اشرف پهلوی: تفاوت میان نسخهها
←دوران نوجوانی
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==دوران نوجوانی== | ==دوران نوجوانی== | ||
اشرف در مدرسه | اشرف در مدرسه زرتشتیها درس خواند و زبان فرانسه را توسط مادام ارفع در خانه آموخت. مادام ارفع بود که عشق پاریس را در دل اشرف زنده کرد. وى به مطالعه داستانها و رمانهاى عاشقانه فرانسوى علاقه زیادى داشت. وى از نظر اخلاقى شباهت زیادى به پدرش داشت و خصوصیات سلطهگرى، فرمانروایى و سر سختى او شبیه رضاخان بود و کلاً خصلتى مردانه داشت. جسارت، قساوت و تهور در او به وفور یافت میشد درست برعکس محمدرضا، که فاقد چنین صفاتى بود. از طرفى تندخویى و بدزبانى را نیز از مادرش به ارث برده بود. در دوران نوجوانى و بلوغ با مهرپور تیمورتاش (پسر وزیر دربار) رابطه عشق و دوستى برقرار کرد و به او علاقه شدیدى پیدا نمود. اشرف در ذهن خود آرزوهاى بزرگى را مىپرورانید و براى خود نقشهها میکشید اما سرنوشت طور دیگرى رقم زده شد. پدر مهرپور متهم به شرکت در توطئهاى سیاسى علیه رضاشاه شده بود. تیمور تاش به دام افتاد و خانواده او دیگر موقعیت اولیه خود را از دست دادند در واقع موقعیتى پیش آمده بود که اشرف اگر هم مىخواست جرأت طرح موضوع ارتباط با پسر وزیر دربار خائن را که متهم به جاسوسى براى شوروى بود، نداشت. | ||
این اولین ضربه روحى بود که در زندگى به او وارد شد. اشرف در | این اولین ضربه روحى بود که در زندگى به او وارد شد. اشرف در سالهاى زیر بیست سالگى و قبل از ازدواج خواستهاى بسیارى داشت که به خاطر شرایط زندگى در کاخ سرکوب مىشد. و در مقابل این سرکوبها که قوانین اجتماعى و جنسیت براى او رقم زده بود [با بیپروایى به یک میل خود که همان کنار گذاردن قوانین و شرایط سنتى زن بودن و به کارهاى مردانه پرداختن بود، میدان مىداد. ]او همیشه به مادرش در جواب اینکه چرا تو هم مثل شمس نمىخواهى خانم خانه بشوى جواب مىداد دوست دارم که پیش محمدرضا باشم. پیش محمدرضا و دوستانش. با مردها حرف بزنم. ورزشهایى مثل اسب سوارى، اتومبیلرانى و ورزشهاى پسرانه انجام دهم. | ||
برای رضاشاه دختر بزرگ، شمس و محمدرضا که جانشین پدر بود در اولویت بودند. اشرف، اما این تبعیض را پذیرفته بود و به شدت به برادر کوچکترش یعنی محمدرضا عشق میورزید. او برخلاف محمدرضا اهل سرکشی بود. اشرف در کتاب خاطراتش درباره این روحیه ماجراجو و سرکش خود گفته است: «ضعیف بودم. روزگار ناچارم کرد بجنگنم. از اول با اهل خانه و بعد با پدر که هنوز جای سیلیش در گوشم صدا میکند و بعد با همه جهان. من فقط با خود عهد کردم با یکی نجنگم و او هم قدیمیترین آشنای من بود. از قبل از تولد دوستش داشتم. حاضر بودم برایش کشته شوم»<ref>رجا نیوز،زندگی ننگین اشرف پهلوی، 18دی ماه1394</ref> | برای رضاشاه دختر بزرگ، شمس و محمدرضا که جانشین پدر بود در اولویت بودند. اشرف، اما این تبعیض را پذیرفته بود و به شدت به برادر کوچکترش یعنی محمدرضا عشق میورزید. او برخلاف محمدرضا اهل سرکشی بود. اشرف در کتاب خاطراتش درباره این روحیه ماجراجو و سرکش خود گفته است: «ضعیف بودم. روزگار ناچارم کرد بجنگنم. از اول با اهل خانه و بعد با پدر که هنوز جای سیلیش در گوشم صدا میکند و بعد با همه جهان. من فقط با خود عهد کردم با یکی نجنگم و او هم قدیمیترین آشنای من بود. از قبل از تولد دوستش داشتم. حاضر بودم برایش کشته شوم»<ref>رجا نیوز،زندگی ننگین اشرف پهلوی، 18دی ماه1394</ref> |