بدن و مناسبات قدرت
بدن و مناسبات قدرت، تاثیر بدن بر مناسبات قدرت و اثرپذیری بدن از آن.
بدنها بر اساس فرهنگ و ایدئولوژی برساخته میشوند و ایدئولوژیها دائما در حال تغییر هستند. به همین دلیل ارتباط بدن و مناسبات قدرت در حال دگرگونی است.
مفهومشناسی
هویتهای فرهنگی و اجتماعی مختلف مثل قومیت، نژاد، طبقه اجتماعی، ملیت و جنسیت در ابراز هیجانات بدنی و تغییر بدن فیزیولوژیک به بدن اجتماعی مؤثر هستند. بدن بهمثابه متن اجتماعی، نمایانندۀ فرایندهایی نظیر پذیرش، انطباق، انعطاف، تغییر و مقاومت است.[۱] قدرت بهمعنای توانایی وادار کردن دیگران به انجام رفتاری خاص[۲] و مناسبات قدرت، ساختار کلی اعمالی است که بر اعمال مرتبط اثر میگذارد.[۳]
رویکردهای نظری
نظریههای علوم انسانی دربارۀ بدن به سه دسته تقسیم میشود:
- دسته اول نگاه زیستشناسانه دارد و معتقد است خصوصیات زیستی، ژنها و وراثت بر بدن تاثیر دارد و روابط اجتماعی و فرهنگ تابع عوامل زیستی است. طبق این نظریه بیشتر روابط قدرت، تابع بدن است.[۴]
- دسته دوم نظریههای جامعهشناسانه است، آنان بر این عقیده هستند که انسانها در روابط اجتماعی، تابع ارزشها و معانی هستند و عوامل جمعی بر رفتار انسانها تاثیرات شگرفتری دارند و بدن در اجتماع برساخته میشود و عادات و رویههای رفتاری با تغییر محیط نظیر مهاجرت تغییر میکند، انسانهایی که دور از محیط اجتماعی رشد کرده باشند، قادر به رفتار طبیعی نیستند. همه این عوامل نشان میدهد که تبعیت بدن از عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشتر از خصوصیات زیستی، ژنها و وراثت است.[۵] طبق این نظریه، بدن تابع روابط قدرت است.
- نظریه سوم این است که بدن، ترکیبی از هر دو وجه زیستی و اجتماعی است و هر دو جنبه بر همدیگر تاثیر و تاثر دارد. متفکرانی نظیر مورگان، ترنر و شیلینگ از این نظر حمایت میکنند.[۶]
عوامل مؤثر بر ارتباط بدن با مناسبات قدرت
نظم اجتماعی
ترنر در کتاب «بدن و جامعه» رابطه بدن با انضباط، حکومت و جنسیت را بحث کرده است. نگاه ترنر به رابطه بدن، بهویژه بدن زنانه و روابط قدرت مثبت است؛ چرا که توجه تجاری و مصرفی به بدن را شاخص زندگی خوب و سرمایه فرهنگی میشمارد. همچنین توجه به زیبایی بدن، انکار بدن سالخورده، طرد مرگ و اهمیت ورزش را از پیامدهای توجه تجاری به بدن میشمارد. صنعتیشدن و فردگرایی را باعث مرتبط شدن بدن با شخصیت و جامعه مصرفی میداند و پیامد آنرا ایجاد بدن تجاری، نمایشی و آرایشی میداند. در عین حال، ترنر تیپولوژی مثبتی از بحث بدن و روابط قدرت دارد. در سنخشناسی ترنر چهار نوع ایدهآل وجود دارد که عبارتند از: بازتولید، بازنمایی، ریاضتکشی و نظارت. مراد از بازتولید بدنی بهمعنای بازتکرار و بازساخت آرمانها و ارزشهای جامعه است. بازنمایی بدن بهمعنای ارائه خود اجتماعی مرتبط با منزلت اجتماعی و مصرفگرایی است. در توضیحات نظارت و ریاضتکشی بدنی بحث از بدن انضباط یافته را مطرح میسازد و معتقد است انضباط بدنی در جوامع سنتی برای انقیاد و مطیع ساختن بوده است، اما در زندگی معاصر برای فاکتورها مثبت نظیر رشد بدن، خلق لذت و ایجاد بدن زیبا است.[۷]
جنسیت
جنسیت، بر ارتباط بدن و محیط سایه میافکند؛ بهعنوان مثال بدن زنانه ارتباط خاص و متفاوتی با محیط بیرونی برقرار میسازد. تحقیقات نشان میدهد که طبق سنت برخی قبائل، ایام قاعدگی زنان تاثیرات ویژهای بر نسبت او با محیط دارد. زنان در ایام قاعدگی نباید به انبار غذای خانواده میرفتند، اگر زنی به انبار میرفت هرچیزی را که دست میزد، آن را آلوده میکرد. در چنین شرایطی نباید شکار و برخی غذاها را طبخ میکرد. دلیل آنها این بود که زنان در چنین ایامی بارور نیستند و همه چیز را تخریب میکنند و نطفه گیاهانی را که از طریق نطفه رشد میکنند، به خطر میاندازند. این سنتها نشان میدهد که بدن زنان جزئی از جهان است و به هر حرکتی در عالم واکنش نشان میدهد.[۸]
کنترل فرهنگی
موضوع تحقیقات گافمن نقش فرهنگ جنسیتی در تبلیغات است، این تحقیق نشان میدهد که فرهنگ جنسیتی راجع به بدن مملو از کلیشهها است. کلیشۀ محوری آن، «ناتوانی و وابستگی زنانه و حمایت مردانه» است و تقسیمات سلسلهمراتبی جنسیتی را بازتولید میکند. هر آنچه با این کلیشه تطابق نداشته باشد، توسط تبلیغاتچیها حذف و نمادهای مؤید آن، تقویت و نمایش داده میشود، بهعنوان نمونه در تبلیغاتها نشان داده میشود که حرکات زنان در قبال اشیاء، نوازشآمیز است، با لطافت بیشتری شیشه عطر و پیراهن همسرشان را لمس میکنند، در ارتباط با مردان، چشمان را به زیر میاندازند، پشت سر مرد قرار میگیرند، بدن تا حدی خمیده، سر در حالت کج همراه با خنده، نشانه نوعی سرسپردگی زن در قبال مردان است. مرد در حالتی نمایش داده میشود که غذایی در دهان زن میگذارد و زن با ولع دهانش را گشوده است. همه این موارد روابط مناسکی و کلیشهای از مردان و زنان را نشان میدهد که نشانه کلیشههای جنسیتی است، زبان، فرهنگ و رویههای فرهنگی حالت «زنانگی ابدی» برای زنان و حمایت مردانه برای مردان را نشان میدهد. گافمن از مجموع تحقیقات نتیجه میگیرد که خصوصیات در درون بدن وجود ندارد، بلکه بمعنای اجتماعی که به آنان نسبت داده میشود و به هنجارهای رفتاری آنان بستگی دارد.[۹]
ارزشها
بهعقیده بوردیو بدن ناقل نمادین هنجارهای فرهنگی است.[۱۰] یکی دیگر از دلایل سلطه فرهنگی بر بدن توسط روبرت هرتز بحث شده است؛ او در تحقیقی با عنوان اولویت دست راست، ارزشها و بازنماییهای همراه با عناصر بدنی را نشان میدهد. دست راست نشانه توانایی، اخلاقمداری و سلامتی است، در حالی که دست چپ نشانه ضعف، تاریکی و ضعف اخلاقی تصور میشود، در حالی که هرتز ثابت میکند که دست راست و چپ با آموزش، قابل رشد و تربیت است و نشانه هیچ امر ارزشی ذاتی نیست.[۱۱]
کنترل سیاسی
از دهۀ 1970م، مسئله عمل سیاسی بر بدنمندی در غرب مطرح شد و به اشکال مختلف ظهور کرد. بهعنوان مثال در کشور فرانسه در سال 1967م روشهای مبارزه با بارداری قانونی شد و سقط جنین آزاد شد. این موارد از یکسو شاخص تغییر خلقوخو و از سوی شاخص کنترل بدن توسط نظامهای سیاسی در غرب است. ابزارهایی نظیر آزادی جنسی، ترویج تفکر فمینستی، نقش محدودیتهای ورزشی، نمونههایی از شروع سلطه بر بدن بودند. نظریهها در تبیین چنین سلطهای متفاوت است. بهنظر ژان ماری بروم، سلطه از ابزارهایی نظیر خشونت، اطاعت و محدود کردن استفاده میکند. به عقیده بروم، نظام سرمایهداری مهمترین نمونه معاصر است که روایت فرهنگی خویش را بر استفاده از بدن تحمیل کرده و سبب از خود بیگانگی میشود. چنانچه نظامهای سیاسی در فعالیتهای ورزشی مشابه این عملکرد را دارند.[۱۲]
فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه بر این باور است که کشورهای غربی، اعضای جامعه خویش را در درون روابط معینی اسیر کرده و کنترل شدیدی بر حرکات آنان اعمال میکنند. چنین روابطی بر سلطه یک نهاد معین متمرکز نیست، بلکه از برقراری روابط معین استفاده میکنند. در این نوع انضباط میزان ساعت کار، آغاز و پایان کار، کیفیت پوشش در محیطهای متفاوت، میزان و کیفیت گذراندن اوقات فراغت، نحوه ورود و خروج از محل کار و تحصیل، میزان و کیفیت رعایت بهداشت و امثال این فاکتورها تحت نظارت شدید قرار میگیرد.[۱۳] فوکو بدن را جزئی از روابط قدرت میداند و معتقد است که روابط قدرت بدن را مطیع ساخته است.[۱۴]
این روابط فراتر از نهادهای دولتی است و کنترل بر زمان و مکان را برای نظام حاکم میسر میسازد. چنین مکانیزمهایی بر کنترل خودخواسته و نظارت بدنی متمرکز است، میدان اجتماعی فضای تطبیق آن است و نیازی به کنترل اجتماعی شدید ندارد؛ بهجای اطاعت، از قابلیت، کارکرد، مانورها و تاکتیکها بهره برده میشود.[۱۵] مثلا بهجای شدت تنبیه بر حتمیت آن تاکید میشود؛ [۱۶] حتی تنبیه، بد دانسته میشود و اصلاح و بازپروری بهجای آن قرار میگیرد.[۱۷] هر دورهای از تاریخ اجتماعی، بدن را تولید و باز تولید میکند؛ [۱۸] پس قدرت، امتیاز موقعیتها است و چندان ربطی به طبقه و امثال آن ندارد. بهعنوان مثال زندان انواع انضباطها را میسر میسازد که حتی عوامل کنترلی را ناکارآمد میسازد و بهجای آن موقعیت بدنی در معرض دید بودن و انظباط بدنی قرار میگیرد. چنین انضباطی در مدارس، دانشگاهها و بیمارستانها اعمال میشود و بر منابع فرهنگی، اخلاقی و فیزیکی کنشگر نظارت میکند. در این دوره با خود بدن مستقیما سروکار نداشتند تا به آنچه جزئی از بدن نیست برسند و بهجای آسیب بدنی، آن را از آزادی و برخورداری محروم کند. در این نوع شکنجه سعی بر کسب رضایت محکوم است و حتی در لحظات آسیب بدنی از طریق تزریق و بیحس کردن احساس درد را از او میگیرد و بهجای مهارتهای علمی و توجیهی استفاده میشود. [۱۹] بهنظر فوکو برخلاف ظواهر امر، سلطۀ جدید و ظاهرا غیر بدنی نیز با هدف سلطه بر بدن انجام میشود.[۲۰]
تجلیات رابطه بدن و قدرت در ورزش
برخی نویسندگان بهصورت ملموس تلاش کردهاند، سلطه روابط قدرت بر بدن را در مباحث ورزشی نشان دهند. فرهنگ زنانه و مردانه و همچنین میزان احتمال آسیبهای بدنی و همچنین بازنماییهای فرهنگی از بدن بر انتخاب ورزشی تاثیر دارد. برای مثال در ایران ورزشهای هوازی و ریتمی چون ایروبیک، بیشتر زنانه و ورزشهای مرتبط با وزنهها و دستگاههای بدنسازی، بیشتر مردانه تصور میشود. صورت دیگر حضور قدرت در ورزش مداخله از طریق طب ورزشی است. تکنولوژی تغذیه نیز امکان سلطه قدرت بر بدن ورزشکاران را فراهم ساخته است. از منظر برخیاندیشمندان، روابط قدرت در ایران تاثیر مثبتی بر بدن ورزشی در جهان اسلام داشته و کاروانهای ورزشی ایران الگوی بدنی جدیدی در اختیار ورزشکاران جهان اسلام قرار داده است و نشان میدهد که با این شکل و ظواهر بدنی هم میتوان موفقیتهای ورزشی کسب کرد.[۲۱]
رابطه بدن و قدرت در اسلام
اسلام از جهات متعدد به رابطه بدن و مناسبات قدرت اشاره کرده و جنبههای مثبت و منفی آنرا تبیین کرده است. قرآن، یکی از معیارهای کسب قدرت را توانمندی بدنی دانسته[۲۲] و یکی از معیارهای مرد قوی را نیز قدرت جسمانی میشمارد؛ [۲۳] اما در بعضی آیات نیز هشدار میدهد که توانمندی و زیبایی بدنی زمینه سوءاستفاده را فراهم نکند.[۲۴]
پانویس
- ↑ - ذکاییو ایمنپور، درآمدی بر تاریخ فرهنگی بدن در ایران، 1391ش، ص62.
- ↑ - «قدرت. مفهوم بنیادین سیاست»، وبسایت عصر ایران.
- ↑ - دریفوس و رابینو، میشل فوکو، فراسوی ساختگرایی و هرمنوتیک، 1378ش، ص311.
- ↑ - لوبروتون، جامعهشناسی بدن، 1392ش، ص92.
- ↑ - لوبروتون، جامعهشناسی بدن، 1392ش، ص92.
- ↑ - اینانلو، برساخت بدن: جامعهشناسی سبکهای مدیریت بدن جوانان، 1395ش، ص31.
- ↑ - اینانلو، برساخت بدن: جامعهشناسی سبکهای مدیریت بدن جوانان، 1395ش، ص51.
- ↑ - لوبروتون، جامعهشناسی بدن، 1392ش، ص40.
- ↑ - لوبروتون، جامعهشناسی بدن، 1392ش، ص99.
- ↑ - لوپز و اسکات، ساخت نظریه اجتماعی، 1385ش، ص161.
- ↑ - لوبروتون، جامعهشناسی بدن، 1392ش، ص101.
- ↑ - لوبروتون، جامعهشناسی بدن، 1392ش، ص116.
- ↑ - فوکو، مراقبت و تنبیه تولد زندان، 1378ش، ص14-16.
- ↑ - آزاد ارمکی و چاوشیان، «بدن به مثابه رسانه هویت»، 1381ش، ص61.
- ↑ - فوکو، مراقبت و تنبیه تولد زندان، 1378ش، ص38.
- ↑ - فوکو، مراقبت و تنبیه تولد زندان، 1378ش، ص18.
- ↑ - فوکو، مراقبت و تنبیه تولد زندان، 1378ش، ص19.
- ↑ - یزد خواستی، زنان و تغییرات اجتماعی نگرشها و بینشها طی چهارده سال انقلاب اسلامی، 1372ش، ص133.
- ↑ - فوکو، مراقبت و تنبیه تولد زندان، 1378ش، ص20.
- ↑ - فوکو، مراقبت و تنبیه تولد زندان، 1378ش، ص37.
- ↑ - ذکایی و ایمنپور، درآمدی بر تاریخ فرهنگی بدن در ایران، 1391ش، ص64-66.
- ↑ - سوره بقره، آیه 247.
- ↑ - سوره قصص، آیه 26.
- ↑ - سوره احزاب، آیه 32.
منابع
- قرآن.
- آزاد ارمکی، تقی و چاوشیان، حسن، «بدن بهمثابه رسانه هویت»، مجله جامعهشناسی ایران، دوره چهارم، شماره 4، 1381ش.
- اینانلو، مینا، برساخت بدن: جامعهشناسی سبکهای مدیریت بدن جوانان، تهران، جامعه شناسان، 1395ش.
- دریفوس، هیوبرت، و رابینو، پل، میشل فوکو، فراسوی ساختگرایی و هرمنوتیک، ترجمه حسین بشریه، تهران، نی، 1378ش.
- ذکایی، محمدسعید و ایمنپور، مریم، درآمدی بر تاریخ فرهنگی بدن در ایران، تهران، تیسا، 1391ش.
- فوکو، میشل، مراقبت و تنبیه تولد زندان، مترجمان: نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نی، 1378ش.
- «قدرت: مفهوم بنیادین سیاست»، وبسایت عصر ایران، تاریخ درج مطلب: 19 اردیبهشت 1401ش.
- لوبروتون، داوید، جامعهشناسی بدن، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، ثالث، 1392ش.
- لوپز، خوزه و اسکات، جان، ساخت نظریه اجتماعی، مترجم: حسین قاضیان، تهران، نی، 1385ش.
- یزد خواستی، بهجت، زنان و تغییرات اجتماعی نگرشها و بینشها طی چهارده سال انقلاب اسلامی، اصفهان، مانی، 1372ش.