مهناز متین
اطلاعات شخصی | |
---|---|
محل سکونت | پاریس |
همسر | ناصر مهاجر |
خدمات | |
تحصیلات | پزشک |
محل تحصیل | پاریس |
شغل | پزشک |
مهناز متین؛ فمینیست سکولار ایرانی مقیم پاریس، موسس «انجمن زنان پناهنده».
مهناز متین معتقد است که شریعت و فقه توجیهگر و تثبیتکنندهی موقعیت فرودست زنان در جامعه است. وی معتقد است که با نگاه اجمالی به قرآن به عنوان مهمترین منبع فکری مسلمانان، جای هیچ شکی باقی نیست که پیاده شدن آموزههای قرآن، نه برابری حقوق زن و مرد، نه دستیابی به حقوق همهی شهروندان جامعه را امکانپذیر خواهد کرد.
زندگینامه
مهناز متین پزشک است و در دانشگاه تهران تحصیل کرده و از سال 1983ش کشور را ترک کرده است. او تخصصاش را در پاریس گرفته و همانجا مشغول به کار است. از اوایل سال 84 با گروهی متشکل از زنان فمينيست به نام «انجمن بیداری» در پاریس آغاز به همکاری کرد و بعد از آن «انجمن زنان پناهنده» را تشکیل دادند که تا اوایل دههی 90 فعالیت داشت. از دهه نود به بعد خانم متین کار گروهی را رها کرده و بیشتر به نوشتن روی آورده است. وی از بنيانگذاران فصلنامهی نقطه و عضو تحريريهى آن نشريه بود. سال 99، گردآوری، ویراستاری و بازبینی «تجربهی اتحاد ملی زنان» را به انجام رساند که توسط نشر نقطه منتشر شد. سپس «گریز ناگزیر» را با میهن روستا، سیروس جاویدی و ناصر مهاجر منتشر کرد.[۱]
دیدگاه
مطالعهی هر چند اجمالی قرآن به عنوان مهمترین منبع فکری مسلمانان، برای اغلب زنان فمینیستِ در تبعید، جای شک باقی نگذاشت که پیاده شدن آموزههای قرآن، نه برابری حقوق زن و مرد را امکانپذیر خواهد کرد و نه دستیابی به حقوق همهی شهروندان جامعه را. به همین دلیل فمینیستهای سکولار ایرانی خارج از کشور زنانی که به رغم اختلاف نظرشان در بسیاری زمینهها،ظاهراً در یک چیز وحدت نظر داشتند و آن: نقش شریعت و فقه اسلامی در اِعمال تبعیض نسبت به زنان و ناتوانی حکومت دینی در پی ریزی نظامی مبتنی بر دموکراسی، آزادی و برابری حقوقی شهروندان است.
آنها بر عدم تطبیقپذیری «فمینیسم» با «اسلام ایدئولوژیک» انگشت گذاشتند که یکی تئوری رهایی زنان از ستم جنسی است و دیگری برعکس، توجیهگر و تثبیتکنندهی موقعیت فرودست زنان در جامعه است. تحلیل و بررسی «فمینیسم اسلامی» از سوی فمینیستهای خارج از کشور، موضوع دهها مقاله و کتاب و سخنرانی شد که در آنها نگاه تبعیض آمیز اسلام نسبت به زن و ناخوانایی برابری حقوقی زن و مرد در نظامی مبتنی بر احکام اسلامی – که «فمینیستهای اسلامی» مدعی آن بودند، بار دیگر مورد تأکید قرار گرفت.[۲]
خانم متین ادعا میکند اقشار گستردهی مردم بیش از پیش پی بردهاند که حکومت دینی با دموکراسی، آزاداندیشی، حقوق بشر، برابری قانونی آحاد ملت، صرفنظر از تعلقات جنسی، قومی، ملی و مذهبی، آزادی پوشش، آزادی اجرای آداب و رسوم ملی و تاریخی و حتی برگذاری جشن و سرورهای معمول و متعارف نیز سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.
از این رو در یک سر این طیف، دست اندرکاران مستقیم و غیر مستقیم حکومت قرار دارند و اسلام گرایانی که نظام مورد نظرشان جمهوری اسلامی «معتدل» شده است، و در سر دیگرش، نیروهای غیر دینیای که خواهان جدایی کامل دین از دولت و برقراری حکومتی لائیک در ایران هستند. در میانهی دو سر این طیف، اقشار وسیعی وجود دارند که اگر چه بسیاریشان دین باور و مسلمانند، اما نظامی را برای ایران مناسب میدانند که بتواند اجزاء و عناصری از جامعهی سکولار را در خود پذیرا شود. لذا امروز، در کنار زنان بنیادگرایی که تبعیض و نابرابری زن و مرد را عین «عدالت» و «انصاف» میدانند، زنانی پا به میدان گذاشتهاند که از سویی بر مسلمان بودن خود تأکید دارند و از سوی دیگر، مخالفت خود را به درجات گوناگون نسبت به تبعیض در مورد زنان ابراز میکنند.[۳]
در باب مساله فمینیست و نسبت آن با اسلام؟ امکان فمینیست اسلامی؟ یا رابطه اسلام با فمینیست؟ خانم متین معتقد به تضاد اسلام با فمینیسم است و این تضاد را ذاتی؛ در عین حال تاریخی و زمانمند میداند. و در این باره میگوید:«هرچند «ذات» اسلام مقولهای است مبهم و ناروشن، اما این «ذات» هر چه که هست، مگر میتواند مستقل از منابع و مأخذی باشد که مرجع و مبدأ اسلام بوده و از صدها سال پیش، مورد استناد مسلمانان قرار داشته است؟ چنان چه خود را گرفتار واژهها و عبارتهای پراکنده نکنیم و به روح حاکم بر این متون توجه داشته باشیم، در تمامی آنها نابرابری میان انسانها، به ویژه موقعیت فرودست زنان نسبت به مردان را به وضوح میبینیم.[۴]
از آن جا که «ذات» فمینیسم رفع تبعیض از زنان و برابری زن و مرد است، پس تضاد اسلام و فمینیسم نمیتواند تضادی «ذاتی» نباشد. البته «ذاتی» بودن این تضاد، به هیچ وجه مانع از این نیست که وجوه تاریخی و زمانمند این پدیده را نبینیم. چرا که اسلام در دورانی پیدایش یافته که دانش، آگاهی و دستاوردهای بشری اندک بوده و اساساً درکها و دریافتهایی نظیر برابری حقوق زن و مرد را ممکن نمیساخته است. به همین دلیل هم کسانی که خود را مسلمان مکتبی میدانند و اجرای تام و تمام احکام قرآن و شریعت اسلامی – و نه جز آن- را خواستارند، نخواهند توانست از این زن ستیزی جوهری رهایی یابند. [۵]
دلیل اصلی بن بست «فمینیسم اسلامی» در همین تضاد نهفته است و فاصلهگیری شماری از «فمینیستهای اسلامی» از این جریان نیز از همین بن بست ناشی میشود. برای شمار زیادی از فمینیستهای سکولار، نگاه تبعیضآمیز و زن ستیز نهفته در قرآن و شریعت اسلامی، شک و تفسیر برنمیدارد. آنها به درستی بر این نظرند که «… هم اسلام فقاهتی و هم اسلام مدنی، هم اسلام محافظهکار و هم اسلام اصلاحطلب، به تولید و بازتولید نظام مردسالاری میپردازند».[۶]
ما به عنوان مسلمان، یک اختلاف اساسی با تفکر رایج در دنیا داریم و آن، این است که بر اساس بینش اسلامی، اهداف ما منحصر در اهداف مادی و دنیوی نیست. ما در مسیر حرکت زندگیمان مقصدی داریم که در اغراض مادی خلاصه نمیشود؛ بلکه اغراض مادی یا آرمانهای دنیوی، اهدافی میانی، و واسطهای برای رسیدن به هدف نهایی تلقی میشوند. البته ما بر اساس بینش اسلامی، طالب استفاده بیشتر از نعمتهای خدا در این عالم نیز هستیم، که لازمهاش پیشرفت در علم، صنعت و تکنولوژی است؛ ما طالب این هستیم که اقشار مختلف جامعه در زندگی خود از رفاه و آسایش بیشتری بهرهمند باشند، و بتوانند از نعمتهای خدا بیشتر استفاده کنند؛ اما این، هدف نهایی نیست.
ما معتقدیم که هدف از حرکت و سیر انسان که تمامی زندگی او را در برمیگیرد، تکامل انسانیت اوست.«پیشرفت» برای ما، بر اساس منطق اسلام، پیشرفت انسانیت است، نه پیشرفت شکم، نه پیشرفت حیوانیت؛ پیشرفت واقعی زمانی است که انسانیت جامعه رشد کند؛ البته بدن مادی ابزاری برای این پیشرفت است که نباید از آن غافل شد؛ ولی به میزان لازم و در حدی که ضرری به پیشرفت معنوی وارد نکند. گفتیم که هدفی که اسلام برای ما تعیین کرده قرب الهی است؛ پس، اگر ما در مسیر حرکت خود، در زمینه علمی، اقتصادی، سیاسی و... رشدی به دست آوریم که ما را به کمال الهی نزدیک کند، این، پیشرفت است؛ و در مقابل، اگر رشد حاصله در یکی از زمینهها ما را از کمال معنوی و قرب خدا دور کند، اصلاً پیشرفت نیست. بنا بر این، آنچه همیشه باید نسبت به آن توجه داشته باشیم این است که آیا تلاش ما برای رشد در زمینههای گوناگون، با هدف رسیدن به قرب الهی است، یا صرفاً تأمین منافع مادی مد نظر ما است؟ به عبارت دیگر، باید روشن شود که آیا ما دین را برای دنیا میخواهیم، یا دنیا را برای دین؟ اگر دین را برای دنیا بخواهیم، هر جا دین با مادیات تزاحم پیدا کرد، دین کنار گذاشته میشود.[۷]
آثار
- کتاب دو جلدی «خیزش زنان ایران در اسفند 57» با همکاری ناصر مهاجر
- کتاب «بازبینی تجربه ی اتحاد ملی زنان»
پانویس
- ↑ « مهناز متین»، وباست نشر ناکجا
- ↑ متین، « اسلام و مسئلهی زن پس انقلاب بهمن – سه مرحله، سه پرسش* – » ، وبسایت اخبار روز
- ↑ «گفت و گوی شهروند با مهناز متین و ناصر مهاجر/نسرین الماسی ـ فرح طاهری»، وبسایت شهروند
- ↑ متین، « اسلام و مسئلهی زن پس انقلاب بهمن – سه مرحله، سه پرسش* – » ، وبسایت اخبار روز
- ↑ متین، « اسلام و مسئلهی زن پس انقلاب بهمن – سه مرحله، سه پرسش* – » ، وبسایت اخبار روز
- ↑ متین، « اسلام و مسئلهی زن پس انقلاب بهمن – سه مرحله، سه پرسش* – » ، وبسایت اخبار روز
- ↑ مصباح یزدی، «تکامل در انسانیت و رسیدن به قرب الهی، گفتوگوی غیرحضوری با نشریه فرهنگ پویا»، شماره 38
منابع
- متین، مهناز،«اسلام و مسئلهی زن پس انقلاب بهمن – سه مرحله، سه پرسش* –»، وبسایت اخبار روز، تاریخ درج مطلب: 16 فروردین 1387ش، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
- « مهناز متین»، وباست نشر ناکجا، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
- «گفت وگوی شهروند با مهناز متین و ناصر مهاجر/نسرین الماسی ـ فرح طاهری»، وبسایت شهروند،تاریخ درج مطلب: 9مه 2013م، تاریخ بازدید: 22 اسفند 1401ش.
- مصباح یزدی، «تکامل در انسانیت و رسیدن به قرب الهی، گفتوگوی غیرحضوری با نشریه فرهنگ پویا»، شماره 38.