Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
مدرنیستها اعتقاد دارند که [[واقعیت]] دارای یک ساختار یا [[طبیعت عینی]] است که مستقل و غیرقابل تأثیر از ادراکات انسانهاست. این ساختار یا طبیعت عینی قابل دسترسی برای ادراک و شناخت بشر است. توانایی عمده برای به دست آوردن آن شناخت، کار عقل است. قابلیتهای عقلی برای همه انسانها یکسان و فراتر از نژاد، طبقه و جنسیت است. و این مبانی با سنّت دوگانهانگاری ـ که پیشتر بیان شد ـ پیوند خورده است. مشکل فمینیستها از همین جا ناشی شده بود که به طور سنّتی، سوژه «مرد» در فضای مدرنیست، به جای همه تصمیم میگرفت.<ref>Mary Siazlewiski, op.cit, p. 46-47.</ref> در واقع، پذیرش حقیقت عینی ثابت از طرف <ref>فمینیستهای نوین</ref> به ایشان کمک کرد که موقعیت خود را نسبت به آن تنظیم کنند. اگرچه برخی در راهی قدم نهادند که معتقد شدند: سوژه نمیتواند از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه خود بیرون بیاید و از پشت همان عینک است که به واقع، مینگرد و آن را میشناسد. این رویکرد به «[[تجربهگرایی سیاقی]]» مشهور است. تجربهگرایی سیاقی حول این مدعا دور میزند که علمشناختی و ساختار شناخت کاملاً اجتماعی است و پیشفرضهای زمینهای نقشی سازنده در اکتساب و ارزیابی شناخت ایفا میکنند. به عبارت دیگر، پژوهش علمی نمیتواند از ارزش تهی باشد؛ زیرا ارزشهای اجتماعی و فرهنگی شناخت را ممکن میسازند.<ref>J. Dancy and E. Sosa, ed. op.cit, p. 178.</ref> ولی با این حال، آنها به این امر اعتقاد دارند که حقیقت ثابتی وجود دارد و ما آن را بدون پیشفرض نمییابیم؛ در واقع، چیزی شبیه حرف [[کانت]] راجع به [[نومن]]، بر خلاف پستمدرنیستها که معتقدند: معنا حقیقت شیء را میسازد و آن نیز در موقعیتهای گوناگون متفاوت میگردد. برای مثال، یک لیوان چینی، که برای نوشیدن مایعات به کار میرود، اگر شکسته شود اهمیت زیادی نخواهد داشت؛ اما همین لیوان اگر حاوی خاکستر عزیز از دست رفتهای باشد عواقب افتادن آن خیلی تفاوت دارد. حال اگر شخص مرده یک پادشاه باشد یا فردی مورد احترام، عواقب آن به مراتب بیشتر خواهد بود، در صورتی که شیء تغییر نکرده است. پس معنای شیء واحد در هر موقعیت معناداری، تغییر میکند و نسبی میشود.<ref>Mary Siazlewiski, op.cit, p. 55.</ref> | مدرنیستها اعتقاد دارند که [[واقعیت]] دارای یک ساختار یا [[طبیعت عینی]] است که مستقل و غیرقابل تأثیر از ادراکات انسانهاست. این ساختار یا طبیعت عینی قابل دسترسی برای ادراک و شناخت بشر است. توانایی عمده برای به دست آوردن آن شناخت، کار عقل است. قابلیتهای عقلی برای همه انسانها یکسان و فراتر از نژاد، طبقه و جنسیت است. و این مبانی با سنّت دوگانهانگاری ـ که پیشتر بیان شد ـ پیوند خورده است. مشکل فمینیستها از همین جا ناشی شده بود که به طور سنّتی، سوژه «مرد» در فضای مدرنیست، به جای همه تصمیم میگرفت.<ref>Mary Siazlewiski, op.cit, p. 46-47.</ref> در واقع، پذیرش حقیقت عینی ثابت از طرف <ref>فمینیستهای نوین</ref> به ایشان کمک کرد که موقعیت خود را نسبت به آن تنظیم کنند. اگرچه برخی در راهی قدم نهادند که معتقد شدند: سوژه نمیتواند از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه خود بیرون بیاید و از پشت همان عینک است که به واقع، مینگرد و آن را میشناسد. این رویکرد به «[[تجربهگرایی سیاقی]]» مشهور است. تجربهگرایی سیاقی حول این مدعا دور میزند که علمشناختی و ساختار شناخت کاملاً اجتماعی است و پیشفرضهای زمینهای نقشی سازنده در اکتساب و ارزیابی شناخت ایفا میکنند. به عبارت دیگر، پژوهش علمی نمیتواند از ارزش تهی باشد؛ زیرا ارزشهای اجتماعی و فرهنگی شناخت را ممکن میسازند.<ref>J. Dancy and E. Sosa, ed. op.cit, p. 178.</ref> ولی با این حال، آنها به این امر اعتقاد دارند که حقیقت ثابتی وجود دارد و ما آن را بدون پیشفرض نمییابیم؛ در واقع، چیزی شبیه حرف [[کانت]] راجع به [[نومن]]، بر خلاف پستمدرنیستها که معتقدند: معنا حقیقت شیء را میسازد و آن نیز در موقعیتهای گوناگون متفاوت میگردد. برای مثال، یک لیوان چینی، که برای نوشیدن مایعات به کار میرود، اگر شکسته شود اهمیت زیادی نخواهد داشت؛ اما همین لیوان اگر حاوی خاکستر عزیز از دست رفتهای باشد عواقب افتادن آن خیلی تفاوت دارد. حال اگر شخص مرده یک پادشاه باشد یا فردی مورد احترام، عواقب آن به مراتب بیشتر خواهد بود، در صورتی که شیء تغییر نکرده است. پس معنای شیء واحد در هر موقعیت معناداری، تغییر میکند و نسبی میشود.<ref>Mary Siazlewiski, op.cit, p. 55.</ref> | ||
== مدخلهای مرتبط == | |||
* [[ژولیا كريستوا]] | |||
* [[هلن سيزو]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
[[رده: کنشگران جنسیت]] | |||
[[رده: فمینیسم روانکاو]] | [[رده: فمینیسم روانکاو]] | ||
[[رده: فمینیسم پست مدرن]] | [[رده: فمینیسم پست مدرن]] |