رابعه شامیه

از ویکی‌جنسیت
رابعه شامیه
اطلاعات شخصی
زاده زنان عارف قرن سوم
درگذشت بین 229 تا 235ق
همسر احمد بن ابی الحَواریّ (م ۲۴۰ هـ ق)
خدمات
دین اسلام

رابعه شامیه (229/230ق) ، دختر اسماعیل شامی و همسر احمد بن ابی الحواری از مشایخ صوفیه روزگار خود بود. [۱] [۲]

زندگی‌نامه

رابعه دختر اسماعیل از بزرگان زنان اهل شام و از ثروتمندان بود که تمام ثروت خود را به همسر خود، احمد و همراهان او بخشید. [۳] نسب او به ابی بکر بن ابی‌الدنیا می‌رسید. در عرفان به مقام والایی دست یافت.

عبدالرؤف مناوی نویسنده طبقات الاولیا پیرامون ازدواج او با احمد بن ابی الحوار می‌گوید: رابعه از احمد تقاضای ازدواج کرد. احمد نیندیشید که مقصود رابعه از این کار جلب رضایت خداست. به او گفت: به خدا قسم به علت اشتغال به حال خود، اندیشه زنانم نیست. رابعه گفت: من نیز از حال خودم به تو نمی‌پردازم و شهوتی برای مردان ندارم. اما ثروت فراوانی از شوهرم مرا به ارث رسیده است. خواستم برای تو و برادران مسلمانم خرج کنم و توسط تو نیکوکاران را بشناسم که این کار مرا در راه حق یاری دهد. احمد گفت: باید از استادم اجازه بگیریم. احمد گوید: به استاد مراجعه کردم که مرا همیشه از ازدواج منع می‌کرد و می گفت هیچ یک از یاران ما ازدواج نکرد، مگر اینکه از ما دور شد. چون استاد سخن رابعه را شنید، گفت: با او ازدواج کن که او ولی خداست و این کلام صدیقان است. احمد با رابعه ازدواج کرد. [۴]

اغلب تذکره‌ نویسان، رابعه شامی را با رابعه بصری اشتباه گرفته و سخنان و حالات هر یک را درباره دیگری نقل کرده‌اند. اما مسلم است که رابعه شامی همسر احمد بن ابی الحواری بوده و هر چه که احمد از رابعه نقل کرده، در رابطه با رابعه همسر خودش بوده است. البته ابن جوزی در صفۀ‌الصفوۀ، نام همسر احمدبن‌ابی الحواری را رایعه ذکر کرده اما در مقایسه با دیگر منابع، به نظر، اشتباه است.[۵]

احمد بن ابی الحواری در مورد همسرش می‌گوید: وقتی سفره غذا گسترده می‌شد، رابعه به من می‌گفت: آقای من بخور « فانّها ما نضجت الاّ بالتسبیح » این طعام با تسبیح حق پخته شده است. همچنین از همسر وی نقل شده که: رابعه را هفت هزار درهم بود و تمامی آن را در راه من خرج کرد. [۶]

سبط جوزی در مرآت الزمان، تاریخ وفات رابعه شامیه را 229ق ذکر کرده، اما ابن جوزی در صفۀ الصفوۀ درگذشت او را 235ق نوشته و گفته در رأس زیت بیت المقدس به خاک سپرده شده است. برخی دیگر از منابع، محل وفات او را در دمشق و مزار او را در کنار مدرسه قیمریه دانسته‌اند. [۷]

نام های دیگر

  • رابعه بنت اسماعیل
  • رابعه دختر اسماعیل
  • رابعه شامیه
  • فیتیه [۸]
  • همسر احمد بن ابی الحواری

برخی سخنان و اشعار

احمد بن ابی الحواری می‌گوید: رابعه به من گفت: ای برادر! آیا دانستی که بنده چون به طاعت خدا پناه درآید، خداوند او را از رفتارهای ناپسندش باز می‌دارد و او را به جای اشتغال به خلق، به خود مشغول می‌کند؟ [۹]

احمد گوید: رابعه پیوسته مرا می‌گفت: من تو را مانند همسر دوست ندارم، بلکه مانند برادر دوست دارم. [۱۰] آورده‌اند که احمد گوید: درحالیکه رابعه شب زنده‌داری می‌کرد او را گفتم: کسی را که تمام شب بیدار باشد جز تو ندیدم. رابعه گفت: سبحان الله! مثل تو چنین سخن می‌گوید! من وقتی که مرا بخوانند بلند می‌شوم. همچنین احمد گوید: من در وقت قیام شب او مشغول غذا خوردن بودم و او مرا به قیام شب تذکر می‌داد. او را گفتم: بگذار که غذایم را با لذت بخورم. رابعه گفت: من و تو از آنان نیستیم که در وقت ذکر آخرت، غذا برایمان ناگوار شود.[۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴]

اشعار آموزنده‌ای نیز از ایشان ذکر شده، همسرش می‌گوید: رابعه حالات متفاوتی داشت. گاهی حب بر او غلبه می‌کرد و گاهی انس و گاهی خوف بر او غالب می‌شد. در برابر هر حال، سخنی به تناسب می‌گفت. در حالت حب از او چنین شنیدم: حبیب لیس یعدله حبیب وما سواه فی قلبی نصیب حبیب غاب عن بصری وشخصی ولکن عن فؤادی لا یغیب دوستی که همانند ندارد ودر قلب من برای جز او نصیب و بهره‌ای نیست. او محبوبی است که در برابر چشمانم نیست اما هیچگاه از قلبم دور نشده است.

در حال انس می‌گفت: ولقد جعلتک فی الفؤاد محدّثی وابحت جسمی من اراد جلوسی والجسم منی للجلیس مؤانس وحبیب القلب فی الفؤاد انیسی من تو را در دل سخنگوی خود قرار دادم و جسم خود را در اختیار کسی قرار دادم که خواستار همنشینی من است. پس جسم من برای همنشینم انیس است و دوستدار دل من در دلم همنشین من است. (این ابیات را به رابعه عدویه هم نسبت داده‌اند)

گاهی نیز حالت خوف بر او غالب می‌شد و می‌گفت: وزادی قلیل ما اراه مبلّغی اللزاد ابکی ام لطول مسافتی اتحرقنی بالنار یا غایة المنی فاین رجائی فیک ؟ این مخافتی ؟ توشه‌ام اندک است ومرا به مقصد نمی‌رساند، نمی‌دانم بر کمی توشه یا بر طول سفر بگریم؟ آیا با آتش مرا می‌سوزانی، ای همه آرزوهایم؟ پس امیدم کجا رفت و ترسم چه شد؟[۱۵]

از احمد روایت کرده‌اند که: رابعه مرا گفت: ای برادر! دانستم که چون بنده به طاعت خدا عمل کند، خدای او را به عیب رفتارش آگاه می‌سازد و قبل از هر مخلوقی به او می‌پردازد.[۱۶]

پانویس

  1. سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۹۱؛ جامی، نفحات الانس، ص ۶۴؛ مناوی، طبقات کبری (کواکب دریه)
  2. رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص 94
  3. ابوعبدالرحمن سلمی، ذکرالنسوۀ المتعبدات، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1388، ص505
  4. ابوعبدالرحمن سلمی، ذکرالنسوۀ المتعبدات، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1388، ص505
  5. ابوعبدالرحمن سلمی، ذکرالنسوۀ المتعبدات، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1388، ص505
  6. حسینی، مریم، نخستین زنان صوفی، نشر علم، 1385، ص260
  7. رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص95
  8. وبلاگ مهدی قربانی
  9. حسینی، مریم، نخستین زنان صوفی، نشر علم، 1385، ص259
  10. رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص96
  11. رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص98
  12. اعلام النساء 1/433
  13. تذکرۀالخواتین / 127
  14. خیرات حسان / 139/1
  15. حسینی، مریم، نخستین زنان صوفی، نشر علم، 1385، ص259
  16. رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص 96.

منابع

  • سلمی، عبدالرحمن، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی؛ ذکر النسوۀ المتعبدات، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1388
  • حسینی، مریم، نخستین زنان صوفی، نشر علم، 1385
  • رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385
  • دایرۀالمعارف طهور
  • خبرگذاری حوزه