پرش به محتوا

مصطفی الحسنی السباعی

از ویکی‌جنسیت
نسخهٔ تاریخ ‏۵ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۵ توسط Shiri (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = مصطفی السباعی | عنوان اصلی = مصطفی الحسنی السباعی | تصویر = مصطفی سباعی.jpg | اندازه تصویر = | توضیح_تصویر = | زاده = 1915 م، حمص سوریه | درگذشت = | محل دفن = | محل سکونت = | فرزندان = | همسر = | آثار = | سبک = | زبان = | دین = اسلام | مذ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
مصطفی الحسنی السباعی
اطلاعات شخصی
زاده 1915 م، حمص سوریه
خدمات
دین اسلام
تحصیلات دکتری رشته ی قانون گذاری اسلامی
محل تحصیل دانشگاه الازهر
معروفترین نظرات سوسیالیسم اسلامی

مصطفی السباعی مجاهد، عالم واندیشمند سوری است که طی دهه های چهل تا شصت، جنبش اسلامی اخوان المسلمین را در سوریه رهبری می کرد.او خود را منادی «سوسیالیسم اسلامی» می‌نامید.

زندگی‌نامه

مصطفی الحسنی السباعی در سال 1334 ق (1915 م) در شهر حمص سوریه به دنیا آمد. پدرش، شیخ الحسنی، فردی عالم و مجاهد بود که در مسجد جامع شهر حمص خطبه می‌خواند. سباعی می‌گوید: «پدرم از سنین کودکی مرا به حلقه‌های درس و مباحث دینی می‌برد و پیوسته به تحصیل علوم دینی تشویق می‌کرد... او در جریان اعتصاب عمومی سوریه علیه اشغال فرانسویان، کمیته‌ی جمع آوری کمک‌ها را در شهر حمص بر پا کرد و با جمع آوری اعانات به کارگران متضرر کمک می‌کرد. پدرم دارای روحی بزرگ بود، چون از زندانی شدن من در مصر و انتقالم به پادگان صرفند در فلسطین (اوایل جنگ جهانی دوم) آگاه شد، گفته بود: زندان برای مردان عار نیست...».[۱]

سباعی با کمک پدرش در سن کودکی قرآن را حفظ کرد. وی دوران ابتدایی را در مدرسه سعودیه گذراند و در سال ۱۹۳۰ از تحصیل در دوره ی متوسطه فراغت یافت. او برخی مواقع به جای پدرش در مسجد جامع شهر به موعظه می پرداخت و خطر مدارس تبشیری و برنامه های استعماری را در سوریه گوشزد می کرد.[۲]

سباعی در شهر حعمص منتسب به جمعیت الرابطه الدینیه بود. این جمعیت را علمای دینی از جمله شیخ محمود جُنید تاسیس کرده بودند. پس از آن با جمعیت شباب محمد همکاری می کرد که هدف این جمعیت مبارزه با استعمار و به ویژه برنامه های استعماری آنها در مدارس تبشیری بود. سباعی در جنبش آزادی سوریه علیه فرانسه هم شرکت جست و در سال ۱۹۳۱ به اتهام ‌توزیع ‌.اعلامی علیه فرانسه، بازداشت شد.[۳]

تأثیر عمیق شخصیت دینی و فکری حسن البناء، بذر رهبری را در وجود وی بر جا نهاد. جهت گیری ایدئولوژیک او به حسن البناء بسیار نزدیک بود و ریشه های روشنفکرانه ی مصری سباعی به دانشگاه الاظهر ود دوستیش با حسن البناء باز می گشت. او در باره ی حسن البناء گفته است: « سوگند به خدا که انسانی فداکارتر، صاد‌ق تر، سخاوتمندتر و تأثیر گذارتر از البناء ندیدم» همچنین امام بنا از وی خواسته بود در مصر بماند و جانشین او در اخوان المسلملین باشد.[۴]

دیدگاه

=اسلام و سیاست

دکتر سباعی اصلاح وضع جوامع اسلامی در همه ی زمینه ها را رسالت خود و به طور کلی دعوت وجنبش اسلامی می دانست. از همین رواخوان المسلمین را حزبی سیاسی_ به معنای مصطلح حزب_ نمی دانست،سباعی نیز همچون حسن البنا، اهداف اساسی اخوان را در موارد سه گانه ی زیر خلاصه می کرد:

  1. تربیت نسلی که نماینده ی اخلاق و عقیده ی و در پی تحقق نظام اسلامی باشد؛
  2. دفاع از اسلام به عنوان دین و دولت و دفع دشمنی ها و حملات علیه وطن اسلامی؛
  3. بالا بردن سطح کمی و کیفی عقیده، تربیت، فرهنگ ومعیشت مردم تا به کرامت انسانی و سعادت دست یابند.

این اهداف سه گانه با اصلاح فرد، خانواده وجامعه ممکن است ودر کنار آن، مبارزه بااستعمار و تلاش برای وحدت امت اسلامی نیز ضروری است.[۵]

دکتر سباعی در حوزه ی سیاست؛ اصلاحات خاصی را مطرح می کند و مهم ترین اقدام در این زمینه را دعوت دعوت برای برپایی یک حکومت صالح می داند که با انحرافات مبارزه کند. این حکومت صالح از نظر سباعی می تواند یک نظام جمهوری باشد.

تفکر اخوانی، مبنی شمولیت اسلام و عدم جدایی دین از سیاست، از ویژگی های بارز دکتر سباعی بوده است. در عین حال او به مرحله ای و تدریجی بودن اجرای شریعت اعتقاد داشت. از نظر وی احکام اسلامی دارای انسجام است و رسیدن به آثار و نتایج هر حکم، مشروط به اعمال قوانین دیگری خواهد بود که تنفیذ و اجرای آن جز از طریق یک حکومت و دولت صالح ممکن نخواهد بود.از نظر سباعی حکومت پیامبر «ص» و جامعه ای که تأسیس کرد، دولتی عادلانه و بسیار برتر از آنچه فلاسفه و انبیای پیشین آرزوی تحقق آن را داشتند، بود. در آن جامعه نسل هایی مؤمن و مهذّب پرورش یافته بودند که هم برای دنیا و هم برای آخرت تلاش می نمودند؛ آنها در کسب مال کوشا بودند و در حالی که گرسنگی را تحمل می کردند برای سیری تلاش می نمودند و در راه خدا انفاق می کردند و از غذاهای پاک و لذیذ می خوردند؛ در ورطه های مادی فرو می رفتند، بی آنکه آلوده شوند. از نظر او حکومت پیامبر عالی ترین نوع حکومت بوده است که می تواند برای همیشه الگو باشد.[۶]

دکتر سباعی در مبحثی تحت عنوان« بین دور اندیشی واستبداد» پیامدهای بسیار منفی استبداد را در جامعه بیان کرده می گوید: استبداد کاملا متفاوت از دور اندیشی ایت؛ چرا که استبداد، حق را با باطل در می آمیزد، ظلم و ستم روا می دارد، در حالی که فکر می کند به عدالت رفتار می کند؛ دست به ویرانی میزند، حال آنکه فکر می کند که در حال ساخت وساز است.[۷]

از نظر او ریشه ی استبداد وظلم حاکمان جور، فراموشی عبودیت خود نسبت به خداست. هیچ کس مانند حاکم مستبد نمی تواند به راحتی حق حیات را ازانسان سلب کند. خداوند در بیست و هفت سوره از قرآن کریم، داستان ظلم و تکبر فرعون را بیان کرده است. استبداد با اعتقاد به آزادی بدون قید برای خود، صیانت خود آزادی را هم از بین می برد. حکمت قوانین و اصول و نظامنامه ها صیانت از آزادی می باشد. عبودیت خدا، نهایت آزادی است، چرا که آزادی کامل آن است که انسان تحت عبودیت و محدودیت همنوع خود نباشد. از این رو از نظر سباعی حکومت در محدوده ی مقررات، محدود و مشروط است و زمامداران تابع اراده ی مردمند.[۸] حکومت و دولت، خادم مردم است و نمی تواند مالک آنها باشد. حکومت مطلوب باید از سوی خود مردم و برای رسیدگی به امور آنها انتخاب شود.

مساله زن

دکتر سباعی در اصلاح فرد و خانواده به زن نقش اساسی می دهد و معتقد است زن باید به گونه ای تربیت شود که برای رسالت خود در سالم نگه داشتن جامعه و ایجاد فضایی مناسب برای شوهر وفرزندان آماده باشد. محافظت از بنیان خانواده و تقویت روابط میان زن، شوهر و فرزندان از لوازم دیگر اصلاح است.[۹]

کتاب دکتر مصطفی السباعی، با عنوان «المرأة بین الفقه و القانون» منتشره در 1962 در دمشق است. وی در فصلی کوتاه، به بیان اوضاع زن در جوامع و فرهنگهای پیش از اسلام می پردازد، سپس وضع زن در اسلام را، با ذکر «اصول اصلاحی اسلامی» بیان می کند. این اصول دوازده گانه عبارتند از: برابری زن و مرد در انسانیت؛ در ایمان؛ مولود پسر بر دختر برتری ندارد ـ در اشاره به ناخشنودی اعراب از نوزادی که دختر بود ـ؛ استقلال مالی؛ جواز کلی کار و فعالیت؛ حق طلاق؛ ارث بَری زنان؛ تربیت فرزند؛ تفاوت با مردان در شهادت و گواهی؛ در ارث؛ در دیه و ریاست دولت.

دکتر سباعی کوشید با دلایلی ـ که چندان تفاوتی با دلایل رشید رضا ندارد ـ اصول و فرق میان زن و مرد را تجزیه و تحلیل کند. وی پذیرفت در زمینه احوال شخصیه و حقوق سیاسی و اجتماعی، نیاز به اصلاح هست. [۱۰]. سباعی به قانون لبنان ایراد می گیرد که چرا می گوید زن استقلال مالی نداشته، باید از شوهر اجازه بگیرد! حال آنکه اسلام ـ چهارده قرن پیش ـ مالکیت زن را پذیرفته است. [۱۱]

مسأله معناداری که در عقیده سباعی در مورد چندهمسری هست و قانون 1953 سوریه شرط کرده، توان مرد بر دادن نفقه به همسر دوم است. سخن دیگر شیخ در موارد ضروری تعدد زوجات است که میان شریعتهای مختلف مقایسه کرده و برای تأیید نظر خود، داستانهای رشید رضا و دیگران را آورده و از نظریات شیخ محمد ابوزهره کمک گرفته است. وی قانون کشور تونس، که چندهمسری را تحریم کرده، نیز قانون پاکستان را که در آن وقت، شروط بسیاری برای این کار وضع کرده بود، تقبیح می کند.

سباعی به دلایلی که رشید رضا آورده، یعنی برتری و توان جنسی مرد تصریح نمی کند، بلکه نص قرآن و عُرف مسلمانان را دلیل چندهمسری می داند. وی شخصا بر تک همسری تأکید دارد، گو اینکه شریعت و وضع اجتماع چندهمسری را روا می داند. [۱۲]. در مورد حقوق سیاسی زن، شیخ سباعی فعالیت سیاسی زن را نمی پسندد، ولی مانعی در راه حق وی برای انتخاب و رأی نمی بیند، و عضویت پارلمان و منصب ریاست دولت را حق زن نمی داند[۱۳]. سباعی خوش ندارد زن، کاری جز شوهرداری و وظیفه مادری داشته باشدهمان، [۱۴] وی سخن خود را در باره کار کردن زن با آیه پنجاه مائده که مورد استدلال بیشتر اسلام گرایان در دهه شصت و هفتاد بود، به پایان می برد: «أفحُکْم الجاهلیة یبغون و مَن أحسنُ مِن اللّه حُکما؛ آیا خواهان حکم جاهلیت اند؟! و داوری چه کسی از خدا بهتر است؟». شیخ سباعی معتقد است: از آن رو که میان حکم جاهلیت و اسلام، یکی را باید برگزید، لازمه حکم اسلام عدم اختلاط مرد و زن است، مگر برای فراگیری دانش و نماز جماعت و بسیج عمومی. جز این موارد، گمراهی به اسم آزادی است و پس از آنکه اسلام، به زن آزادی داده، چیزی در کشورهای اسلامی به نام آزاد کردن زنان وجود ندارد، بلکه این مشکل غربیان است. [۱۵].

نقد

فعالیت‌ها

سباعی که قبل از ورود به مصر با مجله ی الفتح آشنا شده بود، با ورود به مصر به دفتر این مجله رفت و نوشتن را در آنجا آغاز کرد. او می گوید: « با آشنایی با نشریه ، الفتح گویا به چیزی ارزشمند دست یافتم» دکتر مصطفی سباعی نسبت به قانونِ « احوال شخصیه طوائف» که از سوی دولت فرانسه تنظیم و در سوریه اجرا شد، شدیداً اعتراض کرد.[۱۶]

وی همچنین نسبت به اقدامات آتاتورک در محو دین اسلام و قومیت عرب و مهم تر از آن به مرثیه ها و بزرگداشت های و از سوی مجلات و نشریات سوری و مصری شدیداً انتقاد کرد. مصطفی سباعی در سال ۱۹۳۴ به دنبال مبارزه علیه استعمار بریتانیا در مصر به زندان افتاد ولی با وساطت علمای اظهر – به ویژه شیخ محمد مصطفی المراغی – آزاد شد. البته پس از این دکتر سباعی با وساطت شیخ مراغی از پادگان صرفند در فلسطین آزاد شد، انگلیس ها او را به نیروهای فرانسوی در شام تحویل دادند و نیروهای فرانسوی به جای آنکه او را آزاد کنند، او را به مدت دو سال ونیم در بازداشت نگه داشتند[۱۷]

مهم ترین دغدغه ی دکتر سباعی اشغال فلسطین و حضور استعمار در سرزمین های اسلامی بود، از نظر او امروزه اسرائیل نه تنها از طریق نظامی بلکه، از طریق فکری به مبارزه با امت اسلامی برخاسته است. او فلسطین را مسئله ی اول وطنی، قومی و عربی می دانست.

مصطفی الحسنی السباعی در سال ۱۹۴۱ رسماً شعبه ی اخوان المسلمین را در شهر حمص تأسیس کرد و در پی وحدت گروه های مختلف شباب المسلمین، شباب محمد و… بر آمد. از همین رو در اجتماعی که با حضور همه ی گروه ها در سال ۱۹۴۴ در شهر حلب تشکیل داد، ادغام همه ی گروه ها را در جماعت اخوان المسلمین خواستار شد.[۱۸]

دکتر سباعی از سال ۱۹۴۵ به بعد اخوان المسلمین سوریه را با همکاری اخوان المسلمین مصر رهبری کرد. در پی این امر، جمعیت در تمام شهرهای سوریه دارای شعبه شد و سباعی نیز از شهر حمص به شهر دمشق نقل نقل مکان داد.

آثار

سباعی علاوه بر مقالاتی که در نشریات مختلف نوشته، دارای حدود پانزده اثر است.

  • کتاب «السنه و مکانتها فی التشریع الاسلامی»:این کتاب پایان نامه‌ی دکتری او در الازهر است و نقش سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در قانون گذاری اسلامی بیان می‌کند.
  • کتاب «اشتراکیه الاسلام»: این کتاب نه تنها به خاطر عنوانش سوسیالیسم اسلامی، بلکه به خاطر نظریاتی که در آن درباره‌ی مسائل اقتصادی و اجتماعی ارائه داده است، جنجال برانگیزترین اثر او محسوب می‌شود.
  • کتاب «دعوه الاسلام واقعیه لاخیال»: این کتاب به ردّ افکار و اتهاماتی پرداخته است که تحقق عملی دعوت اسلام را غیر ممکن می‌پندارند.
  • کتاب «أخلاقنا الاجتماعیه»:سباعی در این کتاب به مجموعه‌ای از احادیث اشاره دارد که اخلاق اجتماعی و علل و عوامل ضعف و قوّت جامعه را بیان می‌کند.
  • کتاب «عظماؤنا فی التاریخ» : سباعی در این کتاب به نقش بزرگان و قهرمانان اسلامی در پیشبرد دین و تمدن اسلامی اشاره می‌کند.
  • کتاب «المرأه بین الفقه و القانون»:وی در این کتاب با بررسی وضعیت زنان در جوامع غربی، به دفاع از وضعیت زن در فرهنگ اسلامی در مقابل اتهامات و حملات مستشرقان متعصّب پرداخته است. سباعی مسئله‌ی زن را معطوف به جامعه می‌داند و معتقد است که زن به دلایل مختلف در جوامع متعدد مشکلات زیادی داشته است؛ بنابراین لازم است اندیشمندان به این مسئله‌ی به عنوان یک مسئله‌ی اجتماعی بنگرند و در پی رهایی زن از قیودی باشند که بر دست و پای او بسته شده است. از نظر سباعی دین اسلام جایگاه زن را در سه حوزه‌ی انسانی، اجتماعی و حقوقی به نحو شایسته‌ای تعالی بخشیده است. وی عقیده دارد ظلم و ستمی که در برخی از جوامع اسلامی بر زنان می‌رود ناشی از عادات و عرف غیر اسلامی آن جوامع در طی تاریخ است. سباعی زنان را به طور کامل دارای حقوق سیاسی و اجتماعی (حق انتخاب و نمایندگی، آموزش، کار و ...) می‌داند. البته برای بعضی از این حقوق، قیود وشرایطی را نیز ذکر می‌کند و معتقد است این قیود، تضییع حقوق زن نیست، بلکه نشاندن زن در جایگاه صحیح خود در جامعه متناسب با فطرت وی و رعایت اخلاق اسلامی است. مجموعه‌ی نامه‌های سباعی که درباره‌ی اندیشه‌ی اسلامی مدرن است تحت عنوان هذا هو الاسلام منتشر شده است.
  • هذا هو الاسلام
  • السیرة النبویة
  • هکذا علمتنی الحیاة
  • احکام الصیام و فلسفته

. . . . .


منابع

  1. عدنان محمد زرزور، مصطفی السباعی؛ الداعیه المجدد،ص 364-363.
  2. پایگاه خبری سوزی میحراب
  3. همان
  4. همان
  5. پایگاه خبری سوزی میحراب
  6. راسخون
  7. همان
  8. همان
  9. راسخون
  10. المرأة بین الفقه و القانون، ص9 ـ 57
  11. ر.ک: المرأة فی التشریع اللبنانی، سعاد مقبل، مجله مواقف، ش 73 ـ 74، 1993 ـ 1994، ص248 ـ 259.
  12. المرأة بین الفقه و القانون، ص71 ـ 121
  13. همان، ص151 ـ 163
  14. ص170 ـ 184.
  15. همان، ص199
  16. سایت النجم
  17. .همان
  18. پایگاه خبری سوزی میحراب