی دیگر از شاخصه هایی که امیرالمومنین علی(علیه السلام) در انتخابِ صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی به آن تاکید داشتند، «شجاعت» بود. زیرا چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) در کلامشان به این مطلب اشاره داشتند، چنین اوصافی از آباء به أبناء منتقل می شود:</ref> <ref group="پانویس">'''«تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُمْ، فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِیعَیْن»'''</ref> <ref>( الکافی، ج ۱۰، ص ۵۹۰)</ref>؛ یعنی همسر شایسته برای نطفه های خود انتخاب کنید، زیرا فرزندانتان شبیه دایی هایشان می شوند.  
یکی دیگر از شاخصه هایی که امیرالمومنین علی(علیه السلام) در انتخابِ صاحب مکتب تربیتی در محیای حسینی به آن تاکید داشتند، «شجاعت» بود. زیرا چنانچه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) در کلامشان به این مطلب اشاره داشتند، چنین اوصافی از آباء به أبناء منتقل می شود:<nowiki></ref></nowiki> <ref group="پانویس">'''«تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُمْ، فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِیعَیْن»'''</ref> <ref>( الکافی، ج ۱۰، ص ۵۹۰)</ref>؛ یعنی همسر شایسته برای نطفه های خود انتخاب کنید، زیرا فرزندانتان شبیه دایی هایشان می شوند.  
لذا جناب عقیل خاندان کلابیة را به حضرت علی(علیه السلام) معرفی کرده و عرضه داشتند: در ميان قوم عرب نمي توان كسي را يافت كه از [[پدر|پدران]] و نياكان امّ البنين(سلام الله علیها) شجاع تر و دلاورتر باشند.
لذا جناب عقیل خاندان کلابیة را به حضرت علی(علیه السلام) معرفی کرده و عرضه داشتند: در میان قوم عرب نمی توان كسی را یافت كه از [[پدر|پدران]] و نیاكان امّ البنین(سلام الله علیها) شجاع تر و دلاورتر باشند.




ایشان سالار و بزرگ پیشواى قوم خود نیز بودند، آنچنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود می آوردند.
ایشان سالار و بزرگ پیشواى قوم خود نیز بودند، آنچنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود می آوردند.
توصیف اجداد و اخوال ایشان به القابی چون: '''«ملاعب الأسنة»''' یعنی به بازی گیرنده نیزه‌ها، '''«قتيل البراص»''' ‏یعنی کشنده دشمن و بیماری، '''«فارس قرزل»''' سوارکار تنومند، نشان از شجاعت و دلاوری آنان دارد. چنانچه در وصف ایشان سروده شده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«نحن بنو ام البنین(سلام الله علیها) الأربعة، و نحن خیر عامر بن صعصعة، الضاربون الهام وسط المجمعة»'''</ref> ؛<ref>(ادب الطف (للشبر)، ج‏ 1، ص 72)</ref> یعنى ما فرزندان ام البنین(سلام الله علیها) چهارگانه ایم و ما بهترین [[مردان]] عامر بن صعصعه ایم كه در وسط اجتماع دشمن شمشیرهایمان را بر فرق دشمنان وارد مى كنیم.
توصیف اجداد و اخوال ایشان به القابی چون: '''«ملاعب الأسنة»''' یعنی به بازی گیرنده نیزه‌ها، '''«قتیل البراص»''' ‏یعنی کشنده دشمن و بیماری، '''«فارس قرزل»''' سوارکار تنومند، نشان از شجاعت و دلاوری آنان دارد. چنانچه در وصف ایشان سروده شده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«نحن بنو ام البنین(سلام الله علیها) الأربعة، و نحن خیر عامر بن صعصعة، الضاربون الهام وسط المجمعة»'''</ref> ؛<ref>(ادب الطف (للشبر)، ج‏ 1، ص 72)</ref> یعنى ما فرزندان ام البنین(سلام الله علیها) چهارگانه ایم و ما بهترین [[مردان]] عامر بن صعصعه ایم كه در وسط اجتماع دشمن شمشیرهایمان را بر فرق دشمنان وارد مى كنیم.




خط ۵۰: خط ۵۰:
در فرازی از زیارتنامۀ ایشان به این مقام، چنین تصریح شده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«لَقَد أَعطَاکِ اللهُ مِن الکَرَامات البَاهِرَات، حَتَّي اَصبَحتِ بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) وَ بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها) وَ فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) ، بَاباً لِلحِوائج ... فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنَاً وَ جَاهَاً مَحمُودَاً»'''</ref> <ref>( المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 8)</ref>.
در فرازی از زیارتنامۀ ایشان به این مقام، چنین تصریح شده است:</ref> <ref group="پانویس">'''«لَقَد أَعطَاکِ اللهُ مِن الکَرَامات البَاهِرَات، حَتَّي اَصبَحتِ بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) وَ بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها) وَ فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) ، بَاباً لِلحِوائج ... فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنَاً وَ جَاهَاً مَحمُودَاً»'''</ref> <ref>( المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 8)</ref>.


پس شأن باب الحوائجی اشاره به مقام محمود [[بانو|بانوی]] بقیع دارد که اگر در پيشگاه خداوند عزوجل شفاعت كنند، این شفاعت نزد ذات اقدس الهی، پذیرفته و مقبول واقع می‌ شود. <ref>(چنانچه آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي از مراجع عظام نجف نقل مي كند در عالم رؤيا در ايوان طلاي حرم حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) بانوی مجلله‌ای با هیبتی عظيم القدر ديدم. حضرت عباس(علیه السلام)  فرمودند: مردم که به من متوسل می شوند حواله ميكنم به مادرم و مادرم ام البنين جميع حوائج را ادا مي كند. آقا عباس ابن علي گریستند و فرمودند: مادرم در پیشگاه کبریایی شأن و جاهي عظيم دارد. النجم الساطعه المدینه، ص ۱۴۰)</ref> همانطور که در ابتدای فراز اخیر اشاره شده، این کرامتِ باهر از جانب ذات اقدس الهی به ايشان عطا شده است؛'''«لَقَد أَعطَاکِ اللهُ»'''.
پس شأن باب الحوائجی اشاره به مقام محمود [[بانو|بانوی]] بقیع دارد که اگر در پیشگاه خداوند عزوجل شفاعت كنند، این شفاعت نزد ذات اقدس الهی، پذیرفته و مقبول واقع می‌ شود. <ref>(چنانچه آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي از مراجع عظام نجف نقل مي كند در عالم رؤيا در ايوان طلاي حرم حضرت اباالفضل العباس(علیه السلام) بانوی مجلله‌ای با هیبتی عظيم القدر ديدم. حضرت عباس(علیه السلام)  فرمودند: مردم که به من متوسل می شوند حواله ميكنم به مادرم و مادرم ام البنين جميع حوائج را ادا مي كند. آقا عباس ابن علي گریستند و فرمودند: مادرم در پیشگاه کبریایی شأن و جاهي عظيم دارد. النجم الساطعه المدینه، ص ۱۴۰)</ref> همانطور که در ابتدای فراز اخیر اشاره شده، این کرامتِ باهر از جانب ذات اقدس الهی به ایشان عطا شده است؛'''«لَقَد أَعطَاکِ اللهُ»'''.
====دلیل باب الحوائج بودن====
====دلیل باب الحوائج بودن====
اما این لطف الهی، در نتیجۀ برخورداری از ویژگی هایِ ذیل بوده است:
اما این لطف الهی، در نتیجۀ برخورداری از ویژگی هایِ ذیل بوده است:


#'''اطاعت از امام؛:''' '''«بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) »''': [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] در تمامی امور و محياي طيبه خویش مطیع و حامی امام بودند. باید دانست که اطاعت، فرعِ بر معرفت است<ref>(به عنوان نمونه حضرت باقر العلوم(علیه السلام)  در روایتی می فرمایند: '''«ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ تَبَارَك ‏وَ تَعَالَى، "الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ"»'''. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص ۱۸۶)</ref>؛ پس اطاعت ایشان از امام، نشان دهندۀ میزان معرفت آن [[بانو]] به ساحت مقدس امام بوده است. به عنوان نمونه هنگامیکه ایشان وارد بیت امام شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)معرفی نمودند.نیز زمانیکه حضرت عباس(علیه السلام) متولد شدند و ایشان را به دستان مبارک امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)  دادند، امام(علیه السلام) پرسیدند: '''«او را چه نام نهادی؟»''' ایشان با کمال ادب و خشوع عرضه داشتند: '''«من در هيچ امری بر شما سبقت نگرفته‏ ام؛ هر نامی که می پسنديد بر وی بگذاريد»'''. پس حضرت فرمودند: '''«من او را عباس ناميدم»'''  <ref>(مولد العباس(علیه السلام) ، ص ۶۱ و ۶۲)</ref>.لذا امام المتقین امیرالمومنین علی(علیه السلام) ایشان را '''«وفیّة القلب و الیقین»''' <ref>(فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه)</ref> توصیف فرموده بودند.
#'''اطاعت از امام؛:''' '''«بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) »''': [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] در تمامی امور و محیای طیبه خویش مطیع و حامی امام بودند. باید دانست که اطاعت، فرعِ بر معرفت است<ref>(به عنوان نمونه حضرت باقر العلوم(علیه السلام)  در روایتی می فرمایند: '''«ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ تَبَارَك ‏وَ تَعَالَى، "الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ"»'''. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص ۱۸۶)</ref>؛ پس اطاعت ایشان از امام، نشان دهندۀ میزان معرفت آن [[بانو]] به ساحت مقدس امام بوده است. به عنوان نمونه هنگامیکه ایشان وارد بیت امام شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)معرفی نمودند.نیز زمانیکه حضرت عباس(علیه السلام) متولد شدند و ایشان را به دستان مبارک امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)  دادند، امام(علیه السلام) پرسیدند: '''«او را چه نام نهادی؟»''' ایشان با کمال ادب و خشوع عرضه داشتند: '''«من در هیچ امری بر شما سبقت نگرفته‏ ام؛ هر نامی که می پسندید بر وی بگذارید»'''. پس حضرت فرمودند: '''«من او را عباس نامیدم»'''  <ref>(مولد العباس(علیه السلام) ، ص ۶۱ و ۶۲)</ref>.لذا امام المتقین امیرالمومنین علی(علیه السلام) ایشان را '''«وفیّة القلب و الیقین»''' <ref>(فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه)</ref> توصیف فرموده بودند.
#'''عشق به أمّ الائمة سیدةنساءالعالمین(سلام الله علیها):'''؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها)»'''</ref>: [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]]، خود، فدایی [[حضرت زهرا(س)|حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها)]] بودند. محبت و عشق به [[حضرت زهرا(س)|حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها)]] آنقدر در قلب ایشان نشسته بود که از همان بدوِ ورود به بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) از نام و خویشتنِ خویش گذشتند و حلّ در وجود [[بانو|بانوی]] بيت شدند و آنگاه عزيزة الزهراء گشتند و كفيل اولاد [[حضرت صديقه كبری(س)|حضرت صديقه كبري(سلام الله علیها)]] شدند تا در اداي اين امانت الهي به معناي كامل وفاي به عهد كنند. به همین سبب، ایشان به عنوان </ref> <ref group="پانویس">'''«مقتدای مؤمنات صالحات»'''</ref> به عالم معرفی شدند؛ چنانچه در فرازی از زیارتشان می خوانیم: </ref> <ref group="پانویس">'''«فَصِرتِ قُدوَةً لِلمُؤمِنَات الصَّالِحَات لِأنَّکِ کَرِیمَةُ الخَلَائِقِ»'''</ref>. به این معنا که هر مؤمنه ای که خواهان ورود به حریم قدس و معرفت فاطمی می باشد، باید به وجودی اقتدا كند که خود به أعلی مرتبۀ طاعت و معرفت رسیده و فدايی [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] گشته و نشانی از آن حضرت شده است. چنانچه در صورت ظاهر نیز مضجع نورانی [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) در بهشت بقیع یکی از دو نشانِ موجود از قبر مخفی [[حضرت صديقه كبری(ا)|حضرت صديقه كبری(سلام الله علیها)]] می باشد.جمیع این آیات حاکی از این مطلب است که هر عرض توسل و تقرّبی به ساحت مقدس سیدة نساءالعالمین(سلام الله علیها) از طریق [[بانو|بانوی]] بقیع [[خانم]] البنین(سلام الله علیها) باید صورت گیرد. و از بیان این مطالب به دست می آید، [[مادر|مادری]] که خود </ref> <ref group="پانویس">'''«حلّت بفناء الزهراء(سلام الله علیها)»'''</ref> و لذا</ref> <ref group="پانویس">'''«باب الزهراء(سلام الله علیها)»'''</ref>  شده است؛ می تواند مقتدای همۀ [[مادر|مادران]] در محیای حسینی شود و عبد صالحی تربیت کند که «حلّت بفناء الحسین(علیه السلام) » و «باب الحسین(علیه السلام) » شود.
#'''عشق به أمّ الائمة سیدةنساءالعالمین(سلام الله علیها):'''؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها)»'''</ref>: [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]]، خود، فدایی [[حضرت زهرا(س)|حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها)]] بودند. محبت و عشق به [[حضرت زهرا(س)|حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها)]] آنقدر در قلب ایشان نشسته بود که از همان بدوِ ورود به بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) از نام و خویشتنِ خویش گذشتند و حلّ در وجود [[بانو|بانوی]] بیت شدند و آنگاه عزیزة الزهراء گشتند و كفیل اولاد [[حضرت صديقه كبری(س)|حضرت صدیقه كبری(سلام الله علیها)]] شدند تا در ادای این امانت الهی به معنای كامل وفای به عهد كنند. به همین سبب، ایشان به عنوان <nowiki></ref></nowiki> <ref group="پانویس">'''«مقتدای مؤمنات صالحات»'''</ref> به عالم معرفی شدند؛ چنانچه در فرازی از زیارتشان می خوانیم: </ref> <ref group="پانویس">'''«فَصِرتِ قُدوَةً لِلمُؤمِنَات الصَّالِحَات لِأنَّکِ کَرِیمَةُ الخَلَائِقِ»'''</ref>. به این معنا که هر مؤمنه ای که خواهان ورود به حریم قدس و معرفت فاطمی می باشد، باید به وجودی اقتدا كند که خود به أعلی مرتبۀ طاعت و معرفت رسیده و فدایی [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] گشته و نشانی از آن حضرت شده است. چنانچه در صورت ظاهر نیز مضجع نورانی [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) در بهشت بقیع یکی از دو نشانِ موجود از قبر مخفی [[حضرت صديقه كبری(ا)|حضرت صدیقه كبری(سلام الله علیها)]] می باشد.جمیع این آیات حاکی از این مطلب است که هر عرض توسل و تقرّبی به ساحت مقدس سیدة نساءالعالمین(سلام الله علیها) از طریق [[بانو|بانوی]] بقیع [[خانم]] البنین(سلام الله علیها) باید صورت گیرد. و از بیان این مطالب به دست می آید، [[مادر|مادری]] که خود </ref> <ref group="پانویس">'''«حلّت بفناء الزهراء(سلام الله علیها)»'''</ref> و لذا</ref> <ref group="پانویس">'''«باب الزهراء(سلام الله علیها)»'''</ref>  شده است؛ می تواند مقتدای همۀ [[مادر|مادران]] در محیای حسینی شود و عبد صالحی تربیت کند که «حلّت بفناء الحسین(علیه السلام) » و «باب الحسین(علیه السلام) » شود.
#'''فدا کردن فرزندانشان برای فرزندان [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]]:'''؛</ref> <ref group="پانویس">'''«فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) »'''</ref> : [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) صاحب چهار فرزند بودند؛ شیران دلیری که وقتی پا به میدان می نهادند، از هیبت شان لرزه بر بدن دشمن می افتاد <ref>(سفينة البحار، ج‏3، ص 308)</ref>. فرزند نخست ایشان حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس(علیه السلام) ملقب به ألقابی چون '''«عبدصالح»'''، '''«نافذ البصیرة»'''، '''«صُلب الإیمان»'''، '''«ظَهْر الولاية»''' به معنای پشتيبان ولايت، '''«أبوالفضائل»'''، '''«مُواسی»'''، '''«وفادار»''' و ...، سپهسالار کربلا و فرماندۀ بهترین و باوفاترین های عالم بودند. پس این [[بانو|بانوی]] مکرّمه، مربّی و معلّم چنین فرزندانی بودند. [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) هر چهار فرزند خویش را که تمام هستی ایشان بودند، فدای فرزندان [[حضرت صدیقه کبری(س)|حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)]] کردند و اینگونه به عهدی که داشتند وفا نمودند.
#'''فدا کردن فرزندانشان برای فرزندان [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]]:'''؛</ref> <ref group="پانویس">'''«فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) »'''</ref> : [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) صاحب چهار فرزند بودند؛ شیران دلیری که وقتی پا به میدان می نهادند، از هیبت شان لرزه بر بدن دشمن می افتاد <ref>(سفينة البحار، ج‏3، ص 308)</ref>. فرزند نخست ایشان حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس(علیه السلام) ملقب به ألقابی چون '''«عبدصالح»'''، '''«نافذ البصیرة»'''، '''«صُلب الإیمان»'''، '''«ظَهْر الولایة»''' به معنای پشتیبان ولایت، '''«أبوالفضائل»'''، '''«مُواسی»'''، '''«وفادار»''' و ...، سپهسالار کربلا و فرماندۀ بهترین و باوفاترین های عالم بودند. پس این [[بانو|بانوی]] مکرّمه، مربّی و معلّم چنین فرزندانی بودند. [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) هر چهار فرزند خویش را که تمام هستی ایشان بودند، فدای فرزندان [[حضرت صدیقه کبری(س)|حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)]] کردند و اینگونه به عهدی که داشتند وفا نمودند.


ایشان در مکتب خویش فرزندانی تربیت کردند که اسوۀ فداییان عالم گردیدند.این [[بانو|بانوی]] مکرّمه از ابتدای لحظۀ ولادتِ نخستین فرزندشان حضرت قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام)  تا آخرین لحظه که وداع با فرزندانشان برای حضور در کربلا بود، فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام)  را به ایشان یادآور می شدند.  
ایشان در مکتب خویش فرزندانی تربیت کردند که اسوۀ فداییان عالم گردیدند.این [[بانو|بانوی]] مکرّمه از ابتدای لحظۀ ولادتِ نخستین فرزندشان حضرت قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام)  تا آخرین لحظه که وداع با فرزندانشان برای حضور در کربلا بود، فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام)  را به ایشان یادآور می شدند.  
خط ۶۷: خط ۶۷:




در این جمله '''«أولادی»''' یعنی چهار فرزند [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] که فرزندان امیرالمؤمنین و برادران حسنین(علیهم السلام) می باشند، بر '''«مَن تحت الخضراء»''' یعنی جمیع صاحبان عقل از اهل آسمان و زمین که حیات داده شدند، مقدّم شده اند. این تقدّم از باب شرافت است. «أولادی» و در رأس ایشان حضرت أبوالفضائل عباس(علیه السلام) مصداق أشرف، أفضل، أتم و أکمل فدایی شدن و مضمونِ این آیۀ شریفه می باشند که '''«مَن يشْرِي نَفْسَه ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه»'''. به همین دلیل بر جمیع من تحت الخضراء، مقدّم شدند، چون این فرزندان باید الگو و اسوۀ همۀ آنان باشند و مَن تحت الخضراء باید در محیای حسینی و فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) از فرزندان [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] الگو بگیرند.
در این جمله '''«أولادی»''' یعنی چهار فرزند [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] که فرزندان امیرالمؤمنین و برادران حسنین(علیهم السلام) می باشند، بر '''«مَن تحت الخضراء»''' یعنی جمیع صاحبان عقل از اهل آسمان و زمین که حیات داده شدند، مقدّم شده اند. این تقدّم از باب شرافت است. «أولادی» و در رأس ایشان حضرت أبوالفضائل عباس(علیه السلام) مصداق أشرف، أفضل، أتم و أکمل فدایی شدن و مضمونِ این آیۀ شریفه می باشند که '''«مَن یشْرِی نَفْسَه ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه»'''. به همین دلیل بر جمیع من تحت الخضراء، مقدّم شدند، چون این فرزندان باید الگو و اسوۀ همۀ آنان باشند و مَن تحت الخضراء باید در محیای حسینی و فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) از فرزندان [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] الگو بگیرند.
[[بانو|بانوی]] بقیع پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) با کثرت بكاء و عزاداري خود به تأسي از سيرۀ زينبي و برپانمودن بيت الأحزانی در مدينه براي امام حسين(علیه السلام) صورت دیگر از حیات طیبه را بعد از شهادت آن امام همام به خلق تعلیم دادند.
[[بانو|بانوی]] بقیع پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) با کثرت بكاء و عزاداری خود به تأسی از سیرۀ زینبی و برپانمودن بیت الأحزانی در مدینه برای امام حسین(علیه السلام) صورت دیگر از حیات طیبه را بعد از شهادت آن امام همام به خلق تعلیم دادند.




ایشان از لحظۀ شنیدن خبر شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)  تا لحظۀ رحلت خويش، صبح و شام، صباحاً و مساءً، به صورت پیوسته در مصیبت آن حضرت می گریستند تا آنجا که دیدگان مبارکشان نابینا گشت؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«السلام علی من شهقت و اعمی علیها و فقدت بصرها فی ذبح الحسین(علیه السلام) »'''</ref><ref>( فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه )</ref>. و اینگونه بود که آموزگار مکتب فدایی شدن، همانند فرزند خویش عباس بن علی(علیه السلام)  که در میدان عبودیت کربلا از عیون مبارکشان خون جاری گردید و تیر بر دو چشم مبارکشان اصابت نمود نیز بینایی دو چشم مبارک خویش را بر اثر شدت بکاء و ندبه و عزاداری در راه معنا نمودن حقیقت فدایی شدن برای متأخرین از همراهی و شهادت در رکاب حسین بن علی(علیه السلام) از دست دادند.


براساس آنچه که در منابع تاریخی آورده شده، بیت ایشان، محل عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود، به ویژه برای [[بانوان|بانوانى]] كه از كربلا به مدينه مراجعت كرده بودند<ref>(رياحين الشريعه، ج۳، ص۲۹۴)</ref>.
ایشان از لحظۀ شنیدن خبر شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)  تا لحظۀ رحلت خویش، صبح و شام، صباحاً و مساءً، به صورت پیوسته در مصیبت آن حضرت می گریستند تا آنجا که دیدگان مبارکشان نابینا گشت؛ <nowiki></ref></nowiki> <ref group="پانویس">'''«السلام علی من شهقت و اعمی علیها و فقدت بصرها فی ذبح الحسین(علیه السلام) »'''</ref><ref>( فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه )</ref>. و اینگونه بود که آموزگار مکتب فدایی شدن، همانند فرزند خویش عباس بن علی(علیه السلام)  که در میدان عبودیت کربلا از عیون مبارکشان خون جاری گردید و تیر بر دو چشم مبارکشان اصابت نمود نیز بینایی دو چشم مبارک خویش را بر اثر شدت بکاء و ندبه و عزاداری در راه معنا نمودن حقیقت فدایی شدن برای متأخرین از همراهی و شهادت در رکاب حسین بن علی(علیه السلام) از دست دادند.
 
براساس آنچه که در منابع تاریخی آورده شده، بیت ایشان، محل عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود، به ویژه برای [[بانوان|بانوانى]] كه از كربلا به مدینه مراجعت كرده بودند<ref>(رياحين الشريعه، ج۳، ص۲۹۴)</ref>.
ایشان به اقتدای [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) و غصب خلافت، هر روز دست حسنین(علیهما السلام) را می‌ گرفتند و به بیت‌ الاحزان می‌ رفتند.
ایشان به اقتدای [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) و غصب خلافت، هر روز دست حسنین(علیهما السلام) را می‌ گرفتند و به بیت‌ الاحزان می‌ رفتند.


دست عبیدالله (فرزند حضرت قمر بنی‌هاشم) را می‌ گرفتند و به بهشت بقیع می‌ بردند و آنجا را بيت الأحزان حسين(علیه السلام)  و اولاد خود كه فدايیان حسين(علیه السلام)  شده بودند، كرده بودند<ref>(مقاتل الطالبیین، ص ۸۵)</ref>. ایشان در آن بیت الأحزان، همراه با گریستن بر مصائب کربلا، با اقتدا به سیرۀ زینبی، چنان جانگداز ندبه و ذکر مصیبت می کردند که نه تنها مردم، بلکه مروانیان (لعنة الله علیهم) نیز از آن مصائب می گریستند و این چنین به افشاگری و رسوایی قتله اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و شجره ملعونه خبیثه بنی امیه می پرداختند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينِ‏ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا فَكَانَ مَرْوَانُ‏ يَجِي‏ءُ فِيمَنْ يَجِي‏ءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي»'''</ref><ref>( بحار الأنوار، ج‏۴۵، ص۴۰)</ref>.
دست عبیدالله (فرزند حضرت قمر بنی‌هاشم) را می‌ گرفتند و به بهشت بقیع می‌ بردند و آنجا را بیت الأحزان حسین(علیه السلام)  و اولاد خود كه فداییان حسین(علیه السلام)  شده بودند، كرده بودند<ref>(مقاتل الطالبیین، ص ۸۵)</ref>. ایشان در آن بیت الأحزان، همراه با گریستن بر مصائب کربلا، با اقتدا به سیرۀ زینبی، چنان جانگداز ندبه و ذکر مصیبت می کردند که نه تنها مردم، بلکه مروانیان (لعنة الله علیهم) نیز از آن مصائب می گریستند و این چنین به افشاگری و رسوایی قتله اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و شجره ملعونه خبیثه بنی امیه می پرداختند؛ </ref> <ref group="پانویس">'''«كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينِ‏ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا فَكَانَ مَرْوَانُ‏ يَجِي‏ءُ فِيمَنْ يَجِي‏ءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي»'''</ref><ref>( بحار الأنوار، ج‏۴۵، ص۴۰)</ref>.
به سبب اين ظلم ستیزی و افشاگري های تأثيرگذار و قاطع [[خانم]] ام البنين(سلام الله علیها) كه مَثلي از نطق حیدری [[حضرت زينب كبری(س)|حضرت زينب كبری(سلام الله علیها)]] در خطبه هاي شام و كوفه بود، شجره ملعونه بني اميه، كاخ ظلم خود را متزلزل مي ديدند. به همین دلیل، در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال معتبر تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را با عسل زهرآگین مسموم نمودند <ref>(وقایع الشیعه، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref>.
به سبب این ظلم ستیزی و افشاگری های تأثیرگذار و قاطع [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) كه مَثلی از نطق حیدری [[حضرت زينب كبری(س)|حضرت زینب كبری(سلام الله علیها)]] در خطبه های شام و كوفه بود، شجره ملعونه بنی امیه، كاخ ظلم خود را متزلزل می دیدند. به همین دلیل، در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال معتبر تاریخی با دسیسه و توطئه، ایشان را با عسل زهرآگین مسموم نمودند <ref>(وقایع الشیعه، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref>.


==نتیجه==
==نتیجه==
۷٬۷۵۹

ویرایش