حق طلاق
حق طلاق؛ اختیار شرعیِ شخص در مطلقه کردن طرف مقابل بدون قید و شرط.
طلاق عمل حقوقي يكجانبهاي است كه اصولاً با اراده مرد واقع ميشود. اختيار طلاق به موجب قانون مدني در دست مرد است. چنین اختیار مطلقی بر اساس مصالح خانواده به مرد داده شده و مجوزی برای سوءاستفاده مردان در وارد کردن ظلم و ضرر به زن نیست. از سوي ديگر، زن نیز ميتواند با اتخاذ راهكارهاي قانوني همچون طلاق قضايي، طلاق خلع و مبارات و شرط توكيل در ضمن عقد نكاح يا عقد لازم ديگر، درخواست طلاق کند.
مفهومشناسی
طلاق در لغت؛ بهمعنای رهایی و جدایی است و در اصطلاح فقه، عبارت است از زائل کردن پیوند نکاح با صیغه مخصوص. [۱] همچنین در مواردي، عقد نکاح بهعلت تدلیس و یا عیب فسخ میشود و دیگر نیازي به صیغه مخصوص نیست. [۲] در واقع، طلاق فرآیندی است که به موجب آن، شوهر به اذن یا حکم دادگاه، همسر دائمی خود را رها میسازد.[۳] حق طلاق بهمعنای اختیار شرعی شخص در مطلقه کردن طرف مقابل بدون قید و شرط است. [۴]
پیشینه حق طلاق در جوامع گذشته
- بابل؛ شوهر بهعنوان رئیس خانواده میتوانست در مواردی که زن تا مدت معینی صاحب فرزند نمیشد، او را طلاق دهد. همچنین اگر زن، بیماری مزمنی میگرفت، مرد میتوانست بدون طلاق وی، همسر دیگری اختیار کند. در کل، متارکه بدون هیچ دلیلی جایز بود؛ ولی در این حالت مرد باید جهیزیه زن را پس میداد.[۵]
- یونان باستان؛ طلاق زن توسط مرد در آن جامعه دشوار نبود و مرد میتوانست بدون دلیل زن خویش را طلاق دهد؛ ولی زن نمیتوانست بدون دلیل شوهر خود را ترک کند. تنها در صورتی که مرد به زن ستم میکرد، وی میتوانسـت بـه «آرخـون» مراجعـه و تقاضای طلاق کند.
- ایران باستان؛ در آن زمان ایرانیان پیرو آیین زرتشت بودند و در این آیین، به زن توجه زیادی میشد و طلاق امر آسانی نبود که مرد بدون دلیل بتواند انجام دهد. بـرای اینکه حکـم طـلاق صـادر شـود بایـد دلایـل موجهی نـزد «کهنـد» (قاضـی) برده میشـد.
برخی از آن دلایل عبارتند از:
- عنـن مـرد و عـدم درمـان وی حداکثر تا سـه سـال؛
- امتنـاع مـرد از دادن نفقه به زوجـه به مـدت سـه سـال؛
- بدرفتـاری شـوهر بهنحوی که زن دچار عسر و حرج شود؛
- غیبت مرد بهمدت پنج سال. [۶]
طلاق در ادیان قبل از اسلام
- دیـن یهـود؛ در تورات بیان شده که اگر مرد از همسـر خویـش مـورد غیراخلاقـی ملاحظه کـرد، میتوانـد او را رها کند.
- دیـن مسـیح؛ در انجیـل در برخی آیـات مطلق طلاق را منع میکند و در برخی دیگرطـلاق را تنهـا در صـورت زنـای یکی از زوجیـن صحیـح میدانـد. این تفاوت سبب منع کلی طلاق در این دین شده است.
- دوران جاهلیـت (قبل از اسلام)؛ زنان در آن دوران هیچ ارزشی نداشتند و در ردیف حیوان قرار داشتند؛ لذا تعداد طلاق و شیوه و روش آن تنها در دسـت مرد بـود و وی میتوانسـت هـر زمان و هر طور که اراده کند، همسـر خویش را طلاق دهد. [۷]
حق طلاق در حقوق موضوعه
در ماده 1133 قانون مدنی مقرر شده که حق طلاق در اختیار مرد بوده و هر زمان که بخواهد، میتواند زن را طلاق دهد. قوانین حمایت از خانواده، بهمنظور جلوگیری از سوء استفاده، این اختیار شوهر را مقید به شروطی کرد تا طلاق قضائی را جانشین طلاق به اراده شوهر کند و برابری زن و شوهر در انحلال خانواده را تامین سازد. [۸] در اصلاح ماده 1130 قانون مدنی در سال 1361ش و 1370ش، بیان شده، درصورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند از دادگاه، درخواست طلاق کند. بنابراین، زن نیز میتواند در مواردی اقدام به درخواست طلاق کند: 1. خودداری و ناتوانی شوهر از دادن نفقه؛ 2. غیبت شوهر و بیخبر بودن از او؛ 3. ایجاد عسر و حرج برای زن. [۹]
حق طلاق در فقه
مسئله طلاق در آیات و روایات بسیاری بیان شده است. مهمترین مسائلی که در بررسی آیات و روایات مرتبط با طلاق از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار گرفته، عبارت است از:
- طلاق در اسلام تشریع شده و امری مجاز است.
- قدر متیقن از آیات قرآن، جواز طلاق توسط مرد است.
- زن بهطور مباشر و ابتدائا متصدی طلاق گرفتن از مرد نیست.
- در مذهب شیعه و از منظر مشهور، به غیر از طلاق، عمل حقوقی دیگری برای انحلال نکاح وجود ندارد.
- اسلام از ستم نهی کرده و طلاقدادن زن بدون دلیل موجه، نوعی ظلم در حق او است و اسلام حق طلاق را بهطور مطلق و بدون قید و شرط به مرد واگذار نکرده است. [۱۰]
نظریات در مورد حق طلاق زن
در بیشتر روایات، حق طلاق به مرد داده شده است؛ اما دستهای از روایات وجود دارد که امکان دستیابی به حق طلاق را به زن داده است. با توجه به این روایات دو نظریه در این مورد ارائه شده است:
- نظریه قائلین به نهی اختیار حق طلاق بهدست زنان؛ این نظریه، زنان را از داشتن حق طلاق نهی میکند و آن را مخالف سنت دانستهاند. در این حالت اگر زن خواهان طلاق باشد، نکاح باطل نمیشود.
- نظریه قائلین به تخییر؛ قائلین به این نظریه، به برخی روایات استناد کرده و قائلاند که در صورت تخییر زن بین طلاق و ادامه زندگی، درصورت فراهم بودن شرایط طلاق (حضور شاهد، پاکی زن و عدم نزدیکی)، اگر زن طلاق را اختیار کند، طلاق صحیح بوده و واقع میشود. [۱۱]
سوء استفاده از حق طلاق
قرآن در سورههاي بقره، نساء، احزاب و طلاق آياتي مربوط به طلاق دارد. این آیات از مرد بهعنوان دارنده حق طلاق، خواسته که در صورت جدا شدن از زن، او را به شایستگی و نیکی طلاق دهد و سبب ظلم بر او نشود.[۱۲] با این وجود، اختيار نسبتاً نامحدود مرد در امر طلاق ممكن است در مواردي از سوي وي مورد سوءاستفاده قرار گيرد و آن را وسيله فشار بر زوجه و اضرار وي قرار دهد. مصادیق سوء ستفاده از حق طلاق زوج عبارتند از: • اعمال نابهجا و ظالمانه طلاق؛
- اقدام نکردن شوهر به طلاق و ورود ضرر به زن؛
- اجبار زن به ادامه زندگي زناشويي. [۱۳]
راهکارهای مقابله با سوء استفاده از حق طلاق
قانون گذار برای مقابله با سوء استفاده از حق طلاق توسط زوج، راه کارهایی ارائه داده است؛ از جمله:
- سلب اثر؛ در صورتيكه اثبات شود طلاق بدون سبب و يا با قصد اضرار به زوجه صورت گرفته و در صورت جمع بودن تمام اركان سوءاستفاده از حق، میتوان برخی آثار طلاق را بياعتبار دانست.
- جبران خسارات؛ چنانچه در اثر سوءاستفاده از اين حق خسارتي به طرف مقابل وارد شود، بايد امكان طرح دعواي مسئوليت مدني و الزام متخلف به جبران خسارت وجود داشته باشد. جبران خسارت تنها شامل زيانهاي مالي نیست، بلكه زيانهاي معنوي را نیز در برميگيرد. [۱۴]
در صورتی که إعمال نکردن حق طلاق نیز موجب ورود ضرر بر زن باشد، راهکارهایی ارائه شده است از جمله:
- طلاق قضائی یا طلاق به حکم دادگاه؛ در اين طلاق، اراده مرد دخالتی ندارد و براي جلب رضايت
او به طلاق، مالي به او داده نميشود؛ بلكه زن خود مستقيماً از دادگاه تقاضاي طلاق میکند.
- طلاق خلع؛ در طلاق خلع، زن به جهت كراهتي كه از شوهر خود دارد، مالي به وی ميدهد و طلاق ميگيرد. خواه این مال عين مهر يا معادل يا بيشتر و يا كمتر از مهر باشد.
- طلاق مبارات؛ اين طلاق نيز، طلاقي به عِوَض است با اين تفاوت كه در اين نوع طلاق، كراهت تنها از جانب زن نيست؛ بلكه طرفيني است يعني زن و شوهر از يكديگر منزجر شدهاند. در این حالت زن فديهاي ميدهد تا مرد رضايت به طلاق دهد. اين فديه نباید بیشتر از ميزان مهريه باشد.
- شرط توكيل طلاق در ضمن عقد لازم؛ در این روش، اگر مرد به شروطي كه در عقد نكاح قرار داده شده، عمل نكند زن ميتواند با شرط وكالت در طلاق، خود را مطلقه سازد.
پانویس
- ↑ شهید ثانی، مسالکالافهام، 1413ق، ص125؛ مقدسی و همکاران، «واکاوی اختیارات زوجه در حق طلاق»، 1401ش، ص2
- ↑ مقدسی و همکاران،«تاثیرعرف زمان و مکان در اختصاص حق طلاق»، 1400ش، ص32.
- ↑ کاتوزیان، دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده، 1396ش، ص189.
- ↑ سلطانی و همکاران، «بررسی تعارض مابین اصل حاکمیت اراده و حق طلاق در حقوق خانواده»، 1399ش، ص93.
- ↑ بهرامینژاد مغونیه و معیرمحمدی، «بررسی تاریخی طلاق با توجه به حق طلاق»، 1394ش، ص112.
- ↑ بهرامینژاد مغونیه و معیرمحمدی، «بررسی تاریخی طلاق با توجه به حق طلاق»، 1394ش، ص112.
- ↑ جعفرپور، «حق طلاق»، 1378ش، ص41؛ بهرامینژاد مغونیه و معیرمحمدی، «بررسی تاریخی طلاق با توجه به حق طلاق»، 1394ش، ص114.
- ↑ کاتوزیان، دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده، 1396ش، ص214.
- ↑ کاتوزیان، دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده، 1396ش، ص217.
- ↑ جعفرپور، «حق طلاق»، 1378ش، ص12.
- ↑ مقدسی و همکاران، «واکاوی اختیارات زوجه در حق طلاق»، 1401ش، ص4؛ علایی نوین، «بررسی حق طلاق زنان در فقه اماميه و حقوق موضوعه»، 1389ش، ص110.
- ↑ سوره بقره، آیههای 231 و 229 و 241.
- ↑ خدادادپور و دیلمی، «سوء استفاده از حق طلاق و راهکارهای قانونی مقابله با آن»، 1388ش، ص80؛ بوعذار و پورعبدالله، «تزاحم اصل قوامیت و قواعد لاضرر و لاحرج در اعمال حق طلاق زوج»، 1400ش، ص133.
- ↑ خدادادپور و دیلمی، «سوء استفاده از حق طلاق و راهکارهای قانونی مقابله با آن»، 1388ش، ص83-87.
- ↑ عابدی و امینی، «حق طلاق زنان: حکم شرعی، حقیقت حقوق بشری»، 1399ش، ص224-225؛ خدادادپور و دیلمی، «سوء استفاده از حق طلاق و راهکارهای قانونی مقابله با آن»، 1388ش، ص88-90.
منابع
- قرآن
- بوعذار، رکسانا و پورعبدالله، کبری، «تزاحم اصل قوامیت و قواعد لاضرر و لاحرج در اعمال حق طلاق زوج»، دوفصلنامه علمی فقه و حقوق خانواده، دوره 26، شماره 74، 1400ش.
- بهرامینژاد مغونیه، علی و معیرمحمدی، محمدعلی، «بررسی تاریخی طلاق با توجه به حق طلاق»، پژوهشنامه حقوق خصوصی عدالت، سال دوم، شماره 3، 1394ش.
- جعفرپور، جمشید، «حق طلاق (بخش اول)»، مطالعات راهبردی زنان، شماره 5، 1378ش.
- جعفرپور، جمشید، «حق طلاق (بخش دوم)»، مطالعات راهبردی زنان، شماره 6، 1378ش.
- خدادادپور، منیژه و دیلمی، احمد، «سوء استفاده از حق طلاق و راهکارهای قانونی مقابله با آن»، فصلنامه خانوادهپژوهی، سال پنجم، شماره17، 1388ش.
- سلطانی، حاتم و همکاران، «بررسی تعارض مابین اصل حاکمیت اراده و حق طلاق در حقوق خانواده»، فصلنامه تحقیقات حقوقی تطبیقی ایران و بینالملل، سال سیزدهم، شماره 48، 1399ش.
- عابدی، محمد و امینی، اعظم، «حق طلاق زنان: حکم شرعی، حقیقت حقوق بشری»، دوفصلنامه حقوق بشر، سال شانزدهم، شماره 1، 1399ش.
- عاملي، زینالدین بن علي(شهید ثانی)، مسالک الافهام الي تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف اسلامي، چاپ نخست، 1413ق.
- علایی نوین، فروزان، «بررسی حق طلاق زنان در فقه اماميه و حقوق موضوعه»، فدک، سال اول، شماره2، 1389ش.
- کاتوزیان، ناصر، دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده، تهران، میزان، چاپ نهم، 1396ش.
- مقدسی، محبوبه سادات و همکاران، «تاثیر عرف زمان و مکان در اختصاص حق طلاق»، فصلنامه خانواده درمانی کاربردی، دوره 2، شماره 2، 1400ش.
- مقدسی، محبوبه سادات و همکاران، «واکاوی اختیارات زوجه در حق طلاق»، مبانی فقهی حقوق اسلامی، سال چهاردهم، شماره 29، 1401ش.