حجاب اجباری
بیان شبهه
چرا در اسلام حجاب اجباری است و چرا در ایران حتی زنان غیر مسلمان هم ملزم به رعایت حجاب هستند؟
پاسخ به شبهه
مسئله «پوشش زنان» یا «حجاب»، اختصاصی به دستورات اسلامی نداشته و در همه ادیان الهی، لزوم پوشش کاملی وجود دارد که حتی به مراتب سختگیرانهتر است. تا جایی که میتوان حکمحجاب در اسلام را به نوعی تعدیل کننده حکم حجاب در ادیان پیش از اسلام دانست. [۱] از سوی دیگر این حکم اختصاصی به زنان نداشته و مردان نیز مأمور به رعایت آناند. [۲] اما حدود حجاب در میان مردان و زنان متفاوت است.
- نکته اول:
در ابتدا باید توجه داشت که در خصوص مسئله حجاب در اسلام، دست کم این سه مبنا وجود دارد:
- حجاب، در حوزه تکالیف شرعی است نه اعتقادات.
- مربوط به حوزه اجتماعی دین است نه فردی.
- در این زمینه قانون اساسی وجود دارد و رعایت قانون در همه جا الزامی است.
بر طبق مبنای اول، این نکته آشکار میشود که حجاب، در دین اسلام به جهت برکات و آثار بسیاری که دارد (که بیان آن در این مجال ممکن نیست) بر هرمرد و زن واجب بوده و آنچه اجباری بودن در خصوص آن نامطلوب است، اصل انتخاب دین و مسائل مربوط به اصول اعتقادی است، وگرنه پس از اثبات اصول دین، رعایت فروع آن که از آن با عنوان احکام دین یاد میشود، امری محرز و قطعی است. امّا در توضیح مبنای دوم باید عرض شود که «حجاب» و چگونگی رعایت آن در محدوده حریم خصوصی و شخصی نیست تا فرد بتواند آزادانه نوع پوشش خود را انتخاب کند؛ چرا که در خلوت و در میان محارم، نیازی به رعایت حجاب کامل نیست! در نتیجه حجاب در ارتباط با دیگران تعریف شده و یک مسئله اجتماعی به حساب میآید.
با توجه به این نکته، مبنای سوم هم روشن میشود به این که در حقیقت، قانونگذار جامعه اسلامی دقیقاً به جهت شأن اجتماعی حجاب و پیامدهای ناگوار ترک این فریضه، حق دارد که اقدام به وضع قانون برای رعایت آن در جامعه نموده و از مردم بخواهد که نسبت به آن پایبند باشد. دقیقاً نظیر قوانین راهنمایی و رانندگی که به جهت شأن اجتماعی آن، نیازمند صدور قانون از سوی حاکمیت است تا هرکسی به تصوّر شخصی بودن رانندگی، با رفتارهای پرخطر، کیان جامعه را به خطر نیندازد.
- نکته دوم:
روشن است که اگر فردی کشوری را برای اقامت انتخاب کرد و به هر دلیلی مدّتی طولانی یا کوتاه در آن به سر برد، لازم است قوانین آن کشور را رعایت کند؛ همچنان که به عنوان مثال در برخی از کشورهای اروپایی، علیرغم شعارهایشان مبنی بر آزادیهای اجتماعی در زمینه دین و مذهب، پوشیدن لباس روحانی (اعم از اسلام و غیر آن- البته بهجز لباس کشیشان) در غیر مراکز خاص دینی کاملاً ممنوع بوده و از حضور روحانیان به لباس خاص در معابر به شدّت جلوگیری میشود و یا در برخی از دانشگاههای اروپایی (به طور خاص در کشور فرانسه) قانون منع حجاب وجود داشته و از ورود دانشجویان محجّبه به دانشگاه ممانعت میشود.
در نتیجه روشن است که صرف استقبال یا عدم استقبال شخصی، از تفکّری خاص، مجوزی برای قانونشکنی در هیچ جامعهای نیست و این مطلب شامل یک جامعه اسلامی، نظیر جمهوری اسلامی ایران نیز میشود، چرا که هرچند ممکن است در پذیرفتن یا نپذیرفتن مسئله حجاب و یا حتّی اصل اسلام، اختیار و آزادی وجود داشته باشد، ولی مسلماً مادامیکه شخص در این کشور اقامت دارد، ناگزیر است که به همه قوانین آن- از جمله حجاب- احترام گذاشته و همه را رعایت کند.
- نکته سوم:
نگرش عمیق و بیغرضانه به آیههای حجاب و سورههایی که این آیهها در آنجا آمده است نیز، به روشنی مینمایاند که حجاب، افزون بر اینکه تکلیف بانوان مسلمان است، حق جامعه دینی نیز هست. روشن است که نوع پوشش بیرونی زنان و حتی مردان در محیط اجتماعی در حیطه امنیت اجتماعی تأثیرات محسوسی بر جای گذاشته و ممکن است بسیاری از مخاطرات و ناهنجاریها را پدید آورده و میتواند مفاهیم «عفت»، «حیا»، «خانواده» و… را که در چارچوب «اخلاق اجتماعی» میگنجد، دچار تغییرات جدی کند.
این نکات (که ذکر شد) نشان میدهد که مسئله پوشش حقی شخصی نیست که بتوان آن را در حوزه حریم خصوصی جای داد. بلکه «حقالناس» است و درست رعایت نکردن آن تجاوز به حقوق دیگران محسوب میگردد؛ و حتی با نگاه صرفاً مادی که حدود آزادی انسان را تجاوز به حقوق دیگران تعریف میکند، عدم رعایت حجاب قابل توجیه نیست.نظیر آن که کسی حق ندارد بگوید: «من میخواهم با سرعت غیرمجاز حرکت کنم و تصادف کنم، به کسی مربوط نیست!» چرا که در اینجا سرعت غیرمجاز او تنها به خود او صدمه نمیزند، بلکه جامعهای را به آشوب و تشویش میکشاند.
- نکته چهارم:
رعایت حجاب برای زنان مسلمان نسبت به افراد غیر محرم یک واجب شرعی است؛ بنابراین، آزادی عقیده و دین اقتضا میکند زنان مسلمان بتوانند در هر محیطی به وظیفهی دینی خود عمل کنند. اما بیحجابی برای غیرمسلمانان یک وظیفه دینی نیست که الزام آنان به حجاب در جمهوری اسلامی با آن منافات داشته باشد. بلکه از منظر آنها حجاب امر جایزی است که قانون میتواند آن را مانند هر امر جایز دیگری، الزامی و واجب کند. [۳] به عبارت دیگر هنگامی مسئله تفاوت ادیان میتوانست مشکلی را بیافریند که بر طبق اعتقادات ادیان دیگر، بیحجابی برای زنان واجب میبود. در آن صورت قانون اساسی ایران با قانون شرعی ادیان دیگر دچار تضاد میشد. در حالی که در هیچ آیینی، حجاب، حرام شرعی به حساب نمیآید؛ که حتی اگر هم بود، به دلایل پیش گفته رعایت قانون بر هرکسی که مهمان این آب و خاک است، لازم است. اتفاقاً بالعکس این مشکل در خصوص قوانین برخی کشورهای اروپایی در منع حجاب است که دقیقاً در موضع مخالف دستورات دینی برخی ادیان در وجوب حجاب، قرار گرفته است. نتیجه: از آن چه بیان شد روشن میشود که اولاً، حجاب در دایره تکالیف شرعی است که تبعیت از آن ضرورت دارد. به خلاف اصول اعتقادی که غیرقابل اجبار است. دوم اینکه، حجاب، مربوط به حوزه اجتماعی دین است نه حوزه فردی؛ و قانونگذار حق دارد، بلکه وظیفه دارد در خصوص آن قوانینی را وضع کند، در نتیجه اگر قانونی در این زمینه وجود داشته باشد، رعایت آن بر همگان واجب است و این ارتباطی به دین و مذهب ایشان ندارد. نظیر قانون راهنمایی و رانندگی. سوم اینکه، قوانین مربوط به پوشش، در تمام کشورهای دنیا، جاری است و تنها نوع و حدود آن متفاوت است؛ اما الزام به حجاب، مخالف با هیچ باوری نیست. در حالی که الزام به عدم حجاب (مثلاً در دانشگاههای فرانسه) مخالفت صریح با آموزههای اسلامی را در پی دارد. در نتیجه از رعایت حجاب، هیچ غیرمسلمانی ضرر نمیکند. چهارم اینکه، وجوب حجاب به عنوان تکلیف شرعی متوجه مسلمانان است، ولی رعایت حجاب، به عنوان قانون، ارتباطی به دین و مذهب نداشته و برای تمام کسانی که در این آب و خاک زندگی میکنند، رعایت آن لازم است.
بیان شبهه
چرا حجاب به صورت پوشش کامل فقط در کشور ایران اجباری است و محدود به گردی صورت و دو دست تا مچ می باشد؛ ولی در کشورهای اسلامی دیگر مثل ترکیه، مصر وغیره الزامی به رعایت این محدوده نیست؟
پاسخ به شبهه
مسئله حجاب را از دو بُعد باید بررسی نمود:
- بّعد فردی حجاب؛ حجاب بخشی از احکام دین اسلام است. هر فردی که مسلمان شده و دین اسلام را پذیرفته است، باید خود را ملزم به رعایت قوانین و احکام آن نماید. حجاب بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است. اگر چه حجاب مرد با زن تفاوت دارد اما مردان نيز بايد در پوشش خود ضوابطي را رعايت کنند.
- بُعد اجتماعی حجاب؛ براي اداره هر کشور ضوابط و مقرراتي وجود دارد که ممکن است مطابق ميل همه افراد آن جامعه نباشد. به عنوان مثال، در کشورهاي غربي که استفاده از مشروبات الکلي مجاز است، مردم فقط بايد در محلهاي ويژه اي که اين نوشيدنيها به فروش ميرسد از آن استفاده کنند و حق ندارند که بطري مشروب را در دست گرفته و در انظار عمومي حاضر شوند. در صورت تخطی مجازاتهاي سنگيني براي خاطيان وجود دارد.
در ایران نیز براي پوشش در اجتماع ضوابطي وضع شده و جنبه قانوني دارد. افراد در حريم خصوصي خود، آزاد هستند که هر نوع پوششی داشته باشند. اما در محیط اجتماع باید به قانون عمل نمود و اين قانون بنا به خواست اکثريت مردم تصويب شده است. به بيان بهتر، حجاب تا آنجا که در حريم زندگي خصوصي افراد است، يک امر فردي و خصوصي است و کسي نميتواند دخالت کرده و تجسس نمايد، ولي زماني که به يک امر اجتماعي تبديل شد و با حقوق ديگران ارتباط پيدا کرد، حکومت و حاکم ميتواند از باب نهي از منکر و صيانت از اخلاق و معنويت جامعه، حجاب را الزامي کند و براي آن مجازات تعيين نمايد.
در مقابل، اجبار به بي حجابي نیز با باورها و اعتقادات برخی افراد مخالف است. در کشورهاي غربي تحت عنوان دموکراسي با حجاب افراد مخالفت کرده و الزام به بی حجابی وجود دارد. آنان مدعي هستند که باورهاي شخصي تا زماني که به حريم ديگران آسيب وارد نکند، نبايد با آن مخالفت کرد. این در حالی است که با حجاب زنان مخالفت صورت می گیرد و در کشوری مانند فرانسه که مهد آزادی است، قوانيني تصویب می شود که با حجاب زنان مخالفت می کند. در ايران براي اقليتهاي مذهبي و گردشگراني که به ايران ميآيند، حداقل قانون اعمال ميشود و در مورد آنان سختگيري چنداني وجود ندارد. در صورتي که بسياري از دختران و زنان مسلمان ايراني در کشورهاي غربي از اشتغال يا ادامه تحصيل به دليل داشتن حجاب، بازمانده اند.
باید توجه داشت که حجاب و پوشش زنان و حتی مردان یکی از دستورات اسلام است و در سایر ادیان الهی مانند یهودیت و مسیحیت نیز چنین دستوری وجود داشته است.
مستندات قرآنی و روایی محدوده حجاب:
اهمیت مسئله حجاب زن و تاثیر بسیار آن بر جامعه به حدی است که در قرآن و بسیاری از روایات، صراحتا به آن اشاره شده و محدودهی آن بیان گردیده است. خداوند متعال در سورۀ نور میفرماید: «به زنان مؤمن بگو که چشمان خود فرو گیرند و شرمگاه خود نگهدارند و زینتهای خود را جز آن مقدار که پیدا است، آشکار نکنند و روسریهای خود را تا گریبان فرو گذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود و یا غیره. همچنین، چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کردهاند، دانسته شود. [۴] دراین آیه به وجوب پوشاندن تمام زینتها و سر و گردن در برابر نامحرمان تصریح شده است.
صورت و دست ها از مچ از حکم کلی حجاب استثنا شده و در آیه هم قراینى بر آن وجود دارد؛ از جمله:
- در آیه فوق، زینت های ظاهری استثنا شده، خواه محل زینت باشد یا خود زینت.
- مفهوم آیۀ فوق در مورد انداختن گوشۀ مقنعه بر گریبان، که منظور همان پوشانیدن تمام سر و گردن و سینه است و سخنى از پوشانیدن صورت در آن نیست، قرینۀ دیگرى بر این مدعا است.
- شواهد تاریخى نیز نشان میدهد که نقاب زدن بر صورت در صدر اسلام جنبۀ عمومى نداشت و این خود قرینه ای بر عدم پوشش صورت در زنان است.[۵]
در تفسیر این آیه، در کلام معصومین(ع)، مقدار لازم حجاب و پوشش بیان شده است. در روایتی، فضیل بن یسار از یاران امام صادق(ع) میگوید، از آنحضرت سؤال کردم: آیا ذراعین(از مچ تا آرنج دست) زن، از زینتی است که خداوند فرموده و نباید آنرا برای غیر شوهران خود آشکار کنند؟ حضرت فرمود: «بله و آنچه از بدن که از خمار (روسری یا مقنعه) پایینتر است از زینت حساب میشود[۶]
همچنین مسعدة بن زیاد نقل میکند از امام صادق(ع) در بارۀ زینتی که زن میتواند آشکار کند سؤال شد، فرمود: «صورت و کف دستها» است[۷]
نتیجه آنکه:
از دیدگاه اسلامی باید توجه داشت که:
- براساس آیات و روایات محدوده حجاب اسلامی که زنان موظف به رعایت آن هستند: پوشاندن تمام بدن بجز گردی صورت و دو دست تا مچ می باشد.
- آشکار بودن صورت زن در صورتی که بدون آرایش بوده و مفسدهای هم به همراه نداشته باشد ، اشکال ندارد .
- از سوی دیگر، عدم پوشش صورت و دست زنان، به معنای جواز نگاه کردن به آنها از سوی مردان نیست.
- تشریع حجاب و تعیین حدود آن بر عهدهی شارع بوده و شارع مقدس یعنی خداوند متعال این حدود را برای آن تعیین نموده است نه حکومت اسلامی.
- حکومت اسلامی موظف به اجرا و نظارت بر اجرای حدود اسلامی حجاب است.
حجاب و پوشش زنان بر سلامت اخلاقی جامعه و استحکام بنیان خانواده موثر است و در صورت عدم رعایت آثار سوئی را به همراه دارد. از جمله؛
- گسترش فساد اخلاقی و جنسی؛
- تزلزل بنیان خانواده و افزایش بیرویه طلاق؛
- افزایش آسیبها و ناهنجاری های اجتماعی.
بنابراین، دخالت حاکمیت اسلامی سالم به عنوان آمر به معروف و نگهبان سلامت اخلاق و معنویت دینی جامعه ضروری است.
بیان شبهه
چرا حكومت اسلامي حجاب را اجباري می كند؟ چه تفاوتی میان نماز و روزه و مسأله حجاب وجود دارد؛ زیرا اگر فرد معتقد به عملی نباشد، آن را درست انجام نميدهد و در صورت فشار و اجبار، به صورت ريا و غير كامل انجام ميدهد و همواره درصدد فرار کردن از زير بار آن است.
پاسخ به شبهه
در ديدگاه اسلام هدف از حكومت، علاوه بر تأمين نيازهاي مادي مردم، توجه به مصالح معنوي و حفظ ارزشهاي اخلاقي و ديني نیز هست؛ لذا حكومت اسلامي موظف است بستري مناسب جهت رشد و تعالي معنوي افراد جامعه فراهم نمايد. به تعبير ديگر، در جامعه اسلامي قوانين بايد آهنگ قرب الي الله داشته باشد و تأمين مسائل و ابعاد حيات انساني در صورتي داراي ارزش است كه به مثابة مقدمهاي در جهت رشد و تكامل معنوي انسان تلقّي گردد».[۸]
قرآن كريم ويژگيهاي حكومت اسلامي را چنين بيان فرموده است: «الذين ان مكّناهم في الارضِ اَقاموا الصَلوةَ و أتَوُا الزكواة و امَروا بِالمعروفِ و نَهَوا عنِ المنكرِ و للهِ عاقِبَةُ الأمورِِ»؛[۹] كساني كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا ميدارند و زكات را ادا ميكنند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند و پايان همه كارها از آن خداست. در اين آيه مسئوليتهائي كه بر عهده حكومت قرار داده شده به ترتيب زير است:
- برپا داشتن نماز: نيرومند ساختن پيوند جامعه اسلامي با خداوند بزرگ؛
- پرداخت زكات: تنظيم برنامههاي اقتصادي و رفاهي مردم؛
- امر به كارهاي خوب و شايسته و اشاعه خير و صلاح در جامعه؛
- نهي از كار زشت و ناپسند و مبارزه با هر نوع فساد، ظلم و زور؛
ناگفته پيداست، چنين حكومتي به افراد لايق و شايسته براي شكوفائي استعدادها ميدان ميدهد و زمينه رشد و ترقي آنان را مهيا ميسازد و آنان را به سوي كمال سوق ميدهد».[۱۰] از اين رو در قانون اساسي، دولت جمهوري اسلامي ايران موظف شده همة امكانات خود را براي ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي، براساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي به كار برد.[۱۱] لذا حكومت اسلامي موظف است با هر عاملي كه فضاي جامعه را آلوده ميسازد و مانع رشد و كمال معنوي افراد جامعه ميشود مبارزه نمايد.
انسان از آنجا كه يك موجود اجتماعي است و جامعه بزرگي كه در آن زندگي ميكند از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب ميشود، پاكي جامعه به پاكي او كمك ميكند و آلودگي آن به آلودگيش. ازهمين رو، در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند، شديداً مبارزه شده است. اگر در اسلام با غيبت شديداً مبارزه شده، يكي از دليل هاي آن، اين است كه غيبت عيوب پنهاني را آشكار ميسازد و حرمت جامعه را جريحهدار ميكند. اگر دستور عيبپوشي داده شده يك دليل آن همين است كه گناه جنبة عمومي و همگاني پيدا نكند، چراکه كه گناه آشكار اهميتش بيش از گناه مستور و پنهان است. تا آنجا كه در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ ميخوانيم: «اَلمَذيعُ بِالسّيئةِ مخذولٌ و المستَترِ بالسيئةِ مَغفور له؛[۱۲] آنكس كه گناه را نشر دهد، مخذول و مطرود است و آنكس كه گناه را پنهان ميدارد، مشمول آمرزش الهي است[۱۳] بنابراين، يكي از اموري كه فضاي جامعه اسلامي را آلوده ميسازد، عدم رعايت پوشش اسلامي است.
گسترش دامنه فحشاء و افزايش فرزندان نامشروع از دردناكترين پيامدهاي بيحجابي است. عامل اصلي فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بيحجابي نیست، بلكه يكي از عوامل مؤثر آن، مسأله برهنگي و بيحجابي است.[۱۴]
در واقع بيحجابي از آنجا كه دامنة فساد را در جامعه گسترش ميدهد تهديد بزرگي براي امنيت روحي و رواني جامعه است و پيآمدهاي آن به زيان جامعه است. لذا، حكومت اسلامي موظف است با اين تهديد مبارزه نمايد، زيرا اسلام به عنوان پيشگيري از اين تبعات عليه زنان، حجاب را واجب نموده است تا از اين طريق فضاي جامعه سالم باقي بماند.
نگاهي گذرا به فلسفة حجاب، بیانگر اين واقعيت است كه اسلام ميخواهد انواع لذت هاي جنسي، چه بصري و لمسي و چه از نوع ديگر را به محيط خانوادگي و در چارچوب ازدواج قانوني اختصاص دهد و اجتماع منحصراً براي كار و فعاليت باشد. برخلاف سيستم غربي عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهاي جنسي بهم ميآميزد، اسلام ميخواهد اين دو محيط را كاملاً از يكديگر تفكيك كند.[۱۵] و در سايه اين كار، فضاي جامعه را براي رشد و تعالي افراد آن سالم و آماده نگاه دارد.
با اين بيان، تفاوت حجاب و امثال آن با نماز و روزه روشن ميشود، زيرا نماز و روزه و بعضي از عبادات جنبه فردي دارند و مربوط به رابطه شخص با خدا هستند كه اگر در آنها كوتاهي شود ضرر و زيان آن تنها متوجه فرد ميشود و جامعه مستقيماً از آن آلوده نميشود. برخلاف حجاب و ساير امور اجتماعي كه لزوماً تنها مربوط به فرد نميشود و تبعات اجتماعي را نيز به دنبال دارند. لذا در مورد حجاب و برخي از امور اجتماعي، اجبار صورت ميگيرد تا اگر فرد هم اعتقادي به آنها ندارد در ساية اين اجبار از تبعات و آثار اجتماعي آن جلوگيري شود. هر چند اعتقاد به اين امور در رعايت آنها نقش اساسي دارد و ممكن است تا فرد اعتقاد مناسبي به اين امور نداشته باشد، آن را به نحو صحيح رعايت نكند. اما الزام و اجبار اجتماعي از آثار وتبعات اجتماعي عدم رعايت آن به نحو زيادي جلوگيري ميكند.
امور اجتماعي و حجاب اسلامي حكم آن كشتي را دارد كه يكي از مسافران بخواهد بدلخواه خود، به آن آسيب برساند كه ضرر و خسارت آن متوجه تمامي مسافران خواهد شد. اين برخلاف نماز و روزه و عبادات فردي است كه عدم رعايت آنها تبعات مستقيم اجتماعي به دنبال ندارد. لذا، در مورد آنها اجبار از سوي حكومت اسلامي صورت نميگيرد، اما در مورد همين موارد هم اگر جنبه اجتماعي پيدا نمايد، حكومت اسلامي ميتواند با آن مقابله نمايد.
به عنوان نمونه اگر كسي روزه نگيرد و در ظاهر هم كاري انجام ندهد كه نشانگر روزه نگرفتن اوست، حكومت اسلامي اجبار و الزامي نسبت به او ندارد، اما اگر كسي روزه نگيرد و در ماه مبارك رمضان علناً روزه خواري كند، حاكم اسلامي ميتواند او را تعزير نمايد «مَن اَفطَرَ فيه لامستحِّلا عالماً عامداً يعزِّرُ بِخَمْسَةِ و عشرينَ سَوْطا فانْ عادَ عُزّرَ ثانياً فاِِنْ عادَ قُتِلَ علَي الاَقوي»[۱۶] كسي كه در ماه رمضان افطار نمايد، از روي علم و عمد، حاكم اسلامي او را با 25 ضربه شلاق تعزير ميكند و اگر مرتبه دوم مرتكب شد باز تعزير ميشود و در مرتبه سوم بنابر اقوي كشته ميشود و اين شدت برخورد به خاطر آلوده نمودن فضاي جامعه اسلامي است.
بنابراين تفاوت آشكاري ميان حجاب و ديگر تكاليف اجتماعي و بين نماز و روزه و مسائل عبادي كه جنبه فردي دارد، هست و اين به جهت اهميتي است كه اسلام به جامعه اسلامي ميدهد. از اينرو، در اسلام اهميت فوق العادهاي به مسأله امر به معروف و نهي از منكر داده شده است تا در راستاي اين وظيفه همگاني و مسئوليت عمومي افراد نسبت به جامعه، محيط جامعه پاك و خالي از هر گونه آلودگي باشد.[۱۷]
پانویس
- ↑ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص 19- 28
- ↑ امام خمینی، سید روحالله، کتاب نکاح، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، 1392، ص 575 – حد پوشش مردان
- ↑ حجاب زن غیرمسلمان در ایران و مسلمان در خارج، سایت اسلام کوئست، 06/07/1389، کد بایگانی: 8592
- ↑ نور/31
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 450 ، 451، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 520- 521 تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
- ↑ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 202، ح 25429، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق
- ↑ مصباح يزدي، محمد تقي، نظريه سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1379، ج 2، ص 16.
- ↑ حج/41
- ↑ سبحاني، جعفر، مباني حكومت اسلامي، قم، انتشارات توحيد، 1370، ص 44.
- ↑ قانون اساسي، اصل سوم، بند اول
- ↑ كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، انتشارات اسوه، 1375، ج 5، ص 502، ح 61
- ↑ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج14، ص405.
- ↑ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج14، ص445.
- ↑ مطهري، مرتضي، مسأله حجاب، شركت سهامي انتشار، 1347، ص 56.
- ↑ طباطبائي، سيد محمدكاظم، العروة الوثقي، بيروت، مكتب وكلاء الامام الخميني، ج2، ص5.
- ↑ https://pasokh.org/
حجاب اجباری در حکومت اسلامی
منابع
- قرآن کریم
- مصباح يزدي، محمد تقي، نظريه سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1379، ج 2.
- سبحاني، جعفر، مباني حكومت اسلامي، قم، انتشارات توحيد، 1370، ص 44.
- قانون اساسي، اصل سوم، بند اول.
- كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، انتشارات اسوه، 1375، ج 5.
- مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج14.
- مطهري، مرتضي، مسأله حجاب، شركت سهامي انتشار، 1347.
- طباطبائي، سيد محمدكاظم، العروة الوثقي، بيروت، مكتب وكلاء الامام الخميني، ج2.
- https://pasokh.org/
- مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران، صدرا، چ 114، 1396 ش، .
- امام خمینی، سید روحالله، کتاب نکاح، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، 1392، حد پوشش مردان.
- حجاب زن غیرمسلمان در ایران و مسلمان در خارج، سایت اسلام کوئست، 06/07/1389، کد بایگانی: 8592.
- مرکز ملی پاسخگویی به سوالات
- سایت اسلام کوئست
- سایت پاسخگویی به سوالات دینی