حقوق جنسی زن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
همچنين بر حسب روايتى حداكثر زمان بردبارى جنسى زنان چهار ماه است <ref>وسائل الشيعه; ج15، باب 30 از ابواب العِدَد، ص452.</ref> كه اين روايت نيز گذشته از اشكال سندى، تنها به حداكثر زمان بردبارى زن اشاره دارد و حق جنسى زن در كمتر از آن مدت (در غير ايلاء) را نفى نمى كند.
همچنين بر حسب روايتى حداكثر زمان بردبارى جنسى زنان چهار ماه است <ref>وسائل الشيعه; ج15، باب 30 از ابواب العِدَد، ص452.</ref> كه اين روايت نيز گذشته از اشكال سندى، تنها به حداكثر زمان بردبارى زن اشاره دارد و حق جنسى زن در كمتر از آن مدت (در غير ايلاء) را نفى نمى كند.


با اين همه، از مجموع روايات ياد شده مى توان اطمينان يافت كه اسلام حدّ چهار ماه را به عنوان حداقل [[حق جنسى زن]] معين كرده است؛ زيرا از يك سو مى دانيم كه اسلام براى اين امر، حدّى در نظر گرفته و احتمال بى حد بودن منتفى است و از سوى ديگر، در متون دينى به هيچ حدّ ديگرى اشاره نشده است. بايد دانست كه تعيين اين مدت به عنوان يك قاعده حقوقى، منافاتى با اين مطلب ندارد كه در برخى شرايط استثنايى كه محروميت جنسى زن ناشى از كوتاهى شوهر نيست، به دليل برخى مصالح مهم تر، زن از اين حق برخوردار نشده باشد كه نمونه بارز اين شرايط استثنايى، عروض ناتوانى جنسى بر شوهر پس از ازدواج و نيز مفقود شدن اوست. در اين دو وضعيت خاص به دليل آنكه احتمال معالجه و بهبودى شوهر ناتوان و نيز احتمال پيدا شدن شوهر مفقود در كار است، ارضاى جنسى زن تحت الشعاع مصالح مهم تر خانوادگى قرار گرفته است؛ يعنى با توجه به اهتمام اسلام به بقاى خانواده و جلوگيرى از گسست آن، احكام ويژه اى در فروض مختلف اين دو مسئله برخلاف قاعده پيشين مقرر شده است كه از جمله مى توان به لزوم انتظار كشيدن زن تا يك سال به منظور معالجه شوهر،  و لزوم انتظار كشيدن همسر شخص مفقود تا چهار سال به منظور اطلاع يافتن از سرنوشت وى <ref>وسائل الشیعه; ج14، باب 44 از ابواب ما يحرم بالمصاهرة، ص390 و ج15، باب 23 از ابواب اقسام الطلاق و احكامه، ص389ـ390.</ref> اشاره كرد.
با اين همه، از مجموع روايات ياد شده مى توان اطمينان يافت كه اسلام حدّ چهار ماه را به عنوان حداقل [[حق جنسى زن]] معين كرده است؛ زيرا از يك سو مى دانيم كه اسلام براى اين امر، حدّى در نظر گرفته و احتمال بى حد بودن منتفى است و از سوى ديگر، در متون دينى به هيچ حدّ ديگرى اشاره نشده است. بايد دانست كه تعيين اين مدت به عنوان يك قاعده حقوقى، منافاتى با اين مطلب ندارد كه در برخى شرايط استثنايى كه محروميت جنسى زن ناشى از كوتاهى شوهر نيست، به دليل برخى مصالح مهم تر، زن از اين حق برخوردار نشده باشد كه نمونه بارز اين شرايط استثنايى، [[ناتوانى جنسى بر شوهر پس از ازدواج|عروض ناتوانى جنسى بر شوهر پس از ازدواج]] و نيز مفقود شدن اوست. در اين دو وضعيت خاص به دليل آنكه احتمال معالجه و بهبودى شوهر ناتوان و نيز احتمال پيدا شدن شوهر مفقود در كار است، ارضاى جنسى زن تحت الشعاع مصالح مهم تر خانوادگى قرار گرفته است؛ يعنى با توجه به اهتمام اسلام به بقاى خانواده و جلوگيرى از گسست آن، احكام ويژه اى در فروض مختلف اين دو مسئله برخلاف قاعده پيشين مقرر شده است كه از جمله مى توان به لزوم انتظار كشيدن زن تا يك سال به منظور معالجه شوهر،  و لزوم انتظار كشيدن همسر شخص مفقود تا چهار سال به منظور اطلاع يافتن از سرنوشت وى <ref>وسائل الشیعه; ج14، باب 44 از ابواب ما يحرم بالمصاهرة، ص390 و ج15، باب 23 از ابواب اقسام الطلاق و احكامه، ص389ـ390.</ref> اشاره كرد.
 
=== تکالیف شوهر در برابر [[حق جنسی زن]]===
=== تکالیف شوهر در برابر [[حق جنسی زن]]===
آيات و رواياتى مورد توجه قرار مى گيرند كه بر قواعدى كلى  درباره تكاليف شوهر در قبال زن دلالت دارند كه طبعاً تكاليف جنسى را نيز دربر مى گيرند. دلايلى كه در اين مرحله مورد استناد قرار گرفته يا ممكن است به آنها استناد شود، اقتضائات گوناگونى دارند. اقتضاى برخى آن است كه اگر «خطرِ به گناه افتادن زن» وجود داشته باشد، شوهر موظف به ارضاى نياز جنسى اوست. برخى ديگر از اين دلايل، معيار وسيع ترى را براى وجوب ارضاى جنسى زن توسط شوهر اثبات مى كنند و آن اين است كه زن در اثر خوددارى شوهر از برقرارى رابطه جنسى به «ضرر و مشقت» بيفتد، هر چند اين امر به ارتكاب گناه منجر نشود. از اين گسترده تر، معيارى است كه از ادلّه ديگرى استفاده مى شود و آن وجوب ارضاى جنسى زن توسط شوهر در صورت «تمايل» زن است، گرچه خطر به گناه افتادن يا حتى ضرر و مشقت نيز در كار نباشد. اكنون به بررسى مختصر اين دلايل مى پردازيم.
آيات و رواياتى مورد توجه قرار مى گيرند كه بر قواعدى كلى  درباره تكاليف شوهر در قبال زن دلالت دارند كه طبعاً تكاليف جنسى را نيز دربر مى گيرند. دلايلى كه در اين مرحله مورد استناد قرار گرفته يا ممكن است به آنها استناد شود، اقتضائات گوناگونى دارند. اقتضاى برخى آن است كه اگر «خطرِ به گناه افتادن زن» وجود داشته باشد، شوهر موظف به ارضاى نياز جنسى اوست. برخى ديگر از اين دلايل، معيار وسيع ترى را براى وجوب ارضاى جنسى زن توسط شوهر اثبات مى كنند و آن اين است كه زن در اثر خوددارى شوهر از برقرارى رابطه جنسى به «ضرر و مشقت» بيفتد، هر چند اين امر به ارتكاب گناه منجر نشود. از اين گسترده تر، معيارى است كه از ادلّه ديگرى استفاده مى شود و آن وجوب ارضاى جنسى زن توسط شوهر در صورت «تمايل» زن است، گرچه خطر به گناه افتادن يا حتى ضرر و مشقت نيز در كار نباشد. اكنون به بررسى مختصر اين دلايل مى پردازيم.
۱٬۱۲۳

ویرایش