جسی برنارد
جسی برنارد[۱] وی جامعهشناس و نویسنده فمینیست آمریکایی و استاد دانشگاه واشنگتن بود. آثار او درباره زنان، جنسیت، روابط جنسی، ازدواج، و برهمکنش خانواده و جامعه مشهور است. این نظریهپرداز فمینیسم لیبرال، با تقسیم ازدواج به «ازدواج فرهنگی» ـ که برای زنان جنبه آرمانی دارد ـ و «ازدواج نهادی»، ازدواج نوع دوم ـ یعنی ازدواجی را که در واقعیت وجود دارد ـ را به نفع مردان و به ضرر زنان میدانست و خواستار رهایی زنان از آن بود. وی با ارائه شواهدی از درجه تنش زنان و مردان ازدواج کرده و زنان و مردان مجرّد، نتیجه میگرفت: ازدواج برای مردان خوب و برای زنان بد است و تأثیر نابرابر زناشویی روی دو جنس، زمانی متوقّف خواهد شد که زن و شوهر از قید و بندهای نهادی رایج رهایی یابند و ازدواجی را در پیش گیرند که با نیازها و شخصیتشان بهترین همخوانی را دارد.
زندگینامه
جسی شرلی برنارد با نام اصلی " جسی سارا راویچ " در 8 ژوئن 1903 در " مینیا پولیس " زاده شد.وی سومین فرزند از چهار فرزندی بود که از پدر و مادر یهودی - رومانیایی ، بسی کانتر و دیوید سولومان راویچ متولد شدند. در دهه 1880 والدین وی به ایالات متحده آمریکا مهاجرت كردند . پدر جسی فروشندگی لبنیات را در مینیاپولیس شروع کرد ، این کار او به ترتیب بعداً به یک شرکت تبدیل شد، سپس فروشگاه لباس مجلسی و در آخر یک کارگزار املاک و مستغلات گردید . در آن زمان، خانواده راویچ تنها خانواده مهاجر یهودی بودند که در جامعهای از طبقه متوسط زندگی میکردند. با توجه به تحصیلات جسی ، والدین وی معتقد بودند که او بهتر است در مدرسه تجارت تحصیل کند. با این حال، جسی در سال 1920 از دبیرستان دولتی فارغ التحصیل شد و برای تحصیل علوم اجتماعی در دانشگاه مینه سوتا خانه را ترک کرد . [۲]
وی در 17 سالگی وارد دانشگاه مینه سوتا شد. در این دانشگاه او نه تنها از زندگی مهاجر نشین نخستین خود بیرون آمد، بلکه از آن مهم تر، به کسانی پیوست که درصدد استقرار جامعهشناسی به عنوان یک حرفۀ کاملاً پذیرفته شده در جامعۀ دانشگاهی آمریکا بودند. وی در دانشگاه هارواد در رشته جامعه شناسی تحصیل کرد و از اساتیدی چون "سوروکین" و " ال. ال. برنارد" بهره برد.
وی چهار سال دستیار پژوهشی " لوتر لی برنارد " بود.و سپس در 23 سپتامبر 1925 با او ازدواج کرد. با توجه به اینکه لوتر 23 سال از او بزرگتر و غیر یهودی بود، ازدواج آنها بحث برانگیز تلقی شد.
در سال 1929 جسی در دوران تحصیل خود در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس برای به دست آوردن استقلال شخصی و شغلی تلاش کرد و در سال 1936 برای مدت چهار سال از همسرش لوتر جدا شد تا این که این زوج در سال 1940 باهم آشتی کردند. دوباره تشکیل خانواده دادند . شروع کار وی در کالج لیندن وود با تولد اولین فرزندش ، دوروتی لی ، در سال 1941 و تولد فرزند دومش ، کلود ، در سال 1945 همراه شد. جسی در سال 1950 در زمان حضور در دانشگاه دولتی پن ، فرزند سوم خود ، دیوید را به دنیا آورد. متأسفانه لوتر سال بعد بر اثر سرطان درگذشت و جسی مجبور شد فرزندان خود را به عنوان والد مجرد بزرگ کند . سرانجام وی در سن 93 سالگی بتاریخ 6 اکتبر سال 1996 در واشنگتن از دنیا رفت.
دیدگاه
رویگردانی برنارد از اثبات گرایی در واکنش به رویدادهای جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. بلای نازیسم اعتقاد او را به گنجایش علم برای دانستن و ایجاد یک جهان عادلانه، برباد داد. در ضمن باعث شد که ریشههای کلیمیاش را دوباره مورد بررسی قرار دهد. این تجارب حساسیت برنارد را نسبت به زمینۀ اجتماعی همۀ دانش ها تشدید کردند و به تدریج او را به موضع فمینستی سوق دادند. او نقش های رهبری سنتی، مانند ریاست انجمن جامعه شناسی آمریکا را رد کرد تا بتواند وقتش را به پژوهش، نگارش و درگیری هرچه بیشتر در جنبش زنان، اختصاص دهد. در این دوره نوشتههای اولیۀ خود را دربارۀ خانواده و جنسیت مورد تجدید نظر قرار داد و به تدریج به سوی یک تفسیر فمینیستی روی آورد. [۳]
برنارد از جمله فمینیستهای لیبرال موج دوم آمریکا می باشد. وی اولین جامعهشناسی بود که مسئله جنسیت را در خانواده به عنوان موضوعی جامعهشناختی مورد بحث قرار داد و دراین زمینه به بیان دیدگاه هایش پرداخت.
جسی برنارد چهره نام آشنایی از سران فمینیسم است که در کتاب «دنیای زنان» با تقسیم ازدواج به « ازدواج فرهنگی » که برای زنان جنبه آرمانی دارد و « ازدواج نهادی » که در واقعیت وجود دارد، ازدواج از نوع دوم را به نفع مردان و به ضرر زنان میدانست و خواستار رهایی زنان از آن بود.
زناشویی از منظر برنارد در کتاب آینده زناشویی (1982) تصویری جدید از نهاد زناشویی ارائه داد. او بیان داشت گرچه این نهاد برای جامعه آمریکایی به معنای یک نوع همزیستی برابرانه میان زن و شوهر است، اما هریک از زن و مرد، پس از ازدواج، موقعیت ها متفاوتی پیدا می کنند.
وی با ارائه شواهدی از درجه تنش زنان و مردان ازدواج كرده و زنان و مردان مجرّد، نتیجه می گرفت: «ازدواج برای مردان خوب و برای زنان بد است و تأثیر نابرابر زناشویی روی دو جنس، زمانی متوقف خواهد شد كه زن و شوهر از قید و بندهای نهادی رایج رهایی یابند و ازدواجی را در پیش گیرند كه با نیازها و شخصیتشان بهترین همخوانی را دارد.»
وی عقيده داشت : نهاد ازدواج تأثيرات متفاوتي بر سلامت رواني زن و مرد بر جاي ميگذارد، و بر اين باور است كه ازدواج سنّتي براي شوهر مزاياي رفاهي بيشتري نسبت به همسرش به همراه دارد. در اين خصوص ميگويد:
« در هر ازدواج نهادی ، دو نوع زناشویی وجود دارد : یکی زناشویی مرد که او طی آن با وجود اعتقاد به مقید بودن و قبول بار مسئولیت خانوادگی ، از اختیارات ناشی از هنجارهای اجتماعی برخوردار می شود که عبارتند از: اقتدار، استقلال و حق برخورداری از خدمات خانگی، عاطفی و جنسی همسرش. دیگر زناشویی زن که او طی آن ، اعتقاد فرهنگی به برخورداری از مواهب زناشویی را تصدیق می کند، ضمن آنکه از بی قدرتی و وابستگی، الزام به ارائه خدمات خانگی، عاطفی و جنسی و محرومیت تدریجی از موقعیتی که پیش از ازدواج به عنوان یک دختر جوان و مستقل داشت، رنج می برد.» نتايج همه اينها را بايد در داده هايي پيدا كرد كه درجه تنش انسان را مشخص مي سازند.[۴]
بنابراين او نتيجه ميگيرد كه زناشويي براي مردان، خوب و براي زنان بد است و تأثير نابرابر زناشويي روي دو جنس، زماني متوقّف خواهد شد كه زن و شوهر از قيد و بندهاي نهادي رايج رهايي يابند و ازدواجي را در پيش گيرند كه با نيازها و شخصيتشان بهترين همخواني را دارد.
بر اساس نظریه جسی برنارد در مورد ازدواج، نفس ازدواج به خودي خود نیست که موجب انقیاد زنان می گردد بلکه کیفیت ازدواج و شرایط آن است که می تواند زمینههاي انقیاد زنان را فراهم نماید. دنیای زنان برنارد معتقد است که فهم ما از زندگی اجتماعی انسان، زمانی به واقعیت نزدیک می شود و وسعت می یابد که دنیای زنان را نه به عنوان پیامدی جانبی و زایدهای از دنیای مردان بلکه به عنوان یک "هستی مستقل" در جای خود، در خود، و برای خود مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.[۵]
وی هم چنین اعتقاد دارد زنان نباید همچون مرهمی شفابخش در برابر نظام مخرب صنعتی مردانه همچنان به "نقش حمایتی و تسلی بخش" خود ادامه دهند، بلکه باید درصدد تبیین دقیق اوضاع و شرایط برآیند و در جهت تغییر و اصلاح آن اقدام کنند تا اقتصاد و حکومت و نهایتا جامعه را در مسیری که به اصطلاح " قطب بندی و موضع گیری زنان " (طبیعت گرایانه ـ انسان گرایانه) نامیده می شود، سوق دهند. خلاصه آن که برنارد این انقلاب پارادیمی را برای بازسازی نهادهای سیاسی و اجتماعی ضروری می داند تا دستیابی به استعدادها و پتانسیل های انسانی ( به خصوص برای زنان ) امکان پذیر شود و راه را برای نزدیکی، مشارکت، تعامل و ارتباط هر چه بیشتر این دو دنیا فراهم آورد. [۶]
نقد دیدگاه
علیرغم طرح خشونت علیه زنان در محیط خانواده که توسط فمینیستها مطرح میشود، خشونت خانگی اغلب در ارتباطات آزاد و زندگی مشترک بدون ازدواج اتفاق میافتد و زنانی که ازدواج نمیکنند دو برابر، بیشتر از زنان ازدواج کرده متحمل خشونت و بدرفتاری میشوند. «مگیگالگر»[۷] نیز با نقد اظهارات جسی برنارد میگوید: برنارد با مقایسه زنان متأهل و مجرد به مقایسه سیب با پرتقال دست زده است! زیرا تحقیقات اخیر نشان میدهد که ازدواج باعث شادابی زنان شده و آنها را از افسردگی میرهاند.[۸] بر اساس پژوهشهای دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا بررسیهای متعدد، بیانگر سلامت فیزیکی و روحی زنان و مردان ازدواج کرده از هر نوع و نژاد با هر سطح تحصیلات و درآمد است که میتوان دلایل آن را به صورت زیر طبقهبندی کرد:
- سلامت و عمر طولانیتر
- سلامت روانی بیشتر
- احساس سعادت و خوشبختی
- امکان تحصیل و درآمد بیشتر
- کاهش خشونتهای جسمی و جنسی
- کاهش فقر و بزهکاری
- کاهش اضطراب و تنشهای روحی.[۹]
آثار
- Academic Women(زنان دانشگاهی) (1964)
- American Community Behavior
- American Family Behavior (1942) (رفتار خانوادگی آمریکایی)
- “Biculturality.” In Jews in a Gentile World, edited by Isacque Graeber and Steuart H. Britt (1942)
- The Female World (1981) (دنیای زنان)
- The Female World from a Global Perspective (1987) (دنیای زنان از چشم اندازی جهانی)
- The Future of Marriage (1972) (آینده ازدواج)
- The Future of Motherhood (1975) (آینده مادری)
- Marriage and Family Among Negroes (1966) (خانواده در میان سیاهان آمریکا)
- “My Four Revolutions.” American Journal of Sociology 78 (1973): 773–791
- Origins of American Sociology, with Luther L. Bernard (1943)
- Remarriage: A Study of Marriage (1956) (ازدواج مجدد: یک بررسی درباره زناشویی)
- Self-Portrait of a Family (1978)
- The Sex Game (1968) (بازی جنسی)
- Social Problems at Midcentury (1957)
- The Sociology of Community (1972)
جوایز
برنارد افتخارات متعددی در کارنامهاش دارد که از جمله آنها می توان به مدارج افتخاری از شش دانشگاه معتبر و نیز ثبت جایزهای به نام وی از سوی انجمن جامعه شناسی آمریکا اشاره نمود. جایزه دانشگاهی "جسی برنارد" در رشته جامعهشناسی به نام او وجود دارد.[۱۰]
پانویس
- ↑ Jessie bernard.
- ↑ وبلاگ
- ↑ جسی شرلی برنارد, روانشناسی فمینیسم, ازدواج نهادی و فرهنگی, دنیای زنان
- ↑ جسی شرلی برنارد, روانشناسی فمینیسم, ازدواج نهادی و فرهنگی, دنیای زنان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ Maggie Gallagher.
- ↑ Gallagher, Maggie, 2003. “The Case for Marriage”, Weekly Reporty. p 165.
- ↑ Cf.Hughes, Elizabeth, 1999. “At Riskon the cups of oldage: Living Arrangement and Functional Status Among Black and White” University press Journal of Gerontology.
- ↑ Jessie_Bernard
منابع
- Jessie_Bernard
- وبلاگ
- جسی شرلی برنارد, روانشناسی فمینیسم, ازدواج نهادی و فرهنگی, دنیای زنان
- ویکی پدیا