Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
کارد در تابستان 2014 به سرطان ریه مبتلا شد، تحت درمان قرار گرفت و به نظر می رسید که حالش خوب است. او در کلینیک کلیولند تحت درمان قرار گرفت و در آنجا متوجه شد که سرطان او ''متاستاز'' داده است. پس از پرتودرمانی، ماهها توانبخشی و درمان، کارد در 12 سپتامبر 2015، 18 روز قبل از تولد 75 سالگیاش، درگذشت. | کارد در تابستان 2014 به سرطان ریه مبتلا شد، تحت درمان قرار گرفت و به نظر می رسید که حالش خوب است. او در کلینیک کلیولند تحت درمان قرار گرفت و در آنجا متوجه شد که سرطان او ''متاستاز'' داده است. پس از پرتودرمانی، ماهها توانبخشی و درمان، کارد در 12 سپتامبر 2015، 18 روز قبل از تولد 75 سالگیاش، درگذشت. | ||
== آثار== | == آثار== | ||
Card, Claudia (1991). Feminist ethics. Lawrence, Kansas: University Press of Kansas. ISBN 9780700604838. | |||
Card, Claudia (1995). Lesbian choices. New York: Columbia University Press. ISBN 9780231080095. | |||
Card, Claudia (1996). The unnatural lottery: character and moral luck. Philadelphia, Pennsylvania: Temple University Press. ISBN 9781566394536. | |||
Trilogy: | |||
Card, Claudia (2002). The Atrocity Paradigm: a theory of evil. New York: Oxford University Press. ISBN 9780195181265. | |||
Card, Claudia (2010). Confronting evils: terrorism, torture, genocide. Cambridge, England: Cambridge University Press. ISBN 9780521899611. | |||
Card, Claudia. Surviving atrocity. (forthcoming) | |||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
کلودیا کارد درمورد اخلاق فمینیستی مینویسد: | کلودیا کارد درمورد اخلاق فمینیستی مینویسد: | ||
خط ۳۹: | خط ۴۶: | ||
[[سیمون دوبوار]]، (86 ـ 1908) فمینیست فرانسوی، قبلاً و خیلی پیش از آنكه این عمل عنوانی یافته باشد به چنین كاری مبادرت نموده بود. موج دوّم تفكر سیاسی فمینیستی در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، تأثیر شدیدی بر اخلاق فمینیستی پس از خود گذاشت. در سال 1978، [[سارا لوسيا هوگلند]]، اصطلاح «اخلاق همجنس گرایی زنانه» را در كارگاهی در مؤسسه كارآموزی زنان در ناحیه میدن راك در ویسكانسین به كار برد و در بوستون، مری دیلی عنوان فرعی رساله پزشكی زنان خود را «فرا اخلاق فمینیسم رادیكال» نهاد. اصطلاح «اخلاق فمینیستی» به زودی در واكنشهای فمینیستی نسبت به تحقیق [[كارول گیلیگان]] درباره الگوهای رشد اخلاقی زنان به گوش رسید. | [[سیمون دوبوار]]، (86 ـ 1908) فمینیست فرانسوی، قبلاً و خیلی پیش از آنكه این عمل عنوانی یافته باشد به چنین كاری مبادرت نموده بود. موج دوّم تفكر سیاسی فمینیستی در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، تأثیر شدیدی بر اخلاق فمینیستی پس از خود گذاشت. در سال 1978، [[سارا لوسيا هوگلند]]، اصطلاح «اخلاق همجنس گرایی زنانه» را در كارگاهی در مؤسسه كارآموزی زنان در ناحیه میدن راك در ویسكانسین به كار برد و در بوستون، مری دیلی عنوان فرعی رساله پزشكی زنان خود را «فرا اخلاق فمینیسم رادیكال» نهاد. اصطلاح «اخلاق فمینیستی» به زودی در واكنشهای فمینیستی نسبت به تحقیق [[كارول گیلیگان]] درباره الگوهای رشد اخلاقی زنان به گوش رسید. | ||
اخلاق فمینیستی از همان اوایل با تنشهای میان عصیان بر علیه زنانگی مخرّبی كه به نحو مرد سالارانه طراحی یافته و تأكید بر احترام به نظرات زنان در هر كجا كه به گوش میرسد و همینطور میان تأكید بر آنچه زنان به آن تن در دادهاند و تأكید بر آنچه زنان انجام دادهاند، درگیر شد. تلاش اخلاق فمینیستی برانگیختن حس احترام نسبت به زنانی است كه قرنها در آثار فلسفی، هیچ ذكری از آنها به میان نیامده و علاوه بر این، سعی دارد كه در این تلاش از مهم جلوه دادن تجربه زنان و یا از اینكه زنان را صرفاً به عنوان قربانی معرفی نماید، اجتناب نماید. | اخلاق فمینیستی از همان اوایل با تنشهای میان عصیان بر علیه زنانگی مخرّبی كه به نحو مرد سالارانه طراحی یافته و تأكید بر احترام به نظرات زنان در هر كجا كه به گوش میرسد و همینطور میان تأكید بر آنچه زنان به آن تن در دادهاند و تأكید بر آنچه زنان انجام دادهاند، درگیر شد. تلاش اخلاق فمینیستی برانگیختن حس احترام نسبت به زنانی است كه قرنها در آثار فلسفی، هیچ ذكری از آنها به میان نیامده و علاوه بر این، سعی دارد كه در این تلاش از مهم جلوه دادن تجربه زنان و یا از اینكه زنان را صرفاً به عنوان قربانی معرفی نماید، اجتناب نماید. | ||
در اخلاق فمینیستی، میزان انتزاعی بودن نظریه پردازی ها، متفاوت است و بر این اساس، در این اخلاق سنت های بسیاری به وجود آمده اند. بسیاری از این سنتها به شرح و نقد موضوعات حوزههای خاصی مثل تولید مثل، تعلیم و تربیت، اشتغال حكومت، جنسیت، دفاع شخصی، دوستی، معنویت یا غذا میپردازند. بعضی درخواستهای خود را در سنت اخلاق كاربردی كه از متون و اصول قدیمی برداشت شده است، عرضه میكنند؛ دیگرانی مثل [[جانیس ریموند]] یافتهای خود را مبنایی برای نظریهپردازی جدید میدانند. | در اخلاق فمینیستی، میزان انتزاعی بودن نظریه پردازی ها، متفاوت است و بر این اساس، در این اخلاق سنت های بسیاری به وجود آمده اند. بسیاری از این سنتها به شرح و نقد موضوعات حوزههای خاصی مثل تولید مثل، تعلیم و تربیت، اشتغال حكومت، جنسیت، دفاع شخصی، دوستی، معنویت یا غذا میپردازند. بعضی درخواستهای خود را در سنت اخلاق كاربردی كه از متون و اصول قدیمی برداشت شده است، عرضه میكنند؛ دیگرانی مثل [[جانیس ریموند]] یافتهای خود را مبنایی برای نظریهپردازی جدید میدانند. | ||
سنتهای تاریخ محور، متون قدیمی را به نحوی نقادّانه مورد بازنگری قرار میدهند، همان كاری كه [[الیزابت وی. اسپلمان]] (1988) با افلاطون و ارسطو، انجام داد. او علاه بر آشكار ساختن زن ستیزی و تصورات قالبی (موجود در آثار این فیلسوفان)، پیش فرضهای بررسی نشده یا حتی آرمانهای آشكارا حمایت شدهای را یافت كه ساختارهای اجتماعی غیرعادلانه را تأیید میكنند؛ یا همان كاری كه آنت بایر (1985) در مورد دنه دكارت انجام داد و استدلال كرد كه ما پیش از هر چیز «دوم شخصهایی» هستیم كه توسط مراقبانی كه ما را با جامعه سازگار میكنند، با «تو» مورد خطاب قرار میگیریم. برخی به احیاء مجدد دفاعیاتی كه در گذشته در برابر رویكردها و اعمال جنسیتی از زنان به عمل آمدهاند، مثلاً دفاعیات مری ولستون كرانت و جان استوارت میل پرداختهاند، یا در جستجوی مواضع یا ارزشهایی هستند كه حامی آرمانهای فمینیستی باشند. همان كاری كه آنت بایر با اخلاق دیوید هیوم انجام داد.<ref>كیتی و میرز، 1987.</ref> | سنتهای تاریخ محور، متون قدیمی را به نحوی نقادّانه مورد بازنگری قرار میدهند، همان كاری كه [[الیزابت وی. اسپلمان]] (1988) با افلاطون و ارسطو، انجام داد. او علاه بر آشكار ساختن زن ستیزی و تصورات قالبی (موجود در آثار این فیلسوفان)، پیش فرضهای بررسی نشده یا حتی آرمانهای آشكارا حمایت شدهای را یافت كه ساختارهای اجتماعی غیرعادلانه را تأیید میكنند؛ یا همان كاری كه آنت بایر (1985) در مورد دنه دكارت انجام داد و استدلال كرد كه ما پیش از هر چیز «دوم شخصهایی» هستیم كه توسط مراقبانی كه ما را با جامعه سازگار میكنند، با «تو» مورد خطاب قرار میگیریم. برخی به احیاء مجدد دفاعیاتی كه در گذشته در برابر رویكردها و اعمال جنسیتی از زنان به عمل آمدهاند، مثلاً دفاعیات مری ولستون كرانت و جان استوارت میل پرداختهاند، یا در جستجوی مواضع یا ارزشهایی هستند كه حامی آرمانهای فمینیستی باشند. همان كاری كه آنت بایر با اخلاق دیوید هیوم انجام داد.<ref>كیتی و میرز، 1987.</ref> | ||
با این حال نظریه پردازان دیگری آرزو میكنند كه دوباره از نو آغاز نمایند، نظریات جدیدی بیان كرده، اصول جدیدی بیابند، مفاهیم اخلاقی روزمره را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و مفاهیمی از قبیل ناخشنودی و عشق دلسوزانه را كه در نظریات نافذ قبلی محوریت نداشته اند، مورد تحلیل قرار دهند. یك سنت مهم در این شیوه، اخلاق مراقبت فمینیستی است، سنتی كه به ارزیابی مجدد، تحلیل و گسترش مراقبت به عنوان یك ارزش اخلاقی مبنایی پرداخته، آن را رابطهای برجسته میداند كه در زندگی بسیاری از زنان دوستیهای زنانه، روابط مادر و فرزندی، پرستاری، پیوند هم جنس گرایانه محوریت دارد. اخلاق مراقبت به روابطی كه با افراد خاص دیگر (برقرار میگردد) توجه كرده با اشخاص واقعی مواجه میشود. این اخلاق به واكنشهای عاطفی ارزش داده به نیازهای جسمانی توجه میكند. اخلاق مراقبت به خاطر توجهی كه به [مفهوم] یاری دارد، بر خلاف نظریات وظیفه گرای عمل محور و نظریات نتیجه گرای عصر جدید (نگاه كنید به مقاله نتیجه گرایی)، با اخلاق منش پیوند مییابد. در اخلاق مراقبت، مسئوولیت، حاكی از حساسیت متقابل نسبت به نیازهاست و نه وظیفه یا الزامی كه به حقوق دیگران مربوط میشود. | با این حال نظریه پردازان دیگری آرزو میكنند كه دوباره از نو آغاز نمایند، نظریات جدیدی بیان كرده، اصول جدیدی بیابند، مفاهیم اخلاقی روزمره را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و مفاهیمی از قبیل ناخشنودی و عشق دلسوزانه را كه در نظریات نافذ قبلی محوریت نداشته اند، مورد تحلیل قرار دهند. یك سنت مهم در این شیوه، اخلاق مراقبت فمینیستی است، سنتی كه به ارزیابی مجدد، تحلیل و گسترش مراقبت به عنوان یك ارزش اخلاقی مبنایی پرداخته، آن را رابطهای برجسته میداند كه در زندگی بسیاری از زنان دوستیهای زنانه، روابط مادر و فرزندی، پرستاری، پیوند هم جنس گرایانه محوریت دارد. اخلاق مراقبت به روابطی كه با افراد خاص دیگر (برقرار میگردد) توجه كرده با اشخاص واقعی مواجه میشود. این اخلاق به واكنشهای عاطفی ارزش داده به نیازهای جسمانی توجه میكند. اخلاق مراقبت به خاطر توجهی كه به [مفهوم] یاری دارد، بر خلاف نظریات وظیفه گرای عمل محور و نظریات نتیجه گرای عصر جدید (نگاه كنید به مقاله نتیجه گرایی)، با اخلاق منش پیوند مییابد. در اخلاق مراقبت، مسئوولیت، حاكی از حساسیت متقابل نسبت به نیازهاست و نه وظیفه یا الزامی كه به حقوق دیگران مربوط میشود. | ||
کارد معتقد است؛ با این حال اخلاق مراقبت همیشه فمینیستی نیست. آن نوع از زنانگی كه به نحو مرد سالارانه طراحی شده، در بردارنده نوعی از اخلاق مراقبت است كه خدمت و پیوند عاطفی همسران را نسبت به شوهران و فرزندان الزامی میداند، همانطور كه جمعیت خیریه در هر كجا كه مناسب بوده است. زنان ازدواج نكرده را ملزم نموده كه خود را وقف خدای مردانه یا نزدیكترین خویشاوند زمینی خود نمایند. نظرات زنانی كه در چنین شرایطی و بدون دید فمینیستی سخن میگویند، این الزامات را به سادگی تأیید میكند. از آنجا كه امكان دارد اخلاق مراقبت به جای آنكه یك اخلاق نقادانه فمینیستی باشد به نحو سنتی زنانه باشد، این پرسشهای اساسی در مورد هر اخلاق فمینیستی مفروضی مطرح میگردد: اینكه آیا انقیاد زنان را به عنوان پیش خدمت تأیید میكند و آیا از زجر زنان تجلیل میكند (یا اینكه به سهولت میتواند در انجام هر دو مورد كارآیی داشته باشد.) آن نوع از اخلاق مراقبت كه بر تجربیان گذشته زنان به عنوان مادران یا پرستاران مبتنی است، در معرض این اشكالات قرار دارد. در هر حال مادری مهمترین بخش سرگذشت بسیاری از زنان است و بنابراین فمینیستها آن تجربه را به خاطر افكار خردمندانهای كه میتواند به بار آورد، مورد بهرهبرداری قرار میدهند. سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، نظریه «تفكر مادرانه» را مطرح میسازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بینالمللی به بحث میپردازد. ویرجینیا هلد، اصول اخلاقی فمینیستی را مطرح میسازد كه در آن پیوندی كه مشخصه خانوادههای پساپدر سالارانه است، ممتاز شناخته میشود. تفكر مادرانه سارا رادیك، تجسم بخش آرمانهایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از سیمون ویل و آیریش ماردوچ) كه از نظر او در سه وظیفهای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل تعیین میكنند، آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعهای است كه بزرگتر از خانواده اصلی آنهاست. | کارد معتقد است؛ با این حال اخلاق مراقبت همیشه فمینیستی نیست. آن نوع از زنانگی كه به نحو مرد سالارانه طراحی شده، در بردارنده نوعی از اخلاق مراقبت است كه خدمت و پیوند عاطفی همسران را نسبت به شوهران و فرزندان الزامی میداند، همانطور كه جمعیت خیریه در هر كجا كه مناسب بوده است. زنان ازدواج نكرده را ملزم نموده كه خود را وقف خدای مردانه یا نزدیكترین خویشاوند زمینی خود نمایند. نظرات زنانی كه در چنین شرایطی و بدون دید فمینیستی سخن میگویند، این الزامات را به سادگی تأیید میكند. از آنجا كه امكان دارد اخلاق مراقبت به جای آنكه یك اخلاق نقادانه فمینیستی باشد به نحو سنتی زنانه باشد، این پرسشهای اساسی در مورد هر اخلاق فمینیستی مفروضی مطرح میگردد: اینكه آیا انقیاد زنان را به عنوان پیش خدمت تأیید میكند و آیا از زجر زنان تجلیل میكند (یا اینكه به سهولت میتواند در انجام هر دو مورد كارآیی داشته باشد.) آن نوع از اخلاق مراقبت كه بر تجربیان گذشته زنان به عنوان مادران یا پرستاران مبتنی است، در معرض این اشكالات قرار دارد. در هر حال مادری مهمترین بخش سرگذشت بسیاری از زنان است و بنابراین فمینیستها آن تجربه را به خاطر افكار خردمندانهای كه میتواند به بار آورد، مورد بهرهبرداری قرار میدهند. سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، نظریه «تفكر مادرانه» را مطرح میسازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بینالمللی به بحث میپردازد. ویرجینیا هلد، اصول اخلاقی فمینیستی را مطرح میسازد كه در آن پیوندی كه مشخصه خانوادههای پساپدر سالارانه است، ممتاز شناخته میشود. تفكر مادرانه سارا رادیك، تجسم بخش آرمانهایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از سیمون ویل و آیریش ماردوچ) كه از نظر او در سه وظیفهای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل تعیین میكنند، آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعهای است كه بزرگتر از خانواده اصلی آنهاست. | ||
آرمان او جهانی صلح آمیز است كه در آن صلح، نتیجه دائمی فضائل حاصل از تفكر مادرانه است نه نتیجه ناپایدار حل تعارضی خصمانه به وسیله توافق دوجانبه. | آرمان او جهانی صلح آمیز است كه در آن صلح، نتیجه دائمی فضائل حاصل از تفكر مادرانه است نه نتیجه ناپایدار حل تعارضی خصمانه به وسیله توافق دوجانبه. | ||
[[ویرجینیا هلد]] در اخلاقیان فمینیستی كه برای یك جامعه غیر قراردادگرا مطرح میسازد، مادری پساپدرسالارانه را در میان بسیاری الگوهای دیگر، از سلطه الگوهای قرارداد گرایانه روابط انسانی كه در اخلاق اروپایی جدید حاكم است، خارج میسازد. جنبه هایی از مادری و زندگی خانوادگی كه از نظر او برای اخلاق مهم هستند، ماهیت عاطفی پیوند خانوادگی، ویژگی ذاتی ارزش این روابط، (درست برخلاف ویژگی ابزاری روابط قراردادی) و همینطور میزان غیرارادی بودن این روابط است، همه این ویژگیها ابعادی از روابط اجتماعی هستند كه با الگوهای قراردادی بهطور كامل به دست نمیآیند. | [[ویرجینیا هلد]] در اخلاقیان فمینیستی كه برای یك جامعه غیر قراردادگرا مطرح میسازد، مادری پساپدرسالارانه را در میان بسیاری الگوهای دیگر، از سلطه الگوهای قرارداد گرایانه روابط انسانی كه در اخلاق اروپایی جدید حاكم است، خارج میسازد. جنبه هایی از مادری و زندگی خانوادگی كه از نظر او برای اخلاق مهم هستند، ماهیت عاطفی پیوند خانوادگی، ویژگی ذاتی ارزش این روابط، (درست برخلاف ویژگی ابزاری روابط قراردادی) و همینطور میزان غیرارادی بودن این روابط است، همه این ویژگیها ابعادی از روابط اجتماعی هستند كه با الگوهای قراردادی بهطور كامل به دست نمیآیند. | ||
[[اخلاق همجنسگرایی زنانه]] كه توسط سارا هوگلند مطرح شده، جایگزینی برای الگوی مادری است، نوعی اخلاق مراقبت فمیستی كه روابط میان زنان هم جنس گرایی را كه عمدتاً با خودشان و نه با مردان پیوند برقرار میكنند، ممتاز میداند. او الگوهای مادر و فرزندی را به نفع اخلاق ارتباط بزرگسالان انكار كرد، چرا كه چنین روابطی نمونه مراقبت غیر دوجانبه است، مشكلی كه در جوامع طرفدار تبعیض جنسی ، در روابط زنان با سایر بزرگسالان وجود دارد.<ref>كارد، 1991.</ref> | [[اخلاق همجنسگرایی زنانه]] كه توسط سارا هوگلند مطرح شده، جایگزینی برای الگوی مادری است، نوعی اخلاق مراقبت فمیستی كه روابط میان زنان هم جنس گرایی را كه عمدتاً با خودشان و نه با مردان پیوند برقرار میكنند، ممتاز میداند. او الگوهای مادر و فرزندی را به نفع اخلاق ارتباط بزرگسالان انكار كرد، چرا كه چنین روابطی نمونه مراقبت غیر دوجانبه است، مشكلی كه در جوامع طرفدار تبعیض جنسی ، در روابط زنان با سایر بزرگسالان وجود دارد.<ref>كارد، 1991.</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۶۸: | ||
[[آیریس ماریون یانگ]] (1990) در جستجوی نظریهای در باب عدالت است كه همانند نظریات جدید بر موضوعات توزیعی تمركز نیافته باشد بلكه به موضوعاتی همچون تصمیمگیری، تقسیم كار و فرهنگ، توجه كرده سلطهگری و ظلم را عین بیعدالتی بداند نه اینكه آن را صرفاً نوعی بیانصافی در نظامهای سیاسی و حقوقی لحاظ كند. | [[آیریس ماریون یانگ]] (1990) در جستجوی نظریهای در باب عدالت است كه همانند نظریات جدید بر موضوعات توزیعی تمركز نیافته باشد بلكه به موضوعاتی همچون تصمیمگیری، تقسیم كار و فرهنگ، توجه كرده سلطهگری و ظلم را عین بیعدالتی بداند نه اینكه آن را صرفاً نوعی بیانصافی در نظامهای سیاسی و حقوقی لحاظ كند. | ||
[[ماریا لوگونز]]، تكثیر گرایی فرهنگی را محور نظریهپردازیهای خود قرار داده، مفهوم «جهان گردی» را كه به حل و فصل روابط مراقبت و عدالت كمك میكند مطرح میسازد. جهان گردی یك تغییر پذیری عمدی است كه اعضاء اقلیت یك جامعه ظالمانه، خود به خود آن را آموختهاند، نوعی تغییر ادراكی و عاطفی در ساختار زندگی [عبور] از ساختاری كه در آن شخص از بسیاری افراد دیگر را بیگانه و خود را در وطن حس میكند، به ساختار دیگری آن در آن، بیگانگان قبلی را در وطن میداند و ممكن است خود را بیگانه احساس كند. ماریا لوگونز در مییابد كه جهان گردی، درمان تكبری است كه مانع محبت و عدالت است و به همین دلیل به حمایت از فعال ساختن نوعی جهان گردی با نشاط و بدون زحمت میپردازد. او گزارشی از مسافرت خود به جهان مادرش ارائه كرده، توضیح میدهد كه تا پیش از وارد شدن به این جهان، نمیتوانسته مادرش را دوست بدارد. | [[ماریا لوگونز]]، تكثیر گرایی فرهنگی را محور نظریهپردازیهای خود قرار داده، مفهوم «جهان گردی» را كه به حل و فصل روابط مراقبت و عدالت كمك میكند مطرح میسازد. جهان گردی یك تغییر پذیری عمدی است كه اعضاء اقلیت یك جامعه ظالمانه، خود به خود آن را آموختهاند، نوعی تغییر ادراكی و عاطفی در ساختار زندگی [عبور] از ساختاری كه در آن شخص از بسیاری افراد دیگر را بیگانه و خود را در وطن حس میكند، به ساختار دیگری آن در آن، بیگانگان قبلی را در وطن میداند و ممكن است خود را بیگانه احساس كند. ماریا لوگونز در مییابد كه جهان گردی، درمان تكبری است كه مانع محبت و عدالت است و به همین دلیل به حمایت از فعال ساختن نوعی جهان گردی با نشاط و بدون زحمت میپردازد. او گزارشی از مسافرت خود به جهان مادرش ارائه كرده، توضیح میدهد كه تا پیش از وارد شدن به این جهان، نمیتوانسته مادرش را دوست بدارد. | ||
دیدگاه های فمینیستی مربوط به عدالت در اخلاق زیست محیطی فمینیستی (یا اخلاق زیست پزشكی رسوخ كردهاند، تصورات فمینیستی مربوط به مراقبت نیز بر [[فمینیسم بومی]] (فمینیسم بوم شناختی) حكم فرما هستند. سوزان شروین دریافت كه اخلاق زیستی پیش فمینیستی، سؤالاتی درباره عدالت مطرح نموده و حق دسترسی به نظام مراقبت بهداشتی سنتی را مورد توجه قرار داده است اما از نیت سوء این نظامها غافل بوده است. نظامهایی كه پاسخگوی نیازهایی بودند كه نظام اجتماعی ظالمانه برای گروههای بسیاری از زنان ایجاد كرده بود، زنانی كه از همسران خود كتك خورده بودند یا به خاطر رشد اعتیاد و یا فقدان خوراك مغذی كافی در معرض خطر بودند. جان ریموند توجه آزادی خواهی تولید مثلی را بر مسأله انتخاب مورد چالش قرار داده، معتقد است كه حامیان و طرفداران تولید مثل فنی و قراردادی، حقوق تولید مثلی زنان را تضعیف میكنند. هر دوی آنها مسأله معروف به نیابت (حاملگی قراردادی) و فنآوریهای تولید مثلی جدید (اِن. آر، تی) را به ویژه در لقاح آزمایشگاهی (آی، وی، اف) ؛ «بچه های آزمایشگاهی» (نگاه كنید به مقاله ژنتیك و فنآوریهای باروری) مورد نقد قرار میدهند و در خلال آنها به موضوعات دیگری میپردازند كه از تنش پیش از قاعدگی و ساختار پزشكی هم جنسگرایی تا قاچاق بینالمللی بافت جنینی و همینطور قاچاق زنان و كودكان برای عمل پیوند، وسعت دارد. | دیدگاه های فمینیستی مربوط به عدالت در اخلاق زیست محیطی فمینیستی (یا اخلاق زیست پزشكی رسوخ كردهاند، تصورات فمینیستی مربوط به مراقبت نیز بر [[فمینیسم بومی]] (فمینیسم بوم شناختی) حكم فرما هستند. سوزان شروین دریافت كه اخلاق زیستی پیش فمینیستی، سؤالاتی درباره عدالت مطرح نموده و حق دسترسی به نظام مراقبت بهداشتی سنتی را مورد توجه قرار داده است اما از نیت سوء این نظامها غافل بوده است. نظامهایی كه پاسخگوی نیازهایی بودند كه نظام اجتماعی ظالمانه برای گروههای بسیاری از زنان ایجاد كرده بود، زنانی كه از همسران خود كتك خورده بودند یا به خاطر رشد اعتیاد و یا فقدان خوراك مغذی كافی در معرض خطر بودند. جان ریموند توجه آزادی خواهی تولید مثلی را بر مسأله انتخاب مورد چالش قرار داده، معتقد است كه حامیان و طرفداران تولید مثل فنی و قراردادی، حقوق تولید مثلی زنان را تضعیف میكنند. هر دوی آنها مسأله معروف به نیابت (حاملگی قراردادی) و فنآوریهای تولید مثلی جدید (اِن. آر، تی) را به ویژه در لقاح آزمایشگاهی (آی، وی، اف) ؛ «بچه های آزمایشگاهی» (نگاه كنید به مقاله ژنتیك و فنآوریهای باروری) مورد نقد قرار میدهند و در خلال آنها به موضوعات دیگری میپردازند كه از تنش پیش از قاعدگی و ساختار پزشكی هم جنسگرایی تا قاچاق بینالمللی بافت جنینی و همینطور قاچاق زنان و كودكان برای عمل پیوند، وسعت دارد. | ||
[[فمینیسم بوم]]ی به اخلاق زیستی كلنگر ملحق میشود كه نوعی حساسیت فمینیستی نسبت به تشابهاتی است كه بین تعدی به زنان و تعدی به حیوانات و محیط طبیعی وجود دارد. گیاه خواری كه [[كارول آدامز]] با شدت تمام از آن دفاع میكند، عینیترین موضوعی است كه به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. (به مقاله نوع گرایی مراجعه كنید). از جهات دیگر، فمینیسم بومی بسیار انتزاعیتر از اخلاق زیستی فمینیستی است چرا كه حیطه موضوعات مورد بررسی آن از شخص (یا شئ) اخلاقاً قابل توجه تا بررسی امكان دوگانگیهای فلسفی سنتی مثل دوگانگی عقل و احساس (یا عاطفه، ذهن و ماده)، فرهنگ و طبیعت، گسترده شده است. كارن وارن «منطق استیلا» را مطرح میسازد كه در تعدی به زنان و طبیعت مشترك است. وال پلام وود، صورتهای اصلی عقل گرایی را نقد كرده، استدلال میكند كه دوگانگی های فلسفی، به این دلیل مورد حمایت قرار گرفته اند كه وابستگی بشر به طبیعت و وابستگی به مردان به زنان، مورد تأیید قرار نگیرد. | [[فمینیسم بوم]]ی به اخلاق زیستی كلنگر ملحق میشود كه نوعی حساسیت فمینیستی نسبت به تشابهاتی است كه بین تعدی به زنان و تعدی به حیوانات و محیط طبیعی وجود دارد. گیاه خواری كه [[كارول آدامز]] با شدت تمام از آن دفاع میكند، عینیترین موضوعی است كه به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. (به مقاله نوع گرایی مراجعه كنید). از جهات دیگر، فمینیسم بومی بسیار انتزاعیتر از اخلاق زیستی فمینیستی است چرا كه حیطه موضوعات مورد بررسی آن از شخص (یا شئ) اخلاقاً قابل توجه تا بررسی امكان دوگانگیهای فلسفی سنتی مثل دوگانگی عقل و احساس (یا عاطفه، ذهن و ماده)، فرهنگ و طبیعت، گسترده شده است. كارن وارن «منطق استیلا» را مطرح میسازد كه در تعدی به زنان و طبیعت مشترك است. وال پلام وود، صورتهای اصلی عقل گرایی را نقد كرده، استدلال میكند كه دوگانگی های فلسفی، به این دلیل مورد حمایت قرار گرفته اند كه وابستگی بشر به طبیعت و وابستگی به مردان به زنان، مورد تأیید قرار نگیرد. | ||