آیات هفت تا ده سوره نساء
آیات ۷ تا ۱۰ سورهی نساء
ارث
این آیات احکام عمومی ارث هستند و به تشریع و توضیح احکام ارث میپردازند، در صورتی که آیات ۲ تا ۶ به طور کلی راجع به ارث صحبت میکند و احکام دستهی اول هستند. آیهی ۷: « لِلرِّجالِ نَصیب مِّمّا تَرَکَ الوالِدانِ وَ الاَقرَبونَ و لِلنِّساءِ نَصیب مِمّا تَرَکَ الوالِدان وَ الاَقرَبونَ مِمّا قَلَّ مِنهُ اَو کَثُرَ نَصیباً مَفروضاً؛ برای مردان از آن چه که پدر و مادر و خویشاوندان از خود میگذراند، سهمی و بهرهای است و برای زنان از آن چه که پدر و مادر و خویشاوندان به جا میگذارند چه کم باشد و چه زیاد باشد، سهم و بهرهای معیّن و مشخص است».
این آیهی ۷، اولین آیهای است که در رابطه با ارث نازل شده و بیان میکند زنها هم بهرهای از آن چیزی که پدر و مادر و خویشان ارث گذاشتهاند میبرند چون قبلاً زنها ارث نمیبردند.
شأن نزول آیه ی « لِلرِّجالِ نَصیب مِّمّا تَرَکَ الوالِدانِ وَ الاَقرَبونَ و لِلنِّساءِ نَصیب مِمّا تَرَکَ الوالِدان وَ الاَقرَبونَ مِمّا قَلَّ مِنهُ اَو کَثُرَ نَصیباً مَفروضاً؛ عربها در جاهلیت تنها برای مردان حق ارث داشتند به همین خاطر خداوند فرمود: زنها هم ارث می برند چه کم و چه زیاد. یک بهرهی معینی میبرند که لازمالاجرا هست. در زمان جاهلیت وقتی شوهر فوت میکرد، برادرهای شوهر، زن و فرزندان او را با تمام امکانات به ارث میبردند و قرآن کریم این سنت غلط را که در عربستان و خیلی از کشورها رایج بود و در ایران هم بعضیها این کار را میکردند، از بین برد. [۱]
معانی لغات
الوِلدان: پدر و مادر
اَقرَبون: خویشاوندان و نزدیکان
نصیبا: بهره و سهم
تَرَکَ: مالی که بعد از مرگ، انسان از خود باقی میگذارد و خودش از دنیا کوچ میکند و از خودش چیزی را برای دیگران میگذارد.
مفروضا « فرض»: الف: قطعِ هر چیزِ محکم و جداکردن بعضی از آنها از بعضی دیگر. ب: به معنای وجوب هم هست یعنی واجبه و قطعی و معیّنه نه مردّد.
نقشِ جملهی « ممّا قَلَّ مِنهُ اَو کَثُرَ» در آیه
این جمله بدل از « مما ترک» میباشد، یعنی از آن چه به جا گذاشتهاند پدر و مادر که بدل از آن میگوید: کم باشد یا زیاد باشد.
علت نصب کلمه « نصیباً»
نصیب منصوب شد. یا براساس:
الف- اختصاص؛ قصد میکنم بهرهای معیّن را برای زنان که باید آن را به دست بیاورند.
ب- مصدر است و برای تاکید آمده است؛ قسمت کردنی که فرض و مشخص کردهاند. [۲]
تعریفِ قول بالتَّعصیب و رابطهی آن با آیهی ۷
قولِ بالتّعصیب یعنی آن مقداری که پدر و مادر و اقوام، آن سهم را به جا گذاشتهاند و آن ترکه از اصل سهام بیشتر باشه و یک سهم مازادی وجود داشته باشد. این جا قضیهای که هست این است که این سهم مازاد به چه کسی داده میشود؟! در زمان جاهلیت عرب، آن را به مذکرها میدادند اما قرآن و روایات میگویند که بهرهی مازاد هم برای مردان است و هم برای زنان و به هر دو میرسد. [۳] لِلرِّجال و لِلنِّساء: مراد از للرجال جنس مذکر و مرد است و مراد از للنساء جنس مونث است. جنس مذکر یعنی هم برادر کوچک و هم برادر بزرگ ارث میبرند و ارث اختصاصی به سن خاصی ندارد و جنس مونث هم یعنی هم خواهر بزرگ و هم خواهر کوچک ارث میبرند. در ضمن واژه نساء آمده تا بعداً بهانهای نگیرند و نخواهند به زن ارث بدهند و خداوند صریح اسم زنها را آورده تا بعداً تفسیر دیگری نکنند.
طبقهبندی ورّاث و مطلق بودن کلمه والدان
وارثان چند طبقه هستند: طبقه ی ۱: پدر و مادر طبقه ی ۲: فرزندان طبقه ی ۳: جد و جده که اولویت با پدر و مادر فرزندان است که با هم جمع میشوند. این که میگوییم رحم و قرب، اینها از راه ولادت سهم میبرند. ولی این که اَقربون را بعد والدان آورده، این ذکر عام بعد از خاص است و الّا هر دوی آنها یه چیز را میخواهند بگویند و نزدیکهایی که از جنس پدر و مادر هستند ارث میبرند و والدان مطلق است و شامل پدر و جد پدری و مادر و جد مادری میشود و این مطلب را هم آیه و هم روایت میگوید. و آیت الله جوادی هم میفرماید: «رحم و قرب هر دو محور ارث هستند که همون والدان و اَقربون است که اَقربون عطف به والدان شده است». معنای جمله «ممّا قلّ منه اَو کَثُر» [۴] یعنی چه کم باشد و چه زیاد، باید دقیق تقسیم شود حتی ۱۰۰۰ تومان را هم نمیشود نادیده گرفت و باید به طور دقیق بین دختر و پسر تقسیم شود و اگر برادری مال خواهر را از خانهای نمیدهد، حتی نمازش در آن خانه صحیح نیست چون غصبی است. آیه ۸: «وَ اِذا حَضَرَ القِسمَهَ اُولُوا القُربَی وَ الیَتَمَی وَ المَساکینُ فَارزَقُوهُم منهُ وَ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعروفاً؛ هنگامی که حاضر بودند خویشاوندان و یتیمان و مستمندان در زمان قسمت کردن، بدهید به آنها از آن مال یه مقداری، منظور از قول معروف در آیه 8 و«َ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعروفاً»: قول معروف یعنی لیّن و نرم و شایسته به طوری که کرامت و حرمت انسانها حفظ شود.
وقتی ورثه مشغول تقسیم ارث هستند و در این زمان یه عده افرادی که از طبقهی وارث نیستند، هم نشستند (حضور دارند). که یا از اقوام هستند و یا مسکین هستند و هرکدام یا نشستهاند یا این که مشغول کاری هستند مثل خط نوشتن ارث و یا دارند مشکلی را حل میکنند.
پس چیزی و مقداری از مال ارث را به این افراد هم بدهید اما دقت داشته باشید که این بخشش باید با زبانی نرم و لین باشد و کرامت آن فرد حفظ شود و با تندی و خشونت نباشد و منتی نگذارید. و این مال را با ادب و دودستی به او دهید و حتی عذرخواهی کنید که بیشتر نمیتوانید بدهید. [۵]
✔️ کلاً همه تفاسیر قول معروف رو به معنای قول لیّن و حفظ کرامت و حرمت انسان دانستهاند. [۶]
منظور از کلمه « منه» در جمله ی « فَارزُقُوهُم منه»
منظور از « منه» آن مالی است که میّت از خود به جای گذاشته است و فرمود: از آن مالی که به ارث گذاشته است، بدهید.
آیه شریفه «وَلیَخشَ الَّذینَ لَو تَرَکوا مِن خَلفِهِم ذُرّیَّهً ضِعفاً خافوا عَلَیهم فَلیَتَّقوا اللهَ وَلیَقولو قَولاً سَدیداً؛ کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند، از آیندهی آنان میترسند (از ستم در مورد فرزندشان ترس دارند)، بترسید (از مخالفت) با خدا، و قول محکم بگویید.» [۷]
ذرّیه: نسل
قولاً سدیداً: قول محکم
نقش کلمات
نقش « نصیباً مفروضاً» حال است. نقش ( لَو) و مابعد آن « لَو» و مابعد آن صله هستند برای الّذین و الّذین موصول است و یک « ه» در « ترکوا» در تقدیر است که جواب صله است.
بحث روایی
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «هر فردی به کسی ظلم کند، خداوند فردی را مسلط میکند که نسبت به او و فرزندان او همان ظلم را بکند». [۸] سوالی که این جا پیش میآید این است که چرا فرزند باید تقاص ظلم پدر و مادر را پس بدهد و آیا این عدالت است؟ کارهایی که افراد در اجتماع انجام میدهند تدریجاً یک شکلی پیدا میکند و یک چیزی در جامعه درست میشود که اثر وضعی و تدریجی آن عمل است. یعنی وقتی ما به کسی ظلم میکنیم این ظلم و ستم یک اثر وضعی در جامعه ایجاد میکند و این ستم به جامعه بر میگردد و یکی از افراد جامعه هم ما و فرزندان ما هستند. پس به نسل ما هم بر میگردد و دامان فرزندان ما را هم میگیرد و این طبیعی است و این قضیه در مورد افعال خوب ما هم صادق است و این اثر وضعی افعال نیک ما به جامعه بر میگردد و طبیعتاً چون ما و نسل ما هم، از افراد جامعه هستیم، شامل ما هم میشود.
منبع
- جزوه درسی خانم دکتر قنبری
منابع مرتبط
- کتاب:متن جوامع الجامع و ومجمع البیان از مرحوم طبرسی
- ↑ تفسیر عیاشی؛ تفسیر قمی؛ نورالثقلین؛ تفسیر صافیِ فیض کاشانی؛ تفسیر البرهان سید هاشم بحرانی؛ الدر النثورِ سیوطی.
- ↑ طبرسی، جوامع الجامع، ج 4، ص 556 و 557.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 34.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ج 17، ص 396.
- ↑ طبرسی، جوامع الجامع، ج 4، ص 550.
- ↑ طباطبایی، تفسیر المیزان؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 13، ص 312؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم؛ محمد حسین نجفی، جواهر الکلام، ج 39، ص 80.
- ↑ سوره نساء،آیه 9
- ↑ بحرانی، تفسیر برهان، ج 1، ص 346.