بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== '''معنای لغوی حیا''' == | == '''معنای لغوی حیا''' == | ||
واژه: حیا ؛ نقش دستوری: اسم ؛ آواشناسی: hayA ؛ الگوی تکیه: WS ؛ شمارگان هجا: 2 | واژه: حیا ؛ نقش دستوری: اسم ؛ آواشناسی: hayA ؛ الگوی تکیه: WS ؛ شمارگان هجا: 2 | ||
حیا. [ ح َ ] (از ع ، اِ) فراخی سال و حال . || باران . و بمد آخر [ حیاء ] نیز آمده . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). باران بهاری . (دهار). باران که زمین زنده کند. (مهذب الاسماء). || گیاه از آنجا که از باران ناشی میشود. || پیه و روغن . (اقرب الموارد). || شرم . (آنندراج ). در تداول فارس زبانان ، به معنی حیاء و شرم و آزرم باشد وآن انحصار نفس است در وقت استشعار ارتکاب قبیح جهت احتراز و استحقاق مذمت . (نفایس الفنون ) : شرم از اثر عقل و اصل دین است دین نیست ترا گر ترا حیا نیست . ناصرخسرو <ref>دهخدا ، فرهنگ لغت</ref> . | حیا. [ ح َ ] (از ع ، اِ) فراخی سال و حال . || باران . و بمد آخر [ حیاء ] نیز آمده . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). باران بهاری . (دهار). باران که زمین زنده کند. (مهذب الاسماء). || گیاه از آنجا که از باران ناشی میشود. || پیه و روغن . (اقرب الموارد). || [[شرم]] . (آنندراج ). در تداول فارس زبانان ، به معنی حیاء و [[شرم]] و آزرم باشد وآن انحصار نفس است در وقت استشعار ارتکاب قبیح جهت احتراز و استحقاق مذمت . (نفایس الفنون ) : [[شرم]] از اثر عقل و اصل دین است دین نیست ترا گر ترا حیا نیست . ناصرخسرو <ref>دهخدا ، فرهنگ لغت</ref> . | ||
=='''معنای اصطلاحی حیا'''== | =='''معنای اصطلاحی حیا'''== | ||
حیا، عبارت است از دگرگونى حال و اثرپذیری که به جهت ترس از آنچه عیب شمرده و نکوهش میشود، حاصل میگردد <ref>طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 1، ص 113</ref>. | حیا، عبارت است از دگرگونى حال و اثرپذیری که به جهت ترس از آنچه عیب شمرده و نکوهش میشود، حاصل میگردد <ref>طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 1، ص 113</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
* منشأ زشت دانستن یک عمل، یا شرع است یا عقل و یا عرف و آداب یک جامعه <ref> پژوهشى در فرهنگ حیا، ص 18 – 19</ref>. | * منشأ زشت دانستن یک عمل، یا شرع است یا عقل و یا عرف و آداب یک جامعه <ref> پژوهشى در فرهنگ حیا، ص 18 – 19</ref>. | ||
=='''اسباب حیا'''== | =='''اسباب حیا'''== | ||
# عقل: پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او درباره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمودند: «فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ وَ مِنَ الْعِلْمِ الرُّشْدُ وَ مِنَ الرُّشْدِ الْعَفَافُ وَ مِنَ الْعَفَافِ الصِّیانَةُ وَ مِنَ الصِّیانَةِ الْحَیاء» <ref>تحف العقول، ص 15</ref> ؛ عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از | # عقل: پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او درباره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمودند: «فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ وَ مِنَ الْعِلْمِ الرُّشْدُ وَ مِنَ الرُّشْدِ الْعَفَافُ وَ مِنَ الْعَفَافِ الصِّیانَةُ وَ مِنَ الصِّیانَةِ الْحَیاء» <ref>تحف العقول، ص 15</ref> ؛ عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، [[عفاف]] و از [[عفاف]] ، [[خویشتن داری]] و از [[خویشتن داری]]، حیا، و از حیا، [[وقار]]، و از [[وقار]]، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد. | ||
# ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه» <ref>اصول کافی ، ج2 ، ص106</ref> ؛ ایمان ندارد کسى که حیا ندارد. (حیا و ایمان در یک رشته و همدوشند، و هروقت یکى از آن دو برود، دیگرى هم در پى آن می رود). | # ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه» <ref>اصول کافی ، ج2 ، ص106</ref> ؛ ایمان ندارد کسى که حیا ندارد. (حیا و ایمان در یک رشته و همدوشند، و هروقت یکى از آن دو برود، دیگرى هم در پى آن می رود). | ||
=='''پانویس'''== | =='''پانویس'''== |