پرش به محتوا

ایونلی فاکس کلر

از ویکی‌جنسیت

ایونلی فاکس کلر[۱] یک فیزیکدان، نویسنده و فمینیست آمریکایی است. او در حال حاضر استاد بازنشسته تاریخ و فلسفه علم در موسسه فناوری ماساچوست است. کار اولیه کلر در تقاطع فیزیک و زیست شناسی متمرکز بود. تحقیقات بعدی او بر تاریخ و فلسفه زیست شناسی مدرن و جنسیت و علم متمرکز شده است.

ایونلی فاکس کلر
اطلاعات شخصی
زاده 20 مارس 1936؛ نیویورک
درگذشت 85 سالگی

زندگینامه

دیدگاه‌ها

یکی از افرد موثر در معرفت‌شناسی فمینیستی، ایونلی فاکس کلر است که با سوزان بوردو و سندرا هاردینگ همنظر هستند. معرفت‌شناسی معاصر که پایه اساسی علوم تجربی است، بر تمایز قاطع میان عالِم و عالَم یا ذهن و طبیعت و به دیگر سخن میان فاعل شناسایی و متعلق آن تأکید می‌ورزد. این تفکیک که از ویژگی‌های بنیادی معرفت‌شناسی مدرن است، در دوره‌های ماقبل مدرن وجود نداشته است. زیرا اندیشه‌های حاکم بر دوران پیش از مدرن، جهان را یک ارگانیسم زنده پنداشته و انسان جزئی از این ارگانیسم تلقی می‌شده است. در نتیجه چنین تفکری جهان به صورت روحانی و معنادار درک می‌شد. در حالی که این تصویر در دوران مدرن دگرگون گشت.

بر اساس اندیشه مدرن، اولاً جهان متشکل از موجودات بی‌جان و عاری از شعور است و ثانیاً فاصله‌ای عمیق میان انسان به عنوان موجود درک کننده و فاعل شناسا و موجودات دیگر به عنوان متعلق شناسایی وجود دارد. و به همین خاطر دخالت دادن عواطف در فرایند حصول معرفت، انسان را از دست‌یابی به معرفت صحیح ناکام خواهد گذاشت. بنابراین جهت وصول به عینیت در فهم باید تا آن‌جا که می‌توان عقل را از عواطف پالایش نمود و از هرگونه تأثیرپذیری بر کنار داشت. که در علوم تجربی این تلاش انجام شد. معرفت‌شناسی دوران مدرن مدعی است که ابژکتیو بوده و به لحاظ ارزشی بی‌طرف است؛ یعنی رویکردی غیرجانب‌دارانه به متعلق شناسایی دارد. بنابراین تفکیک میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی و همین طور عینیت در معرفت، یعنی به لحاظ ارزشی بی‌طرف بودن و دخالت ندادن ویژگی‌های روانی و عاطفی فاعل شناسایی در حصول معرفت از عناصر برجسته معرفت‌شناسی معاصر است.

بنا بر نظر سیمون دوبوار در جنس دوم، فعالیت مرد برای غلبه بر نیروهای آشفته حیات، هم طبیعت را به انقیاد خود دراورده است و هم زن را؛ چرا که نخستین یونانیان، قدرت آبستنی زن را مرتبط با نیروی زایش طبیعت می‌دانستند. همان‌طور که افلاطون گفته است زن مقلد زمین است. بوردو با تمرکز بر دکارت، از «اضطراب دکارتی» سخن گفته است؛ به این معنا که دغدغه دکارتی برای تأمین عقلانیت و عینیت، با تأکید بر بی‌طرفی، انتزاع و استقلال رأی همراه بوده است. این مفاهیم ملازم با عقلایت و عینیت رنگ و بوی مردانه داشته‌اند، چرا که زنان را با خصوصیاتی چون جانب‌داری عاطفی در مقابل بی‌طرفی، توجه به جزئیات در مقابل انتزاع، و وابستگی در مقابل استقلال و استقلال رأی باز شناسانده‌اند.

نقد دیدگاه‌های فاکس کلر

جستارهای وابسته

پانویس

  1. Evelyn Fox Keller.

منبع

پیوند به بیرون