مری ولستون کرافت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
مری در سال 1788 به عنوان یکی از اعضای مرکزی کانون جانسون محسوب شد و به طور منظم با دیگر نویسندگان [[رادیکال]] در چاپخانه او در «سنت پل چرچیارد» ملاقات کرد. | مری در سال 1788 به عنوان یکی از اعضای مرکزی کانون جانسون محسوب شد و به طور منظم با دیگر نویسندگان [[رادیکال]] در چاپخانه او در «سنت پل چرچیارد» ملاقات کرد. | ||
مری مصمم شد بیانیه معروف سیصد صفحه ای خود را تحت عنوان [[استیفای حقوق زنان]] به رشته تحریر درآورد. در این اثر برای اولین بار عقاید روشنگری در مورد مسائل و وضعیت زنان به کار برده شد. این کتاب به محض انتشار پرفروش ترین کتاب و نیز سنگ بنای [[فمینیسم]] مدرن گردید. | مری مصمم شد بیانیه معروف سیصد صفحه ای خود را تحت عنوان [[استیفای حقوق زنان]] به رشته تحریر درآورد. در این اثر برای اولین بار عقاید روشنگری در مورد مسائل و وضعیت زنان به کار برده شد. این کتاب به محض انتشار پرفروش ترین کتاب و نیز سنگ بنای [[فمینیسم]] مدرن گردید. | ||
ندای مری در کتاب استیفای حقوق زنان قرن ها طنین انداز بود. مطالبات وی برای پایان دادن به معیارهای دوگانه در کردار زنانه و مردانه، برای حقوق زنان در کار مستقل، زندگی مدنی و سیاسی هنوز هم اساس و پایه فمینیسم امروز را تشکیل می دهد. | ندای مری در کتاب [[استیفای حقوق زنان]] قرن ها طنین انداز بود. مطالبات وی برای پایان دادن به معیارهای دوگانه در کردار زنانه و مردانه، برای حقوق زنان در کار مستقل، زندگی مدنی و سیاسی هنوز هم اساس و پایه [[فمینیسم]] امروز را تشکیل می دهد. | ||
افکار او در [[تساوی طلبی]] و بهره مندی از حقوق برابر با مردان وی را به زندگی مشترک به صورت [[نامشروع]] و غیرقانونی سوق می دهد. | افکار او در [[تساوی طلبی]] و بهره مندی از حقوق برابر با مردان وی را به زندگی مشترک به صورت [[نامشروع]] و غیرقانونی سوق می دهد. | ||
در سال 1793 مری به پاریس رفت تا خود شاهد انقلاب باشد در آنجا، در 34 سالگی با یک افسر آمریکایی به نام گیلبرت ایملی ملاقات کرد و سخت به او دل بست. امید مری برای یک رابطه ماندگار را روحیه ماجراجوی ایملی که درگیر معاملات تجارت مشکوک بود، سازگار نشد. ثمره این دلدادگی کودکی نامشروع بود. | در سال 1793 مری به پاریس رفت تا خود شاهد انقلاب باشد در آنجا، در 34 سالگی با یک افسر آمریکایی به نام [[گیلبرت ایملی]] ملاقات کرد و سخت به او دل بست. امید مری برای یک رابطه ماندگار را روحیه ماجراجوی ایملی که درگیر معاملات تجارت مشکوک بود، سازگار نشد. ثمره این دلدادگی [[کودکی نامشروع]] بود. | ||
مری در حالی که باردار بود تنها ماند و در اوج کشتار زمان ترور انقلاب فرانسه شاهد قربانیان بی شماری بود که با گوتین اعدام می شدند. نامههای فراوانی به ایملی فرستاد: روح من خسته شده - قلبم بیمار گشته. ایملی زمانی برگشت که فرزندشان فنی به دنیا آمده بود اما بلافاصله مری را به یک سفر 6 ماهه برای جمع آوری اعانه به اسکاندیناوی فرستاد در حالی که با یک زن بازیگر زندگی جدیدی را آغاز کرده بود. | مری در حالی که باردار بود تنها ماند و در اوج کشتار زمان ترور [[انقلاب فرانسه]] شاهد قربانیان بی شماری بود که با گوتین اعدام می شدند. نامههای فراوانی به ایملی فرستاد: روح من خسته شده - قلبم بیمار گشته. ایملی زمانی برگشت که فرزندشان فنی به دنیا آمده بود اما بلافاصله مری را به یک سفر 6 ماهه برای جمع آوری اعانه به اسکاندیناوی فرستاد در حالی که با یک زن بازیگر زندگی جدیدی را آغاز کرده بود. | ||
در سال 1795، مری فرسوده از این ماجرای عشقی تصمیم گرفت خود را از بالای پل «پوتنی» به رودخانه بیاندازد. | در سال 1795، مری فرسوده از این ماجرای عشقی تصمیم گرفت خود را از بالای پل «پوتنی» به رودخانه بیاندازد. | ||
مری دوباره قاطعانه تصمیم گرفت به زندگی خود سر و سامانی دهد. او با [[ویلیام گودین]] [[فیلسوف آنارشیست]] رابطه برقرار کرد. گودین نیز هم چون مری، به نام [[آزادی خواهی]]، هرگونه نظارت و کنترل قانونی را در ازدواج رد می کرد. بدین جهت، تازه هنگام تولد کودک این خانواده، آنها علی رغم میل خود تن به ازدواج دادند. مری در سال 1797 هنگام تولد دخترش، یک مری دیگر در سن 38 سالگی درگذشت. | مری دوباره قاطعانه تصمیم گرفت به زندگی خود سر و سامانی دهد. او با [[ویلیام گودین]] [[فیلسوف آنارشیست]] رابطه برقرار کرد. گودین نیز هم چون مری، به نام [[آزادی خواهی]]، هرگونه نظارت و کنترل قانونی را در ازدواج رد می کرد. بدین جهت، تازه هنگام تولد کودک این خانواده، آنها علی رغم میل خود تن به ازدواج دادند. مری در سال 1797 هنگام تولد دخترش، یک مری دیگر در سن 38 سالگی درگذشت. | ||
موج اوّل فمینیستی با بیانیه ی ۳۰۰ صفحه ای ولستون کرافت در سال 1۷۹۲ در انگلستان آغاز شد. او با نوشتن كتاب «[[حقانيت حقوق زن]]» تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. | |||
دختر او بعدها خالق اثر مشهور [[فرانکشتین]] شد. همزمان با او و پس از او نیز فعالیت های مختلفی در جنبش زنان رخ داد. در فرانسه طرفداران [[ژاکوبنها]] به عنوان [[زنان شهروند جمهوریخواه]]، خواستار [[حق رأی]] شدند که بسیاری از آنها در دوره ی [[ژیروندنها]] قلع و قمع گردیدند. | |||
نظریههای فمینیستی برای اولین بار در اوایل سال ۱۷۹۴ در نشریاتی از قبیل «تصدیق حقوق زن» توسط مری ولستون کرافت ظهور کرد. | |||
== دیدگاهها == | |||
اشتیاق شدید به حقوق طبیعی در اواخر سدهٔ هجدهم، برخی از افراد را بهناچار به طرح مسئلهٔ حقوق زنان سوق داد. مری ولستونکرافت در پاسخ به تأملاتی در باب انقلاب در فرانسه نوشتهٔ ادموند برک، کتاب دفاع از حقوق انسانها را نوشت که در آن ادعا کرد: «حقی که یک انسان در بدو تولد از آن برخوردار است درجهای از آزادی، تمدن و دین است که با آزادی دیگر اشخاصی که با او در جامعه زندگی میکنند، سازگار است.»دو سال بعد احقاق حقوق زنان را به چاپ رساند. وی در آنجا میپرسد: «تصور کنید… آیا وقتی مردان از آزادی خود راضی و خشنودند… این رضایت ظلمی در حق زنان مطیع نیست؟» | اشتیاق شدید به حقوق طبیعی در اواخر سدهٔ هجدهم، برخی از افراد را بهناچار به طرح مسئلهٔ حقوق زنان سوق داد. مری ولستونکرافت در پاسخ به تأملاتی در باب انقلاب در فرانسه نوشتهٔ ادموند برک، کتاب دفاع از حقوق انسانها را نوشت که در آن ادعا کرد: «حقی که یک انسان در بدو تولد از آن برخوردار است درجهای از آزادی، تمدن و دین است که با آزادی دیگر اشخاصی که با او در جامعه زندگی میکنند، سازگار است.»دو سال بعد احقاق حقوق زنان را به چاپ رساند. وی در آنجا میپرسد: «تصور کنید… آیا وقتی مردان از آزادی خود راضی و خشنودند… این رضایت ظلمی در حق زنان مطیع نیست؟» | ||
نظر او دربارهٔ حقوق زنان، کاملاً بر مبنای اصطلاحات آزادیخواهانهٔ برابری و حقوق طبیعی بنا شدهاست.تلاش ليبرالها براي نقد وضع موجود در كتاب مري ولستون كرافت تحت عنوان « دفاع از حقوق زنان » انعكاس يافته است كه به عنوان نقطه عطفي در تاريخ فمينيسم ياد ميشود. وي نگاه تحقيرآميز مردان به زنان را مهمترين مسئله فرودستي آنان ميداند و تلاش زنان براي ايدهآل قرار گرفتن در نظر مردان را نوعي حقارت تلقي ميكند. | نظر او دربارهٔ حقوق زنان، کاملاً بر مبنای اصطلاحات آزادیخواهانهٔ برابری و حقوق طبیعی بنا شدهاست.تلاش ليبرالها براي نقد وضع موجود در كتاب مري ولستون كرافت تحت عنوان « دفاع از حقوق زنان » انعكاس يافته است كه به عنوان نقطه عطفي در تاريخ فمينيسم ياد ميشود. وي نگاه تحقيرآميز مردان به زنان را مهمترين مسئله فرودستي آنان ميداند و تلاش زنان براي ايدهآل قرار گرفتن در نظر مردان را نوعي حقارت تلقي ميكند. |