امواج فمینیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۳۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگ‌زده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر می‌دانستند، زمینه طرح [[حضور زنان]] در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت. پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه [[برابری زن و مرد]] طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، [[تساوی حقوق زن و مرد]] به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. از آن پس در معاهدات بین‌المللی به [[مسائل زنان]] توجه بیشتری شد. از جمله این معاهده‌ها می‌توان به [[کنوانسیون حقوق سیاسی زنان]] 1952، [[کنوانسیون رضایت برای ازدواج]] 1962، و [[کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان]] 1979 اشاره کرد.
جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگ‌زده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر می‌دانستند، زمینه طرح [[حضور زنان]] در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت. پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه [[برابری زن و مرد]] طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، [[تساوی حقوق زن و مرد]] به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. از آن پس در معاهدات بین‌المللی به [[مسائل زنان]] توجه بیشتری شد. از جمله این معاهده‌ها می‌توان به [[کنوانسیون حقوق سیاسی زنان]] 1952، [[کنوانسیون رضایت برای ازدواج]] 1962، و [[کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان]] 1979 اشاره کرد.
===موج دوم [[فمینیسم]]===
این موج از اوایل و نیمه دهه 1960 به بعد مطرح شد و بر اهمیت نقطه نظر [[زنان]] تأکید می‌کرد. طرفداران این موج، در رابطه با مفاهیم، به بازسازی و انقلاب معتقدند. موج دوم [[فمینیسم]] در واپسین سال‌های حاکمیت صورت بندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی‌ای شکل گرفت که از آن با عنوان سرمایه‌داری سازمان‌یافته یاد می‌کنند. سرمایه‌داری سازمان‌یافته با رشد تمرکز در سرمایه و شکل گرفتن صورت‌های جدیدی از سازماندهی کار و گسترش بخش خدمات و نیز دگرگونی‌هایی در کارکردها و نقش دولت در حیات اقتصادی و اجتماعی همراه بود. تغییر در موقعیت ایالات متحده در نظام جهانی نیز به صورت‌های مستقیم و غیرمستقیم برنظام سرمایه‌داری آمریکا و دولت تأثیر داشت. دگرگونی‌های ناشی از این تحولات با تغییراتی که در ساختار اشتغال، نیازهای بازار کار، نیازهای آموزشی و به تبع آن نظام آموزشی، فن‌آوری‌های منجر به آزادسازی زمان (منظور وقت آزادی است که با تسهیلات و فن‌آوری‌های جدید به دلیل بالا بردن سرعت انجام کار به دست می‌آید مانند وسایل برقی و مکانیکی) و غیره به همراه داشت، در موقعیت اجتماعی و اقتصادی [[زنان]] در قشرها و منزلت‌های متفاوت اجتماعی تأثیراتی بر جای گذاشت که از لحاظ ساختاری زمینه ظهور موج جدیدی از [[جنبش زنان]] شد.
جنگ دوم جهانی زمینه مناسبی برای [[حضور زنان]] در نیروی کار ایجاد کرد. در سال 1942 کمیسیون نیروی کار جنگ اعلام کرد که به چهار میلیون نیروی کار نیاز است. بخشی از این نیرو نخست از میان بیکاران تأمین شد اما از سال 1943 [[بسیج زنان]] به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل گشت. رسانه‌های گروهی [[زنان]] را تشویق به کار بیرون از خانه و کمک به اقتصاد جنگی می‌کردند. در طول جنگ شش میلیون [[زن]] شاغل شدند. جنگ همچنین باعث شد راه ورود [[زنان]] به رشته‌های مختلف علمی در دانشگاه‌ها گشوده شود. دانشگاه‌ها در رشته‌هایی از [[زنان]] ثبت نام کردند که قبلاً در آن راهی نداشتند.
روندی که از سده نوزدهم در جهت انتقال کارکردهای تولیدی کارخانه به سوی نظام اقتصادی کلان سرمایه‌داری آغاز شده بود، در دهه‌های پس از جنگ دوم سرعت بیشتری یافت و گستره وسیع‌تری را تحت پوشش قرار داد. این امر باعث شد خدمات [[خانگی]] کم اهمیت‌تر جلوه داده شود و از سوی دیگر، [[زنان]] بتوانند وارد بازار کار شوند و با دستمزد خود «[[کارهای خانگی]]» را بخرند. در دهه 70، یک [[زن فمینیست]]، به جهت تیپ ظاهری خود، به راحتی از دیگر [[زنان]] تشخیص داده می‌شد. کشورهای غربی با سیل هجوم [[دختران]] به دانشگاه‌ها مواجه شد و آمار [[دختران دانشگاهی]] و تحصیل کرده بالا رفت و آنان در واقع پیاده نظام جریان موج دوم [[فمینیستی]] اند. کتاب [[جنس دوم]]، اثر [[سیمون دوبووار]] [[فمینیست فرانسوی]]، منشاء تحول در دهه 1960 شد؛ یعنی آغازگر موج دوم [[فمینیست]] بود. در این دهه، فمینیست‌ها با رد کلیت [[ازدواج]] و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمان‌های خود را مطرح می‌کردند. شعار [[زنان]] بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است و از دستاوردهای مهم این دوره عبارتند از:
- مبارزه برای جدایی [[روابط جنسی]] از [[تولید مثل]] در کشورهای غربی؛
- ظهور [[جنبش آزادی زنان]] در تمام امور، از جمله حق تسلط بر بدن و [[روابط جنسی]]؛
- کاهش زاد و ولد و افزایش آمار [[طلاق]] و تضعیف [[نظام خانواده]]؛
- ایجاد مؤسسات فرهنگی و مطبوعاتی [[زنان]]؛
- به دست آوردن قدرت‌هایی در زمینه اقتصادی و سیاسی.
===موج سوم [[فمینیست]]===
موج سوم [[فمینیسم]] که از دهه هشتاد شکل گرفت و همچنان تداوم دارد، محصول تحولات ساختاری اقتصادی - سیاسی و گفتاری اخیر است. از اوایل دهه 90، جهان غرب به نقش‌های سنتی و نهاد [[خانواده]]، رویکرد دوباره داشته و از حرکت‌های تند [[فمینیست]]ی موج دوم کاسته شد. زیرا آثار سوء افراط در حرکت‌های [[زن‌مدارانه]]، بیش از همه دامان [[زن]] را گرفت و خشونت روزافزون در محیط [[خانواده]] و محیط کار و عدم [[امنیت جنسی]]، از آثار دوره پیش بود. [[فمینیست‌های مدرن]] در دهه‌های اخیر سعی می‌کنند با ظاهری [[زنانه]] و رفتاری ظریف تمایز خود را از مردان به نمایش بگذارند. از جمله بازنگری‌های نگرش [[فمینیستی]] در موج سوم، بحثی است که [[بتی فریدان]]، «[[جمین گریر]]»، [[جین بتکه الشتاین]] مطرح کرده و به «احیای [[مادری]]» مشهور است.
[[بتی فریدان]] می‌گوید: امروز تنهایی [[زنان]] مستقل سلامت روانی آنها را تهدید می‌کند. اکنون [[زنان]] به یک بحران جدید هویت مبتلا شده‌اند که اسم خاصی ندارد. چطور ممکن است [[زنانی]] که در چنین مشکلات و بحران‌های بغرنج و خطرآفرینی به سر می‌برند، خوشبخت نامیده شوند. اگر [[زنان]] به آنچه می‌خواستند رسیده‌اند، پس مشکل کجاست؟ جواب این معما یک چیز بیشتر نیست و آن همان برابری [[حقوق مرد و زن]] است که موجب همه بلایا شده است. [[زنان]] افسرده و غمگین هستند چون آزادند، [[زنان]] اسیر و برده آزادی خود شده‌اند. حرکت و [[نهضت زنان]] برای کسب آزادی و برابری که بارها در گوش ما زمزمه می‌شد، دشمن سرسخت خود [[زنان]] شده است. [[الشتین]] در کتاب [[مرد عمومی و زن خصوصی]]، به دفاع از زندگی خصوصی و [[خانواده]] فرزند محور می‌پردازد و [[مادر]] بودن را فعالیتی پیچیده، غنی، چند رویه، پرزحمت و شادی‌آفرین می‌داند که زیستی طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است. اینان بر این باورند که سن، قومیت، طبقه، نژاد، فرهنگ، جنسیت، تجربه و هیچ تلاشی برای کشاندنشان به یک اردوگاه ایدئولوژیک واحد مثمر ثمر نیست. [[زنان]] باید با ایجاد زبان و شیوه‌های تفکر جدیدی درباره هویت خویش، خویشتن را از معانی ستمگرانه‌ای که مردان بر آنها تحمیل کرده‌اند رها سازند.
[[فمینیسم]] امروزی چنین خود را معرفی می‌کند: «[[فمینیسم]] را کلیتی بدانیم با تقسیمات فرعی و مستقل. [[فمینیسم]]، نه مکتب فکری جا افتاده، که مبحثی پویا و درگیر مبارزه است.» می‌توان ویژگی مهم موج سوم [[فمینیسم]] را تلاش آن برای پاسخ دادن به مشکله یا به بیان «[[چیمن]]»، معضل تفاوت دانست. در این موج جدید، میزان تأکید بر تفاوت‌های میان [[زنان]] و مردان هم از لحاظ عملی و هم نظری مورد بحث و نقد، قرار گرفته است. جریان [[فمینیسم]] در موج سوم با به رسمیت شناختن تفاوت‌ها و اعتبار بخشیدن به آنها، توانست راهکارهای بهتری نسبت به دو موج دیگر پیدا کند.


==منابع مرتبط==
==منابع مرتبط==
۴٬۰۹۶

ویرایش