روزنامه دانش

از ویکی‌جنسیت
روزنامه دانش
سردبیر دکتر کحال
دسته‌بندی مجله بانوان
بسامد هفتگی
نخستین شماره 1328 ه.ق
کشور ایران
زبان فارسی

مجله دانش اولین نشریه اختصاصی زنان ایران است که از رمضان 1328 ه.ق(/15سپتامبر1910م تا 27رجب 1329ه.ق/22 ژوئیه1911م)به صورت هفتگی در تهران منتشر شد. صاحب‌امتیاز و مدیر مجله دانش خانم دکتر کحال دختر میرزا محمد حکیم‌باشی از یهودیان همدان بود.پدر خانم کحال میرزا یعقوب نام داشت که پس از تغییر دین، نام خود را محمد نهاد.[۱]

شناسنامه مجله

  1. نام روزنامه: دانش‌.
  2. محل اداره: طهران، خیابان علاءالدوله، نمرهء 24.
  3. صاحب‌امتیاز و مدیر: خانم دکتر کحال.2
  4. سـردبیر: ع.صـفوت.3
  5. شـعار روزنامه‌: روزنامه‌ای‌ست‌ اخلاقی‌، علمی، خانه‌داری، بچه‌داری، شوهرداری، مـفید بـه حال‌ دختران و نسوان و به کلی‌ از‌ پلتیک و سیاست مملکتی سخن نمی‌راند.[پانویس ۱]
  6. فواصل انتشار: هفتگی.[پانویس ۲]
  7. تاریخ انتشار اولین شماره: دهم شـهر رمـضان المـبارک‌ سنة‌ 61328‌[هجری قمری‌]
  8. تاریخ انتشار آخرین شماره: دوشنبه بیست و هـفتم رجب 71329[هجری‌ قمری‌]‌.
  9. قیمت‌ روزنامه: تهران، یک عباسی، سایر ولایات 5 شاهی.[پانویس ۳]
  10. بهای اشتراک: تهران یک ساله 12‌ قران‌، سـایر‌ ولایـات 15 قـران، بلاد خارجه 7 فرانک.
  11. قطع روزنامه: 21x53 سانتیمتر.
  12. تعداد‌ صفحات‌: 8 صفحه.
  13. تعداد سـتون‌ها در هـر صفحه: 2 ستون 9 سانتیمتری برابر 4 ستون متعارف.[پانویس ۴]
  14. نام‌ و نشانی چاپخانه: طهران، مطبعه‌ی شرقی.
  15. نوع چاپ و حروف: چـاپ سـربی-حـروف دستی‌ آلمانی‌.
  16. محل انتشار: طهران.
  17. بهای آگهی: صفحه‌ی اول سطری یک قران‌، صـفحه‌ی آخـر‌، ده شـاهی.

صاحب‌امتیاز روزنامه

صاحب امتیاز روزنامه خانم دکتر کحال از خانواده یهودیان-مسلمان شده- همدان بود. خانم دکتر کحال نزد مسیونرهای آمریکایی در ایران طبات آموخت و سپس آن را در مدارس مبلغین مسیحی در تهران تکمیل کرد. و به عنوان چشم‌پزشک اجازه طبابت گرفت. و در خیابان جلیل‌آباد تهران مطب خود را دایر کرد. خانم دکتر کحال در مورد حقوق و جایگاه زنان نگرشی میانه داشت و باتوجه به حساسیت‌هایی که نسبت به مشارکت زنان در حیات سیاسی کشور وجود داشت، از ورود به این عرصه پرهیز می‌کردو تاکید می‌کرد که مجله دانش «به کلی از پلتیک و سیاست مملکتی سخن نمی‌راند.»[۲]

محتوای مجله

محتوای روزنامه در 10بخش مورد ارزیابی قرار می‌گیرد:

  • پاورقی‌ها و داستان‌های روزنامه

به جز تئاتر ناتمام «وداع» به قلم ع.صـفوت‌ در‌ شـمارهء دوم روزنامه، روزنامه در تمام‌ شماره‌ها ترجمه‌ی داسـتان‌های اروپایـی را به صـورت پاورقـی در پایـین صفحات خود ارائه داده‌ اسـت. طولانی‌ترین داستان روزنامه داستانی‌ست به نام «سرگذشت دختر‌ دهقان‌زاده‌‌ عالی طبع، ترجمه‌ی انگلیسی» که از شـماره‌ی 10 آغـاز شده و در شماره‌ی 23 پایان یافته است. داسـتان‌ها اغـلب از زبـان انـگلیسی تـرجمه شده‌ و در‌ نتیجه نـام‌ها اغـلب بازگردانده شده‌ی اسامی‌‌ انگلیسی‌ست چنان‌که «مستر» به جای آقا و «میس» به جای دخترخانم به کـار گـرفته‌ شـده است. موضوع داستان‌ها حوادث زندگی متعارف اسـت بـا چـاشنی‌هایی‌ از‌ دلهـره، عـشق‌ و خـیانت. نثر‌ این‌ داستان‌ها در قیاس با نثر مقالات بسیارست و نزدیک به ترجمه‌ی تحت اللفظی‌ست که فرضاً قابل قیاس با ترجمه‌های محمد طاهر میرزای قاجار مترجم عهد نـاصری نیست. با این همه‌ پیداست‌ که به روزگار انتشار روزنامه، خوانندگان به‌ پاورقی‌های از این دست، دل می‌بسته‌اند زیرا که هم ناشر از آغاز کار خود وعده‌ی چاپ‌ چنین داستان‌هایی را داده است و هم سـطح‌ زیـر‌ چاپ پاورقی‌ها‌ در مجله 5/17%است‌ یعنی بالاترین مقدار مطلب از مجموع مطالب روزنامه.

  • اخبار و مقالات اساسی

در این‌ بخش اخبار مربوط به زنان و نیز مقالات اساسی که زنان موضوع‌ آن‌ هستند‌ آمـده اسـت. در شماره‌ی اول در اهداف روزنامه، خانم مدیر روزنامه متذکر شده است که‌ روزنامه را برای‌ تحصیل اخلاق حسنه‌ی خانم‌های محترم تأسیس کرده و برای تفریح و تفنن‌ آنـها در هـر‌ نمره‌، ترجمه‌ی بعضی رمان‌ها را درج مـی‌نماید. او آنـ‌گاه از مردان کمک خواسته‌ تا روزنامه را در‌ نزد زنان رواج دهند و«خانم‌هایی که سواد ندارند بر آقایان محترم فرض‌ است‌ که این جریده را‌ برای‌ آنها هر هـفته بـخوانند که آنها از این فـیض مـحروم نمانند بلکه همین معنی سبب شود که تحصیل سواد نیز بفرمایند»[۳]. از اخبار جالب ایـن بـخش معرفی اولیـن مدرسه‌ی دخترانه‌ی ایرانی‌ست‌که ظاهراً به مباشرت مسیو‌ ریشارد‌ (در زبان فرانسه حرف آخر این اسم تلفظ نـمی‌شود) خان‌ معروف و ملقب به مؤدب الملک تأسیس شده و آن‌گاه اداره آن به یـک خـانم فـرانسوی به‌ نام مادموازل سیکوس (Sacousse‌) واگذار‌ گردیده است. مسیو ریشارد خان در راه توسعه‌ فرهنگ اروپایی زمان خود در ایران سـعی فـراوان داشته است و هم اوست که نخستین‌ کتاب طباخی ایرانی و فرهنگی را به زبان‌ فـارسی‌ چـاپ‌ و مـنتشر کرده و در آن دستور‌ آشپزی‌ فرنگی‌ را با معرفی انواع غذاهای فرانسوی داده است و نیز برای غذاهای ایرانی‌ انـدازه و مقدار مصرف مواد را که در اصطلاح فارسی‌ به‌ آن‌ نسخه‌ی غذا می‌گویند ذکر کـرده و کوشیده است تا‌ ایـن‌ کـار را روی موازین اروپایی عرضه کند. روزنامه در شماره‌ی 28 خود این مدرسه را که به آن مدرسه‌ی فرانکو‌ پرسان‌ گفته‌ می‌شده یکی از مدارس اروپا می‌داند که در تهران‌ برپا شده.

  • بهداشت عمومی

در بخش مقالات بهداشت عمومی و پزشـکی‌ مـسائل مبتلابه روز جامعه به زبان سـاده‌ تـوضیح و تشریح گـردیده‌ اسـت‌. بـه‌ مبارزه با انواع وبـا، توضیح درباره‌ی انواع وبا، بهداشت‌ دندان، بهداشت چشم و گوش ودهان، اسهال،جوع، سوختگی‌،‌‌ برنشیت‌، یـبوست داده شده است و نیز در این بخش آمـوزش‌هایی دربـاره‌ی فـواید نـور آفـتاب‌، مزایای‌ استفاده‌ از هـوای آزاد بـه چشم می‌خورد. روزنامه‌ی دانش به انتقاد از طب سنتی ایران می‌پردازد‌ و در مذمت استفاده از شکسته‌بندها برای درمان مـی‌نویسد «ایـن را بـدانید اطبایی که‌ به واسطه علم تمام‌ اسـباب‌‌ و آلات بـدن انـسان مـثل آیـینه در جـلو چشمشان است همه‌ی ایشان شکسته‌بستی را به خوبی‌ نمی‌دانند قصاب و حمامی و بعضی شکست‌بست‌های اسمی بی‌علم چگونه می‌توانند عضوی را جا بیندازند البته بدتر خواهند‌ کرد»

در بخش بهداشتی روزنامه بـیش از هر بخش دیگر از مصطلحات طبی و بهداشتی‌ اروپایی استفاده شده است و همچنان‌که در بخش پایانی و نتیجه‌گیری اشاره خواهد شد این روزنامه برخلاف روزنامه‌های‌ قبل‌ از خود مانند صوراسرافیل و یا روزنامه‌های همزمان‌ خـویش بـیشتر مصطلحات خود را از زبان انگلیسی گرفته است. به این جهت در همین‌ بخش بهداشت عمومی به لغاتی برمی‌خوریم که‌ فارسی‌ نبشته‌ی اصل انگلیسی‌ست مانند: insomnia (به معنی بی‌خوابی) که به صورت «انـسومنیه» نـوشته شده، یا ointment (به معنی خمیر دارویی-پماد) که به صورت «اوینت منت» آمده. همچنین است‌ لغت‌‌ دستگاه علمی، و برای زمان انتشار روزنامه بـسیار تـازهء، incubator (رحم مصنوعی که در آن کودکان نـارس را تـا وقت تولد حفظ می‌کنند)که به صورت «این کیوبیتو» آمده و درباره‌ی آن‌ مقاله‌ی روشنگرانه‌ای نوشته شده است. و جز‌ خود‌ واژه‌ی incubtor اندازه‌های‌ درجه‌ی حرارت ایـن دسـتگاه با واحد اندازه‌گیری فـارنهایت تـعریف شده است. یا مقاله‌ی بسیار جالبی که درباره‌ی رادیوم‌ و اختراع‌ آن و استفاده از آن در پزشکی‌ نوشته شده‌ و نویسنده‌ی مقاله -به احتمال قوی خود خانم کحال- تذکر داده است که این‌ مقاله را علاوه بـر آن بـه مقصود‌ معرفی‌ این‌ اشعه‌ی درمانی نوشته است به آن جهت به‌ رشته‌ِی تحریر‌ درآورده که «خانم‌های محترم بدانند این اختراع بسیار مفید به واسطه‌ی یک خانم دانشمندی از اهل فرانسه شده‌ است‌ کـه‌ جـماعت نسوان قـابلیت و کفایت همه چیز را دارند. خانم مشارالیه اسمش‌ Madam‌ Curie (کذا)مادام کیوریست(کذا)که در میان‌ تمام اطباء و دواسازهای عـمده‌ی عالم شهرت و عزتی پیدا‌ نموده‌ و قابل‌ تمجید گشته است» [۴]

  • روی جلد روزنامه

یک هشتم از کل‌ مساحت‌ چاپی‌ هر شماره روزنامه را صفحه‌ی اول روزنامه به خـود اختصاص داده است. در این یک‌ صفحه‌ اطلاعاتی‌ از قبیل نام صاحب روزنامه، قیمت، بهای اشتراک، شعار روزنامه، تاریخ انتشار‌، فواصل‌ انتشار و جز آن آمده است و با تورق‌ آن می‌توان به تغییرات اداری روزنامه همچنان‌که در پانویسهای‌ شـناسنامه‌ آمـده است‌ پی‌برد.

  • بهداشت اطفال و آیین بچه‌داری

در این بخش مقالات بسیاری‌ از‌ آیین بچه‌داری و حفظ الصحه‌ی اطفال طبقه‌بندی شده‌‌ است‌. در‌ روزنامه درباره‌ی طرز شیردادن طفل، طرز خواباندن‌ او‌، محل خواب بچه، بیماری‌های بـچه بـه تفصیل مطالبی آمده است. موضوع انتخاب دایه‌ برای‌ شیردادن اطفال‌ که از‌ امور‌ رایج آن‌ زمان‌ بوده‌ به دقت حلاجی شده. برای انتخاب‌ دایه‌ شرایطی گذاشته‌ شده که انتخاب را چـندان آسـان نمی‌نماید. در شماره‌ی 24‌ دستوری‌ برای ورزش اطفال به‌ صورت مشق‌ و ورزش آمده است که‌ درباره‌ی چهار مشق سر، مشق دست‌ها‌، مشق‌ بدن، و مشق پا توضیحات کافی داده شده است.

  • بهداشت بانوان

در این بخش‌ عـلاوه‌ بـر مـباحث بهداشتی مانند مواظبت‌ از‌ مو‌، لب، دنـدان و پوسـت‌‌ بـه‌ موضوع خانه‌داری و برنامه‌ریزی تدبیر‌ منزل‌ توجه مخصوص شده است. شاید برای اولین بار برنامه‌ای برای نظافت خانه در شماره‌ی 6 این‌ روزنامه ارائه شـده اسـت. هـمچنان‌که‌ دستور‌ رفتار‌ با مستخدمین‌ منزل‌ به‌ خانم خـانه داده شـده‌. از جمله مرخصی هفتگی به‌ خدمتکاران و چگونگی تعلیم خدمتکاران تازه و مراقبت بر نظافت آنها مورد‌ بحث‌ قرار گرفته است و نـیز نـحوه‌ی تـهیه‌ی دفتر‌ مخارج‌ منزل‌ و بودجه‌ریزی‌ پول خانه به‌ خانم‌ها‌ ارائه‌ گردیده اسـت.

در کنار مسائل بهداشتی و تدبیر منزل، دستورهای زیبایی روزنامه نیز درخور توجه‌ است‌. دستور‌ استفاده‌ از ماسک خیار و شیر بـرای نـظافت پوسـت‌ [۵]،دستور‌ لباس‌ پوشیدن‌ و فر‌ زدن‌ به‌طور درست[۶]، مواظبت از تناسب اندام از طـریق‌ جـایگزین کردن ساخارین به جای قند، نخوردن چربی، مصرف زیاد آب در صبح ناشتا، حرکت و کار جزو تعلیمات آرایـشی‌ و بـهداشتی روزنـامه است[۷]تهیه‌ی ماسک از گیاه معروف به فجیل (یا ترب فرنگی) که در روزنـامه نـام انـگلیسی آن به‌ صورت حارص ردیش آمده که فارسی شده‌ی Horse Radish‌ انگلیسی‌ست‌ و روزنامه آن را ریشه‌‌ی خردل نامیده، از جـمله مـطالب جـالب دستورهای زیبایی‌ست که در بخش مربوط به‌ بانوان به آن برمی‌خوریم[۸] اما قابل تأمل‌ترین مطلب ایـن بـخش اشاره‌ی طنزآلودی‌ست‌ که این روزنامه زنانه به امر حجاب دارد. نویسنده‌ی مقاله‌ای تحت عـنوان‌ «قـشنگی لب و دنـدان»، در وسط مقاله می‌نویسد: «نقاب و روبنده در وقت‌ بیرون‌ آمدن از خانه برای محافظت‌ لب‌ و صورت از بـرای خـانم‌ها بسیار چیز خوبی‌ست اگرچه می‌دانم در این دوره برخلاف میل بعضی‌هاست ولی مقصود ما حفظ‌الصـحه اسـت»[۹]. و بـعد روبنده‌ و نقاب‌ را مانع استشاق انواع‌ میکرب‌ها‌ قلمداد می‌کند و باز تاکید می‌کند که: «خانمهایی که رو گـرفتن از مـنسوخ می‌دانند به آنها عرض نمی‌کنم. خانم‌هایی که‌ بی‌سلیقه هستند و رو می‌گیرند اگر نـقاب مـی‌زنند بـاید پیچه‌ی آنها عربی‌ اصل‌ بسیار سنگین باشد.

  • آگهی‌ها

آگهی‌های روزنامه شـامل آگـهی‌های بـازرگانی،از قبیل اعلان دوافروشها، واردکنندگان لوازم زنانه، ابزار و آلات موسیقی و غیره است. بعد از آن به یـک‌ سـلسله‌‌ آگهی‌های مربوط‌ به مشاغل برخورد می‌کنیم که آگهی‌های مربوط به مطب خانم دکتر کحال و خدمات پزشـکی او بـیشترین جا‌ را به خود اختصاص داده است. در همین بخش‌ به آگهی‌ ورود‌ و شروع‌ به کـار یـک خانم طبیب امریکایی به نام دکتر مـودی بـرمی‌خوریم‌ کـه ضمن آن‌که پزشک عمومی‌ست از‌ «‌‌امراض‌ مخصوص بـه نـسوان و قابلگی مهارت به کمال دارد».[۱۰]و هم در مطب خود در‌ خیابان‌ علاء‌الدوله از مرضا پذیرایی‌ می‌کند و هـم هـفته‌ای دو روز در مریضخانه‌ی صحت «عموم طبقات خـاصه‌ خـواتین و خانم‌های‌ مـحترمه را مـی‌پذیرد.»

روزنامه‌ی دانش از ورود این طبیب‌ اظـهار شـادمانی کرده و از‌ این‌ که «مرضای مسلمین و غیرهم را» قرین صحت و سلامت می‌نماید و برایش بـقا و ثـبات از درگاه احدیت مسألت نموده است. هـفت شماره‌ی بعد، روزنامه خـبر از ورود طـبیب‌ زن دیگری می‌دهد که او‌ هم امـریکایی‌ست و دکـتر کلارک نام دارد و تخصصش قابلگی‌ و امراض زنان است و جنب سفارت امریکا «کل امراض زنـان و مـردانه را از صبح تا ظهر معالجه مـی‌نمایند»[۱۱]. روزنـامه‌ی دانـش در ذیل این‌ اعـلان‌ بـه قابله‌های سنتی که‌ بـا عـدم رعایت بهداشت موجب مرگ زنان باردار می‌شدند حمله می‌کند و از مشکلات‌ زایمان غیر طبیعی حـرف مـی‌زند. بخش دیگری از آگـهی‌های روزنـامه آگهی‌های‌ اداره‌ روزنامه‌ است از قبیل تغییر محل‌ روزنامه، اخطار به مشترکینی که حق‌ اشتراک‌ خود را نپرداخته‌اند، عذر تأخیر انتشار روزنامه به علت‌های مختلف مانند تعطیلات نوروز، کسالت مدیر روزنـامه‌ و غـیره‌ آمده‌ است. همچنین در روزنامه آگهی تسلیت مرگ علیرضاخان عضدالملک قاجار‌ نایب‌ السلطنهء‌ اول‌ احمد شاه با قصیده‌ی تعزیتی چاپ شده، و آگهی تـسلیت مـدیره‌ی مدرسهء احیاء در‌ مرگ‌‌ میرزا‌ حـسن خـان برادر خانم دکتر کحال و تکشر او از تسلیت‌دهنده چاپ شده است.

  • زنان‌ مشهور‌ معاصر

روزنامه‌ی دانش کوشیده است تا با ارائه تصاویری از زنان مشهور روزگار‌ و ذکر‌ صـفات‌‌ بـرجستهء آنان در حقیقت زنان ایـران را بـه اهمیت مقام زن در دنیای آن‌ روز‌ متوجه سازد. در روزنامه‌ی دانش از «کوئین الیزابت»، ملکه‌ی بلژیک، ملکه‌ی هلند، ملکه‌ی آلمان‌، ملکه‌ی مادر جرج پنجم پادشاه انگلستان، ملکه‌ی ژاپن، ملکه‌ی رومین صحبت شده و درباره‌ی هریک از آنـان‌ و خـدماتی‌ که به مملکت خود می‌کنند مطالب جالبی آمده است.

به جز این‌، مقالاتی‌ درباره‌ی فعالیت و مشارکت زنان در امور اجتماعی ممالک مختلف‌ در روزنامه آمده است. فرضا از همکاری‌ زنان‌ انگلیسی‌ به هـنگام انـتخابات برای بـه دست‌ آوردن رأی برای شوهرانشان که نامزد‌ وکالت‌ مجلس هستند مفصلا صحبت کرده است. اما شاید جالب‌ترین آن اشاره‌ای بـاشد که روزنامه به وضع‌ زنانی‌ عثمانی کرده است:

«(ترقی زنان عـثمانی)(از رولسـیون) سـابق بر این مدارس‌ مملکت‌ عثمانی منحصر از برای دختران عیسوی بود‌ ولی‌ در‌ این دوره‌ی آزادی که ابواب ترقی و مـعارف‌ گـشوده‌ است. عده‌ی محصلین مسلمه بیش از سایر شده است و دیده می‌شود که هوش‌ و ذکـاوت‌ مـسلمین بـیش از دیگران است‌. در‌ ایام‌ قدیم‌ به‌ واسطه‌ی جهالت هیچ پسندیده نبود که کسی‌ به‌ مدارس خـارجه رود خاصه نسوان‌ یک خانمی حلیمه‌ی صالح نام که هیچ‌گونه‌ اعتنا‌ به مذمت و بـدگویی مردم نداشت و سعادت‌ انـسان را بـه معرفت‌ و کمال‌ می‌دانست در مدرسه‌ی امریکایی که‌ در‌ آن‌جا بنا شده‌ است تحصیل می‌نمود و دارای مراتب عالیه گشت که حالیه حیات‌ دارند‌ و خیلی سبب‌ آگاهی ترقی نسوان‌ آن‌جاست‌ که‌ در هر محافل‌ و مجالس‌ نطقهای مـوثر می‌نماید و همیشه‌‌ از‌ مقاله‌های سودمندش در بیداری نسوان زینت روزنامه‌های اسلامبول است به واسطه نشر کمالاتش مشهور‌ و پسندنظر‌ اولیای امور آن‌جا گشته که خیلی‌ از‌ اوقات در‌ امورات‌ کلی‌‌ از این حکیمه‌ی دانشمند‌ مشورت می‌نمایند. پارسـال گـذشته مشارالیها یک مدرسه‌ی اناثیه‌ افتتاح نمود که در تحت ریاست و مدیریت‌ خود‌ او روی پرگرام و اسلوب صحیح تدریس‌‌ می‌شود‌.»[۱۲]

  • دریچه‌ای‌ به‌ جهان

در این‌ بخش‌ مقالاتی مورد طبقه‌بندی قرار گرفته است که توجیه و تـوضیح وضـع‌ اجتماعی زن‌ها را در ممالک دیگر‌ می‌کند‌. روزنامه‌ی دانش با نهایت هوشیاری شکل ازدواج‌ دختر‌ و پسر‌ را‌ در‌ کشورهای‌ آلمان‌، فرانسه، انگلیس، و روسیه شرح داده و توضیح داده‌ است که فرضاً در ممالکی مثل آلمان «دخـترها و بـیوه‌زن‌ها بدون اذن و اجازه‌ی بزرگترهای خود شوهر اختیار می‌کنند»(ش 13،ص 4)و یا در‌ انگلستان «در انتخاب خواستگاری‌ مطلق اختیار با خود پسر و دختر است که هرکه را به میل خود یافتند قبول نمایند ولی‌ برحسب حـکم دولت نـباید پسـر یا دختر قبل از‌ چهارده‌ سـالگی ازدواج نـمایند»(ش 14، ص 6)یـا ازدواج در نزد اهالی اسلامبول که حال دیگر حجاب را هم رعایت نمی‌کنند و تعدد زوجات را هم مکروه می‌دانند صورت خاصی دارد: «چند سالی‌ست‌ که‌ در مـملکت عـثمانی مـیان بعضی‌ها پسندیده نیست بیشتر از یک‌ زوجه اختیار نـمایند. در ایـن دوره‌ی مشروطه تمام وضع و ترتیب زنان عثمانی مثل‌ زنان‌ یروب‌ است که تمام کار‌ و امورات‌ خودشان را از آنها تقلید مـی‌نمایند. مـثلا سـابق بر این در کوچه و بازار نقابی که به صورت می‌زدند حـالیه مرسوم نیست فقط یشماق‌ [کلمه‌ ترکی‌ست‌ و به‌ معنی نوعی شال‌] نازکی که‌ بر سر‌ دارند محض حجاب گوشه‌ی آن را جلو صورت پایـین چـشمان قـرار می‌دهند ولی باز هم نصف صورت از زیر پشماق نمایان است.

در اسلامبول یـک اداره‌ی عالی برای نکاح دارند‌ که‌ هر خانواده پسر و دختر هرچه‌ داشته باشند اسم و رسم و آدرس به آن اداره داده ثـبت دفـتر مـی‌شود. خانه‌ای که داماد بخواهند یا عروس بخواهند به اداره اطلاع می‌دهند.اداره آدرسی‌ را‌ بـه آنـ‌ها‌ مـی‌دهد که‌ قبل از وقت صاحب آن آدرس را به توسط مفتش تفتیش و رسیدگی کرده است و در‌ وقت‌ معرفی اربـاب رجـوع مـوافق دلخواه و سلیقه‌ی آنها کسی را نشان‌ می‌دهند‌. آن‌ وقت خودشان‌ رفته همدیگر را خواهند دید.اگـر پسـندیدند اسباب عقد را فراهم خواهند نمود و اگر نپسندیدند دوباره‌ یک آدرس دیگر از اداره خواهند گرفت»[۱۳]

  • گـوناگون

در ایـن بـخش‌ که‌ کمترین‌ سهم را در مجموع سطح چاپی روزنامه دارد به سرفصل‌هایی‌ پرداخته‌ایم که معمولا روزنامه‌ها بـرای‌ سـرگرمی خوانندگان آن را چاپ می‌زنند. از آن‌ جمله است ستون مطایبات که‌ این حکایت آن به‌ نـقل‌ مـی‌ارزد: «شـخصی در رودخانه غرق‌ شد. رفیقش خواست قسمی به عیال او خبر بدهد که هول نکند، کاغذی نـوشت کـه خانم‌ امشب شوهر شما به خانه نخواهد آمد برای این که‌ لبـاس‌هایش در رودخـانه غـرق شده و خودش نیز در میان آن لباس‌ها بود».کلمات حکمت‌آمیز از جمله دیگر مطالب گوناگون روزنامه‌ی دانش اسـت: «زن هـر چـیزی را عفو می‌کند فقط کسی که‌ وی‌ را نپسندد بخشیدن نتواند»[۱۴]

نقد مجله

یکی از اصلی‌ترین انتقادهایی که به مجله دانش می‌شد، بی توجهی دست‌اندرکاران آن مجله نسبت به برخی هدف‌های انجمن‌های زنانه مانند تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی بودو این امر موجب شد تا خانم دکتر کحال با اعتراض فعالان حقوق زنان روبه رو شود. فعالان حقوق زنان نوشتند: «از انـتشار آگـهی‌های تجارتی در مورد لباس‌های خارجی و پارچه خارجی گـله مـی‌نماید‌ و متذکر‌ می‌شود که مادام که محصولات داخلی مشابه وجود دارد یک روزنامه زنانه حـق نـدارد زنان‌ را به خرید کالای خـارجی تـحریض کند و بـهتر اسـت کـه روزنامه به عوض خاطر‌ نشان‌‌ نـمودن‌ اطـلسهای مغازه‌ی مادام و طوریهای خوب‌، پروگرامی‌ به‌ جهت لباسهای ساده‌ی وطنی‌ بفرمایند کـه خـانم‌ها بتوانند لباس‌های خود را از پارچه وطنی قـرار دهند تا یک انـدازه‌ مـنفعت به‌ خودمان‌ برسد‌ پولی که ایـن قـدر کمیاب است در عوض‌ این‌ پارچه‌های بی‌دوام‌ به خارج نرود در صورتی که پارچه‌های ابـریشمی در مـملکت خودمان برای لباس زنان‌ مـوجود اسـت. البـته‌ تا‌ می‌شود‌ بـاید از هـمان پارچه خرید و پوشید و راه دکـان مـادام‌ و طوری‌ را کمتر یاد گرفت»

از طرفی مجله دانش مخاطبان خود را عموم زنان نمی‌دانست و خواست‌ها و نیازهای زنان طبقه بالا و متوسط جامعه را در نظر می‌گرفت. علاوه بر این نه تنها توجهی به شرایط زندگی زنان فقیر و زحمتکشی که برای تامین معاش خود یا خانواده‌شان ناگزیر از کارکردن بودند، نمی‌کرد که حتی نگاه تحقیرآمیزی نسبت به آنان داشت.

تعطیلی مجله

در 27 رجب 1320ه.ق آخرین شماره مجله دانش -شماره سی‌ام- انتشار یافت. در این شماره اعلام شد که «به علت گرما و ضعف مزاجی کـه سـرکار عـلیه‌ خانم‌ دکتر‌ مدیر جریده‌ی دانش داشتند در شمیران رفته‌اند لهذا به‌ عموم مشترکین‌ محترم‌ با کـمال احترام عرض می‌شود از غره‌ی ماه شعبان تا غرهءّ شوال که دو ماه باشد‌ طـبع‌ جریده‌ را معذرت می‌خواهد».[۱۵]اما مجله دانش بار دیگر منتشر نشد. از علت عدم انتشار مجله دانش اطلاعی نداریم. احتمالا مشکلات مالی و عدم پرداخت آبنومان از سوی مشترکین موجب اتخاذ چنین تصمیمی شده است.

یادداشت

  1. شعاری‌ که‌ در شمارهء اول در یک کـادر تزیینی به طول 34 میلیمتر و عرض تقریبا 3 ستون متعارف آن روز در‌ صفحهء اول چاپ شده، در شمارهء 2 به این صورت اصلاح گردیده است: «روزنامه‌ای‌ست‌ اخلاقی‌ و ادبی‌ و مسلک‌ مستقیمش تربیت نسوان و دوشیزه‌کان(کذا)و تصفیه‌ی اخلاق زنـان اسـت». در شماره‌ی سوم، پس از‌ کلمه‌ی «تصفیه‌ی اخلاق زنان» دوبار کلمه‌ی «و غیره و غیره» به شعار اضافه شده است‌ و بالاخره‌ از شماره‌ی چهارم‌ به‌ بعد به‌طور قطع به این صورت درآمده و تا پایان سـی شـماره انتشار شعار روزنامه این است: «روزنامه‌ای‌ست اخلاقی و بچه‌داری و خانه‌داری و مسلک مستقیمش تربیت نسوان و دوشیزه‌کان(کذا)و تصفیه‌ی اخلاق زنان و غیره و غیره‌ است»
  2. در شماره‌ی اول آمـده اسـت: عجالةُ هفته‌ای یک نمره مـحتوی هـشت صفحه طبع و توزیع می‌شود، ولی شمارهء دوم‌ به تاریخ 24 رمضان یعنی چهارده روز بعد از شماره‌ی اول انتشار‌ یافته‌ است. شماره‌ی سوم هم دو هفته بعد از شماره‌ی دوم‌ مـنتشر شـده است و به‌طور کلی روزنـامه بـه زحمت هر دو هفته یک بار منتشر می‌شده است.از شماره‌ی 24 به‌ بعد‌ در صفحه‌ی اول آمده است که «ماهی دو نمره طبع و نشر خواهد شد». روز انتشار در شماره‌ی اول قید نشده است، اما از شماره‌ی دوم‌ بـه بـعد روز انتشار‌ در‌ کنار تاریخ انتشار (به تقویم قمری) ذکر گردیده است و نگاهی به روزهای انتشار نشان می‌دهد که‌ روزنامه در روز معینی چاپ و پخش نمی‌شده است. از مجموع سی شماره، بیست‌ شماره‌ روز‌ پنجشنبه، چـهار شـماره روز جمعه‌، سـه‌ شماره‌ روز شنبه، دو شماره روز چهارشنبه، و یک شماره روز دوشنبه چاپ و توزیع شده است.
  3. یک عباسی برابر با 4 شاهی با 20 دینار است‌ و پنج‌ شاهی‌ برابر 25 دینار که یک چهارم ریال است. از شماره‌ی دوم به بعد در روزنامه‌ به‌ جای یک عباسی همان 4 شاهی نوشته شده اسـت.
  4. روزنامه به صورت‌ دو‌ ستونی چیده‌ می‌شده‌ اسـت‌ کـه بـه آن در اصطلاح قدیم‌ اشون‌ شش گفته می‌شد و سرتاسر عـرض روزنـامه 12 اشپون بوده است که با‌ اندازه‌گیری‌ جدید هر دو ستون آن 20‌ سیرو است (هر 10‌ سیسرو‌ برابر 5/4 سانتیمتر است).

پانویس

منابع

  • الهی، صدرالدین، «تک‌نگاری یک روزنامه: دانش اولین روزنامه فارسی زبان برای زنان ایرانی»، «ایران شناسی » سال ششم،ش 2، تابستان 1373ش
  • خسروپناه، محمدحسین، «هدف‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی»، پیام امروز، سال1380ش