فمینیسم مارکسیست: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Razarei59 صفحهٔ فمینیسم مارکسیسم را به فمینیسم مارکسیست منتقل کرد) |
||
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۳
فمینیسم مارکسیسم
رادیکالها از مارکسیسم استفاده میکنند. مارکسیسم برگرفته از نظر مارکس است.
دیدگاههای مارکس
خودش به نقش سنتی زنان قائل بود و به جایگاه زنان در نظام سرمایهداری توجه نداشت و تاثیر خانواده را بر نظام کارگری مهم میدانست. خانواده با بافت سنتیاش برای کارگر مهم و مفید است، زیرا فشارهای کاری را در خانواده جبران میکند. زنان در خانه باید تیمارداری مردان را بکنند. اگر زنان به عرصه کار وارد شوند، تهدیدی برای طبقه کارگر است. حرف دوست مارکس به نام انگلس دستاویزی برای فمینیسم مارکسیسم شد. جوامع اولیه اشتراکی بود. کمون اولیه و یک سوسیالیسم جنسی حاکم بود. زنان با مردان بیشماری ارتباط داشتند و بچه از طریق انتسابش به مادر شناخته میشد. وضعیت مادرشاهی بود و زنان در وضعیت عالی بودند.
بعد که نظام فئودالی و کشاورزی به وجود آمد. (نظام فئودالی؛ نظام اقتصادی مبتنی بر کشاورزی است) مردان به خاطر اینکه ثروت از خانواده بیرون نرود، خانواده تکهمسری را اختیار کردند. بنابراین خانواده به شکل امروزی شکل گرفت. بعد نظام سرمایهداری از خانواده برای گسترش اهداف خودش کمک گرفت. از نظر فمینیسم مارکسیسم، خانهداری زنان و حذف آنها از عرصه عمومی بیشترین سود به سرمایهداری رسید. نظام سرمایهداری، زنان را در عرصههای اجتماعی و اقتصادی به نفع خودش نپذیرفت.
راهکار: زنان هم باید پا به پای طبقه کارگر کمک کنند و نظام سرمایهداری را حذف کنند. وقتی نظام سرمایهداری سرنگون شود وضعیت زنان هم خوب میشود. به تبع اینکه وضعیت همه خوب میشود، وضعیت زنان هم خوب میشود.
نقد فمینیسم مارکسیسم
اشکالاتی که به نظریات مارکسیسم وارد است به فمینیسم مارکسیستی هم وارد است. پیشبینیهای مارکس محقق نشد. او معتقد بود که طبقه کارگر بر علیه نظام سرمایهداری قیام خواهد کرد و نظام سرمایهداری سرنگون خواهد شد.
- نظریه مارکسیستی پیشبینی تحقق نظام کمونیستی را میکرد، بعد بر نظام سرمایهداری در کل جهان نظام کمونیستی حاکم میشود.
- تقسیمبندی به ادوار تاریخی کمون، فئودال، بردهداری، سرمایهداری و... فرضیههایی بود که قابل اثبات نبوده است.
- نظریه مارکس که معتقد بود؛ نظام سرمایهداری سرنگون شود وضعیت زنان بهتر میشود، را نظریه کورجنسی میدانند. یعنی نظریههای آنها تحلیل جنسیتی ندارد و بحث جنسیتی ندارد. کورجنسی؛ یعنی ندیدن مشکلات خاص زنان یعنی ندیدن زنان به ماهیه زن.
- تقلیل دادن تمام مشکلات و مسائل زنان به نظام سرمایهداری.
اشکالش: همۀ جوامع که نظام آنها سرمایهداری نیست. اگر معتقد هستید که ظلم به زنان تاریخی است، قبلاً که نظام سرمایهداری نبوده است، بنابراین ظلم تاریخی چگونه رخ میدهد. تقلیلدادن؛ یعنی ظلم و ستم به زنان را به یک عاملی مثل سرمایهداری فرو کاهش دهیم.
- جوامع قبل از تاریخ کمون (اشتراکی) بوده و هیچ شواهدی از آن نیست و این صرفاً یک قرائت تاریخی بدون پشتوانه است.
- وضعیت زنان در دوره کمون، مادرشاهی بسیار خوب بوده است. اما شواهد نشان میدهد که زنان در همان زمان هم وضعیت خوبی نداشتهاند. فعالیت آنها در محدوده غار و اطراف غار بوده است، و این مردان بودند که از فعالیت گسترده برخوردار بودند. و زنان کارهایی که انجام میدادند متناسب با فعالیت خانهداریشان بوده است.
- این نظریه بیش از حد انتزاعی است و به تجربههای عینی زنان کاری ندارد، مثلاً درباره زنان مسائل مختلفی وجود دارد، مثل آموزش و بهداشت از همه اینها غفلت کردهاند و فقط به مسئله کارگری و کارفرمایی توجه کردهاند، بنابراین نظریه مارکس یک نظریه کورجنسی است.
اشکال: چرا در نظریه مارکسها این است که زمانی سرمایهداری به سود میرسد که فقط زنان خانهنشین شوند در حالی که زنان نیروی کار ارزانی نسبت به مردان بودهاند؟ این نظریه اشکال دارد.
جزوه کلاسی: دکتر اسماعیل چراغی