اشرف پهلوی: تفاوت میان نسخهها
←دوران نوجوانی
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
این اولین ضربه روحى بود که در زندگى به او وارد شد. اشرف در سالهاى زیر بیست سالگى و قبل از ازدواج خواستهاى بسیارى داشت که به خاطر شرایط زندگى در کاخ سرکوب مىشد. و در مقابل این سرکوبها که قوانین اجتماعى و جنسیت براى او رقم زده بود با بیپروایى به یک میل خود که همان کنار گذاردن قوانین و شرایط سنتى زن بودن و به کارهاى مردانه پرداختن بود، میدان مىداد.او همیشه به مادرش در جواب اینکه چرا تو هم مثل شمس نمىخواهى خانم خانه بشوى جواب مىداد دوست دارم که پیش محمدرضا باشم. پیش محمدرضا و دوستانش. با مردها حرف بزنم. ورزشهایى مثل اسب سوارى، اتومبیلرانى و ورزشهاى پسرانه انجام دهم. | این اولین ضربه روحى بود که در زندگى به او وارد شد. اشرف در سالهاى زیر بیست سالگى و قبل از ازدواج خواستهاى بسیارى داشت که به خاطر شرایط زندگى در کاخ سرکوب مىشد. و در مقابل این سرکوبها که قوانین اجتماعى و جنسیت براى او رقم زده بود با بیپروایى به یک میل خود که همان کنار گذاردن قوانین و شرایط سنتى زن بودن و به کارهاى مردانه پرداختن بود، میدان مىداد.او همیشه به مادرش در جواب اینکه چرا تو هم مثل شمس نمىخواهى خانم خانه بشوى جواب مىداد دوست دارم که پیش محمدرضا باشم. پیش محمدرضا و دوستانش. با مردها حرف بزنم. ورزشهایى مثل اسب سوارى، اتومبیلرانى و ورزشهاى پسرانه انجام دهم. | ||
برای رضاشاه دختر بزرگ، شمس و محمدرضا که جانشین پدر بود در اولویت بودند. اشرف، اما این تبعیض را پذیرفته بود و به شدت به برادر کوچکترش یعنی محمدرضا عشق میورزید. او برخلاف محمدرضا اهل سرکشی بود. اشرف در کتاب خاطراتش درباره این روحیه ماجراجو و سرکش خود گفته است: «ضعیف بودم. روزگار ناچارم کرد بجنگنم. از اول با اهل خانه و بعد با پدر که هنوز جای سیلیش در گوشم صدا میکند و بعد با همه جهان. من فقط با خود عهد کردم با یکی نجنگم و او هم قدیمیترین آشنای من بود. از قبل از تولد دوستش داشتم. حاضر بودم برایش کشته شوم»<ref> | برای رضاشاه دختر بزرگ، شمس و محمدرضا که جانشین پدر بود در اولویت بودند. اشرف، اما این تبعیض را پذیرفته بود و به شدت به برادر کوچکترش یعنی محمدرضا عشق میورزید. او برخلاف محمدرضا اهل سرکشی بود. اشرف در کتاب خاطراتش درباره این روحیه ماجراجو و سرکش خود گفته است: «ضعیف بودم. روزگار ناچارم کرد بجنگنم. از اول با اهل خانه و بعد با پدر که هنوز جای سیلیش در گوشم صدا میکند و بعد با همه جهان. من فقط با خود عهد کردم با یکی نجنگم و او هم قدیمیترین آشنای من بود. از قبل از تولد دوستش داشتم. حاضر بودم برایش کشته شوم»<ref>[https://www.rajanews.com/news/231247 ((زندگی ننگین اشرف پهلوی))، رجا نیوز، 18دی ماه 1394]</ref> | ||
==ازدواج== | ==ازدواج== |