امواج فمینیسم
امواج فمینیسم؛ توصیف فمینیسم در تطورات تاریخی و معرفتیاش.
جنبش فمینیسم بهلحاظ تاریخی و معرفتی به سه موج تقسیم میشود. مشخصه آشکار فمینیسم، پشتیبانی از برابری همه افراد در ساختارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و در مواجهه با قانون است. با این وجود، بین جریانهای مختلف فمینیستی، تفاوتهایی در پاسخ به نوع برابری مدنظرشان وجود دارد که آنها را به امواج مختلف تقسیم میکند.
موج اول فمینیسم
موج اول فمینیسم از اواسط قرن نوزدهم آغاز و تا دهه 1930 ادامه مییابد. در موج اول فمینیسم توجه به یک نکته بسیار مهم است. از یک طرف، زنان خواهان حق برابر در پارهای از زمینهها بودند؛ و از طرفی، نظام سرمایهداری جدید هم طرفدار حق مالکیت و اشتغال زنان بود؛ چون با انقلاب صنعتی و تحولاتی که به وجود آمد، جامعه اروپایی از دوران فئودالیسم خارج شد و به سمت سرمایهداری رفت، به وجود آمدن کارخانههای بزرگ با تولید فراوان؛ نیازمند کارگران بیدردسر و کمتوقع با دستمزد کم، بودند.
مهمترین نقش سرمایهداری در آن زمان، ایجاد تغییر در وضعیت زنان و قرار دادن آنها در موقعیتهای متعارض بود. سرمایهداران علاوه بر بازارهای داخلی نیمنگاهی هم بر بازارهای خارجی داشتند و برای بالا بردن تولید کارخانهها باید قیمت تمامشده کالاها را پایین میآوردند و این نیازمند پایین آوردن هزینههای جاری کارخانه میشد و یکی از مهمترین گزینهها، استخدام زنان در کارخانهها بود چون زنان کارگرانی کمهزینه بودند.
در قرن نوزدهم و بیستم در شرایط جنگی هم نیاز به نیروی کار زنان افزایش مییافت و لازم بود در بسیاری از صنایع نیروی کار زنان جایگزین مردانی شود که به جبهه اعزام میشدند. پس از پایان جنگ نیز با شروع نوسازی و افزایش ظرفیت صنعتی نیاز به کارگران غیرماهی و با دستمزد پایین بیش از پیش افزایش پیدا کرد.[۱]
اوایل قرن بیستم جنبش طرفداری از حقوق زن در انگلستان به رهبری دوشیزه «پانک هورست» آغاز گردید و توانست در سال 1919 تأثیرات نه چنان عمیق بر قوانین انگلستان بگذارد. در این دوره، زنان برای رسیدن به حق رأی، حق آموزش و کار به مبارزه سازمان یافتهای دست زدند.
این موج با دستیابی به حق رأی برای زنان انگلیس در سال 1918 به پیروزی دست یافت و پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه قرن بیستم را سالهای خیزش موج اول فمینیسم مینامند. از سال 1920 تا 1960 شاهد یک دوران فترت در مبارزات فمینیستی هستیم.
جنگ جهانی اول نفرت از خشونت و میل به انعطاف و نرمی را در افکار عمومی ملل جنگزده تشدید کرد و چون روحیات مردانه را در بروز خشونت مؤثر میدانستند، زمینه طرح حضور زنان در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدت یافت.
پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1945، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید.
از آن پس در معاهدات بینالمللی به مسائل زنان توجه بیشتری شد. از جمله این معاهدهها میتوان به کنوانسیون حقوق سیاسی زنان 1952، کنوانسیون رضایت برای ازدواج 1962، و کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان 1979 اشاره کرد.[۲]
اهداف موج اول فمینیسم
اعلامیه اصول عقاید سنکافالز و آثار رهبران جنبش، خواستههای نسبتا متنوعی را از موج اول جنبش فمنیستی نشان میدهد. آنان درپی تغییر بسیاری از نهادها بودند. از حقوق فردی و سیاسی زنان گرفته تا نوع لباس، خانواده، ازدواج و دین. مهمترین این خواستهها عبارتند از:
- اصلاح لباس؛ در موج اول فمینیسم،اصلاح لباس زنان، در دستور کار فمنیستها قرار گرفت. لباس تنگ زنانه آن زمان، نماد انقیاد و مانع کار و سلامت زنان تلقی شد. بههمین دلیل، آملیا بلومر در دهه 1850 طرح نوینی برای لباس زنانه بهصورت پیراهنی تا زیر زانو و شلواری بلند و گشاد که در مچ پا بسته میشد ارائه داد و تلاش کرد با طرح جدید، مشکلات زنان را کاهش دهد.[۳]
- اصلاحات حقوقی؛ یکی از اقدامات فمنیستهای ایندوره، مخالفت با عدم هویت حقوقی زنان بعد از ازدواج بود. آنان بهدنبال اصلاح قوانین مالکیت، قوانین طلاق، قوانین کار و قوانین حضانت فرزندان بودند. در همین راستا درپی بهرسمیتشناختن مالکیت زنان بر اموال، حق مساوی زنان با مردان در امر طلاق، دستمزد و ساعات کار مساوی زنان با مردان و فرصت برابر آموزش برای زنان، بودند.[۴]
- اصلاحات سیاسی؛ یکی از محوریترین حقوق مورد توجه جنبش زنان در این مقطع، کسب حق رأی زنان بود. البته رسیدن به حق رأی از حمایت همگانی در این جنبش برخوردار نبود.[۵]
- مردستیزی، نقد خانواده و ازدواج؛ در اعلامیه سنکافالز مردان بهعنوان ظالمانی که در طول تاریخ، زن را به انقیاد کشیدهاند و حقوق آنان را از بین بردهاند، معرفی شدند . برخی از فمنیستها، ازدواج را بهعنوان ابزار اصلی ستم مردان بر زنان و برخی دیگر، آنرا نهادی ناعادلانه تلقی کردند. البته همه بهدنبال براندازی نهاد ازدواج نبودند؛ بلکه عدهای خواهان اصلاح ازدواج ازطریق اصلاح مردان و روابط میان دو جنس بودند.[۶]
- طرح برداشتهای جدید از مسیحیت؛ بازتفسیر دین مسیحیت بهگونهای که مؤید حقوق زنان باشد، مورد توجه قرار گرفت. الیزابت کدی استانتن در کتاب انجیل زنان، انجیل موجود را عامل فرودستی زنان دانسته؛ بهایندلیلکه تعالیم انجیل به آفرینش زن بعد از مرد و از مرد و برای مرد و تحت حاکمیت مرد، پرداخته است. او به انتقاد از مواضع تحقیرکننده زنان در انجیل رویآورد. در همین دوره، پیشنهاد راهیابی زنان به مراتب کلیسایی در مغربزمین مطرح شد.[۷]
تحولات موج اول فمینیسم
یک سری تحولاتی در غرب اتفاق افتاد، که موج اول در بین این تحولات شکل گرفت. تحولات شامل؛
- تحولات معرفتی، فلسفی و کلامی
- تحولات اقتصادی
- تحولات سیاسی- اجتماعی.
یکی از اتفاقات مهم، این است که انسان و حقوق انسان به شدت مورد توجه قرار گرفت. انسان مخاطب کلیسا، به انسان محق و مخاطب لیبرالیسم تبدیل شد. این انسان جدید به مفاهیم کلیسا بیتوجه شده و پشت کرد. این انسان جدید به مفاهیم کلیسا؛ پلیدی ذاتی انسان، نگاه اولیه مقصر بودن حوّای گناهکار به منزله یک زن، بیتوجه شده و به آن پشت کرد.[۸]
تحولات معرفتی، فلسفی و کلامی
در این دوره استدلال عقلانی بشر مهم شد، که عقل انسان مستقلاً توانایی سامان دادن به زندگی را دارد. به لحاظ فلسفی؛ حسّگرایی رواج داشت. گزارههایی معنادار است که به حس در آید و قابل آزمون تجربی باشد. عقل، فراسوی دنیا را نمیتواند فهم کند.[۹]
تحولات اقتصادی
بازیهایی که نظام سرمایهداری با زنان میکند، پیدایش صنعت و تأثیر دوگانهی آن بر زنان، از طرفی زنان را به بازار کار میکشاند و از طرفی آنها را به خانه میکشاند. مثلاً با اختراع وسایلی مثل ماشین تایپ که نیاز به توان بدنی نداشت، زنان را تشویق به بازار کار میکند.
و از طرفی وقتی به زنان نیاز نداشتند، آنها را به خانهداری تشویق میکنند. و از طرفی دیگر زنان فعال، به این زنان خانهدار حس بیکفایتی را تلقین میکنند. پس فعالان جنبش زنان، احساس بیکفایتی را به آنها تلقین میکردند. هرگاه سرمایهداری به نیروی کار ارزان نیاز داشت، زن را به بازار کار میکشاند.
سرمایهداری در همه امواج با زنان بازی میکند، اما در هر دوره به فراخور خود این کار را میکرد. در موج دوم از موج اول نمود بیشتری دارد و در موج سوم در قالب عصر اطلاعات وارد میشود. خلاصه این که سرمایهداری جهتدهنده فرایند و امواج فمینیستی است (به نظر برخی).[۱۰]
کتاب کاستنر: در عصر اطلاعات، آنچه مهم است اطلاعات است. که به پیدایش مایکروسافت منجر شد. سرمایهداری شکل اطلاعاتی به خود گرفت و زنان حس میکنند که از این وادی عقب افتادهاند. سرمایهداری، فمینیسم را جهت میدهد.[۱۱]
تحولات سیاسی، اجتماعی
تحولات سیاسی، اجتماعی: مثل پیدایش جنبشهای مردمی، جنبش سیاهان (جنبش مبارزه با نژادپرستی) و جنبش ضد الکل میباشد.[۱۲]
موج دوم فمینیسم
این موج از اوایل و نیمه دهه 1960 به بعد مطرح شد و بر اهمیت نقطه نظر زنان تأکید میکرد. طرفداران این موج، در رابطه با مفاهیم، به بازسازی و انقلاب معتقدند. موج دوم فمینیسم در واپسین سالهای حاکمیت صورت بندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسیای شکل گرفت که از آن با عنوان سرمایهداری سازمانیافته یاد میکنند.
سرمایهداری سازمانیافته با رشد تمرکز در سرمایه و شکل گرفتن صورتهای جدیدی از سازماندهی کار و گسترش بخش خدمات و نیز دگرگونیهایی در کارکردها و نقش دولت در حیات اقتصادی و اجتماعی همراه بود. تغییر در موقعیت ایالات متحده در نظام جهانی نیز به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم برنظام سرمایهداری آمریکا و دولت تأثیر داشت.
دگرگونیهای ناشی از این تحولات با تغییراتی که در ساختار اشتغال، نیازهای بازار کار، نیازهای آموزشی و به تبع آن نظام آموزشی، فنآوریهای منجر به آزادسازی زمان (منظور وقت آزادی است که با تسهیلات و فنآوریهای جدید به دلیل بالا بردن سرعت انجام کار به دست میآید مانند وسایل برقی و مکانیکی) و غیره به همراه داشت، در موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان در قشرها و منزلتهای متفاوت اجتماعی تأثیراتی بر جای گذاشت که از لحاظ ساختاری زمینه ظهور موج جدیدی از جنبش زنان شد.[۱۳]
جنگ دوم جهانی زمینه مناسبی برای حضور زنان در نیروی کار ایجاد کرد. در سال 1942 کمیسیون نیروی کار جنگ اعلام کرد که به چهار میلیون نیروی کار نیاز است. بخشی از این نیرو نخست از میان بیکاران تأمین شد اما از سال 1943 بسیج زنان به امری اجتنابناپذیر تبدیل گشت.
رسانههای گروهی زنان را تشویق به کار بیرون از خانه و کمک به اقتصاد جنگی میکردند. در طول جنگ شش میلیون زن شاغل شدند. جنگ همچنین باعث شد راه ورود زنان به رشتههای مختلف علمی در دانشگاهها گشوده شود. دانشگاهها در رشتههایی از زنان ثبت نام کردند که قبلاً در آن راهی نداشتند.[۱۴]
روندی که از سده نوزدهم در جهت انتقال کارکردهای تولیدی کارخانه به سوی نظام اقتصادی کلان سرمایهداری آغاز شده بود، در دهههای پس از جنگ دوم سرعت بیشتری یافت و گستره وسیعتری را تحت پوشش قرار داد. این امر باعث شد خدمات خانگی کم اهمیتتر جلوه داده شود و از سوی دیگر، زنان بتوانند وارد بازار کار شوند و با دستمزد خود «کارهای خانگی» را بخرند.
در دهه 70، یک زن فمینیست، به جهت تیپ ظاهری خود، به راحتی از دیگر زنان تشخیص داده میشد. کشورهای غربی با سیل هجوم دختران به دانشگاهها مواجه شد و آمار دختران دانشگاهی و تحصیل کرده بالا رفت و آنان در واقع پیاده نظام جریان موج دوم فمینیستی اند. کتاب جنس دوم، اثر سیمون دوبووار فمینیست فرانسوی، منشاء تحول در دهه 1960 شد؛ یعنی آغازگر موج دوم فمینیست بود.
در این دهه، فمینیستها با رد کلیت ازدواج و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمانهای خود را مطرح میکردند. شعار زنان بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است و از دستاوردهای مهم این دوره عبارتند از:
- - مبارزه برای جدایی روابط جنسی از تولید مثل در کشورهای غربی؛
- - ظهور جنبش آزادی زنان در تمام امور، از جمله حق تسلط بر بدن و روابط جنسی؛
- - کاهش زاد و ولد و افزایش آمار طلاق و تضعیف نظام خانواده؛
- - ایجاد مؤسسات فرهنگی و مطبوعاتی زنان؛
- - به دست آوردن قدرتهایی در زمینه اقتصادی و سیاسی.[۱۵]
موج سوم فمینیسم
موج سوم از اواخر دهه 80، در بستر جریان پست مدرنیسم و تحولات نظام سرمایهداری شکل گرفت. ویژگی مهم این موج، تأکید بر تفاوتهاست: تفاوت بین زنان و مردان، تفاوت بین زنان و مسائل ایشان در مناطق و فرهنگهای متفاوت. [۱۶] از اوایل دهه 90، رهیافتهای موج دوم تعدیل شد و تعدد در دیدگاههای فمینیستی ایجاد شد؛ البته موج دوم فمینیسم همچنان آثار خود را در بسیاری از موقعیتها حفظ کرده است. [۱۷]
در موج سوم فمینیسم، احیای مادری توسط جین بتکه الشتین مطرح شد. او مدافع خانواده و مادری است که آن را در عین پر زحمتبودن، شادی آفرین میداند که زیستی، طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است. [۱۸]
ویژگی موج سوم فمینیسم
مهمترین ویژگی موج سوم فمینیسم، توجه به صداها و اهمیتدادن به حاشیهها بود. افراد و صداهایی که تا به حال به رسمیت شناخته نشده بود، توجه شود. تجربهی زنان متفاوت، با هم فرق دارد. و تا به حال عدهای از زنان، همه زنان را نمایندگی کردند، و این عده در واقع نماینده همه انواع زنان با شرایط مختلف بودند. یک فعالیتهایی علیه زنان شکل گرفت که مسائل زنان را با مسائل عامتر گره زدند.
مثل جنبشهایی که تاکید بر مسائل خاص زنان میکردند، مثل فمینیست زنان سیاه پوست، زنان چاق و یا زنان معلول فعالیتهایی شکل گرفت. و یک سری جنبشها هم بر مسائل خاص زنان تاکید میکردند به اضافه منافع عامتر مثل اکوفمینیسم (طرفدار محیط زیست) یا فمینیست طرفدار صلح. زنان جهان سومی و زنان مسلمان هم در این فضا فمینیست اسلامی را شکل دادند. جریان اصلی وجود داشت (لیبرال و رادیکال) و در کنارش سایرفمینیستها هم ایجاد شد.
شادی صدر، فمینیست اسلامی نیست. در واقع از اسلام استفاده میکند به عنوان تاکتیک، تا حرفهای سکولار بزند. ولی بعضیها اسلام، استراتژی آنهاست و میخواهند با تفسیر به رأی، برابری را از آیات استنباط کنند در حالی که قرآن بر تفاوتها تصریح میکند. [۱۹]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص 68
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص69
- ↑ مشیرزاده،از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص72-73
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص74-75
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، 1382ش، ص 76
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 66
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 61
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقد، 1394ش، ص 53
- ↑ رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها و نقد، 1394ش، ص 53
- ↑ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، 1390ش، ص 52-59
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ اسفندیار، «روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر»، 1387ش
- ↑ آقاجانی، چالش فمینیسم با عدالت جنسیتی، 1388ش، ص 27
- ↑ بهشتی، 1385ش، ص 52
- ↑ بستان، اسلام و جامعه شناسی خانواده، 1383ش، ص80.
- ↑ بیسلی، چیستی فمینیسم درآمدی بر نظريهی فمينيستی، 1385ش، ص 127- 133
منابع مرتبط
- مشیرزاده، حمیرا؛ از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، شیرازه، 1382، چاپ اول.
- آقاجانی، نصرالله، چالش فمینیسم با عدالت جنسیتی، مطالعات راهبردی زنان، سال دوازدهم، شماره 46، زمستان 1388.
- کریس بیسلی، چیستی فمینیسم، ترجمه زمردی، محمدرضا، تهران: روشنگران، چاپ اول، 1385.
- اسفندیار، سرور، روند ظهور فمینیسم در چهار قرن اخیر، مجله پیام زن، فروردین 1387، شماره 193.
- بستان(نجفی)، حسین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1383
- رودگر، نرگس، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایشها، نقد، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، تابستان 1394.