پرش به محتوا

تقسیم کار خانگی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تقسیم کار خانگی؛ تقسیم فعالیت‌های مربوط به خانواده میان زن و مرد'''
==تقسیم کار خانگی سنتی: وابستگی یا همبستگی==
==تقسیم کار خانگی سنتی: وابستگی یا همبستگی==
از نظر فمینیست ها نهادینه شدن نقش '''«کدبانو و مادر»''' بزرگ ترین تغییری است که از قرن هفدهم به این سو در خانواده روی داده است. پیش از صنعتی شدن، حاصل دسترنج اعضای خانواده، دارایی مشترک همه ایشان محسوب می شد و آن را ثروتی که می بایست میان افراد تقسیم شود، نمی دانستند. هر عضو خانواده برای تولید آنچه خانواده نیاز داشت کار می کرد و میان تولید و مصرف تمایزی نبود. با صنعتی شدن، خانه از محل کار یعنی مصرف از تولید فاصله گرفت. به مرور زمان زن با قلمرو خانگی یعنی اداره خانه و فرزندان تداعی شد و مرد با قلمرو عمومی یعنی کسب در آمد و شرکت در سیاست عجین شد. این تغییرات، تدریجی بود و بر طبقات گوناگون در زمان های متفاوت تأثیر داشت. <ref>(پاملا آبوت و کلر والاس، همان، صص ۱۱۶-۱۱۵)</ref>  
از نظر [[فمینیست]]‌ها نهادینه شدن نقش '''«[[کدبانو]] و [[مادر]]»''' بزرگ‌ترین تغییری است که از قرن هفدهم به این سو در [[خانواده]] روی داده است. پیش از صنعتی شدن، حاصل دسترنج [[اعضای خانواده]]، دارایی مشترک همه ایشان محسوب می‌شد و آن را ثروتی که می‌بایست میان افراد تقسیم شود، نمی‌دانستند. هر عضو [[خانواده]] برای تولید آنچه [[خانواده]] نیاز داشت کار می‌کرد و میان تولید و مصرف تمایزی نبود. با صنعتی شدن، خانه از محل کار یعنی مصرف از تولید فاصله گرفت. به مرور زمان [[زن]] با قلمرو خانگی یعنی اداره خانه و فرزندان تداعی شد و [[مرد]] با قلمرو عمومی یعنی کسب درآمد و شرکت در سیاست عجین شد. این تغییرات، تدریجی بود و بر طبقات گوناگون در زمان‌های متفاوت تأثیر داشت. <ref>(آبوت و والاس، جامعه‌شناسی زنان، 1395، صص ۱۱۶-۱۱۵)</ref>  
در طول سده نوزدهم به تدریج زنان و کودکان از شغل های کارخانه ای خارج شدند و وابستگی اقتصادی آنان روز به روز شدت گرفت. طبقه کارگر هم به سوی آرمان های خانگی طبقه متوسط گروید و الگوی آرمانی او زن غیر شاغل بود که می توانست به خوبی به شوهر و فرزندانش برسد و خانه را برای آنها مهيا کند. این رویه محصول علت های پیچیده ای است که فمینیست ها بر سر آنها دقیقا توافق ندارند.
در طول سده نوزدهم به تدریج [[زنان]] و کودکان از شغل‌های کارخانه‌ای خارج شدند و وابستگی اقتصادی آنان روز به روز شدت گرفت. طبقه کارگر هم به سوی آرمان‌های خانگی طبقه متوسط گروید و الگوی آرمانی او [[زن غیرشاغل]] بود که می توانست به خوبی به [[شوهر]] و فرزندانش برسد و خانه را برای آنها مهيا کند. این رویه محصول علت‌های پیچیده‌ای است که [[فمینیست]]‌ها بر سر آنها دقیقا توافق ندارند.


==تقسیم کار جنسی در [[خانواده]] از نظر فمینیسم==
فمینیست‌ها تقسیم کار جنسی در خانواده را ظالمانه می‌دانند. فمینیست‌ها دلیل تداوم تقسیم کار جنسی در حانه را استفاده مردان از این نوع تقسیم کار می‌دانند. زیرا در این نوع الگوی تقسیم کار، همه زنان در خدمت همه مردان و تأمین نیازهای آنان قرار می‌گیرند. مردها حق انتخاب بیشتری دارند و اگر تصمیم بگیرند در کارهای خانه همکاری کنند، می توانند کارهای جذاب‌تری را به‌عهده بگیرند؛ لذا همکاری آنان جنبه کمک دارد نه مسئولیت‌پذیری. آن‌اوکلی تقسیم کار جنسی در خانه و نماد بارز آن مادری را اسطوره‌ای پدرسالارانه می‌داند که سبب آن نهادهای فرهنگی جامعه است. اسطوره‌ای که با استناد به تحقیقات علمی تنزل جایگاه زن به نقش خانگی را امری طبیعی، جهان‌شمول و ضروری تلقی می‌کند، ریشه در پدرسالاری دارد. <ref>بستان، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، 1383، ص 142</ref>


==نظر فمینیست ها درباره دستمزد خانواده==
==فواید [[تقسیم کار خانگی]]==
بسیاری از فمینیست ها می گویند: '''«اصل دستمزد خانواده»''' یا دریافت حق عائله مندی به حذف زنان به کارهای مزدی و وابستگی مالی آنان از مردان انجامید و به این ترتیب مرد را بر زنش مسلط کرد. زن به وظایف خانگی و امثال آن می پرداخت تا شوهر در عوض خرج او را بدهد. بنا به استدلال بارت و مک اینتاش، اعتقاد روزافزون به اینکه مرد باید دستمزد خانواده را دریافت کند، زنان را متضرر کرد و به سود سرمایه دارها و طبقه متشکل از مردان کارگر تمام شد. سرمایه دارها از این جهت سود می بردند که مراقبت زنان از شوهر و فرزندان در خانه به حفظ نیروی کار سالم و فعال کمک کرد و سودی که عاید مردان شد، بهره مندی از خدمات رایگان زنان بود. افزون بر این، امکان سلطه اقتصادی و اجتماعی مرد در خانه فراهم آمد.
تقسیم کار خانگی یکی از ثمربخش‌ترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی پدیدآوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک بوسیله [[زن]] و [[شوهر]] فقط از طریق تقسیم کار ممکن خواهد بود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با محبت و مراقبت کافی '''([[نقش زن]])''' و کسب درآمد کافی برای تامین معاش خانواده '''(نقش شوهر)'''، مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج، یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیت‌ها سبب ایجاد اندیشه '''«دستمزد [[خانواده]]»''' شده بود. <ref>(گاردنر، جنگ علیه خانواده،1396، صص۸۵-۸۴ به نقل از:
به اظهارفمینیست ها این ایدئولوژی دستمزد خانواده یا دریافت حق عائله مندی هنوز به قوت خود باقی است و یکی از عمده ترین وجوه نابرابری زنان به شمار می رود نه فقط به این سبب که تأمین زن و فرزندان را تکلیف مرد می داند، بلکه از آن رو که تصور می شود، کسب '''«دستمزد خانواده»''' یا حق عائله مندی حق مردان است ولی حق زنان نیست. <ref>(منبع پیشین، صص۱۱۹-۱۱۷)</ref>
 
 
===نظر الیزابت فاکس جنووس===
[[الیزابت فاکس جنووس]] به عنوان یک مقام مسئول در رشته مطالعات زنان ضمن انتقاد بر این طرز تلقی فمینیست ها خاطر نشان می کند: '''«شگرف ترین تغییر در زندگی زنان جوان-گرچه بسیاری علاقه ندارند آن را به رسمیت بشناسند- این است که ازدواج دیگر همانند یک شغل جایگزین به کار نمی آید و دیگر یک شغل مانا محسوب نمی شود، زیرا امروز، هیچ قانونی نمی تواند مردی را ملزم به تأمین مالی یک زن نماید»''' <ref>(گراگليا، همان، ص ۹۰. به نقل از:
Elizabeth Fox-Genovese, Feminism Without Illusions: A Critique Of Individualism Chapel hill, University of North Carolina Press, 1991, p. 2.)</ref>                                                                                                                           
فمینیست ها همچون [[فاکس جنووس]] ادعا خواهند کرد که واقعیت های اقتصادی مانع از بازگشت زنان به نقش سنتی آنان می گردد، اما در واقع بیزاری فمینیست ها از زندگی خانوادگی است که مانع از حمایت آنان از این بازگشت می شود، حال واقعیت های اقتصادی هر چه می خواهد باشد.<ref>(منبع پیشین، صص ۹۱-۹۰)</ref>
 
 
==فواید تقسیم کار خانگی==
تقسیم کار خانگی یکی از ثمربخش ترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دو گانه یعنی پدید آوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک بوسیله زن و شوهر فقط از طریق تقسیم کار ممکن خواهد بود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با محبت و مراقبت کافی '''(نقش زن)''' و کسب درآمد کافی برای تامین معاش خانواده '''(نقش شوهر)'''، مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج، یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیت ها سبب ایجاد اندیشه '''«دستمزد خانواده»''' شده بود. <ref>(ویلیام گاردنر، همان، صص۸۵-۸۴ به نقل از:
The Family Wage: Work, Gender and Children in The Modern Economy, Rockford, the Rockford Institute. 1988; also, The Retreat from Marriage, ed. Bryce Christensen, Rockford, The Rockford Institute, 1990.)</ref>                                                                                                   
The Family Wage: Work, Gender and Children in The Modern Economy, Rockford, the Rockford Institute. 1988; also, The Retreat from Marriage, ed. Bryce Christensen, Rockford, The Rockford Institute, 1990.)</ref>                                                                                                   
این روش هنوز هم در سراسر جهان مولدترین و تخصصی ترین روش تولید ثروت است. آنچه این نظام در آن زمان پدید می آورد، وابستگی نبود؛ بلکه همبستگی خانوادگی بود. دقیقا همین همبستگی است که فمینیست های رادیکال با حربه '''«خود مختاری اقتصادی»''' قصد نابودی آن را دارند. پس از یک قرن و نیم که صرف تثبت این دست آوردهای مهم برای خانواده و حمایت از فرزندان شد، گروه های تندرو، با پشتکار، مشغول رایزنی جهت تخریب نظام اخلاقی خانواده هستند. آرمان آنها این است که والدین هر دو باید خارج از خانه کار کنند. به واقع عجیب است که اصلاح طلبان دیروز می کوشیدند زنان و کودکان را به سوی خانه سوق دهند؛ در حالی که اصلاح طلبان امروز، تمام تلاش خود را به خرج می دهند تا آنها را دوباره بیرون بکشند.
این روش هنوز هم در سراسر جهان مولدترین و تخصصی‌ترین روش تولید ثروت است. آنچه این نظام در آن زمان پدید می‌آورد، وابستگی نبود؛ بلکه [[همبستگی خانوادگی]] بود. دقیقا همین همبستگی است که [[فمینیست‌های رادیکال]] با حربه '''«خود مختاری اقتصادی»''' قصد نابودی آن را دارند. پس از یک قرن و نیم که صرف تثبت این دست‌آوردهای مهم برای [[خانواده]] و حمایت از فرزندان شد، گروه‌های تندرو، با پشتکار، مشغول رایزنی جهت تخریب نظام اخلاقی [[خانواده]] هستند. آرمان آنها این است که [[والدین]] هر دو باید خارج از خانه کار کنند. به واقع عجیب است که اصلاح‌طلبان دیروز می‌کوشیدند [[زنان]] و کودکان را به سوی خانه سوق دهند؛ در حالی که اصلاح‌طلبان امروز، تمام تلاش خود را به خرج می‌دهند تا آنها را دوباره بیرون بکشند.


این همان وضعیتی است که [[الکسیس دوتوکوویل]]، روزی درباره آن هشدار داده بود؛ وضعیتی که در آن والاترین انگیزه برای مردم '''«برابری شرایط»''' است، نه استفاده مسئولانه از آزادی؛ زیرا برابری، به گفته او '''«انسان‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد بدون آنکه با رابطه مشترکی به یکدیگر پیوند داشته باشند'''». نظام سنتی، [[مردان]] را برای [[ازدواج]] و فرزند به [[زنان]]، و [[زنان]] را برای محافظت و حمایت به [[مردان]] وابسته می‌کرد. مفهوم ضمنی این توافق اجتماعی این بود که [[مردان]] تأمین کننده و حامی و [[زنان]] فرآوری کننده و پرورش دهنده بودند. اینگونه بود که هر دو [[جنس]] به طور برابر به یکدیگر نیازمند بودند، گرچه نیازهایشان متفاوت بود.
تقسیم کار در [[خانواده]] مفهومی بسیار فراتر از چیزی داشت که در ظاهر به نظر می‌رسید. این امر، نمود خارجی نظام ارزشی کامل، بلکه نمود سلسله مراتب ارزشی بود که موقعیت [[خانواده]] را به طور کامل مافوق موقعیت فرد قرار می‌داد. <ref>(گاردنر، جنگ علیه خانواده،1396،صص ۸۶-۸۵)</ref> بسیاری از [[فمینیست]]‌ها با این دیدگاه مخالف می‌باشند از جمله: [[سیمون دوبووار]] ضمن نفی '''«کار [[زن]] در خانه»''' که آن را دارای '''«فایده مستقیم برای اجتماع»''' نمی‌داند، عقیده دارد از آنجا که کار [[زن]] در خانه '''«هیچ چیز تولید نمی‌کند»''' [[زن خانه‌دار]] «فرودست و درجه دوم است». وی همچنین معتقد است به نفع مرد نیست که '''«زن مانند یک انگل به او وابسته باشد و [[ازدواج]]، [[زنان]] را اینطور به [[مرد]] وابسته می‌کند»'''. دقیقا به همین علت است که می‌باید [[ازدواج]] دچار تحول گردد به نحوی که [[مرد]]، با آزاد کردن [[زن]]، در واقع خود را آزاد کنند. [[دوبووار]] نتیجه می‌گیرد که به نفع هر دوی آنان است که وضعیت به گونه‌ای تغییر یابد که [[ازدواج]] دیگر به عنوان شغل برای [[زن]] به حساب نیاید.  <ref>دوبووار، جنس دوم، ج اول، 1380، ص 187</ref>


این همان وضعیتی است که [[الکسیس دوتوکوویل]]، روزی درباره آن هشدار داده بود؛ وضعیتی که در آن والاترین انگیزه برای مردم '''«برابری شرایط»''' است، نه استفاده مسئولانه از آزادی؛ زیرا برابری، به گفته او '''«انسان ها را در کنار هم قرار می دهد بدون آنکه با رابطه مشترکی به یکدیگر پیوند داشته باشند'''». نظام سنتی، مردان را برای ازدواج و فرزند به زنان، و زنان را برای محافظت و حمایت به مردان وابسته می کرد. مفهوم ضمنی این توافق اجتماعی این بود که مردان تأمین کننده و حامی و زنان فرآوری کننده و پرورش دهنده بودند. اینگونه بود که هر دو جنس به طور برابر به یکدیگر نیازمند بودند، گرچه نیازهایشان متفاوت بود.  
==دیدگاه اسلام درباره تقسیم کار جنسی==
تقسیم کار در خانواده مفهومی بسیار فراتر از چیزی داشت که در ظاهر به نظر می رسید. این امر، نمود خارجی نظام ارزشی کامل، بلکه نمود سلسله مراتب ارزشی بود که موقعیت خانواده را به طور کامل مافوق موقعیت فرد قرار می داد. <ref>(منبع پیشین، صص ۸۶-۸۵)</ref> بسیاری از فمینیست ها با این دیدگاه مخالف می باشند از جمله: [[سیمون دوبووار]] ضمن نفی '''«کار زن در خانه»''' که آن را دارای '''«فایده مستقیم برای اجتماع»''' نمی داند، عقیده دارد از آنجا که کار زن در خانه '''«هیچ چیز تولید نمی کند»''' زن خانه دار «فرودست و درجه دوم است». وی همچنین معتقد است به نفع مرد نیست که '''«زن مانند یک انگل به او وابسته باشد و ازدواج، زنان را اینطور به مرد وابسته می کند»'''. دقیقا به همین علت است که می باید ازدواج دچار تحول گردد به نحوی که مرد، با آزاد کردن زن، در واقع خود را آزاد کنند. [[دوبووار]] نتیجه می گیرد که به نفع هر دوی آنان است که وضعیت به گونه ای تغییر یابد که ازدواج دیگر به عنوان شغل برای زن به حساب نیاید. <ref>(کارولین گراگليا، همان، ص۶۷. به نقل از:
با بررسی منابع اسلامی می‌توان تبیینی غایت‌شناختی از تقسیم کار جنسی ارائه داد. تبیین اسلامی مبتنی بر سعادت حقیقی انسان به‌عنوان هدف نهایی است و سلامت معنوی فرد و جامعه تأثیر مهمی در سعادت حقیقی انسان دارد، لذا در مناسبات جنسیتی  مورد توجه است. تقسیم کار جنسی در خانواده به‌این صورت که زنان ایفای وظایف خانگی را به‌عهده می‌گیرند و مردان کارهای بیرون از خانه را، با ایجاد زمینه برای محجوبیت زنان که نقش انکارناپذیری در سلامت معنوی جامعه دارد، بهترین گزینه در راستای سعادت انسان است. البته دلایل دیگری مانند محدودیت‌های تولید‌مثل و قدرت جسمی کمتر زنان هم در این موضوع دخالت دارد. البته زمانی‌که تقسیم کار جنسی در خانواده، به دلایلی هم‌چون تغییر ارزش‌ها جنبه کارکردی خود را از دست بدهد، یا در خدمت آن اهداف نباشد، توجیه خود را از دست می‌دهد. <ref>بستان، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، 1383، ص 146</ref>
Simon de Beauvoir,The Second Sex,New York,Knopf,1978, pp. 481- 482)</ref> زن در خانه فاقد ابزارهای مورد نیاز، جهت بروز استعدادهای خود به عنوان یک فرد است و در نتیجه فردیت او به رسمیت شناخته نمی شود. در عین حال جامعه باید اقدامات لازم جهت تسهیل حضور او در بازار کار را انجام دهد. [[دوبووار]] هشدار می دهد در جامعه ای که درست سازماندهی شده، مسئولیت کودکان عمدتا به عهده اجتماع است. <ref>(منبع پیشین. به نقل از: ۵۲۵-۵۲۶ Ibid., pp)</ref>
از نظر اسلام، خانواده مکانی برای خدمات متقابل زن و شوهر از حیث معیشتی تلقی می‌شود. اسلام وظیفه تأمین معاش را از دوش زن برداشته و با الزام نفقه زن بر شوهر، در عمل مردان را در خدمت زنان قرار داده. <ref>مطهری، مسئله حجاب، 1368، ص 52</ref>  


==پانویس==
{{پانویس}}


==دستمزد در قبال ایفای نقش خانگی==
==منبع==
یک مسأله مهم و مرتبط که فمینیست ها آن را مورد توجه قرار داده اند، مربوط به کار بدون دستمزد زنان در خانه می شود. مشکل کار خانگی رایگان مشکلی پر دردسر است که مجددا فمینیست ها را به سمت بحثی از نوع تساوی و تفاوت می راند. از یک طرف، بعضی فمینیست ها گفته اند که زنان باید از خانه داری دست بردارند و با اشتغال به کار دستمزدی، درست به همان میزان مردان، در جهت دست یافتن به تساوی تلاش می کنند. از طرف دیگر، بعضی از فمینیست ها گفته اند که کار رایگان زنان در خانه که در مقام مراقب و مسئول انجام می دهند به قدر کار دستمزدی با ارزش است و باید قدر آن را شناخت و بهای واقعی اش را به آن داد. یک رویکرد به وضعیت دشوار چگونگی برخورد با زنان در خانه، مطالبه دستمزد در مقابل خانه داری بوده است. این فکر را [[ماریا رزا دالا کوستا]] و [[سلما جيمز]] <ref>(Marriarosa Dalla Costa and Selma James)</ref> در کتابی تحت عنوان '''«قدرت و انهدام جامعه»'''<ref>(The Power of Women and the Subversion of the Community)</ref>مطرح کرده اند.                                                                                        بنابر این محیط خانه که این کار رایگان در آن صورت می گیرد، جایگاه اصلی مبارزه زنان برای رهایی است. زنان باید برای به رسمیت شناخته شدن ارزش کاری که در خانه می کنند، بجنگند و برای این کار دستمزد مطالبه کنند. [[دالاسكوستازنان]] و [[جیمز]] می گویند دولت باید دستمزد مورد بحث برای خانه داری را بپردازد نه یک به یک مردان، اما [[کریستین دلفی]]، خلاف نظر مذکور قائل است که نفع برنده اصلی از این کار رایگان، حکومت سرمایه داری نیست بلکه یک به یک مردان هستند. بر همین مبنا است که مبارزات فمینیستی در کنار سایر عوامل به تغییراتی با معنا در محیط خانه و روابط فیمابین زن و مرد در خانواده انجامیده است.<ref>(جین فریدمن، همان، صص ۸۵-۸۳ )</ref>
* آبوت، پاملا‌ و کلر والاس، جامعه‌شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، نشر نی، 1395، چاپ دوازدهم.
 
* بستان (نجفیحسین، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383
==رده:طرح درس:آثار و مبانی فمینیسم استاد:حاج اسماعیلی==
* گاردنر، ویلیام، جنگ علیه خانواده، ترجمه معصومه محمدی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1396
'''جزوه:خانم دکتر حاج اسماعیلی
*دوبوار، سیمون، جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوی، جلد اول، تهران، توس، 1380
[[رده: طرح درس]]
* مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران، انتشارات صدرا
[[رده: سرفصل‌ها]]
[[رده:ویکی‌جنسیت]]
[[رده:مراکز حوزوی]]
[[رده: سطح سه]]
[[رده:مبانی و آثار فمینیسم ۱]]
 
==پانویس==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۳

تقسیم کار خانگی؛ تقسیم فعالیت‌های مربوط به خانواده میان زن و مرد

تقسیم کار خانگی سنتی: وابستگی یا همبستگی

از نظر فمینیست‌ها نهادینه شدن نقش «کدبانو و مادر» بزرگ‌ترین تغییری است که از قرن هفدهم به این سو در خانواده روی داده است. پیش از صنعتی شدن، حاصل دسترنج اعضای خانواده، دارایی مشترک همه ایشان محسوب می‌شد و آن را ثروتی که می‌بایست میان افراد تقسیم شود، نمی‌دانستند. هر عضو خانواده برای تولید آنچه خانواده نیاز داشت کار می‌کرد و میان تولید و مصرف تمایزی نبود. با صنعتی شدن، خانه از محل کار یعنی مصرف از تولید فاصله گرفت. به مرور زمان زن با قلمرو خانگی یعنی اداره خانه و فرزندان تداعی شد و مرد با قلمرو عمومی یعنی کسب درآمد و شرکت در سیاست عجین شد. این تغییرات، تدریجی بود و بر طبقات گوناگون در زمان‌های متفاوت تأثیر داشت. [۱] در طول سده نوزدهم به تدریج زنان و کودکان از شغل‌های کارخانه‌ای خارج شدند و وابستگی اقتصادی آنان روز به روز شدت گرفت. طبقه کارگر هم به سوی آرمان‌های خانگی طبقه متوسط گروید و الگوی آرمانی او زن غیرشاغل بود که می توانست به خوبی به شوهر و فرزندانش برسد و خانه را برای آنها مهيا کند. این رویه محصول علت‌های پیچیده‌ای است که فمینیست‌ها بر سر آنها دقیقا توافق ندارند.

تقسیم کار جنسی در خانواده از نظر فمینیسم

فمینیست‌ها تقسیم کار جنسی در خانواده را ظالمانه می‌دانند. فمینیست‌ها دلیل تداوم تقسیم کار جنسی در حانه را استفاده مردان از این نوع تقسیم کار می‌دانند. زیرا در این نوع الگوی تقسیم کار، همه زنان در خدمت همه مردان و تأمین نیازهای آنان قرار می‌گیرند. مردها حق انتخاب بیشتری دارند و اگر تصمیم بگیرند در کارهای خانه همکاری کنند، می توانند کارهای جذاب‌تری را به‌عهده بگیرند؛ لذا همکاری آنان جنبه کمک دارد نه مسئولیت‌پذیری. آن‌اوکلی تقسیم کار جنسی در خانه و نماد بارز آن مادری را اسطوره‌ای پدرسالارانه می‌داند که سبب آن نهادهای فرهنگی جامعه است. اسطوره‌ای که با استناد به تحقیقات علمی تنزل جایگاه زن به نقش خانگی را امری طبیعی، جهان‌شمول و ضروری تلقی می‌کند، ریشه در پدرسالاری دارد. [۲]

فواید تقسیم کار خانگی

تقسیم کار خانگی یکی از ثمربخش‌ترین راهکارهایی بوده که تاکنون برای ایجاد ثروت ابداع شده است. این هدف دوگانه یعنی پدیدآوردن فرزندان و ثروت به طور مشترک بوسیله زن و شوهر فقط از طریق تقسیم کار ممکن خواهد بود. در قرن نوزدهم، به طور کامل پذیرفته شده بود که پرورش فرزندان با محبت و مراقبت کافی (نقش زن) و کسب درآمد کافی برای تامین معاش خانواده (نقش شوهر)، مستلزم داشتن تخصص از سوی هر یک از دو زوج، یعنی تقسیم کار بود. این تقسیم مسئولیت‌ها سبب ایجاد اندیشه «دستمزد خانواده» شده بود. [۳] این روش هنوز هم در سراسر جهان مولدترین و تخصصی‌ترین روش تولید ثروت است. آنچه این نظام در آن زمان پدید می‌آورد، وابستگی نبود؛ بلکه همبستگی خانوادگی بود. دقیقا همین همبستگی است که فمینیست‌های رادیکال با حربه «خود مختاری اقتصادی» قصد نابودی آن را دارند. پس از یک قرن و نیم که صرف تثبت این دست‌آوردهای مهم برای خانواده و حمایت از فرزندان شد، گروه‌های تندرو، با پشتکار، مشغول رایزنی جهت تخریب نظام اخلاقی خانواده هستند. آرمان آنها این است که والدین هر دو باید خارج از خانه کار کنند. به واقع عجیب است که اصلاح‌طلبان دیروز می‌کوشیدند زنان و کودکان را به سوی خانه سوق دهند؛ در حالی که اصلاح‌طلبان امروز، تمام تلاش خود را به خرج می‌دهند تا آنها را دوباره بیرون بکشند.

این همان وضعیتی است که الکسیس دوتوکوویل، روزی درباره آن هشدار داده بود؛ وضعیتی که در آن والاترین انگیزه برای مردم «برابری شرایط» است، نه استفاده مسئولانه از آزادی؛ زیرا برابری، به گفته او «انسان‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد بدون آنکه با رابطه مشترکی به یکدیگر پیوند داشته باشند». نظام سنتی، مردان را برای ازدواج و فرزند به زنان، و زنان را برای محافظت و حمایت به مردان وابسته می‌کرد. مفهوم ضمنی این توافق اجتماعی این بود که مردان تأمین کننده و حامی و زنان فرآوری کننده و پرورش دهنده بودند. اینگونه بود که هر دو جنس به طور برابر به یکدیگر نیازمند بودند، گرچه نیازهایشان متفاوت بود. تقسیم کار در خانواده مفهومی بسیار فراتر از چیزی داشت که در ظاهر به نظر می‌رسید. این امر، نمود خارجی نظام ارزشی کامل، بلکه نمود سلسله مراتب ارزشی بود که موقعیت خانواده را به طور کامل مافوق موقعیت فرد قرار می‌داد. [۴] بسیاری از فمینیست‌ها با این دیدگاه مخالف می‌باشند از جمله: سیمون دوبووار ضمن نفی «کار زن در خانه» که آن را دارای «فایده مستقیم برای اجتماع» نمی‌داند، عقیده دارد از آنجا که کار زن در خانه «هیچ چیز تولید نمی‌کند» زن خانه‌دار «فرودست و درجه دوم است». وی همچنین معتقد است به نفع مرد نیست که «زن مانند یک انگل به او وابسته باشد و ازدواج، زنان را اینطور به مرد وابسته می‌کند». دقیقا به همین علت است که می‌باید ازدواج دچار تحول گردد به نحوی که مرد، با آزاد کردن زن، در واقع خود را آزاد کنند. دوبووار نتیجه می‌گیرد که به نفع هر دوی آنان است که وضعیت به گونه‌ای تغییر یابد که ازدواج دیگر به عنوان شغل برای زن به حساب نیاید. [۵]

دیدگاه اسلام درباره تقسیم کار جنسی

با بررسی منابع اسلامی می‌توان تبیینی غایت‌شناختی از تقسیم کار جنسی ارائه داد. تبیین اسلامی مبتنی بر سعادت حقیقی انسان به‌عنوان هدف نهایی است و سلامت معنوی فرد و جامعه تأثیر مهمی در سعادت حقیقی انسان دارد، لذا در مناسبات جنسیتی مورد توجه است. تقسیم کار جنسی در خانواده به‌این صورت که زنان ایفای وظایف خانگی را به‌عهده می‌گیرند و مردان کارهای بیرون از خانه را، با ایجاد زمینه برای محجوبیت زنان که نقش انکارناپذیری در سلامت معنوی جامعه دارد، بهترین گزینه در راستای سعادت انسان است. البته دلایل دیگری مانند محدودیت‌های تولید‌مثل و قدرت جسمی کمتر زنان هم در این موضوع دخالت دارد. البته زمانی‌که تقسیم کار جنسی در خانواده، به دلایلی هم‌چون تغییر ارزش‌ها جنبه کارکردی خود را از دست بدهد، یا در خدمت آن اهداف نباشد، توجیه خود را از دست می‌دهد. [۶] از نظر اسلام، خانواده مکانی برای خدمات متقابل زن و شوهر از حیث معیشتی تلقی می‌شود. اسلام وظیفه تأمین معاش را از دوش زن برداشته و با الزام نفقه زن بر شوهر، در عمل مردان را در خدمت زنان قرار داده. [۷]

پانویس

  1. (آبوت و والاس، جامعه‌شناسی زنان، 1395، صص ۱۱۶-۱۱۵)
  2. بستان، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، 1383، ص 142
  3. (گاردنر، جنگ علیه خانواده،1396، صص۸۵-۸۴ به نقل از: The Family Wage: Work, Gender and Children in The Modern Economy, Rockford, the Rockford Institute. 1988; also, The Retreat from Marriage, ed. Bryce Christensen, Rockford, The Rockford Institute, 1990.)
  4. (گاردنر، جنگ علیه خانواده،1396،صص ۸۶-۸۵)
  5. دوبووار، جنس دوم، ج اول، 1380، ص 187
  6. بستان، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، 1383، ص 146
  7. مطهری، مسئله حجاب، 1368، ص 52

منبع

  • آبوت، پاملا‌ و کلر والاس، جامعه‌شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، نشر نی، 1395، چاپ دوازدهم.
  • بستان (نجفی)، حسین، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383
  • گاردنر، ویلیام، جنگ علیه خانواده، ترجمه معصومه محمدی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1396
  • دوبوار، سیمون، جنس دوم، ترجمه قاسم صنعوی، جلد اول، تهران، توس، 1380
  • مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران، انتشارات صدرا