فمینیسم رادیکال: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌جنسیت
(صفحه‌ای تازه حاوی «==رادیکال== رادیکال ها از نظریه مارکسسیم وام گرفتند و گفتند انسان ها ۲ طبقه هستند: #طبقه مردان #طبقه زنان هیچ مردی نیست که ستمگر نباشد وهیچ زنی نیست که ستم دیده نباشد. اول، برای جریان فمینیست رادیکال، خصائل مردانه مهم بود و تلاش می کردند زنان ما...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==رادیکال==
رادیکال ها از نظریه مارکسسیم وام گرفتند و گفتند انسان ها ۲ طبقه هستند:
#طبقه مردان
#طبقه زنان
هیچ مردی نیست که ستمگر نباشد وهیچ زنی نیست که ستم دیده نباشد.
اول، برای جریان فمینیست رادیکال، خصائل مردانه مهم بود و تلاش می کردند زنان مانند مردان شوند. اما بعداً ویژگی های زنانه را برتر از ویژگی‌های مردانه دانستند. در انتهای جریان، زن گرا شدند و گفتند مشکل ویژگی های زنانه نیست، بلکه ویژگی های مردانه است. بنابراین همه مردان را دعوت و تشویق به ویژگی های زنانه می کردند (اخلاقیات زنانه).


'''فمینیسم رادیکال'''؛ جنبشی نخبه‌گرا و آمریکایی با تکیه بر ایده پدرسالاری.


===نقد فمینیست رادیکال===
فمینیسم‌ رادیکال یکی از گرایش‌های نظریه فمینیسم است که متأثر از فضای انقلابی و رادیکال دهه شصت قرن بیستم در آمریکاست و از درون جنبش‌های دانشجویی، چپ‌ نو و حقوق مدنی بیرون آمد.
* دو دهه بیشتر ظهور نداشتند، چون رفتارهای انقلابی و سیاسی داشته اند که با اقبال عمومی مواجه نشد.
* فروکش عوامل ستم به پدر شاهی (تحلیل گرایی)
* تعمیم تجربیات شخصی به همه اشخاص مثلا تمام زنان ستم دیده هستند.
* تناقض مبارزه با خشونت، اما خودشان گرفتار به خشونت شده اند. به زنان نباید قدرت انتخاب داده شود زیرا اگر آنها قدرت انتخاب داده شود، ممکن است مادری را انتخاب کند و بنابر این باید  به آنها انتخاب تحمیل شود. نظریه رادیکال یک نظریه تمام خواه است، که دستور یکسانی به همه زنان ارائه می دهد. و معتقد است که زنان نباید انتخابات متعدد داشته باشند. این یعنی نادیده گرفتن تجارب همه زنان است. خود این  استراتژی نماد خشونت و ناسازگاری است.
* تقسیم به جهان مردانه و جهان زنانه؛ این جدایی طلبی باعث می شود، زنان از ویژگی‌های مثبت مردانه محروم شوند.
* اگر نظام پدر سالاری در تمام عرصه‌های زندگی زنان رسوخ کرده است (فراتاریخی، زمانی – مکانی)، در این صورت رهایی از این نظام چگونه ممکن است؟ در صورتی که فمینیست در جامعه شناسی، جزء نظریه انتقادی دسته‌بندی می‌شود، که ایده‌های رهایی بخش دارند. یعنی به دنبال یک وضعیت مطلوب، رهایی بخش و آرمانی هستند، که این با نظام پدرسالاری، که در تمام عرصه ها را رسوخ کرده و غیرقابل حذف است، در تعارض است. این بن بست تحلیلی است. رهایی از این نظام پدرسالار ممکن نیست.
* فمینیست ها، نظام پدرسالاری را طوری ترسیم می‌کنند، که یک نظام هوشمند و آگاه است و مردان آن به صورت سیستماتیک و هوشمند، زنان را تحت ستم قرار می دهند، در حالی که این گونه نیست.ساخت پیدا کردن در جامعه شناسی؛ یعنی یک چیز را به گونه‌ای تصور کردند که انگار خودش یک واقعیت خارجی دارد.


دختران و زنان سفیدپوست طبقه متوسطه آمریکایی بیشترین طرفداران آن بودند که غالبا تحصیلات دانشگاهی داشتند. فمینیسم رادیکال بر نظریه مردسالاری تکیه می‌زند که ریشه در روابط سلطة مرد بر '''[[زن]]''' در درون خانه دارد. این سلطه، سایر اشکال سلطه در جامعه را ایجاد می‌کند.


==سوسیال==
==توصیف وضعیت زنان==
سوسیال تلفیقی از مارکسیسم و رادیکال است.
زنان  در وضعیت نابرابری نسبت به مردان قرار دارند، نه تنها نابرابر بلکه این وضعیت ستم‌آلود است. ظلم به زن، اصلی‌ترین و فراگیرترین نوع بی‌عدالتی است، سایر اشکال بی‌عدالتی، درجه پایین‌تری از اهمیت را دارد.  


'''هدف این گرایش:''' تلفیق این دو گرایش با هم است. فمینیسم مارکسیستی، عامل ستم را سرمایه داری می دانست و فمینیسم رادیکال، عامل ستم را پدرسالاری می‌دانست. بنابراین فمینیسم سوسیال این ۲ عامل را با هم ادغام می کند، چون فمینیسم مارکسیستی، همه مسائل زنان را به نظام اقتصادی نسبت می‌دهد. لذا باعث این اشکال شد که شما همه عوامل ستم بر زنان را شناسایی نکرده‌اید. و در واقع فمینیسم مارکسیستی در علت یابی ستم به زنان موفق نبودند و به دنبال کشف راه حل نبوده است.
در همه جوامع، اعم از قدیمی‌ترین اجتماعات تا پیشرفته‌ترین آنها، ظلم به زنان، نهادینه شده است. در درون این جوامع نیز، در تمام نهادها و بخش‌ها اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به‌خصوص در نهاد '''[[خانواده]]''' و جزئی‌ترین روابط شخصی این بی‌عدالتی نمایان است.<ref>رودگر، فمینیسم،  تابستان 1394ش، ص 85</ref>
فمینیسم رادیکال هم با تاکید بر پدرسالاری از شناسایی عنصر اقتصادی (اختلاف طبقاتی) مغفول ماند. بنابراین فمینیسم سوسیال می‌گوید: نظام پدرسالاری و سرمایه داری هر دو با هم باعث فرودستی زنان و ستم برآنان شده است.


==علت نابرابری وضعیت زنان==
علت تحت ستم بودن زنان، در فمینیسم رادیکال سیطره دو نظام مردسالاری و پدرسالاری در اجتماع و خانواده است.<ref>رودگر، فمینیسم، تابستان 1394ش، ص 85</ref> به همین علت فمینیسم رادیکال وضعیت نامطلوب زنان در جوامع مختلف را، محصول یک نظام مقتدر و جهان‌شمول به نام پدرسالاری می‌داند.
===مردسالاری===
مردسالاری، نظام سلطه مردانه‌ای است که به سرکوب زنان از طریق نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می پردازد و در تمام جلوه‌های تاریخی، این نظام تبعیض و جنس- '''[[جنسیت]]''' به‌صورت هم‌زمان اقدام می‌کند.<ref>هام؛ گمبل، فرهنگ نظریه‌‏های فمینیستی، ۱۳۸۲ش، ص ۱۱۹</ref>


کور جنسی؛ یعنی اصلاً مسائل و مشکلات زنان را در همه عرصه ها ندیدن و تحلیل زنانه ارائه ندادن و این با نظام مارکسیسم که می‌گوید: اگر نظام سرمایه‌داری سرنگون شود اوضاع خوب می شود منافات دارد. فمینیسم مارکسیسم خیلی کور جنس است، چون اقتصاد برای آن مهم است. مهم است که زنان یک کار، درآمد و پول داشته باشند. ارزش گذاری به کار خانگی که باید به آن دستمزد قرار گیرد.
===پدرسالاری===
موج چهارم فمینیسم، برای توانمندسازی زنان، اشتغال و ظلم و ستم زنان به مردان از رسانه استفاده می کند.
'''[[پدرسالاری]]'''، نظامی فرازمان و فرامکان است که در فرایندی منظم و سیستماتیک  در ساحت‌های مختلف زندگی زنان وجود دارد. سیستم، پدرسالاری سیستمی است که از خانواده شروع می‌شود و در اجتماع بازتولید می‌شود.  
وضعیت اقتصادی نابهنجار باعث سلطۀ جنس مذکر شده است. اقتصادی نابهنجار؛ یعنی تقسیم به کار به کارگر و کارفرما می باشد. مردان در حوزه خصوصی، صاحب دارایی هستند و در حوزه عمومی مالک و سرمایه دار هستند. این ها باعث شده که یک تسلط همه جانبه بر زنان داشته باشند، حتی بارداری و زایمان هم تحت سلطه مردان است.


'''راهکار:''' مهم ترین راه برون رفت، از این وضعیت، تغییر ساختار اقتصادی و از بین بردن پدرسالاری است. اگر مالکیت و پدرسالاری با هم از بین برود، تسلط بر زنان از بین می رود. رهایی زنان با از بین رفتن هرگونه تقسیم کار بین کارگر و کارفرما و زن و مرد حاصل می شود کلید واژه: پدرسالاری، سرمایه داری.
یعنی رابطۀ سلطه‌گری مرد در خصوصی‌ترین روابط زنان و مردان وجود دارد. و بچه‌ها این رابطه را می‌بینند و این رفتار را دوباره تکرار می‌کنند. روابط دیگر در اجتماع باز نمودِ همین رابطه فرودستی بین زنان و [[مردان|'''مردان''']] است.  


مثل ستم کارفرما بر کارگر، دولت، مرد و باز نمود ستم مرد بر زن است. ستم بنیانش در خانواده پایه‌گذاری شد و جامعه از آن الگوبرداری می‌کند. آنان معتقدند؛ نظام پدرسالاری در تمام عرصه‌های زندگی زنان رسوخ کرده است و لذا فراتاریخی، فرازمانی و فرا مکانی است.<ref> [https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6432/6664/78752/%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C-%D8%A8%D9%86-%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%AA%D8%A3%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86 راد، پدرسالاری، بن بست فمینیست‌ها؛ تأملی در نسبت و رابطه میان زنان و مردان، فروردین و اردیبهشت 1387ش]</ref>


== نقد سوسیال==
==خانواده در نظریه فمینیست رادیکال==
همه نقدهایی که به فمینیسم مارکسیسم و رادیکال وارد است، به فمینیسم سوسیال هم وارد است.
در نظر فمینیست‌های رادیکال، خانواده صحنه‌ای نابرابر بین زنان و مردان است. زنان در درون خانواده توسط دو نقش [[همسر|'''همسری''']] و مادری به انقیاد کشیده می‌شوند.  
* مارکس؛ جبر تاریخی را ترسیم می کند که رفتار همه افراد، بازتاب وضعیت اقتصادی آنها است. یعنی وضعیت معیشت، تفکر و رفتار را رقم می زند. جبر تاریخی یعنی تا وقتی این وضعیت است، شما مجبور هستید اینگونه رفتار کنید.
* چون نظام سرمایه داری وجود دارد، و با توجه به جبر تاریخی، بنابراین همه باید این وضعیت را تحمل کنند. پس مردان و جوامع متهم نیستند، بلکه شرایط اقتصادی هر جامعه تعیین کننده است.
* رادیکال ها معتقد به نفوذ پدرسالاری در همه لایه های زندگی خصوصی و عمومی زنان هستند. ریشه پدرسالاری یا؛
#ویژگی های روانی و جسمانی مردان است، مثل قدرت جسمانی و پرخاشگری.  
#ویژگی زیستی زنان است، مثل بارداری، زایمان و غیره. این جبر زیستی و طبیعی است، یعنی طبیعت مردانه و زنانه حکم می کند که مردان و زنان چگونه رفتار کنند. اگر عناصری که انسان ها را به پیش گرفتن رفتاری خاص مثل ستمگری و ستم شوندگی دعوت می کند، چه کسی می تواند وضعیت را تغییر دهد و با چه روشی؟
آیا مردان از این وضعیت سود می برند یا زنانی که در این حصار گرفتار شده‌اند و مجبورند در ساختارهای اجتماعی فعالیت کنند؟ اگر بخواهیم تمام مشکلات زنان را به فضا های جبری و اجباری اعم از زیستی و اقتصادی ارجاع دهیم، بن بست نظریه ای حاصل می شود.
شخصیت ها: هایدی هارتمن – جولیت میچل.


==رده: طرح درس:مبانی و آثار فمینیسم استاد: حاج اسماعیلی==
هدف اولیه این جنبش، مبارزه برای تنزل جایگاه زنان خانه‌دار در خانواده و اجتماع و سوق دادن آنها به سوی بازار کار بوده است. پیامد این جنبش آن بود که زنان در موقعیتی قرار گرفتند که دیگر تمایلی برای مادر شدن و مادری کردن نداشتند.
'''جزوه:خانم دکتر حاج اسماعیلی
 
'''
برای زنان، موقعیت اجتماعی، درآمد منظم و تضمین شده، سرگرمی‌های لذت‌بخش خارج از منزل و ارضای خواسته‌های تن و روح، مسائلی جذاب‌تر از بارداری، زایمان، شیردهی و تربیت فرزند شد.<ref> [https://jas.ui.ac.ir/article_18398.html ربانی اصفهانی، یزد خواستی، بررسی کیفی تأثیر فمینیسم رادیکال بر نقش زن در نهاد خانواده و مقایسه آن با تمهیدات اسلام (مطالعه موردی زنان شهر اصفهان)، 1394ش، ص 128]</ref>
==مراکز حوزوی==
'''[[ازدواج]]''' و خانواده ریشه و توسعه‌دهنده سياست سلطه چه در خانه و چه در كارخانه و چه در ميدان جنگ است.<ref>
[http://ensani.ir/fa/article/176610/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%84 مردیها، مبانی فلسفی فمینیسم رادیکال، 1387ش، ص 226]</ref>
 
==راهکار فمینیسم رادیکال==
افزایش آگاهی، جدایی‌طلبی طبقه زن از مرد و جهان مردانه از جهان زنان، خواهرجهانی و همجنس‌خواهی، راهکار فمینیسم رادیکال برای جدا شدن زنان از این وضعیت است.
 
آگاهی زنان درباره ارزش و حقوق خودشان و جنبه‌های پنهان ظلم مردان بر زنان سبب می‌شود زنان دیگر ظلم مردان را امری طبیعی تلقی نکنند. زنان باید برای مبارزه علیه عوامل سرکوب مانند یک طبقه سازمان‌دهی پیدا کنند.
 
لزبینیسم به معنی تسری سیاست جدایی‌طلبی به عرصه خصوصی و شخصی‌ترین روابط زن و مرد، یکی دیگر از راهکارهای فمینیسم رادیکال است. همچنین خواهرجهانی به معنی حمایت همزمان زنان دنیا از یکدیگر؛
 
یکی دیگر از پیشنهادات فمینیسم رادیکال برای راهایی از وضعیت زنان است. خواهرجهانی راهکاری در مقابل همجنس‌خواهی نیز هست، زیرا برخی زنان متدین، همجنس‌خواهی را نمی‌پذیرفتند.<ref>رودگر، فمینیسم، تابستان 1394ش، صص 88 و 89</ref>
 
==تاثیر مارکسیسم بر فمینیسم رادیکال==
رادیکال‌ها از نظریه مارکسسیم وام گرفتند و گفتند انسان‌ها ۲ طبقه هستند:
#طبقه مردان
#طبقه زنان
هیچ مردی نیست که ستمگر نباشد وهیچ زنی نیست که ستم‌دیده نباشد.
اول، برای جریان فمینیست رادیکال، خصائل مردانه مهم بود و تلاش می‌کردند زنان مانند مردان شوند. اما بعداً ویژگی‌های زنانه را برتر از ویژگی‌های مردانه دانستند.
 
در انتهای جریان، زن‌گرا شدند و گفتند مشکل ویژگی‌های زنانه نیست، بلکه ویژگی‌های مردانه است. بنابراین همه مردان را دعوت و تشویق به ویژگی‌های زنانه می‌کردند (اخلاقیات زنانه).<ref>رودگر، فمینیسم، تابستان 1394ش، ص 83</ref>
==جستارهای وابسته==
از مهم‌ترین نظریه‌پردازان فمینیسم رادیکال می‌توان به:
*[[شولامیث فایرستون]]
*[[سیمون دوبووار]]
*[[کیت میلت]] 
اشاره کرد.
 
==پانویس==
{{پانویس}}
 
==منابع==
* راد، پریسا، پدرسالاری، بن بست فمینیست‌ها؛ تأملی در نسبت و رابطه میان زنان و مردان، حوراء، شماره 27، فروردین و اردیبهشت 1387ش.
* ربانی اصفهانی، حوریه؛ یزد خواستی، بهجت، بررسی کیفی تأثیر فمینیسم رادیکال بر نقش زن در نهاد خانواده و مقایسه آن با تمهیدات اسلام (مطالعه موردی زنان شهر اصفهان)، جامعه شناسی کاربردی (مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان)، دوره26، شماره2 (پیاپی 58)، 1394ش.
* رودگر، نرگس، فمینیسم، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، تابستان 1394ش.
* مردیها، مرتضی، مبانی فلسفی فمینیسم رادیکال، فصلنامه سیاست، دوره 38، شماره 2، تابستان 1387ش.
* مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، نشر و پژوهش شیرازه، 1381ش.
* ویکی جنسیت، صفحه «کیت میلت».
* هام، مگی؛گمبل، سارا، فرهنگ نظریه‏‌های فمینیستی، ترجمه نوشین احمدی خراسانی و دیگران، تهران، تسعه، 1382ش.
* یزدخواستی، بهجت، مروری بر افکار سیمون دوبوار، نشریه مطالعات راهبردی زنان، شماره 29، پاييز 1384ش.
* Firestone. Shulamith. 1970. The Dialectic of Sex. New York: Bantam Books, p2-12
* Soble. Alan.1986. Pornography: Marxism, Feminism and the Future of Sexuality. New Haven. Conn: Yale University Press
 
[[رده: ویکی‌جنسیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۸

فمینیسم رادیکال؛ جنبشی نخبه‌گرا و آمریکایی با تکیه بر ایده پدرسالاری.

فمینیسم‌ رادیکال یکی از گرایش‌های نظریه فمینیسم است که متأثر از فضای انقلابی و رادیکال دهه شصت قرن بیستم در آمریکاست و از درون جنبش‌های دانشجویی، چپ‌ نو و حقوق مدنی بیرون آمد.

دختران و زنان سفیدپوست طبقه متوسطه آمریکایی بیشترین طرفداران آن بودند که غالبا تحصیلات دانشگاهی داشتند. فمینیسم رادیکال بر نظریه مردسالاری تکیه می‌زند که ریشه در روابط سلطة مرد بر زن در درون خانه دارد. این سلطه، سایر اشکال سلطه در جامعه را ایجاد می‌کند.

توصیف وضعیت زنان

زنان در وضعیت نابرابری نسبت به مردان قرار دارند، نه تنها نابرابر بلکه این وضعیت ستم‌آلود است. ظلم به زن، اصلی‌ترین و فراگیرترین نوع بی‌عدالتی است، سایر اشکال بی‌عدالتی، درجه پایین‌تری از اهمیت را دارد.

در همه جوامع، اعم از قدیمی‌ترین اجتماعات تا پیشرفته‌ترین آنها، ظلم به زنان، نهادینه شده است. در درون این جوامع نیز، در تمام نهادها و بخش‌ها اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به‌خصوص در نهاد خانواده و جزئی‌ترین روابط شخصی این بی‌عدالتی نمایان است.[۱]

علت نابرابری وضعیت زنان

علت تحت ستم بودن زنان، در فمینیسم رادیکال سیطره دو نظام مردسالاری و پدرسالاری در اجتماع و خانواده است.[۲] به همین علت فمینیسم رادیکال وضعیت نامطلوب زنان در جوامع مختلف را، محصول یک نظام مقتدر و جهان‌شمول به نام پدرسالاری می‌داند.

مردسالاری

مردسالاری، نظام سلطه مردانه‌ای است که به سرکوب زنان از طریق نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می پردازد و در تمام جلوه‌های تاریخی، این نظام تبعیض و جنس- جنسیت به‌صورت هم‌زمان اقدام می‌کند.[۳]

پدرسالاری

پدرسالاری، نظامی فرازمان و فرامکان است که در فرایندی منظم و سیستماتیک در ساحت‌های مختلف زندگی زنان وجود دارد. سیستم، پدرسالاری سیستمی است که از خانواده شروع می‌شود و در اجتماع بازتولید می‌شود.

یعنی رابطۀ سلطه‌گری مرد در خصوصی‌ترین روابط زنان و مردان وجود دارد. و بچه‌ها این رابطه را می‌بینند و این رفتار را دوباره تکرار می‌کنند. روابط دیگر در اجتماع باز نمودِ همین رابطه فرودستی بین زنان و مردان است.

مثل ستم کارفرما بر کارگر، دولت، مرد و باز نمود ستم مرد بر زن است. ستم بنیانش در خانواده پایه‌گذاری شد و جامعه از آن الگوبرداری می‌کند. آنان معتقدند؛ نظام پدرسالاری در تمام عرصه‌های زندگی زنان رسوخ کرده است و لذا فراتاریخی، فرازمانی و فرا مکانی است.[۴]

خانواده در نظریه فمینیست رادیکال

در نظر فمینیست‌های رادیکال، خانواده صحنه‌ای نابرابر بین زنان و مردان است. زنان در درون خانواده توسط دو نقش همسری و مادری به انقیاد کشیده می‌شوند.

هدف اولیه این جنبش، مبارزه برای تنزل جایگاه زنان خانه‌دار در خانواده و اجتماع و سوق دادن آنها به سوی بازار کار بوده است. پیامد این جنبش آن بود که زنان در موقعیتی قرار گرفتند که دیگر تمایلی برای مادر شدن و مادری کردن نداشتند.

برای زنان، موقعیت اجتماعی، درآمد منظم و تضمین شده، سرگرمی‌های لذت‌بخش خارج از منزل و ارضای خواسته‌های تن و روح، مسائلی جذاب‌تر از بارداری، زایمان، شیردهی و تربیت فرزند شد.[۵] ازدواج و خانواده ریشه و توسعه‌دهنده سياست سلطه چه در خانه و چه در كارخانه و چه در ميدان جنگ است.[۶]

راهکار فمینیسم رادیکال

افزایش آگاهی، جدایی‌طلبی طبقه زن از مرد و جهان مردانه از جهان زنان، خواهرجهانی و همجنس‌خواهی، راهکار فمینیسم رادیکال برای جدا شدن زنان از این وضعیت است.

آگاهی زنان درباره ارزش و حقوق خودشان و جنبه‌های پنهان ظلم مردان بر زنان سبب می‌شود زنان دیگر ظلم مردان را امری طبیعی تلقی نکنند. زنان باید برای مبارزه علیه عوامل سرکوب مانند یک طبقه سازمان‌دهی پیدا کنند.

لزبینیسم به معنی تسری سیاست جدایی‌طلبی به عرصه خصوصی و شخصی‌ترین روابط زن و مرد، یکی دیگر از راهکارهای فمینیسم رادیکال است. همچنین خواهرجهانی به معنی حمایت همزمان زنان دنیا از یکدیگر؛

یکی دیگر از پیشنهادات فمینیسم رادیکال برای راهایی از وضعیت زنان است. خواهرجهانی راهکاری در مقابل همجنس‌خواهی نیز هست، زیرا برخی زنان متدین، همجنس‌خواهی را نمی‌پذیرفتند.[۷]

تاثیر مارکسیسم بر فمینیسم رادیکال

رادیکال‌ها از نظریه مارکسسیم وام گرفتند و گفتند انسان‌ها ۲ طبقه هستند:

  1. طبقه مردان
  2. طبقه زنان

هیچ مردی نیست که ستمگر نباشد وهیچ زنی نیست که ستم‌دیده نباشد. اول، برای جریان فمینیست رادیکال، خصائل مردانه مهم بود و تلاش می‌کردند زنان مانند مردان شوند. اما بعداً ویژگی‌های زنانه را برتر از ویژگی‌های مردانه دانستند.

در انتهای جریان، زن‌گرا شدند و گفتند مشکل ویژگی‌های زنانه نیست، بلکه ویژگی‌های مردانه است. بنابراین همه مردان را دعوت و تشویق به ویژگی‌های زنانه می‌کردند (اخلاقیات زنانه).[۸]

جستارهای وابسته

از مهم‌ترین نظریه‌پردازان فمینیسم رادیکال می‌توان به:

اشاره کرد.

پانویس

منابع

  • راد، پریسا، پدرسالاری، بن بست فمینیست‌ها؛ تأملی در نسبت و رابطه میان زنان و مردان، حوراء، شماره 27، فروردین و اردیبهشت 1387ش.
  • ربانی اصفهانی، حوریه؛ یزد خواستی، بهجت، بررسی کیفی تأثیر فمینیسم رادیکال بر نقش زن در نهاد خانواده و مقایسه آن با تمهیدات اسلام (مطالعه موردی زنان شهر اصفهان)، جامعه شناسی کاربردی (مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان)، دوره26، شماره2 (پیاپی 58)، 1394ش.
  • رودگر، نرگس، فمینیسم، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، تابستان 1394ش.
  • مردیها، مرتضی، مبانی فلسفی فمینیسم رادیکال، فصلنامه سیاست، دوره 38، شماره 2، تابستان 1387ش.
  • مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه اجتماعی، تهران، نشر و پژوهش شیرازه، 1381ش.
  • ویکی جنسیت، صفحه «کیت میلت».
  • هام، مگی؛گمبل، سارا، فرهنگ نظریه‏‌های فمینیستی، ترجمه نوشین احمدی خراسانی و دیگران، تهران، تسعه، 1382ش.
  • یزدخواستی، بهجت، مروری بر افکار سیمون دوبوار، نشریه مطالعات راهبردی زنان، شماره 29، پاييز 1384ش.
  • Firestone. Shulamith. 1970. The Dialectic of Sex. New York: Bantam Books, p2-12
  • Soble. Alan.1986. Pornography: Marxism, Feminism and the Future of Sexuality. New Haven. Conn: Yale University Press