زوجیت مهمترین مفهوم در تبیین کمیت ، کیفیت و اهمیت تفاوت های زن و مرد در بیان دینی است. آیات پرشماری از قرآن کریم بر مفهوم زوجیت و آثار آن دلالت دارد. [۱] زوجیت مفهومی است که در برگیرنده نوعی قرینگی، تفاوت ، تشابه، تعادل و در عین حال نقصی است که به وسیله طرف دیگر کامل می شود. دو شی متضاد در عین حال مشابه که قرینه هم هستند و وقتی کنار هم قرار می گیرند ، اصطلاحا جفت و متعادل می شوند را زوج می گویند. [۲]

زوجیت در قرآن

خداوند متعال می فرماید:«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانه ‏هاى او اينكه زوج هایی از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه ‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند». [۳] در این آیه شریفه خداوند متعال ضمن تاکید بر اتحاد زن و مرد در منشاء خلقت، به زوجیت آنها که در بردارنده مفهوم هم سری، قرینگی، نیاز متقابل و مکملیت است تاکید می کند. ایجاد سکونت و آرامش ، اتحاد و رحمت مهمترین کارکرد این زوجیت است. این گونه تفاوت بین زن و مرد ،زمینه ساز تجاذب، تعامل، تعادل و تکامل طرفینی است نه آنکه منشا انشقاق ، رقابت و فراتری و فروتری باشد. بر این اساس همان گونه که شهید مطهری اشاره می کند ، منشا فروتری یا ظلم به زنان را نبایستی در ماهیت تفاوت های تکوینی آنها جستجو کرد بلکه منشا فروتری ریشه در عملکرد جاهلانه نسبت به مقتضیات این زوجیت است. [۴] سعی در شبیه شدن زنان به مردان و بالعکس ، یکی از جاهلانه ترین راهبردهایی است که باعث به هم ریختن نظام زوجیت می شود. فرو ریزی نظام زوجیت ، نیاز متقابل و در نتیجه مکملیت متقابل را به چالش می کشد. دو انسانی که به یکدیگر نیازمند نیستند و کمال آنها در گرو کمال هم نیست ، به لحاظ طبع استخدام گر و تمامیت خواه از یک سو و محدودیت امکانات اجتماعی از سوی دیگر، رقیب هم خواهند شد. رقابتی که به استخدام و استثمار و تبعیض منتهی می شود و سکونت ، آرامش ، رحمت و مودت بین دو جنس و جامعه را دچار مخاطره می سازد. از این رو اعتقاد داریم مهمترین راهبرد رفع تبعیض ها و فروتری زنان تقویت نظام زوجیت است نه ایجاد نظام مبتنی بر مشابهت. در روایات پرشماری از راهبرد تشبیه زنان به مردان یا بالعکس به شدت نهی شده و آثار شوم مادی و معنوی را بر آن مترتب کرده یا دوری از رحمت الهی را وعید داده است. این امر نشان می دهد که دخالت های اجتماعی می تواند اصل زوجیت را با مخاطره روبرو سازد و کارکردهای آن را از بین ببرد.

زوج [۵]

واژه زوج

(اسم) [عربی: زَوج، جمع: ازواج] شوهر؛ شوی. [مقابلِ فرد] قرین؛ جفت. [۶] شوی و زن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جفت خواه مذکر باشد خواه مؤنث، مگر فقهای متأخرین در مؤنث ها زیاده کرده‌اند و «زوجه» گویند اگرچه نزد اهل لغت نیست و ابن حاج نوشته که هر دو نر و ماده و مجموع را زوج گفتن خطاست زیرا که هر واحد از نر و ماده زوج باید گفت و هر دو مجموع را زوجان و زوجین باید خواند. (غیاث) (آنندراج). یقال: هو زوجها و هی زوجته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بعل. شوی. شوهر. همسر. جفت. همتا. زن. حلیل. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). شوهر. (دزی ج ۱ ص ۶۱۰)[۷] (زُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شوهر. 2 - عددی که بر 2 بخش پذیر باشد.[۸] شوهر، شوی، قرین، جفت، خلاف فرد، ازواج جمع ( اسم )شوهر، شوی، مقابل زوجه جمع ازواج .عددی که قابل بخش کردن بر ۲ باشد جفت مقابل طاق فرد . یوغ گاو .جفت زمین بنه .[۹]

زوج در قرآن

واژه زوج در قرآن بكار رفته است.زوج در قرآن هم به زن اطلاق شده مثل‏ «وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ‏ زَوْجٍ‏ مَكانَ‏ زَوْجٍ‏ » (نساء: 20.) و مثل‏ «يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ‏ الْجَنَّةَ» بقره: 35. و هم به مرد اطلاق شده است مثل«فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ‏ زَوْجاً غَيْرَهُ » (بقره: 230 )و همچنین«قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي‏ زَوْجِها»(مجادله:1 )
زوج در مورد گياهان نيز در قرآن به‌كار رفته است مثل‏ «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِ‏ زَوْجٍ‏ بَهِيجٍ» (حج: 5).[۱۰]

زوجه [۱۱]

واژه زوجه

(اسم)عربی: زَوجَة، مقابلِ شوهر، جمع: زوجات، همسر مرد؛ زن. [۱۲] [ زَ / زُو جَ / جِ ] (از ع، اِ) زوجة. (از فرهنگ فارسی معین). زن. مقابل شوی. و زن شخص و زن شوهردار. (ناظم الاطباء).[۱۳] زن , زوجه , عيال , خانم [۱۴]

شوهر [۱۵]

واژه شوهر

(اسم) همسر زن؛ شو؛ شوی.[۱۶] [ شَ / شُو هَ ] (اِ) بَعْل. زوج. (آنندراج). شوی. جفت. همسر. میره. حلیل. (یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء). مرد آنگاه که زن گرفته باشد. [۱۷] (هَ) [ اوس . ] (اِ.) مردی که با زنی ازدواج کند، مردزن‌دار، شوی ، زوج . [۱۸]

همسر [۱۹]

واژه همسر

(صفت) زن یا شوهر: همسری یافتم که هم‌سر او / نیست کس در دیار و کشور او (نظامی۴: ۶۶۷).[قدیمی، مجاز] همقد. [قدیمی، مجاز] برابر.[قدیمی، مجاز] برابر در بلندی یا در قدرومرتبه. [۲۰] [ هَ سَ ] (ص مرکب) برابر. عدیل. (آنندراج). نظیر...شریک زندگی. هر یک از زن و شوهر، هم سخن. رفیق راه [۲۱] (هَ) [ اوس . ] (اِ.) مردی که با زنی ازدواج کند، مرد زن دار، شوی ، زوج .[۲۲]

پانویس

  1. . النساء : 1 ؛الأعراف : 189 ؛النحل : 72 ؛الروم : 21 ؛فاطر : 11 ؛يس : 36 ؛الزمر : 6 ؛الشورى : 11 ؛الشورى : 50 ؛الزخرف : 12 الذاريات : 49 ؛النجم : 45 ؛القيامة : 39 ؛النبأ : 8
  2. . أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو ما يكون له جريان خاصّ و برنامج مخصوص في طول وجوده و بقائه معادلا و مقارنا لآخر. فالزوج لا يكون على هذا الأصل الّا واحدا كواحد من الذكر و الأنثى فلا بدّ من ملاحظة كونه عدلا و في مقابل آخر نظيره.و أمّا إطلاقه على المتعادلين: فباعتبار شموله عليهما على البدل. و هذا النحو من التعادل: توجب تقارنا معنويّا، كما في الزوجين، سواء كان- التقارب المكاني أيضا موجودا أم لا؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏4، ص: 362
  3. . الروم : 21
  4. . استاد شهيد مرتضى مطهرى، مجموعه يادداشت‏هاى استاد مطهرى، (به نقل از نرم افزار یادداشت ها استاد مطهری نسخه1.2) مرکز تحقیقات علوم اسلامی نور، ج‏5، ص: 147
  5. zo w j
  6. فرهنگ لغت عمید
  7. فرهنگ لغت دهخدا
  8. لغت‌نامه آن‌لاین آبادیس
  9. همان
  10. قرشى، على اكبر، قاموس قرآن؛ ج3، ص185.
  11. zowje
  12. فرهنگ لغت عمید
  13. فرهنگ لغت دهخدا
  14. لغت‌ نامه آن‌لاین واژه‌یاب
  15. šo w har
  16. فرهنگ لغت عمید
  17. فرهنگ لغت دهخدا
  18. فرهنگ لغت معین
  19. hamsar
  20. فرهنگ لغت عمید
  21. فرهنگ لغت دهخدا
  22. فرهنگ لغت معین


منابع

  • فرهنگ لغت دهخدا.
  • فرهنگ لغت عمید.
  • فرهنگ لغت معین.
  • قرشى، على اكبر، قاموس قرآن - تهران، چاپ: ششم، 1371 ه.ش ؛ ج3.
  • لغت‌نامه آن‌لاین آبادیس.
  • لغت‌ نامه آن‌لاین واژه‌یاب.

جستارهای وابسته