القای برتری مرد بر زن ناشی از تفاسیر نادرست قرآن است

از ویکی‌جنسیت

متینه‌السادات موسوی، پژوهشگر حوزه فمینیسم اسلامی، ۱۸ آبان در نشست نقد کتاب «فمینیسم و خانواده» گفت: بعد از تزلزل نهاد خانواده در غرب، رهبران جهان صنعتی در مورد خانواده دغدغه پیدا کردند و با تحقیق به نتایجی رسیدند؛ از جمله اینکه مهمترین علل افول کارکرد خانواده ناشی از افول کارکرد دین در جامعه است و علت دیگر بی‌بندوباری‌ جنسی و رمانتیک نشان‌ دادن ازدواج بود و نیز نقشی که هالیوود در مورد نظام خانواده ایفا کرد. راهکارهای مختلفی برای حل این مسئله از جمله تقویت دین در جامعه مطرح شد. البته گروهی فعالیت‌های فمینیستی را نقد کردند، زیرا آن را منشأ فروپاشی خانواده می‌دانستند.

موسوی با بیان اینکه فمینیسم در دل جریانی وسیع‌تر یعنی فرایند مدرنیته و صنعتی‌شدن جهان شکل گرفت، اظهار کرد: از این رو کشوری که فرایند عبور از سنت به مدرنیته را طی کند، قطعا خسارت‌هایی خواهد داشت و ایران هم مستثنا نیست؛ رسانه‌های نوظهور سبک زندگی متفاوتی برای ما ایجاد کرده‌اند، ولی تفکر فمینیستی در دل مدرنیته نهادینه شده است و شاید اگر ما وارد فاز مدرنیته نشده بودیم، این اتفاقات دیرتر رخ می‌داد. فمینیسم ایرانی مباحثی بسیار جدی‌ای دارد، ولی فمینیسم اسلامی به فرایند افول کارکرد خانواده نگاه عمیق‌تری دارد. عدم تبیین جایگاه دقیق فمینیسم اسلامی و خلط فمینیسم اسلامی با ایرانی از جمله نقاط ضعفی است که در برخی آثار مشاهده می‌شود.

نقطه تمرکز فمینیسم اسلامی

وی با بیان اینکه فمینیسم جریانات مختلفی را طی کرده است و گرایشهایی چون رادیکال و دموکرات دارد و موضوعاتی مانند فمینیسم و الهیات و جنسیت در آن مورد توجه است، گفت: الهیات فمینیستی همت خود را روی دین گذاشت، زیرا معتقد بود که بار عمده تفکر برتری مرد بر زن ناشی از متون دینی است و دین به مردم القا کرده که مردان برتر از زنها هستند. نمود بارز آن را پدر، پسر و روح القدس در کتاب مقدس می‌دانند و کتاب مقدس را مردان نوشته‌اند و مردها در حین نوشتن این کتاب به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه ایده برتری مرد بر زن را منتقل کرده‌اند. مثلا در داستان آفرینش گفته شده خدا آدم را آفرید و خواب بر او مستولی شد و استخوانی از دنده او گرفت یا از گل اضافی او زن را آفرید. در تفکر یهودی مسیحی، زن از مرد و در خدمت مرد است و این مورد فرودستی و جایگاه پایین زن را نشان می‌دهد.

موسوی افزود: گفته شده که شیطان اول حوا را فریب داد و حوا آدم را فریب داد. لذا زنان موجوداتی فریبکار هستند و حتی در یهود معتقدند که زنان همه دردهایی مانند زایمان را که در زندگی می‌کشند به دلیل جبران گناهی است که کردند و آدم را فریفتند. این نگاه تورات و انجیل سبب شد تا فمینیسم به بازخوانی انجیل و تورات روی آورند و انجیل زنانه را نوشتند و سعی کردند کتاب را از همه خوانش‌های مردانه تهی کنند. این امر در ۱۲۰ سال پیش رخ داد، ولی کم‌کم دفاع از حقوق زنان وارد کشورهای اسلامی هم شد و برخی گفتند یکی از دلایل عدم رشد کشورهای اسلامی نگه‌ داشتن زنان در خانه و محروم شدن از رشد فکری و توان علمی و انرژی آنهاست و سبب شد که فمینیسم اسلامی رشد کند.

وی اضافه کرد: کسانی که به دفاع از حقوق زنان در کشورهای اسلامی پرداختند مسلمان بودند و از این منظر تلاش کردند، ولی خودشان نام فمینیست اسلامی را انتخاب نکردند، بلکه فمینیست‌های غربی این نام را برای آنها برگزیدند که گاهی اوقات این عبارت نوعی پارادوکس را مانند واژه روشنفکر دینی القا می‌کند. افراد برجسته این نوع فمینیسم معتقدند که بی‌عدالتی که به زنان به نام دین انجام شده است؛ ماحصل قرآن نیست، بلکه ماحصل تفاسیر است و ما باید حساب قرآن را از تفاسیر جدا کنیم. الان جایگاه زنان را در افغانستان، پاکستان و عراق ببینید. کسانی که در این حوزه کار کرده‌اند عمدتا وضعیت کشورشان را دیده و در کشورهای اروپایی با وضع متفاوتی روبه‌رو شده‌اند. لذا در مقام دفاع از حقوق زنان برآمده‌اند. این دغدغه برای من وجود داشت که آیا این ادبیات برای تفاسیر قرآن است یا خود قرآن؟

موسوی گفت: ۲۵ آیه در قرآن درباره بحث برتری مردان بر زنان مانند تعدد زوجات، شهادتین و ارث وجود دارد، ولی با بررسی به این نتیجه رسیدم که تفاسیر طوری انجام شده است که گویی مردان تنها جنس برتر هستند. فمینیست‌های اسلامی به آن معنا مفسر نیستند، ولی برداشت‌هایی از قرآن دارند که متفاوت است؛ مثلا در آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ قسمت اول آیه قوامیت مرد بر زن را مطرح کرده است؛ قوام در ریشه لغوی چیزی است که باعث استواری چیز دیگری است، ولی تفسیر طبری گفته یعنی مردان موظف به قیام در امور زنان هستند و حق دارند زنان را تأدیب کنند تا از واجبات الهی تبعیت کنند.

وی ادامه داد: فخررازی با تعبیر «مسلطون علی...» مردان را مسلط بر زن دانسته‌ است؛ زمخشری قدرت  امر و نهی مرد را مطرح کرده و اینکه همانطور که رعایا برتری دارند، مردان هم دارند. ابن کثیر هم آن را به معنای قیم‌بودن رئیس و حاکم می‌داند. البته با گذشت زمان ادبیات تفاسیر لطیف‌تر شده و با ملاحظه بیشتری با این آیات برخورد شده است؛ مثلاً در تفسیر نمونه آمده که مردان سرپرست و خدمتگزار زنان هستند.

برداشت زنان فمینیست مسلمان از قوامیت

این پژوهشگر اظهار کرد: امینه ودود، رفعت حسن و زنان دیگر در این عرصه پیشگام بودند و معتقدند که قوامون به معنای برتری نیست، بلکه مردان باعث استواری نهاد خانواده هستند و از نهاد خانواده دفاع می‌کنند. به عبارت دیگر زنان تنها کسانی هستند که نقش بارداری و فرزندآوری دارند و این نقش جایگزینی ندارد. بنابراین مردان باید در حوزه حمایتی نقش خود را ایفا کنند.

وی افزود: درباره قوامیت بحث است که آیا دامنه آن منحصر به خانواده است یا در عرصه جامعه هم مطرح است، عده زیادی از مفسران قائل‌اند که منحصر به خانواده است. لذا زنان نمی‌توانند مجتهد، قاضی و حاکم شوند، زیرا موازنه قوامیت به هم می‌خورد. در ادامه آیه فرموده است: «... بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ...»؛ یعنی خدا برخی برتری‌ها را به مردان داده است، ولی مفسران مطالب گوناگونی را در مصادیق برتری و فضل بیان کرده‌اند؛ زمخشری ولایت در نگاه‌داری و طلاق، تعدد زوجات و مرد بودن انبیاء را مصداق آن می‌داند. ابن‌کثیر گفته مردان ذاتاً برتر از زنان هستند، در المیزان این برتری به زیادت عقل مردان نسبت به زنان نسبت داده شده که قلب و مغز و قوت بدنی مردان بیشتر است.

وی گفت: زنان فمینیست مسلمان معتقدند که قوامیت به سبب نفقه‌ای است که مردان به زنان می‌دهند و این برتری خاصی نیست. چنانچه در مورد؛ فضل‌الله المجاهدین علی القاعدین... هم بیان شده و چون کلمه «بعض» استفاده شده، برای برخی از مردان صادق است. امینه ودود گفته است قوامیت در آیه مشروط به نفقه است. لذا اگر در خانواده‌ای زن سرپرست است، مرد قوام نیست. آیت‌الله جوادی آملی دقیقا این نظر را دارد و گفته است اگر در یک خانواده مردی نخواهد یا نتواند منزل را مدیریت کند، قوامیت از او سلب خواهد شد. آنان معتقدند در هیچ جای قرآن خدا مرد را به لحاظ جنسیتی برتر از زن ندانسته است، از جمله اینکه فرموده همه از نفس واحدی آفریده شده‌اند. در مورد تعدد زوجات هم می‌گویند که در زمان نزول، مردان ازدواج‌های بی‌حد و حصر داشتند و آیه تعداد آن را به چهار زن کاهش داد، وگرنه آیه درصدد بیان مشروعیت چهار زن از روی شهوت‌رانی برای یک مرد نیست.

منبع