Arabzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
Arabzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۵: خط ۷۵:
ديگران حتى [[مادر]] براى [[عقد ازدواج]] بر كسى [[ولايت]] ندارند.<ref>همان</ref>
ديگران حتى [[مادر]] براى [[عقد ازدواج]] بر كسى [[ولايت]] ندارند.<ref>همان</ref>


==اسباب بطلان عقد==
==اسباب بطلان [[عقد]]==
اسباب بطلان عقد دو چيز است:
اسباب بطلان [[عقد]] دو چيز است:
1. فسخ: عيب و تدليس موجب فسخ عقد ازدواج است:
1. فسخ: عيب و تدليس موجب فسخ [[عقد ازدواج]] است:
عيب: وجود برخى عيوب در زن يا مرد، در صورت جهل به آن‏ها پيش از عقد، مجوّز برهم زدن عقد ازدواج به وسيله مرد يا زن است. ديوانگى، عنّين بودن، مجبوب بودن و به قول مشهور، اخته بودن در مرد، و ديوانگى، خوره (جذام)، پيسى، قرن افضاء، نابينايى و رتق در زن، موجب ثبوت حق فسخ عقد براى زن يا مرد مى ‏شود.
عيب: وجود برخى عيوب در [[زن]] يا [[مرد]]، در صورت جهل به آن‏ها پيش از [[عقد]]، مجوّز برهم زدن [[عقد ازدواج]] به وسيله [[مرد]] يا [[زن]] است. ديوانگى، عنّين بودن، مجبوب بودن و به قول مشهور، اخته بودن در [[مرد]]، و ديوانگى، خوره (جذام)، پيسى، قرن افضاء، نابينايى و رتق در [[زن]]، موجب ثبوت حق فسخ [[عقد]] براى [[زن]] يا [[مرد]] مى ‏شود.
در اين كه لنگى زن به طور مطلق عيب نيست يا به طور مطلق عيب است، مگر عرف آن را به دليل ناچيز بودن عيب نداند و يا در صورتى كه موجب زمين‏گير شدن او شود، عيب است، اختلاف مى ‏باشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏1، ص: 370</ref>
در اين كه لنگى [[زن]] به طور مطلق عيب نيست يا به طور مطلق عيب است، مگر عرف آن را به دليل ناچيز بودن عيب نداند و يا در صورتى كه موجب زمين‏گير شدن او شود، عيب است، اختلاف مى ‏باشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏1، ص: 370</ref>


اگر عيوب ياد شده پس از عقد- گرچه پيش از آميزش- در زن به وجود آيد، به قول مشهور، مجوّز فسخ عقد به وسيله مرد نيست.
اگر عيوب ياد شده پس از عقد- گرچه پيش از [[آميزش]]- در [[زن]] به وجود آيد، به قول مشهور، مجوّز فسخ [[عقد]] به وسيله [[مرد]] نيست.
استفاده از خيار فسخ عقد ازدواج فورى است و اگر مرد يا زن پس از علم به عيب، بى‏درنگ از خيار استفاده نكند، عقد لازم مى‏ شود. فسخ عقد ازدواج، طلاق نيست. از اين رو، احكام و شرايط آن را ندارد. اگر فسخ عقد پيش از آميزش صورت گيرد، مهرى براى زن بر عهده مرد نيست، جز در عنّين كه بايد نصف مهر پرداخت شود، و اگر فسخ پس از آميزش صورت گيرد، مرد بايد تمام مهر را خواه مهر معيّن يا مهر المثل به زن پرداخت كند.
استفاده از خيار فسخ [[عقد ازدواج]] فورى است و اگر [[مرد]] يا [[زن]] پس از علم به عيب، بی درنگ از خيار استفاده نكند، عقد لازم مى‏ شود. فسخ [[عقد ازدواج]]، [[طلاق]] نيست. از اين رو، احكام و شرايط آن را ندارد. اگر فسخ عقد پيش از آميزش صورت گيرد، مهرى براى زن بر عهده مرد نيست، جز در عنّين كه بايد نصف مهر پرداخت شود، و اگر فسخ پس از [[آميزش]] صورت گيرد، [[مرد]] بايد تمام [[مهر]] را خواه [[مهر]] معيّن يا [[مهر المثل]] به [[زن]] پرداخت كند.
مرد و زن در همه عيوب جز عنن مى‏توانند عقد را بدون اذن حاكم فسخ كنند. حاكم شرع، در عنن، مدّتى را تعيين مى ‏كند و اگر مرد تا پايان آن همچنان ناتوان از آميزش باشد، زن بدون اذن حاكم مى‏تواند عقد را فسخ كند.
[[مرد]] و [[زن]] در همه عيوب جز عنن مى‏توانند [[عقد]] را بدون اذن حاكم فسخ كنند. حاكم شرع، در عنن، مدّتى را تعيين مى ‏كند و اگر [[مرد]] تا پايان آن همچنان ناتوان از [[آميزش]] باشد، [[زن]] بدون اذن حاكم مى‏تواند [[عقد]] را فسخ كند.
تدليس: مخفى كردن عيب و نقص با علم به آن گرچه با سكوت، تدليس است. اگر مردى با زن معيّنى به شرط آزاد بودن ازدواج كند، آنگاه معلوم شود كنيز است، مى‏ تواند عقد ازدواج را فسخ كند، در صورت عكس، زن نيز از حق فسخ عقد برخوردار است.
تدليس: مخفى كردن عيب و نقص با علم به آن گرچه با سكوت، تدليس است. اگر [[مردى]] با [[زن]] معيّنى به شرط آزاد بودن [[ازدواج]] كند، آنگاه معلوم شود [[كنيز]] است، مى‏ تواند [[عقد ازدواج]] را فسخ كند، در صورت عكس، [[زن]] نيز از حق فسخ [[عقد]] برخوردار است.
2. ارتداد: عقد ازدواج به مجرّد ارتداد يكى از زوجين يا هر دو پيش از آميزش خواه ارتداد فطرى باشد يا ارتداد ملّى باطل مى ‏شود و بطلان آن پس از آميزش، بر سپرى شدن عدّه متوقّف است، مگر مرد به ارتداد فطرى مرتدّ شود كه در اين صورت، عقد به مجرّد ارتداد باطل مى‏ شود.
2. ارتداد: [[عقد ازدواج]] به مجرّد ارتداد يكى از [[زوجين]] يا هر دو پيش از [[آميزش]] خواه ارتداد فطرى باشد يا ارتداد ملّى باطل مى ‏شود و بطلان آن پس از [[آميزش]]، بر سپرى شدن [[عدّه]] متوقّف است، مگر [[مرد]] به ارتداد فطرى مرتدّ شود كه در اين صورت، [[عقد]] به مجرّد ارتداد باطل مى‏ شود.
3. اسارت: با اسير شدن زوج، ازدواج باطل نمى ‏شود، مگر امام عليه السّلام او را برده قرار دهد. اگر زوج نابالغ يا زن اسير شود، نكاح باطل مى‏ شود. با اسير شدن زوجين با هم، ازدواج آن دو باطل مى ‏شود، مگر هر دو پيش از اسارت برده باشند. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏1، ص: 371</ref>
3. اسارت: با اسير شدن [[زوج]]، [[ازدواج]] باطل نمى ‏شود، مگر امام عليه السّلام او را برده قرار دهد. اگر [[زوج]] نابالغ يا [[زن]] اسير شود، [[نكاح]] باطل مى‏ شود. با اسير شدن [[زوجين]] با هم، [[ازدواج]] آن دو باطل مى ‏شود، مگر هر دو پيش از اسارت برده باشند. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏1، ص: 371</ref>


==ازدواج موقّت‏==
==ازدواج موقّت‏==