پرش به محتوا

رابعه بلخی (قزداری): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱: خط ۳۱:
روايت عطار به بخشي از زندگي رابعه بعد از دوران مرگ پدرش تا مرگ تراژيك خود رابعه مي پردازد. برخی "رابعه بلخی" را داستان زني ايراني گفته اند كه در يك مثلث مردانه پدر، برادر و معشوق اسير مي‌‏شود.
روايت عطار به بخشي از زندگي رابعه بعد از دوران مرگ پدرش تا مرگ تراژيك خود رابعه مي پردازد. برخی "رابعه بلخی" را داستان زني ايراني گفته اند كه در يك مثلث مردانه پدر، برادر و معشوق اسير مي‌‏شود.


عوفی دربارۀ رابعه می‌گوید: «دختر کعب به فضل، بر مردان جهان بخندیدی. فارِسِ هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به‌غایت ماهر ... ». رابعه به‌سبب شعری که سروده و در آن خود را «مگس رویین» نامیده، به این صفت مشهور شده بود.<ref>https://www.cgie.org.ir/fa/article/246109/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D9%87-%D9%82%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C</ref>
عوفی دربارۀ رابعه می‌گوید: «دختر کعب به فضل، بر مردان جهان بخندیدی. فارِسِ هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به‌غایت ماهر ... ». رابعه به‌سبب شعری که سروده و در آن خود را «مگس رویین» نامیده، به این صفت مشهور شده بود.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246109/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D9%87-%D9%82%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C دایره المعارف]</ref>


اگرچه روایت عطار از زندگی رابعه، از اغراق و مبالغه‌گویی‌های عارفانه تهی نیست، اما تا حدودی گویای زندگی او و ماجرای عاشقانه‌اش با غلامی به نام بکتاش است <ref>عطار، همانجـا؛ نیز نک‍ : عقیقی، ۳۳۵-۳۳۶</ref>. ناگفته نماند که تذکره‌های دیگر، با تفاوت‌هایی اندک، به زندگی و اشعار وی پرداخته‌اند. <ref>نک‍ : اوحدی، ۱ / ۳۸۶؛ واله، ۲ / ۹۱۳؛ صبا، ۲۸۰.</ref>
اگرچه روایت عطار از زندگی رابعه، از اغراق و مبالغه‌گویی‌های عارفانه تهی نیست، اما تا حدودی گویای زندگی او و ماجرای عاشقانه‌اش با غلامی به نام بکتاش است <ref>عطار، همانجـا؛ نیز نک‍ : عقیقی، ۳۳۵-۳۳۶</ref>. ناگفته نماند که تذکره‌های دیگر، با تفاوت‌هایی اندک، به زندگی و اشعار وی پرداخته‌اند. <ref>نک‍ : اوحدی، ۱ / ۳۸۶؛ واله، ۲ / ۹۱۳؛ صبا، ۲۸۰.</ref>


پدر رابعه (کعب قزداری)، را از عرب‌های کوچیده به خراسان دانسته و آورده‌اند که فرمانروای بلخ و سیستان و قندهار و بُست بود. از تاریخ ولادت و مرگ رابعه اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه قطعیست آن است که او همدوره با سامانیان و رودکی بوده و به استناد گفتار عطار نیشابوری با رودکی دیدار و مشاعره داشته‌است. زمان مرگ رابعه به احتمال قریب به یقین پیش از مرگ رودکی بوده‌است، بنابراین تاریخ مرگ او را می‌توان پیش از سال ۳۲۹ هجری قمری در نظر گرفت. <ref>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D9%87_%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C</ref>
پدر رابعه (کعب قزداری)، را از عرب‌های کوچیده به خراسان دانسته و آورده‌اند که فرمانروای بلخ و سیستان و قندهار و بُست بود. از تاریخ ولادت و مرگ رابعه اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه قطعیست آن است که او همدوره با سامانیان و رودکی بوده و به استناد گفتار عطار نیشابوری با رودکی دیدار و مشاعره داشته‌است. زمان مرگ رابعه به احتمال قریب به یقین پیش از مرگ رودکی بوده‌است، بنابراین تاریخ مرگ او را می‌توان پیش از سال ۳۲۹ هجری قمری در نظر گرفت. <ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D9%87_%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C ویکی پدیا]</ref>


کعب علاقه خاصی به رابعه داشته و در پرورش و تعلیم او کوشا بوده است و به جهت توانایی‌های بی‌نظیر او در هنر و فنون، او را با لقب زین‌العرب (زینت قوم عرب) خطاب می‌کرد. رابعه به استناد گفتار عطار، در سرودن شعر و هنر نقاشی به‌غایت توانمند و در شمشیرزنی و سوارکاری بسیار ماهر بوده‌است. پس از مرگ کعب، حارث بر تخت پدر می‌نشیند و در یکی از بزم‌های شاهانه او، رابعه با بکتاش، از کارگزاران نزدیک حارث دیدار می‌کند. عطار جایگاه بکتاش در دربار را کلیددار خزانه عنوان کرده‌است. رابعه بی‌درنگ دل به بکتاش می‌بازد و در نهایت دایهٔ رابعه که از علاقه رابعه به بکتاش آگاه می‌شود، میان آن دو واسطه می‌شود. رابعه خطاب به بکتاش نامه‌ای می‌نویسد و تصویری از خویش ترسیم کرده و پیوست آن نامه می‌کند و بدست دایه می‌سپارد تا بدو رساند. چون بکتاش نامه رابعه را می‌خواند و تصویر او را می‌بیند بدو دل می‌بازد و نامه‌اش را پاسخ می‌دهد. این نامه‌نگاری‌های پنهانی ادامه پیدا می‌کند و رابعه اشعار فراوانی خطاب به بکتاش ضمیمه نامه‌ها کرده و برای او می‌فرستد. ظاهراً روزی بکتاش رابعه را در دهلیزی می‌بیند و آستین او را می‌گیرد که «چرا مرا چنین عاشق و شیدا کردی اما با من بیگانگی می‌کنی؟» رابعه از او آستین می‌افشاند که «عشق من به تو بهانه‌ایست بر عشقی عظیم‌تر» و او را بخاطر افتادن در دام شهوت نکوهش می‌کند.  
کعب علاقه خاصی به رابعه داشته و در پرورش و تعلیم او کوشا بوده است و به جهت توانایی‌های بی‌نظیر او در هنر و فنون، او را با لقب زین‌العرب (زینت قوم عرب) خطاب می‌کرد. رابعه به استناد گفتار عطار، در سرودن شعر و هنر نقاشی به‌غایت توانمند و در شمشیرزنی و سوارکاری بسیار ماهر بوده‌است. پس از مرگ کعب، حارث بر تخت پدر می‌نشیند و در یکی از بزم‌های شاهانه او، رابعه با بکتاش، از کارگزاران نزدیک حارث دیدار می‌کند. عطار جایگاه بکتاش در دربار را کلیددار خزانه عنوان کرده‌است. رابعه بی‌درنگ دل به بکتاش می‌بازد و در نهایت دایهٔ رابعه که از علاقه رابعه به بکتاش آگاه می‌شود، میان آن دو واسطه می‌شود. رابعه خطاب به بکتاش نامه‌ای می‌نویسد و تصویری از خویش ترسیم کرده و پیوست آن نامه می‌کند و بدست دایه می‌سپارد تا بدو رساند. چون بکتاش نامه رابعه را می‌خواند و تصویر او را می‌بیند بدو دل می‌بازد و نامه‌اش را پاسخ می‌دهد. این نامه‌نگاری‌های پنهانی ادامه پیدا می‌کند و رابعه اشعار فراوانی خطاب به بکتاش ضمیمه نامه‌ها کرده و برای او می‌فرستد. ظاهراً روزی بکتاش رابعه را در دهلیزی می‌بیند و آستین او را می‌گیرد که «چرا مرا چنین عاشق و شیدا کردی اما با من بیگانگی می‌کنی؟» رابعه از او آستین می‌افشاند که «عشق من به تو بهانه‌ایست بر عشقی عظیم‌تر» و او را بخاطر افتادن در دام شهوت نکوهش می‌کند.  
خط ۴۸: خط ۴۸:


رابعه را نخستین کسی دانسته‌اند که در قالب ملمع شعر سروده است. عوفی ملمعی از او را در لباب الالباب آورده است . از صنایع ادبی، تلمیح، مراعات نظیر، تشبیه (محسوس به محسوس)، جمـع، تفریق و ... در اشعارش مشهود است <ref>بی‌زار گیتی، آزاده، «مؤلف مقتول، نگاهی به رابعه بنت کعب»، فصل زنان، به کوشش نوشین احمدی خراسانی و دیگران، تهران، ۱۳۸۳ ش، ج ۴، ص۱۴۱-۱۴۲</ref>. اشعار رابعه از نظر درون‌مایه و پیام، از دیگر اشعار این دوره چیزی کم ندارد و مانند بسیاری از سروده‌های سبک خراسانی از اصطلاح‌های نجومی و طبی و کاربرد لغت‌های مهجور خالی است و بسامد لغت‌های عربی بسیار اندک است <ref>بی‌زار گیتی، آزاده، «مؤلف مقتول، نگاهی به رابعه بنت کعب»، فصل زنان، به کوشش نوشین احمدی خراسانی و دیگران، تهران، ۱۳۸۳ ش، ج ۴، ص۱۴۱-۱۴۲</ref>. اشعار رابعه علاوه بر سادگی و روانی فکر و کلام، متضمن لطافت، وصف طبیعت، سوز عشق و شیفتگی و نیز کاربرد وزن‌های مطبوع‌‌اند، اما در آنها اثری از حکمت و عرفان به معنی خاص وجود ندارد <ref>صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۳۲ ش، ص ۳۰۸، ۴۰۳-۴۰۵</ref>.
رابعه را نخستین کسی دانسته‌اند که در قالب ملمع شعر سروده است. عوفی ملمعی از او را در لباب الالباب آورده است . از صنایع ادبی، تلمیح، مراعات نظیر، تشبیه (محسوس به محسوس)، جمـع، تفریق و ... در اشعارش مشهود است <ref>بی‌زار گیتی، آزاده، «مؤلف مقتول، نگاهی به رابعه بنت کعب»، فصل زنان، به کوشش نوشین احمدی خراسانی و دیگران، تهران، ۱۳۸۳ ش، ج ۴، ص۱۴۱-۱۴۲</ref>. اشعار رابعه از نظر درون‌مایه و پیام، از دیگر اشعار این دوره چیزی کم ندارد و مانند بسیاری از سروده‌های سبک خراسانی از اصطلاح‌های نجومی و طبی و کاربرد لغت‌های مهجور خالی است و بسامد لغت‌های عربی بسیار اندک است <ref>بی‌زار گیتی، آزاده، «مؤلف مقتول، نگاهی به رابعه بنت کعب»، فصل زنان، به کوشش نوشین احمدی خراسانی و دیگران، تهران، ۱۳۸۳ ش، ج ۴، ص۱۴۱-۱۴۲</ref>. اشعار رابعه علاوه بر سادگی و روانی فکر و کلام، متضمن لطافت، وصف طبیعت، سوز عشق و شیفتگی و نیز کاربرد وزن‌های مطبوع‌‌اند، اما در آنها اثری از حکمت و عرفان به معنی خاص وجود ندارد <ref>صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۳۲ ش، ص ۳۰۸، ۴۰۳-۴۰۵</ref>.
==نام‌های دیگر ==
==نام‌های دیگر ==
رابعه بلخی * رابعه قزداری * رابعه بنت کعب * بنت کعب * زین العرب * مگس رویین <ref>رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص120</ref>
رابعه بلخی * رابعه قزداری * رابعه بنت کعب * بنت کعب * زین العرب * مگس رویین <ref>رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف؛ سوختگان عشق و اشتیاق، انتشارات مدحت، 1385، ص120</ref>
۶٬۲۰۵

ویرایش