خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
نادینگز در سال ۱۹۸۴ با الهام از ایدههای [[کارول گیلیان]]، [[اخلاق مراقبت]] یا غمخواری را در اثری با عنوان "مراقبت:رویکردی فمینیستی به اخلاق و تربیت اخلاقی" مطرح کرد.<ref>Noddings, Nel. Caring: A Feminine Approach to Ethics and Moral Education. Berkeley: University of California Press, 1984.</ref> بیشتر کتابهای دیگر نادینگز در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت است. نادینگز در زمینه [[روانشناسی اجتماعی]] نیز آثاری دارد. | نادینگز در سال ۱۹۸۴ با الهام از ایدههای [[کارول گیلیان]]، [[اخلاق مراقبت]] یا غمخواری را در اثری با عنوان "مراقبت: رویکردی فمینیستی به اخلاق و تربیت اخلاقی" مطرح کرد.<ref>Noddings, Nel. Caring: A Feminine Approach to Ethics and Moral Education. Berkeley: University of California Press, 1984.</ref> بیشتر کتابهای دیگر نادینگز در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت است. نادینگز در زمینه [[روانشناسی اجتماعی]] نیز آثاری دارد. | ||
=== مراقبت === | === مراقبت === | ||
شاید به جرئت بتوان" [[مراقبت]]<ref>Caring.</ref>" را محور نظریات نادینگز در مورد آموزش و پروش دانست. او باور دارد مراقبت، که ذاتا صفتی زنانه است، اساس روابط انسانی را تشکیل | شاید به جرئت بتوان" [[مراقبت]]<ref>Caring.</ref>" را محور نظریات نادینگز در مورد آموزش و پروش دانست. او باور دارد مراقبت، که ذاتا صفتی زنانه است، اساس روابط انسانی را تشکیل میدهد. او نظام آموزشی کنونی را که متاثر از [[نظام مردسالارانه]] و تک قطبی در طول قرنها بنا شده، نقد میکند که به جای بها دادن به اصل مراقبت به عنوان رکن اصلی شکل گیری رابطه سازنده بین معلم/ شاگرد و بین درس / دانش آموز، اساس نظام آموزشی را روی روابط مکانیکی و سردی حاکم کرده که معلم و شاگرد را در مقابل هم وادار به جبههگیری میکند و شوق به تعلیم و تعلم را به کمترین میزان خود کاهش میدهد. | ||
نادینگز بر این باور است که تمام | نادینگز بر این باور است که تمام انسانها به طور ذاتی نیاز به [[مراقبت]] دارند یعنی هم به مراقبتکردن هم مراقبتشدن نیازمندند. | ||
آنچه نادینگز [[مراقبت]] | آنچه نادینگز [[مراقبت]] میخواند، تا حد زیادی به دیدگاه [[کارل راجرز]]، در رابطه با "'''همدلی'''<ref>empathy.</ref>" شباهت دارد یعنی درگیر شدن عاطفی بین انسانها یا بین یک انسان و یک موقعیت یا حتی بین انسان و یک ایده و یا ابژه. اما نادینگز تعریف راجرز از همدلی را تا حد زیادی مردانه و غربی میداند. او علاقمند است به جای همدلی، از واژه "'''شفقت'''" <ref>sypmathy.</ref> استفاده کند. "'''شفقت'''" بهترین مترادف مراقبت در فلسفه آموزشی اوست که رویکردی زنانه دارد. '''شفقت'''، محبت بی چشمداشت است درگیر شدن عاطفی، غمخواری و خود را به جای دیگری گذاشتن. | ||
مراحل رسیدن و اعمال شفقت، نیاز به طی مراحلی دارد که البته معمولا به طور ناخودآگاه صورت | مراحل رسیدن و اعمال شفقت، نیاز به طی مراحلی دارد که البته معمولا به طور ناخودآگاه صورت میگیرد یعنی در مرحله اول فرد مراقبت کننده به طرف مراقبت شونده، توجه نشان میدهد. این توجه منجر به '''جایگزینی انگیزشی'''<ref> Motivational displacement.</ref> و یا به عبارت دیگر "خود را جای او گذاشتن" شده و در نتیجه سبب اقدامی برای رفع نیاز مراقبت شونده میشود. در آخر هم فرد مراقبت شونده، این اقدام را قبول میکند تا زمانی که مرحله آخر تمام و کمال به پایان نرسیده باشد، عمل مراقبت کامل نشده است زیرا هم مراقبت کننده و هم مراقبت شونده باید نسبت به عمل مراقبت آگاهی داشته باشند و با طیب خاطر این رابطه را بپذیرند. | ||
=== مراقبت، مدرسه و آموزش و پروش === | === مراقبت، مدرسه و آموزش و پروش === | ||
همچنان که پیشتر ذکر شد، نادینگز مراقبت را محور آموزش و پرورش | همچنان که پیشتر ذکر شد، نادینگز مراقبت را محور آموزش و پرورش میداند و به باور او تا زمانی که تعلیم و تربیت مبتنی بر آن نشود، عمل یاد دادن و یادگرفتن به درستی انجام نمیشود. نادینگز نقش بسیار مهمی را برای خانه و خانواده در تعلیم و تربیت اطفال قائل است زیرا خانواده اولین محیط یادگیری طفل است. بنابراین یکی از اهداف سیاستگذاران جامعه باید تامین امکانات رفاهی لازم و ضروری در خانواده باشد تا بتوان محیط آموزشی مناسبی را برای رشد کودکان فراهم کرد. از سوی دیگر نادینگر مدرسه را خانواده دوم کودکان میداند از این رو مدارس باید محیطی را فراهم کنند که هر کودکی از توجه و مراقبت توام با محبت که در خانه به دست میآورد، در مدرسه نیز برخوردار شود. او همچنین به روش آموزشی کودکان در خانواده هم علاقمند بود به عبارت دیگر آموزش غیرمستقیم. همچنان که کودکان در خانه به طور غیر مستقیم درس زندگی را میآموزند، مدارس نیز تا حد زیادی باید از ارائه کلیشهای دروس فراتر بروند و به روشهای غیرمستقیم و منطبق با زندگی واقعی کودکان، محتوای دروس را آموزش دهند. | ||
نادینگز | نادینگز علیرغم علاقه به نظریات آموزشی [[جان دیویی]]<ref>John Dewey.</ref> آن را به نقد میکشد به این ترتیب که [[جان دیویی]] معتقد بود باید مدرسه، کودکان را برای زندگی اجتماعی آماده کند. اما تفسیری که در عمل از این دیدگاه دیویی که در زمانش انقلابی به شمار میرفت شده است این بوده که مدرسه باید کودکان را برای محیط کسب و کار آماده کنند در حالیکه از زندگی خانوادگی به طور کلی غفلت ورزیده اند. کودکان در مدارس هیچ چیزی در مورد زندگی موفق خانوادگی نمیآموزند این در حالی است که افراد دست کم نیمی از اوقات روزانه خود را در منازل و همراه خانواده خود به سر می برند. مدارس از آموزش روابط بین انسان ها، روابط خانوادگی، آموزش انجام امور لازم و ضروری خانگی مثلا تعمیر کردن شیر آبی که چکه میکند یا مراقبت از یک باغچه کوچک و یا نگهداری از کودکان خالی هستند. | ||
=== سرمشق بودن === | === سرمشق بودن === | ||
نادینگز اعتقاد دارد معلم باید خود سرمشق<ref>Modelling.</ref> '''شفقت''' و '''مراقبت''' باشد. به جای موعظه کردن در مورد مهربانی و مراقبت، باید در عمل سرمشق توجه و مراقبت نسبت به شاگردان، همکاران و محتوای درس باشد. برای مثال درگیری عاطفی معلم با مسائل و خصوصیات شاگردان از اهمیت زیادی برخورد است. گذشته از | نادینگز اعتقاد دارد معلم باید خود سرمشق<ref>Modelling.</ref> '''شفقت''' و '''مراقبت''' باشد. به جای موعظه کردن در مورد مهربانی و مراقبت، باید در عمل سرمشق توجه و مراقبت نسبت به شاگردان، همکاران و محتوای درس باشد. برای مثال درگیری عاطفی معلم با مسائل و خصوصیات شاگردان از اهمیت زیادی برخورد است. گذشته از رابطهای که معلم با ارائه درس دارد، علاقه ای که به مفاهیم مطروحه در کتاب درسی نشان میدهد و عشقی که در آموزش این مفاهیم و دانش به شاگردان بروز میدهد، همه سرمشق و نمونه عملی برای آموزش کودکان هستند. | ||
=== گفتگو (دیالوگ) === | === گفتگو (دیالوگ) === | ||
نادینگز پیشنهاد | نادینگز پیشنهاد میکند که مراقبت از طریق گفتگو و بحث در مورد مسئله، اعمال شود. گفتگو کمک میکند از نگاه یکجانبه دور شویم و موضوع را از جهات مختلف و از دیدگاه متفاوت ببنیم و جوانب آن را درک کنیم. بنابراین مراقبت نمیتواند در خلاء و بدون دخالت فرد مراقبت شونده و به طور یکطرفه و بدون آگاهی صورت گیرد.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.</ref> | ||
=== تمرین === | === تمرین === | ||
نادینگز به تمرین<ref>Practice.</ref> دادن کودکان به انجام مراقبت تاکید | نادینگز به تمرین<ref>Practice.</ref> دادن کودکان به انجام مراقبت تاکید میکند او براین باور است که باید به همه فرصت تمرین مراقبت کردن داده شود. این کافی نیست که مرتب از یک نفر مراقبت شود بلکه او هم باید به سهم خود نسبت به موضوعی یا فردی همین عمل را انجام دهد و با مراحل آن آشنا شود. برای مثال اگر مادری از فرزندش مراقبت میکند، فرزند هم باید در پاسخ از مادرش مراقبت کند. آموزشگران در این نظریه باید این فرصت تمرین را فراهم بیاورند و به او بازخورد بدهد.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.</ref> | ||
=== تائید === | === تائید === | ||
نادینگز تائید<ref>Confirmation.</ref> و تصدیق دیگران را جزو مهمی از عمل مراقبت | نادینگز تائید<ref>Confirmation.</ref> و تصدیق دیگران را جزو مهمی از عمل مراقبت میداند. معلم يا مادر بودن يک نقش نيست، بلکه زماني که شخص معلم يا مادر شد او به مجموعه خاصي از روابط غمخواری وارد شده است. اینکه نشان دهیم متوجه مراقبت، پیشرفت و عمل مثبت آنها شدهایم حتی اگر تنها با لبخندی یا تکان دادن سر هم باشد، چنین تائیدی به آنها کمک میکند بدانند تصمیم درستی گرفتهاند و عمل مشفقانه آنها مورد توجه و درک دیگران قرار گرفته است. به این ترتیب فرصت رشد عاطفی و اخلاقی را برای کودکان فراهم میکنیم.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.</ref> | ||
=== مراقبت و تئوری اخلاق === | === مراقبت و تئوری اخلاق === | ||
نادینگز مراقبت را در بطن تئوری اخلاق قرار | نادینگز مراقبت را در بطن تئوری اخلاق قرار میدهد و آن را ذاتا عملی اخلاقی و مشوق تخلّق به اخلاق میپندارد. از دید او مراقبت لزوماً از مناسبات اجتماعی آموخته و اکتساب نمیشود بلکه در ذات انسانی عجین است و تنها باید آن را تقویت کرد و به منصه شهود آورد. به باور نادینگز، در جهانی که تمام مناسبات از طریق رقابت، سودجویی و تنازع بقا (تعابیر مردانه) تعریف میشود، مراقبت و شفقت (رویکرد زنانه) میتواند راهی برای جبران کژکاریهای اجتماعی و خلاءهای روابط انسانی فراهم کند. | ||
نادينگز معتقد است: رفتار | نادينگز معتقد است: رفتار اخلاقی ناشی از عواطف است رويکرد نادينگز به تربيت اخلاقی، [[رويکرد غمخواري]] است و با توجه به اين رويکرد، عاملی که ما را به غمخواری طبيعي سوق ميدهد، "عاطفه" است.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.pp 3-4.</ref> نادينگز معتقد اسدت: اخلاق غمخواري بر عاطفه تأکيد ميکند البته تأکيد بر عاطفه به اين معنا نيست که رويکرد غمخواری را يک رويکرد غيرعقلانی يا ضدعقلاني بدانيم، بلکه اين رويکرد، خود ناشي از عقلانيت است؛ زيرا در موقعيتهای مناسب، فرد غمخوار بر مبنای ملاکهای عقلانی انتخاب ميکند، اما تأکيد اصلیاش بر بودن با همديگر، ايجاد، نگهداری و تقويت روابط مثبت است، نه بر تصميمگيری در موقعيتهايي که تعارضهای اخلاقی وجود دارد. | ||
اخلاق | اخلاق غمخواری در درجه اول، بر عاطفه تأکيد میکند، ولي عاطفه در اين رويکرد، به معنای احساس نيست، بلکه اساساً يک مبنای ارتباطی دارد که منظور از آن ارتباط بين فرد غمخوار و فرد مورد غمخواری اسدت در اين وضعيت، بين اين دو، يک حالت عاطفي برقرار میشود که هر دو همديگر را بهتر درک میکنند و به همين سبب نادينگز براي ارتباط ، يک مبنای هستيشناختی قايل اسدت تا بتواند از اين طريق، پاسخ عاطفی را بر يک امر واقعی در وجود انسان مبتنی سازد.<ref>غفاری، ابوالفضل؛ بررسی و نقد رويکردهای فضيلت و غمخواری در تربيت اخلاقـی، تهران، پاياننامه دوره دکتری دانشگاه تربيت مدرس؛ 1381؛ ص 196.</ref> | ||
نادينگز با توجه به این رويکرد، به تبيين [[اخلاق غمخواری]] | نادينگز با توجه به این رويکرد، به تبيين [[اخلاق غمخواری]] میپردازد. رويکردی که نادينگز به اخلاق دارد رويکردی زنانه است اين ديدگاه خوبی را موضوع ميل يا نگرش اخلاقي میداند، نه موضوع يک سلسله دلايل و استدلالها.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.pp 1.</ref> | ||
نادينگز معتقد است: زنان بيشتر در بعد | نادينگز معتقد است: زنان بيشتر در بعد عملی اخلاق وارد میشوند؛ زيرا وارد شدن به بعد نظری و نتيجهگيری از چنين مسائلی را يک سلسله مسائل فرعي میدانند اين امر به آن سبب نيست که آنان توانايی نتيجهگيری منطقی را ندارند، بلکه زنان غالباً میتوانند برای اعمالشان دليل بياورند؛ اما اين دلايل بيشتر بر احساسات، نيازها، تأثرات و ديد ايدهآل شخصی تأکيد میکنند، تا بر اصول همگانی.<ref>غفاری، ابوالفضل؛ بررسي و نقد رويکردهای فضيلت و غمخواری در تربيت اخلاقـی، تهران، پاياننامه دوره دکتری دانشگاه تربيت مدرس؛ 1381؛ ص 117.</ref> زنان در رويارويی با مسائل اخلاقی، بيشتر از موقعيتهای واقعي، به دنبال اطلاعات هستند و میخواهند احساسات، برداشتها، انگيزهها و دلايل افراد درگير در اين موقعيتها را بشنوند و با نگاه کردن در چشم آنها و ديدن حالت چهرهی آنان، درک دقيقتر و درستتری از شرايط آنها داشته باشند.<ref>همان، ص118-117.</ref> | ||
== نقد اندیشه های فلسفی تربیتی نادینگز از منظر تعلیم و تربیت اسلامی == | == نقد اندیشه های فلسفی تربیتی نادینگز از منظر تعلیم و تربیت اسلامی == |